eitaa logo
الی الحبیب
216 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
10.1هزار ویدیو
235 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
15.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به زبان عربی https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
🔥خاص ترین دوره تربیت مربی کشور💥 ⚡️فرصت ویژه⚡️ ☘برای یک مربی ایده آل شدن☘ ♨️فرصت_محدود❗️❗️ ✅لینک ثبت نام و شرایط: https://b2n.ir/140036
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀می بینم صف آرایی ها رو 🍀لزوم باز کردن گره های ذهنی 🌹بیانات حضرت آقا https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
📌 برای آدمهایی که آزارتان می دهند ، آرزوهای ِ خوب کنید ! آری .. آرزو کنید آنقدر غرق در خوبی هایِ زندگی شوند و خیر و نیکی در لحظه هایشان جاری باشد ، که وقتی به خودشان می آیند ، اصلا دیگر بدی را بلد نباشند .. بیشتر ِ آدمهایی که آزار می دهند ، شاید یک روزی ، یک جایی ، زخمی خورده اند و مرهمی نیافته اند و تنها راه ِ گذر از این زخم را ، در آزار دادن ِ دیگران جسته اند .. با رفتار متقابل ، چنین شخصیتی از خودتان نسازید .. این یک شعار نیست ، اگر جواب بدی را دستِ کم با سکوت بدهید و در دلتان آرزوهای ِ نیک برای فرد ِ مقابل کنید ، شما خوشبخت ترین انسانید .. 🍃 🌺🍃 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f 🕊
دعا وذکر: 🌸🍃⚡️🌸🍃⚡️🌸🍃⚡️🌸🍃⚡️ 🍂 علیه السلام ✍یکی از معجزات امام رضا علیه السلام که اخیرا اتفاق افتاده است: 💭 یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اسرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاظر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند. 💭 درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند. وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای 💭 داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد، از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛ عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد 💭 برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد : 👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟ 💭 خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا 💭 امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛ این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زائر ما بودند. 🍃 🌼🍃 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f 🕊