eitaa logo
الی الحبیب
208 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
10.3هزار ویدیو
238 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
29.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲روح هردوتاشون شاد ان شاءالله🤲 🖐خیلی قشنگه🖐 👋پیشنهاد دانلود👋 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روایت تشرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) خدمت امام زمان ارواحنا فداه 🎙 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌نصیحت یک لحاف دوز به آیت الله بروجردی رحمت الله علیه. https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حاجت گرفتن از امام زمان ارواحنا فداه 🔹 در این کلیپ کوتاه استاد عالی اشاره به داستانی جالب از ملاقات یکی از عاشقان با حضرت ولی عصر ارواحنافداه و حاجت گرفتن از حضرت دارند. https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
18.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شیخ محمد عارف معروف به پیر پالاندوز / بشنوید از داستان درسی که پیر پالاندوز به شیخ بهایی داد❗️ 🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
ﯾکی از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻢ در ﺳﯿﺮ وﺳﻠﻮك، اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ و ﭘﺎﯾﺪاری در اﯾﻦ راه اﺳﺖ. ایت ﷲ ﻧﺠﺎﺑﺖ از ﻗﻮل اﯾﺸﺎن (مرحوم قاضی ره ) ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﭼﻬﻞ ﺳﺎل اﺳﺖ دم از ﭘﺮوردﮔﺎر ﻋﺎﻟﻢ زدم. ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻣﺮا ﺑﮑﺸﻨﺪ، آﯾﺖ اﷲ ﺳﯿﺪ اﺑﻮاﻟﺤﺴﻦ اﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﻧﮕﺬاﺷﺖ و ﺧﺪا ﻫﻢ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﺮد! در اﯾﻦ ﻣﺪت ﻧﻪ ﺧﻮاﺑﯽدﯾﺪم، ﻧﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ای، ﻧﻪ رﻓﯿﻘﯽ، ﻧﻪ ﻫﻤﺪردی، ﭼﻬﻞ ﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ در را ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻢ و ﺧﺒﺮی ﻧﯿﺴﺖ. ﭼﻪ ﺑﺴﺎ اﻓﺮادی ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ وادی وارد ﺷﺪه اﻧﺪ وﻟﯽ از آن دﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪه و ﻧﺘﯿﺠﻪ ای ﻫﻢ ﻋﺎﯾﺪﺷﺎن ﻧﺸﺪه اﺳﺖ ﭼﺮا ﮐﻪ ره ﺻﺪ ﺳﺎﻟﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺑﭙﯿﻤﺎﯾﻨﺪ. آﯾﺖ ﷲ ﻣﺮﻧﺪی ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻌﻀﯽ اﻓﺮاد ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ و ﻫﺸﺖ ﺳﺎل ﮐﻪ در ﺧﺪﻣﺖ ﻋﻠﯽ آﻗﺎ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻮدﻧﺪ اﯾﺸﺎن را ول ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ. زﯾﺮا ﮐﻪ اﯾﻦ راه ﺷﺮح ﺻﺪر و ﺻﺒﺮ و اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ. آﯾﺖ اﷲ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎس ﻗﻮﭼﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: دو ﺳﺎل زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺻﻮرت ﮐﻪ ﻓﻘﻂ روزی ﺳﻪ ﻧﺎن داﺷﺘﯿﻢ، ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﻧﺎن را ﺑﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺧﻮردﯾﻢ و ﻋﺼﺮ و ﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﺮﺑﺖ ﺳﮑﻨﺠﺒﯿﻦ، اﻣﺎ در اﯾﻦ دو ﺳﺎل ﯾﮏ ﺑﺎر در ذﻫﻦ ﻣﺎ ﺧﻄﻮر ﻧﮑﺮد ﮐﻪ اﯾﻦ ﭼﻪ زﻧﺪﮔﯿﻪ؟! و ﺑﻌﺪﻫﺎ آﯾﺖ ﷲ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭼﻬﻞ ﺳﺎل ﭘﺸﺖ در ﻣﺎﻧﺪه، و ﺻﺎدق ﺑﻮدن ﺧﻮد را در آن ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮب و ﻣﻌﺒﻮد ازل ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮده، درس اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ و ﺻﺒﻮری را ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮداﻧﺶ ﻫﻢ ﻣﯽ آﻣﻮزد و ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾد : اگر به ﺟﺴﺘﺠﻮی آب زﻣﯿﻦ را ﮐﻨﺪی، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﺴﺘﻪ و ﻧﺎاﻣﯿﺪﺷﻮی، اﮔﺮ وﻗﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ آب ﻣﯽ رﺳﯽ، وﮔﺮﻧﻪ ﻧﺎاﻣﯿﺪ ﻣﺸﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺑﻪ آب ﻣﯽ رﺳﯽ و ﺣﺘﯽ آب ﺑﺮاﯾﺖ،ﻓﻮران ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. و ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺗﺎزه وﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ آب رﺳﯿﺪی و ﺑﺮاﯾﺖ در ﺑﺎز ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﮐﻢ ﺑﺴﻨﺪه ﻧﮑﻦﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻦ و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮاه. ﻣﺮﺣﻮم ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮداﻧﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﺮ وﺣﺪاﻧﯿﺖ ﺧﺪا، اﺳﻢ اﻋﻈﻢ ﭘﺮوردﮔﺎر اﺳﺖ. آدﻣﯽ در ... اﯾﻦ اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻃﻮری ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ دﯾﮕﺮان ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ دﻧﯿﺎﯾﺶ را از او ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺧﺎﻧﻪ اش را، ﭘﻮﻟﺶ را ؛ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺧﺪاﯾﻢ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ.آری و ﺑﺎﻻﺧﺮه درﻫﺎی آﺳﻤﺎن ﺑﺮاﯾﺶ ﮔﺸﻮده و ﻓﺘﺢ ﺑﺎب ﻣﯽ ﺷﻮد. ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: آن ﭼﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ، ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺑﺪﺳﺖ آوردم و اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم در را ﺑﻪ روﯾﻢ ﮔﺸﻮد او در اﺛﺮ ﻃﻠﺐ ﺣﻘﯿﻘﯽ و ﺻﺒﺮ و اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﺑﻪ ﺧﻮد ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪه اﺳﺖ و ﯾﺎر او را ﺑﻪ درون ﺧﺎﻧﻪ راه داده؛ او از ﺣﺼﺎر ﺗﻨﮓ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺧﯿﺎل و ﺳﺮاﺑﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮده وحقیقتی ﻧﺪارد، ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ روح و ﻣﺠﺮدات ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ اﺳﺖ. رزقناالله وایاکم. https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اینقدر درگیر روز مرگی و دنیا می‌شویم که از بعد انسانی و ملکوتی خود غافل می‌شویم... سنگین می‌شویم گرفته و کدر می‌شویم... از یاد خدا خالی‌ می‌شویم ... ناکام و مضطرب می‌شویم اینجاست که باید از خداوند تغسیل روح بخواهیم ... که وجود کدر شده ی ما را بشوید ... این شستشو دو چیز لازم دارد ۱.حب الله ۲.اشک نیمه شب‌ و هر دوی اینها موهبت الهیست او باید بِکِشَد او باید بخواهد... برای اینکه شامل این موهبت بشویم در طول روز با خدا معامله کنید ... مثلا : خدایا با عشق تو به فلان بنده ات کمک میکنم ... خدایا به عشق تو چشمم رو مهار میکنم خدایا به عشق تو دائم الوضو میشوم... یا... اینجاست که خدا برای تو جبران می‌کند عشق می‌دهد نورانیت و صفای قلب میدهد‌‌‌... حرارت و جذبه میدهد ... خضوع و خشوع میدهد‌... سبکی و لذت میدهد... التماس دعا https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
(عشق و راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت دهم ) ادامه... اهمیت سکوت و ترک سخنان بی فایده در کلام استاد فاطمی نیا: ...از صبح که پا میشه ، فلان کس چی کار کرد، فلان کس چی گفت، فلان روزنامه چی نوشت (دستشان را آوردند بالا و با تاکید فرمودند:) ول کن! عالمی به تهران آمده بود و سوار ماشین شده بود، کسی هم همراهشان بود، کمی که حرکت کردند همراهشان به ایشان گفت: آقا اینجا مثلا فلان خیابانه، آقا بهش گفت خیلی ممنون!، یکم دیگه رفتن جلو، باز آن همراه گفت: آقا اینجا مثلا خیابان بهارستانه، باز آقا گفت: خیلی ممنون!، دفعه سومی که آن همراه می خواست چیزی بگوید، آن عالم گفت: دست نگه دار! بذار یه جای صافی هم بمونه (در صفحه ذهن)، همشو خط خطی نکن! بنده صد و بیست بار به دیوان حافظ مراجعه کردم، نه اینکه صد و بیست بار حافظ رو خونده باشم ها نه، صد و بیست بار مراجعه کردم، یک بار این بیت رو انتخاب کردم: خاطرت کی رقم فیض پذیرد ، هیهات مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی حالا نمی گم که بری با زن و بچه یه کلام حرف نزنی ها، نه، اما یه قدری بیشتر دقت کنید. حضرت آیت الله بهاءالدینی(قدس الله نفس الزکیه) مطلبی را به بنده فرمودند، و چند مرتبه هم تاکید کردند که این از مشهودات من است نه از مسموعات. فرمودند: من سیزده ساله بودم، سیدی در کوه خضر -که در اطراف قم است و الان تقریبا متصل به شهر شده- می نشست که به او می گفتند:سید سکوت. بیست سال بود که حرف نمی زد. فرمودند من با بعضی بچه ها رفته بودیم کوه خضر و او را دیدیم. شخصی از روستائی آمد گفت:مریض داریم او را دعا کنید!