Sharab-e-Beheshti1_241082048.mp3
زمان:
حجم:
2.52M
🔉 صوت بسیار زیبا و دلنشین
🔴 خطبه ۱۷۸ نهج البلاغه
🌺 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
┄┅═✧یازهرا❁✧═┅┄
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴آدم بی نماز
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند. ناگهان سگی شروع کرد به پارس کردن.. پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و به پارس سگ گوش داد..
اصحاب نیز توقف ڪردند. آنگاه رو به یاران خود ڪرد و فرمود: آیا فهمیدید که این سگ چه گفت؟ اصحاب گفتند: خیر. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این حیوان گفت: ای پیامبر خدا! من همیشه خدای مهربان را شکر می کنم که بهره من در این جهان خلقت، این شد که سگ شوم! اگر انسان بی نماز بودم چه می کردم
🌹پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمداً ترک كند يا آن را سبک شمارد و نخواند!
📚عرفان اسلامی، جلد 5، ص 8
→
✒https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
🍃🍃🍃🍃🍃
2.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راه بازگشت به بهشت(قلت کلام)
آیت الله بهجت(ره)
https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
شب سردی بود...
پيرزن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند. شاگرد ميوهفروش، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت.
پيرزن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديكتر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود. با خودش گفت: «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه.» مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند. برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
پيرزن رفت جلو، نشست پاى جعبه ميوه. تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد ميوهفروش گفت: «دست نزن ننه! بلند شو و برو دنبال كارت!» پيرزن زود بلند شد، خجالت كشيد. چند تا از مشترىها نگاهش كردند. صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان، مادرجان!» پيرزن ايستاد، برگشت و به آن زن نگاه كرد. زن لبخندى زد و به او گفت: «اينارو براى شما گرفتم.» سه تا پلاستيك دستش بود، پُر از ميوه؛ موز، پرتقال و انار.
پيرزن گفت: «دستت درد نكنه، اما من مستحق نيستم.»
زن گفت: «اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى. اگه اينارو نگيرى، دلمو شكستى. جون بچههات بگير.» زن منتظر جواب پيرزن نماند، ميوهها را داد دست پيرزن و سريع دور شد... پيرزن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد. قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود، غلتيد روى صورتش. دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت: «پيرشى ننه، پيرشى!... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
🍉پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم... 🍉
یلدای امسال در هنگام خرید میوه سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم
🌹https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایت شیخ جابلقی
و تواضع آیت الله بروجردی
https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
14.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ شهید حاج قاسم سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹لزوم نیاز معنوی و راهکارش
🍀استاد پناهیان
🌲https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
936.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میلاد باسعادت حضرت زینب سلام الله علیها را به همه شیفتگان آن حضرت تبریک و تهنیت عرض می نماییم
https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f