📌 تاریخ شفاهی علما و ضرورت توجه به اقتضائات، فهم جریانها و رعایت حساسیتها
📍 در سومین برنامه از سهشنبههای تاریخ شفاهی مطرح شد
🔻 .. نجمی در پاسخ به پرسشی درباره شرایط مصاحبهکننده گفت: ما قبل از مصاحبه با راوی رفتوآمد داریم و تا حدودی از علاقمندیها، فعالیتها و دغدغههایشان آگاهی پیدا میکنیم و مقالات و کتبشان را میخوانیم و از نزدیکانشان پرسوجو میکنیم. تقریبا اشراف به موضوع پیدا میکنیم و همین مقدار برای مصاحبههای ما کافی است و لازم نیست ما در موضوعی متخصص بشویم. بله اگر قرار به انجام مصاحبه مفصل باشد، لازم است مصاحبهکننده اشراف کامل به تخصص راوی پیدا کند یا اگر درباره مکان خاصی است تمام ابعاد آن مکان را بشناسد. اینکه میبینید من تاریخ شفاهی حج را انجام دادم به این علت بوده است که از چند سال قبل با بعثه سفرهای مختلفی داشتم و کارهای رسانهای میکردم و ساختار حج را میشناختم؛ مثلا از آشپزخانه و سردخانه و هیئت پزشکی و امور حج کاملا آگاهی داشتم و کار رسانهای درباره آنها انجام داده بودم و حتی وقتی قرار شد تاریخ شفاهی حج را شروع کنم یک مطالعه حسابی انجام دادم و تمامی مطالب مربوط به حج از ابتدای انقلاب و مسائل مربوط به آن را از روزنامهها استخراج کرده بودم و کامل خوانده بودم و نقاط عطف حج را شناسایی کرده بودم.
🔻 احمد نجمی سپس به بیان برخی تجربیات کاربردی در تاریخ شفاهی حوزه و روحانیت به این شرح پرداخت: اول. امتیازی که در این کار به ما کمک میکند آن است که افرادی مسن و معمر، معمولا حافظه بلندمدت خوبی دارند. آنان حوادث مربوط به چند دهه پیش را با جزئیات به یاد میآورند و بیان میکنند. ممکن است حافظه کوتاهمدت خوبی هم نداشته باشند. بنابراین پیری و معمر بودن بودن افراد نباید ما را از کار منصرف کند.
🔻 دوم. تجربه من این است که هنگام مصاحبه با فرد، یک مثلث شکل میگیرد: 1. من یا مؤسسهام 2. راوی 3. مخاطبان و افرادی که مصاحبه را خواهند دید و شنید و استفاده خواهند کرد. من همیشه ضلع اول را کمرنگ جلوه میدهم و خارج میکنم. اگر نفعی دارم آن را بیان نمیکنم. در همان صحبت اولیه برای متقاعد کردن راوی، اصلا آنچه که مربوط به خودم است را مطرح نمیکنم. طرح منفعت خودمان یا مؤسسهمان ممکن است در راوی ایجاد انگیزه نکند و یا حتی او را از انجام کار منصرف کند. ما بیشتر خود شخصیت را مطرح میکنیم. تجربه این سالها نشان میدهد که بسیاری از افراد با این مطلب هم مشکل دارند. آنان بدون اینکه بخواهند بازی کنند، با «من» و «منیت» رابطهای ندارند و اساسا سخن گفتن از خود، برای آنها سخت است. این ویژگی بسیاری از علماست. گرچه شخصیتهای سیاسی زیادی را میبینیم که حیاتشان در این است که هر روز یا هر هفته تیتر اول روزنامهها و مجلات باشند و اگر اینگونه نشود احساس سقوط به آنها دست خواهد داد. اگر ببینم عالمی اینگونه است سعی میکنم از راه دیگری برای متقاعد کردن او استفاده کنم؛ مثلا از راه استادان او و اینکه آنها را باید معرفی کرد. وقتی وارد گفتگو میشویم طبیعی است که همه سؤالها را مطرح میکنیم. اول باید راوی را متقاعد کرد تا احساس تکلیف بکند. افرادی که ما با آنها سروکار داریم تا احساس تکلیف نکنند متقاعد نمیشوند.
