‌ فقط کاش میخی که به در بود ، کمی کوچک بود😭💔.

خداحافظ . .

‌ علی که دید ، ولی کاش بعد از این دیگر میانِ شعله نبیند کسی نگارش را . .

‌ ما سراغِ هرکی رفتیم زد دلمون‌و شکست ؛ ولی تهش باز مادر بود که به دادمون رسید:)

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّهَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ.

‌ پنهان باش؛ از دیده ها شنیده ها خنده ها گریه ها نگاه ها نگاه ها نگاه ها ...

-

‌ زهرایِ‌ من ! بعد از‌ تو علی‌ تنها‌ترین مردِ‌ زمین‌ است💔.

‌ از امروز همین امشبُ بس🥲>>>>>

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّهَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ.

‌ شام خورده نخورده خودمون و رسوندیم هیئت دم هیئت رو پله ها دوتا پسر تقریبا ۷ ساله دو تا جارو دستشون بود ، داشتن گرد و خاک پله هارو میگرفتن . بهشون گفتم بچه ها منم دعا میکنید؟ با زبون خیلی شیرینشون گفتن چشم🥺 نمدونم از کجا باید بگم . . از ارامش خوندنِ حدیث کسا ، یا شعر خونیِ آقای پویانفر همون‌جا که خوندن : همین که نوکرم الحمدالله غلامِ حیدرم الحمدالله همین که با تمومِ رو سیاهیم غلامِ این درم الحمدالله . . یه لحظه همه اون روزایی که هیئت رفتم برام تداعی شد . . چه شکر گذاریِ خوبی:)) وای وای وای امان از روضه خونیِ آقای نریمان پناهی💔 یعنی هر لحظه و با شنیدنِ خط به خطِ روضه به خودم میگفتم الانه که دیگه نفسم بند بیاد ... جوری که امشب قلبم با سنگینیِ روضه شکست هیچوقت تجربه‌اش نکرده بودم:)) فقط خواستم بگم این روزا ، این شبا رو از دست ندین ، برا خودتون روضه بگیرین ، با مادر خلوت کنیم . هیچکس جز مادر به داد بچه‌اش نمیرسه . مادر همیشه سهمِ بچه رو کنار میزاره . . - اندر احوالاتِ امشب و روضه‌ی مادر همراهِ خانم زهرایِ‌علی - #مـؤثـر_نوشت