سید با حرکات دست و اشاره به تفهیم کرد که مریض خوب شد، بعد معلوم شد که مریض خوب شده است! همچنین مثل اینکه فهمیده بود ما بچه ها گرسنه هستیم با اشاره دست به ما بچه ها فهماند که در فلان منطقه پائین کوه دارند اطعام می کنند، بروید بخورید، ما رفتیم پائین به همان مکانی که آدرس داده بود، دیدیم در یک باغی آش پخته اند و به مردم می دهند. پس از بیان این مطلب آیت الله بهاءالدینی فرمودند: بزرگان هم به او سر می زدند. این جمله خیلی مرا تکان داد! زیرا (تحت تاثیر قرار دادن) و دلبری کردن از آدم نادان، چیز مهمی نیست، اما دلبری کردن از بزرگان و علما مهم است. این قضیه چند ماه گذشت، روزی برای احوال پرسی خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم، گفتم: آقا این سید سکوت را که فرمودید بزرگان هم پیش او می رفتند، چه سری داشت؟! وقتی این سوال را کردم، دستشان را بردند به طرف لبشان و فرمودند: در آتش را بسته بود،و چیزی در کفش نهاده بودند.! https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
اهمیت سکوت و مراقبه در آینه مکاشفه از علامه حسن زاده آملی : استاد علامه  حسن زاده آملی در رساله شریف انسان در عرف عرفان در واقعه ۶ که یکی از مکاشفات حضرتشان هست میفرمایند: در سحر شب یکشنبه 5 مردادماه 1348 بعد از ادای نافله شب و نافله و فریضه صبح در اربعینی که ذکر جلاله .... را هر روز بعد از نماز صبح به عددی خاص داشتم، بعد از این ذکر به توجه نشستم که ناگهان جذبه و حالتی دست داد و بدن طوری به صدا در آمد و می‌لرزید، آن چنان صدایی که مثلاً تراکتور روی سنگ‌های درشت و جاده ناهموار می‌رود، دیدم که جانم از بدنم مفارقت کرد و متصاعد شد ولی در بدنی مثل بدن عالم خواب قرار دارد، تا قدری بالا رفت. دیدم در میان خانه‌ای مانند پرنده‌ای که در خانه‌ای در بسته گرفتار شده است و به این طرف و آن طرف پرواز می‌کند و راه خروج نمی‌یابد، تخمیناً در مدت یک ربع ساعت گرفتار بودم و به این سو و آن سو می‌شتافتم، دیدم در این خانه زندانیم، نمی‌توانم به در بروم، سخنی از گوینده‌ای شنیدم و خود او را ندیدم که به من گفت: این محبوس بودنت بر اثر حرف‌های زیاد و بیخود تو است، چرا حرف‌هایت را نمی‌پایی!؟ من در آن حال چندین بار خدای متعال را به پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله برای نجاتم قسم دادم و به تضرع و زاری افتادم که ناگهان چشمم به طرف شمال خانه افتاد که دیدم دریچه‌ای که یک شخص آدم بتواند به در رود برویم گشوده شد، از آنجا در رفتم و پس از به در آمدن چندین به سوی مشرق در طیران بودم و دوباره به جانب قبله رهسپار شدم. و هنگامی که از حبس رهایی یافتم، یعنی از خانه به در آمدم، آن خانه را بسیار بزرگ و مجلل دیدم، که در میان باغی بنا شده است و آن باغ را نهایت نبود و آن را درخت‌های گوناگون پر از شکوفه سفید بود که در عمرم چنان منظره‌ای ندیدم. و می‌بینم که به اندازه ارتفاع درخت‌ها در هوا سیر می‌کنم به گونه‌ای که رویم، یعنی مقادیم بدنم همه به سوی آسمان است و پشت به سوی زمین و به اراده و همت و فرمان خود نشیب و فراز و بسیار خدای متعالی را به پیغمبر خاتم و همه انبیاء قسم دادم که کشف حقایقی برایم دست دهد و در همین حال به خود آمدم. آن محبوس بودن چند دقیقه، بسیار در من اثر بد گذاشت به گونه‌ای که بدنم خسته و کوفته شده بود و سرم و شانه‌هایم همه سخت درد گرفت و قلبم به شدت می‌زد.
کمتر بگوییم ،کمتر بشنویم : "ای عزیز! چاره جز این نیست که با تمرین،خواطر را از خاطر برانیم و برای این کار کمتر ببینیم و کمتر بگوییم و کمتر بشنویم و کمتر معاشرت کنیم، چون نوع خواطر درباره دیده ها و شنیده ها و گفته ها و معاشرت هاست. تو آنگاه که ذهنت از هر خاطره خالی است متصل به خدایی ؛اکنون اگر توجهی به او کنی ،یاد همچون آبشاری بر قلبت جاری میشود و آن گاه است که این فرمایش رسول الله را دریابی "الصلاه معراج المومن". آن جا که شمیم عطرآگین قرب وزید ،از آن طرف جذبه و کشش است ودیگر ،هیچ چیز از خواطر مزاحمت نتواند کرد. استاد کریم محمود حقیقی
نامه یک جوان به علامه طباطبائی بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی (ادام الله عمرکم ماشاءالله) سلام علیکم و رحمة الله و برکاته کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند. در خواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت.(مسموع) باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سوال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید، مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم. امضا 23/10/1355 پاسخ علامه طباطبائی به نامه ایشان: بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا-عز اسمه- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. إن شاءالله موفق خواهید بود. و السلام علیکم. محمد حسین طباطبائی