🔻 سوم. راویان نباید احساس بکنند که ما یک فروشنده دورهگرد هستیم بلکه باید ما را همچون کاسب محل ببیند و احساس کند که ما با او هستیم و اینگونه نیست که از راه نرسیده، میخواهیم خاطرات او را بگیریم و برویم. همان دیدار اول درخواست مصاحبه نکنیم چون ممکن است کار خراب شود. معمولا علما رفتوآمد و جلسات روضه و درس دارند و مصاحبهکننده چند جلسه برود و خودش را نشان بدهد. بر همین اساس باید قبل از مصاحبه با او معاشرت کنیم تا او ما را از خودش بداند و به محض اینکه گفتگو تمام شد او را رها نکنیم. .
📌 مطالعهی متن کامل این گزارش در سایت ما؛ اینجا
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅تلاشهای فقهی فضای مجازی، معلق بین نظام و مردم؟
🖋احمد نجمی
🔸روز گذشته دکتر سیدمحمدامین آقامیری دبیر شورای عالی فضای مجازی در سفر به قم، ضمن دیدار با مدیران عالی حوزوی، نشستهایی با اساتید حوزه و فعالان فضای مجازی برگزار کرد.
متن ذیل سخنانی است که توسط اینجانب در این نشست هماندیشی ارائه شدهاست.
بسماللهالرحمنالرحیم
عرصه فضای مجازی در کشور دو ساحت جدی دارد. یکی ساحت حاکمیتی و سیاستگذاری که سیاستهای آن توسط ساختار رسمی حاکمیت اعمال و اجرا میشود و دوم عموم مردم و کاربران فضای مجازی. آنچه که به سادگی قابل فهم و مشاهده است این است که نظام براساس نیازها و اقتضائات و برنامههای خود تصمیماتی را اتخاذ میکند و از سوی دیگر مردم نیز براساس سلایق و معیارهای خود، روشی مستقل و منحصر به خود را در پیش گرفتهاند.
در این بین ممکن است سیاستها و برنامههای اعمالی حاکمیت در برخی موارد مورد نیاز یا پسند مردم قرار گیرد، اما آمارها و مشاهدات عینی نشان میدهد بخش قابل توجهی از زیست مردم در فضای مجازی متفاوت با نظر رسمی اتخاذ شده است. استفاده بسیار گسترده از برخی شبکههای اجتماعی فیلترشده یا رمزارزها شاهد این مدعاست. پس نسبت تصمیمات اتخاذ شده نظام با مسیر انتخاب شدهی مردم «عموم و خصوص منوجه است».
از سوی دیگر شاهد یک اتفاق مبارک در حوزههای علمیه هستیم که برخی از علما و اساتید و پژوهشگران براساس نیازهای جامعهی امروزی در موضوع فضای مجازی در قالب برگزاری دروس خارج، نشستهای تخصصی و پژوهشهای علمی تلاش میکنند نسبت فقه و دین با این عرصه را مشخص نمایند.
با توجه به دو گزارهی مطرح شده، این سوال جدی پیش میآید که نقشآفرینی فقها و اساتید حوزه در ساحت فنآوریهای نوین و فضای مجازی در راستای سلایق و نظرات حاکمیت است یا عموم مردم؟ به صورت طبیعی میتوان این انتظار را داشت که فقها و حوزههای علمیه وظیفه خود میدانند تا از مسائل حاکمیت و نظام اسلامی پشتیبانی فکری و نظری داشته باشند و نظام نیز پشتوانهی فکری خود را در حوزههای علمیه جستجو کند.
اما این نگرانی وجود دارد که نگاه مطلق فقها و پژوهشگران به جانب تامین نیازهای حاکمیت باشد و از واقعیتهای جامعه و نیازها و سلایق عموم مردم غفلت نماید. هماینک زیست بخش قابل توجهی از مردم در فضاها و شبکههایی است که از نظر حاکمیت ممنوع و فیلتر شدهاست و بی توجهی به این بخش از واقعیت جامعه عملا تلاشهای علمی حوزویان را ابتر و غیرواقعبینانه خواهد کرد.
در گام نخست لازم است فقها و اساتید و پژوهشگران حوزوی موقعیت و جایگاه خود را در تلاشهای علمی مشخص کنند که قرار است در کدام جایگاه نقشآفرینی کنند و از جایگاهی بالاتر اطلاع کافی از عرصهی دیگری داشته باشند.
