eitaa logo
الی الحبیب
208 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
10.3هزار ویدیو
238 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 راز شیرین شدن عسل زنبور عسل ✿ یک روز حضرت محمد(ص) و امیرالمؤمنین على(ع)، در میان نخلستانها نشسته بودند. که یک وقت سر و کله زنبورِ عسلى ظاهر شد، و شروع کرد دور پیغمبر اکرم چرخیدن. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا على ! مى دانى این زنبور چه مى گوید. ◇ حضرت على (علیه السلام ) فرمود: بفرما یا رسول الله. 〽️ پیامبر فرمودند:این زنبور امروز ما را مهمانى کرده و مى گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشته ام ، آقا امیرالمؤمنین را بفرستید، تا آن را از آن محل بیاورد. 〽️ حضرت على (علیه السلام) بلند شدند و آن عسل را از آن محل آوردند. رسول خدا(ص)فرمود:اى زنبور، غذاى شما که از شکوفه گل تلخ است. به چه علّتى آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل مى شود؟ ❗️ زنبور گفت : یا رسول اللّه ، شیرینى این عسل،از برکت ذکر وجود مقدّس ‍شما، و (آل ) شماست.چون هر وقت ، مقدارى از شکوفه استفاده مى کنیم ، همان لحظه به ما الهام مى شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم .وقتى که مى گوئیم : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد به برکت صلوات بر شما، عسل ما شیرین مى شود... ❗️ از امام صادق روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند:از کشتن زنبور بپرهیزید،زیرا خداوند ارجمند به او وحی نمود و نه از شمار جنیان است و نه در زمره ی انسانها 📚 کنزالعمال ، ۱ ، ۲۲۱۹ 🕌🍃 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
وقتی شوهر رسوا میشود در یکی از مساجد قدیمی و باسابقه انقلابی اصفهان ( مسجد آیت الله خادمی) ، هرساله در دهه اول محرم، خیّرین زیادی نذوراتی از قبیل گوسفند و گوساله و ... برای دادن نذری بانی می شوند و چه حاجاتی که با همین نذر کردن ها برآورده نشده است! اما همین چند سال پیش و یکی از همین شبهای محرم، اتفاقی عجیب در اینباره رخ داد. زن وشوهری، دو رأس گوسفند برای قربانی شدن به مسجد هدیه می کنند و می خواهند گوشتشان در غذای ظهر تاسوعا استفاده شود. نذر خانم یک میش بود که طبق معمول در منزلی که نذورات قربانی می شدند، ذبح و آماده پخت شد و نوبت به ذبح کردن نذر مرد رسید که قوچ بزرگی هم بود! اما همین که قرار بوده آماده ذبح گردد، طناب از گردنش باز می شود و حیوان فرار می کند. خادمین و غصاب هم دوان دوان به دنبال قوچ ... پس از دقایقی، قوچ بر سر چاهی در منزل می ایستد و ناگهان به داخل چاه می پرد! یکی از شاگردان غصاب به ته چاه می رود تا حیوان زبان بسته را همان جا حلال کند، ولی همین که به حیوان می رسد صدایش بلند می شوند که این حیوان تلف شده است... مسئولان هیأت از این اتفاق ناراحت و شگفت زده می شوند و زمانی که زن و شوهر به هیأت مراجعه می کنند، داستان به چاه افتادن گوسفند را برای چاره اندیشی به آنها می گویند! همین که مرد داستان را می شنود، شروع به ناله و گریه می کند و همانجا کنار کوچه می نشیند و دست بر سر می کوبد و ناله می زند و تعجب اطرافیان را چندین برابر می کند. وقتی کمی حال او به جا می آید، شرح ماجرا را از زن و شوهر می پرسند و آن زن  در پاسخ مطلبی می گوید که ظرافت داستان در آنست: « من و شوهرم نذر کرده بودیم که امسال روز تاسوعا گوسفندی قربانی کنیم، اما به همسرم گفتم که با پولی که تو از نزول به دست می آوری نمی شود نذر کرد و اساسا مدتی است  که نزول خواری می کند ولی من خرج خودم و بچه هایم را با فروش فرشی که به ما هدیه شده بود می دهیم تا پول نزول نخوریم. همسرم به من گفت حالا ببین چطور گوسفند نذری من هم پخته می شود. من به شوهرم گفتم اگر نذر تو قبول شد من دیگر نماز نمی خوانم و حالا این اتفاق عجیب افتاده است» و بعد رو کرد وبه شوهرش و گفت: دیدی مرد! دیدی پول حرام در دستگاه امام حسین(علیه السلام) خرج نمی شود! تهذیب حوزه👇👇👇 🍎🍏🍎🍏🍎 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت دعای هفتم صحیفه 🖤 دعای هفتم صحیفه را همه با هم هر شب میخوانیم 🏴https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f