✨✨✨✨✨✨✨
روز یکشنبه
100 مرتبه یاذاالجلال والاکرام
السلام علیک یا امیرالمومنین(ع)
السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا(س)
#ذکر_روز
✨✨✨✨✨✨✨
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
حکمت 311 نهج البلاغه:
نفرين امام [عليه السلام](اعتقادى):
وَقالَ علیه السلام: لاَِنَسِ بْنِ مالِکٍ، وَقَدْ كانَ بَعَثَهُ إِلى طَلْحَةَ وَالزُّبَيْرِ لَمّا جاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ يُذَكِّرُهُما شَيْئاً مِمّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله في مَعناهُما، فَلَوى عَنْ ذلِکَ، فَرَجَعَ إِلَيْهِ، فَقَالَ: إِنِّي أُنْسِيتُ ذلِکَ الاَْمْرَ،انْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَکَ اللّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لاَمِعَةً لاَتُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ. . (قالَ الرَّضِيُ: يَعْنِى الْبَرَصَ، فَأَصابَ أَنَسآ هذَا الدّاءَ فيما بَعْدُ في وَجْهِهِ، فَكانَ لا يُرى إلّا مُبَرْقَعآ).
هنگامى كه امام علیه السلام وارد بصره شد انس بن مالك را خواست تا نزد طلحه و زبير برود و آنچه را از پيامبر صلی الله علیه وآله درباره آنها شنيده بود (منظور پيشگويى پيغمبر صلی الله علیه وآله درباره ظلم آنها نسبت به على علیه السلام است) به آنها يادآورى كند (تا از مخالفت خود با على علیه السلام خوددارى كنند). انس از اين مأموريت سرپيچى كرد و به نزد امام علیه السلام برگشت و گفت: من آن را فراموش كرده ام. امام علیه السلام فرمود : اگر دروغ مى گويى خدا تو را به سفيدى آشكارى (پيسى) مبتلا كند آنگونه كه حتى عمامه نتواند آن را بپوشاند. سيّد رضى مى گويد: منظور امام علیه السلام بيمارى برص است و چيزى نگذشت كه لكه هاى سفيد برص در سر و صورت او نمايان گشت و از آن پس هيچكس او را بى نقاب نمى ديد.
@moasesa_boshra
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ترس و وحشت در تلآویو
🔹 راکتهای شلیکشده از نوار غزه، به منطقه هشارون در شمال تلآویو رسیدند.
🔹 سامانههای پدافندی گنبد آهنین برای رهگیری موشکها تقلا میکنند اما تعداد آنها بسیار زیاد است.
🔹 صدای آژیرهای هشدار در تلآویو، پس از شنیدهشدن صدای انفجارهای مهیب در این منطقه، بار دیگر بلند شد.
🌷@moasesa_boshra
💠 حدیث روز 💠
❗️ گناهی که از کار خوب بهتر است
🔻 امام علي عليهالسلام:
سَيِّئَةٌ تَسوؤُكَ خَيرٌ عِندَ اللَّهِ مِن حَسَنَةٍ تُعجِبُكَ
◻️ گناهي كه اندوهگينت كند، نزد خدا بهتر است از كار نيكي كه به خودپسندي گرفتارت سازد.
📚 نهجالبلاغه، حكمت 46
#حدیث_روز
•┈┈••✾••┈┈•
@HawzahNews
🌷@moasesa_boshra
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
یکی از سؤالاتی که از ابتدای نوجوانی در
ذهنم بود این بود که چرا بعضی اعمال ساده
و راحت ثوابهایی بسیار زیاد و فراتر از
حد معمول دارند!
مثلاً چرا گفته شده که ثواب خواندن
سه بار سوره توحید با ثواب یک ختم قرآن
برابر است!
راستش منطق و حکمت این کار خداوند
را درک نمیکردم!