همچنین برای جلوگیری از این آسیب مهم انتظار میرود مرکز پژوهشهای فضای مجازی و همچنین نمایندگی این مرکز در قم که رابط و حلقه وصل حوزویان با شورای عالی فضای مجازی است، کلیهی فعالیتهای علمی صورت گرفته در حوزه را رصد کرده و با دو عرصه یعنی نیازهای فکری حاکمیت و همچنین اقتضائات و واقعیت موجود بین عموم مردم و کاربران فضای مجازی تطبیق دهد و تلاش کند تعادلی بین این تلاشها و نیازهای موجود ایجاد شود.
مشاهده متن در سایت
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅القاب علمی؛ پیشینه ،کارکردها و چالشها/۱
🖌حجتالاسلام دکتر علی راد
🔸چندی است بحث از چالش آیتﷲ دکتر یا حجتالاسلام دکتر در محافل حوزوی و دانشگاهی داغ است و رویکردهای موافق و مخالف در مواجه با آن پدید آمدهاست. در این یادداشت به این پدیده از منظر یک چالش کهن در تاریخ و میراث مسلمین می نگرم و به اختصار ابهامات آن را مرور میکنم و پژوهش درباره بنیانها و زمینههای تاریخی و فرهنگی آن را ضروری میدانم.
🔹القاب علمی از گونه لقب تشریف و تکریم از اقسام سهگانه القاب است که بر تمایز و برتری شخص در یک وصف یا ویژگی دلالت دارد (ابن حمدون, محمد, التذکرة الحمدونیة , ج ۹ , ص ۳۵۷ ). گرایش به نامگذاری اشخاص به لقب در کنار اسم و کنیه در فرهنگ عرب پیش از نزول قرآن رویهای شناخته شدهاست (قلقشندي , أحمد , صبح الأعشى في صناعة الإنشاء , ج ۵ , ص ۴۱۳ – ۴۱۴ ) و قرآن ( « وَلا تَنَابَزُوا بالأَلْقَابِ » حجرات / ۱۱ ) و سنّت ضمن تایید این آیین انسانی در محاورات فقط کاربرد القاب منفی را ممنوع کرد (ابن حنبل , مسند أحمد , ج ۴ , ص ۶۹ , ص ۲۶۰ ) .
🔹شماری از القاب بسیار معنادار و جریانساز هستند و پیامدهای نظری و عملی مهمی در گفتمانهای سیاسی, علمی, مذهبی, اجتماعی, هنری و … به دنبال دارند و هماره در تاریخ و فرهنگ مسلمین جریانهای قدرت، سیاست، علم، صنعت، هنر و … برای امتداد اجتماعی مرجعیت و مشروعیت جایگاه خود از ظرفیت القاب در تثبیت و توسعه هیمنه خود استفاده کردند و گویی القاب پیوندی ناگسستنی با اقسام قدرت و توسعه در ساحتهای گوناگون حیات انسان دارد (بنگرید : قلقشندي , أحمد , صبح الأعشى في صناعة الإنشاء , ج ۵ , ص ۴۵۰ – ۴۱۸ ).
دانشوران علوم حدیث، رجال و تراجم بیش از دیگران به القاب پرداختهاند. در نگاه حدیث پژوهان پیشین القاب شامل نامها، کنیهها، نسب و حتی مشاغل نیز هست لذا مفهوم لقب در علوم حدیث اعم از مفهوم نحوی و عرفی آن است که در تقابل با اسم و کنیه است (بنگرید : ابن حجر عسقلاني , نزهة الألباب في الألقاب , ص ۳۸ ).
🔹مسائل نظری و بنیادین لقب پژوهی از اهمیت زیادی برخوردار است و همچنان ابهامات زیادی در مبانی، تاریخچه، رویکردها، معیارها و اهداف آن وجود دارد.
