eitaa logo
الی الحبیب
216 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
10.1هزار ویدیو
235 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 یک سرهنگ در حمام به مرحوم شاه آبادی استاد امام خمینی "ره" با لحن تند گفته بود: مرتیکه! زود باش! آن زمان حمام‌ ها تاریک بودند. چراغ نداشتند. مرحوم آیت الله شاه آبادی هم پیرمرد بودند چون می خواست از سطح حمام بگذرد، احتیاط میکرد که آب های کثیف به بدنشان نریزد. آن سرهنگ وقتی این دقت را میبیند شروع میکند به توهین. ایشان از این تمسخر و طعن او خیلی ناراحت شد، ولی نه تنها چیزی نگفت ، بلکه به راه خود ادامه دادند و رفتند. فردای آن روز مشغول تدریس بودند که صدای عدّه ای را شنید که جنازه ای را می‌بردند. پرسید: چه خبر شده است؟ اطرافیان گفتند آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد ، در کمتر از ۲۴ ساعت از دنیا رفت مرحوم آیت الله شاه آبادی ناراحت و متاثر شده بود و فرمود: اگر چیزی به او گفته بودم ، او نمی‌ مرد مردم! بترسید: زن دارید جوابتان را نمی‌ دهد ، شوهر دارید جوابتان را نمی‌دهد. سر خود را پایین می‌اندازد و می‌رود ، بترسید! آنهایی که جواب می‌ دهند ، کم خطر هستند و آنهایی که جواب نمی‌ دهند ، خطرناک. یک وقت می‌ بینید آهِ او شما را بدبخت می‌ کند. آیت الله فاطمی نیا ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ با همراه ما باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹کلیپ تصویری ویژه 📽 بیانات مهم حضرت آیت الله تحریری در محکومیت خط تقابل با رهبر فرزانه انقلاب به ما بپيونديد 🔰 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ امام علی(ع) در مورد غیبت چه میگوید ... الله شهید مطهری تصویری به ما بپيونديد 🔰 https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایت اصرار عطار اهل بصره از ملازمان حضرت ولی عصر عج برای تشرف به محضر حضرت https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹با کی صفا میکنی دلت کجاست؟ 🌲استاد پناهیان https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
📖 کریم فقط خداست درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می ‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان به او گفت اشاره‌ های تو برای چه بود؟ درویش گفت نام من کریم است ، و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟ کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت چه می‌ خواهی؟ درویش گفت همین قلیان شما برای من بس است. چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و فروخت. خریدار قلیان شخصی بود که قصد داشت نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق خان دانست پس جیب درویش را پر از سکه کرد و قلیان را برای کریم خان برد. چند روز گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت که چشمش به قلیان افتاد. گفت نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر ما آغازمون الله باشه... استاد الهی قمشه ای https://eitaa.com/joinchat/99614769Cb45676819f