مدتی پیش در سخنرانی يكی از روحانیون
پاسخی بسیار زیبا برای این سؤال یافتم
که در قالب خاطرهای از کودکیهای آن
روحانی مطرح شده بود
ایشان میگفت: بچهتر که بودم
شیطنتهایم بیشتر از امروز بود
یک روز شیشه این همسایه را میشکستم
و فردا سر پسر همسایه دیگر را
یک روز صبح عمویم که از کارهایم عاصی شده بود صدایم زد و پیشنهاد داد با پولی که میدهد کاری اقتصادی دست و پا کنم
پیشنهاد خودش فروختن بیسکوئیت
به بچههای محل بود
من هم از خدا خواسته پولها را از عمو گرفتم
و از عمده فروشی ده بیست تایی بیسکوئیت خریدم
یک جعبه چوبی میوه هم سرو ته شد
و سر کوچه خودمان که از قضا گلوگاه محل
نیز محسوب میشد اولین دکان بیسکوئیت
فروشی من پا گرفت
اولین روز کسب و کار تعریفی نداشت
و بیشتر وقت من به بطالت گذشت
بچه ده سالهای را در نظر بگیرید که
از صبح تا ظهر جلوی ده بیسکوئیت بنشیند
و گرسنه شود
طبیعی است که شیطان در جلدش برود
و به بیسکوئیتها دست درازی کند
ظهر که شد پدر از سر کار آمد و با دیدن من
که نان آور خانه شده بودم خندید
نزدیک آمد و پرسید که چه میکنم
و از صبح چقدر کاسب بودهام
من هم گفتم بیسکوئیت را خریدهام سه تومن
و میفروشم پنج تومن
دروغ میگفتم! خریده بودم پانزده ریال
و میفروختم دو تومن
پدر با شنیدن این حرف گفت:
خوب یکی هم به ما بده
من هم زرنگی کردم و بیسکوئیتی که از
صبح به آن نوک زده بودم را به دستش دادم
پدر بیسکوئیت را زیر و رو کرد
ظاهراً میخواست چیزی بگوید اما نگفت
دست دیگرش را در جیب فرو برد
و یک ده تومنی بیرون آورد و به من داد
من ایستادم و جیبهایم را گشتم
و دست آخر گفتم:
پنج تومنی ندارم که بقیه پول را پس بدهم
پدر هم گفت:
اشکال ندارد بعداً با هم حساب میکنیم
و این بعداً هرگز نرسید
تا عصر پشت دکانم بودم و پس از آن به خانه
رفتم و بیسکوئیتی که به پدر فروخته بودم
را از سر طاقچه برداشتم و خوردم
امروز که من پدر شدهام
و پسری دارم که شیطنت میکند
فهمیدهام که آن روزها
پدر قیمت بیسکوئیت را میدانست
میدانست که بیسکوئیت را دوتومن میفروشم
میدانست که پنج تومنی دارم که پولش را
پس بدهم، میدانست که بیسکوئیت نوک زده
را به او انداختهام و میدانست که
بیسکوئیت را خودم خواهم خورد
و من امروز فهمیدهام که پولی که عمو
به من داد را پدر داده بود
فهمیدهام که این بازی برای این بود که من
دست از «خبط و خطا» بردارم و آدم شوم
فهمیدهام که پدر به دنبال «راه انداختن» من بود
آری اینجا بود که فهمیدم خداوند نیز قیمت
و ارزش کارهای اندک ما را خوب میداند
خوب میداند سه بار خواندن سوره توحید
با ختم کل قرآن فرق دارد
خوب میداند یک درهم صدقه در ماه رمضان
با هزار درهم صدقه فرق دارد
خوب میداند روزه گرفتن در پنجشنبه
اول و وسط و آخر ماه با روزه گرفتن در
تمام روزهای ماه فرق دارد
ولی ثواب آنها را برای ما یکی میکند
تا امثال من که از لحاظ معنوی یک بچه
شیطون و خطاکار به حساب میآئیم
دست از «خبط و خطا» برداریم
و آدم شویم
میخواهد حداقل ما را راه بیندازد
تا کم کم با پاک شدن دلمان
مزه عبادت و لذت مناجات ما را خود بخود در
نیمههای شب بیدار کند و به پای سجاده بکشاند
و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند
بگو من نزديكم و دعاى دعاكننده را به
هنگامى كه مرا بخواند اجابت میكنم
پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند
و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند.
📖سـوره بقـره، آیـه ۱۸۶
🌹🌸🌸🌸🌹
✧✾═══✾✰✾═══✾✧
🌷@moasesa_boshra
۱۸ماهمبارک رمضان ۱۴۰۰.۲.۱۱.mp3
44.05M
🎶صوت سخنرانی حاج آقا سید مجتبی موسوی درچهای (حفظه الله)
💠موضوع:
فضیلت و آداب شب قدر
ملاک های ولایت
🔵 هجدهم ماه مبارک رمضان
📆تاریخ: ۱۴۰۰/۲/۱۱
🔸مکان: مسجد حضرت سیدالشهدا علیه السلام(مصلی)
☘☘☘☘☘
🌷@moasesa_boshra