مهم ترین سویه های ابهام در القاب علمی عبارتند از :
۱) ابهام در چرایی، زمینهها و آغازه پدیداری لقبگزینی میان دانشوران
۲) ابهام در نظام القاب علمی از آغاز تا فرجام
۳) ابهام در مبانی دینی برخی از القاب خاص
۴) ابهام در معیارهای احراز و اعطای القاب
۵) ابهام در فرایندهای حاکم بر ترفیع القاب
۶) ابهام در توالی و ترتیب منطقی القاب
۷) ابهام در مراجع ذیصلاح در اعطای القاب
۸) ابهام در شاخصهای سنجش اصالت القاب
۹) ابهام در تشخیص القاب اکتسابی از القاب اعطایی
۱۰) ابهام در بنیانها، رویکردها و اهداف القاب اعطایی
۱۱) ابهام در پیشینه و تطورات فرایندهای اعطای القاب
۱۲) ابهام در زمینهها و بسترهای مذهبی و سیاسی القاب اعطایی
۱۳) ابهام در تاریخگذاری، تداول، اشتهار و تواتر القاب
۱۴) ابهام در تعامل جریانهای قدرت، سیاست و مذهب با القاب
۱۵) ابهام در نقش حوزهها، مکاتب و مدارس فکری در القاب اعطایی
۱۶) ابهام در فراگیری تاریخی و گستردگی جغرافیایی القاب در تاریخ اسلام
۱۷) ابهام در کارکردها و پیامدهای القاب
۱۸) ابهام در تناسب و وجه شبه دارندگان القاب با مفهوم حقیقی لقب
۱۹) ابهام در تبیین چرایی کثرت و تنوع القاب
۲۰) ابهام در جواز مَجاز و غلو در القاب
۲۱) ابهام در چرایی تمایل دانشوران مسلمان به تکثیر القاب
۲۲) ابهام در پیوند القاب با جایگاه اجتماعی و سیاسی اشخاص
۲۳) ابهام در نقش سیاست و ثروت در اعطای القاب به اشخاص.
این ابهامات درباره القاب دانشوران علوم اسلامی دیگر چون فقه، تفسیر، کلام، اصول و … نیز مطرح است. در بخشی از کتاب اسطوره بخارا به این مسئله و ابهامات آن پرداختهام.
🔸مشاهده متن در سایت:
https://mobahesat.ir/24242
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅القاب علمی؛ از حقیقت تا مَجاز/2
🖌حجتالاسلام دکتر علیراد
🔸القاب علمی در مکتوبات مسلمین بیشترین حضور را در کتابهای رجالالحدیث و تراجمالرجال دارند ولی بازتاب و کاربست القاب به محدّثان اختصاص ندارد و دانشوران دیگر علوم اسلامی نیز هماره از القاب علمی برای تعیین و تثبیت جایگاه خود در گفتمانهای علمی روزگار خود بهرهمند هستند. لذا القاب با هویت صنفی و اجتماعی دانشوران پیوندی ناگسستنی دارد و البته سویههای اخلاقی، جامعهشناختی، سیاسی و فرهنگی نیز دارد .
🔹میدانیم که دانش رجال به شیوههای شناخت و داوری و بیان اوصاف و احوال راویان و محدّثان بر پایه اصول فنی و معیارهای ویژه این دانش میپردازد . اصول و پیشفرضهای دانش رجال اثر پذیرفته از مبانی کلامی، سیاسی و مذهبی مکاتب و جریانهای رجال پژوهی است و هیچ رویکرد و کتاب رجالی پیراسته از این اصول علمی و مبانی فکری رجالیان نیست. بنابراین هر چند ضابطهمندی و مبناگروی از بنیانهای دانش رجال است ولی نتایج آن به نسبیت تاریخی دچار است و اثبات واقعنمایی برایندها و نتایج این دانش از حقیقت راویان بسیار دشوار است لذا برخی از راویان در داوری رجالیان به دوگانگی و تضاد در اوصاف دچار هستند و یک راوی نزد گروهی مقبول و نزد گروهی دیگر متروک است.
🔹این وضعیت در کتابهای تراجمالرجال که به شرح و حال نگاری مفاخر علوم و فنون، سَرآمدن قدرت و سیاست، ناموران تاریخ و فرهنگ و تمدن اختصاص دارند، بسیار پیچیده تر است و دستیابی به تصویر واقعی یک شخصیت در کتابهای تراجم دشوارتر از دانش رجال است. زیرا افرون بر آسیب اثر پذیری از مبانی ایدئولوژیک مولفان این آثار، اغراق و غلو، عصبیت، قبیلهگرایی، تفاخر به ملت و امت، تقابل با جریانها و گفتمانهای رقیب، سانسور و فروکاست شخصیتهای مخالف، مصادره به مطلوب و دستبرد در اسناد و مدارک تاریخی، استناد به مدارک و شواهد سست و برساخته، همسویی با حاکمیت و قدرت، کرامتسازی و فضیلتتراشی و … در غالب آنها موج میزند و این همه در قامت و کسوت القاب متنوع خود را پنهان ساخته است.
🔹این چالش زمانی عمیق تر و پیچیدهتر میگردد که یک رجالی بر پایه رویکرد و داده های تراجمنویسان به وصف یک محدّث بپردازد یا درباره جایگاه و منزلت او داوری نماید؛ یا بر عکس مولف کتاب تراجم با رویکرد گزینشی فقط از دیدگاه های رجالی همسو و موافق درباره یک محدّث استفاده کند و دیدگاههای انتقادی درباره او را حذف و سانسور نماید. اینگونه است که تعارض در این آثار پدید میآید و خواسته یا ناخواسته محدّثی از فرود بر فراز یا از فراز بر فرود میآید.
🔹تصویر محدّثان در قاب دوگانههای تناقض تعظیم و تنقیص، متروک و مقبول، عادل و فاسق، غالی و معتدل، علامه و نادان، واهی و ضابط و … ترسیم میشود و تصویر اصیل و معیار محدّث در کرانههای ناپیدای تعصب و تقلید مولفان این آثار محو میگردد و تشخیص حقیقت از مجاز سخت و دشوار میشود.
🔹این تناقضات چنان عمیق و پیچیده هستند که به سادگی در نگاه اول به کتابهای رجال و تراجم قابل رویت نیستند و اکتشاف آنها به واکاوی عمیق، تتتبع طاقت سوز در گردآوری دادهها و داوری اندیشهسوز در سنجش آراء و انظار نیازمند است. هر چند آسیب یاد شده به معنای انکار ارزش تلاشهای مولفان کتب علم رجال و تراجم نیست اما تحقیق اجتهادی و نقد تاریخی را برای پژوهشگران در جستجوی تصویر راستین و اصیل یک شخصیت از میان آرای رجالیان و تراجم نویسان ضروری میسازد و از اعتماد پیش از تحقیق، استناد قبل از نقد و ایمان پیش از پرسش برحذر میدارد.
🔹برای برون رفت از این آسیب ناگزیر از رویکرد علمی در لقبپژوهی هستیم . بر پایه این رویکرد لقبپژوهی، گرایش علمی بینا رشتهای، استوار بر مبانی نظری، بهرهمند از منطق تحلیلی و فرایند علمی از فهم تا نقد و دارای سنجههای داوری در ارزیابی القاب علمی است. مسئله اصلی لقبپژوهی شناسایی، اثبات و ارزیابی روشمند اصالت و اعتبار القاب علمی است و غرض آن پاسخ به ابهامات و مسائل القاب علمی است. در الگوی تحلیلی القاب علمی به مسائل معطوف به هر لقب پاسخ علمی و قابل دفاع ارائه میشود.
🔹مهم ترین مسائل هر لقب علمی عبارتند از: مفهوم و ماهیت، پیشینه و تبار، جایگاه لقب در نظام القاب، القاب هم تراز : تفاوت ها و تمایزها، کهن الگوی لقب، لقب گذاری: فرایند و تاریخ، اسناد و مدارک مُثبِته، جلوهها و پیامدها، شهرت و تواتر، سویه های سیاسی و ایدئولوژیک القاب.
بنا بر این لقبپژوهی گرایش تخصصی است که از دستاوردهای دانشهای متنوع در پاسخ به مسائل و دستیابی به هدف خود بهرهمند است و در شناخت حقیقت از مجاز در القاب علمی سودمند است.
مشاهده متن در سایت:
https://mobahesat.ir/24239
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️حوزه علمیه نجف و نظریه دولت
🖌گزارش نشست
🔹کرسی علمی- ترویجی با موضوع «حوزه علمیه نجف و نظریه دولت» در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. در این نشست دکتر عبدالوهاب فراتی به ارائه بحث پرداخت. متن ذیل، ارائهی دکتر فراتی در این نشست است که تقدیم میشود.
🔸مشاهده متن کامل گزارش:
https://mobahesat.ir/24248
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅با فقدان موضوعشناسی دقیق در فقه سیاسی مواجه هستیم
🎤حجتالاسلام دکتر رنجبر
⚡️فقه سیاسی در حوزه علمیه/1
🔹چون حکومت در اختیار فقها نبود و حکومتها در اختیار طاغوت بود و چون حکومتهای طاغوتی در رأس کشورها بودند، لذا جنس سؤالات مراجعه کنندگان از جنس حکومتی – سیاسی نبود و خیلی کم و اندک و بیشتر برای رفع تکلیفهای خودشان بود. در چنین شرایطی، امام بزرگوار ما یک انقلابی در فقه به وجود آوردند و هم در ساحت مسئله و هم در ساحت شیوهی استدلال، مواد استدلال یک انقلابی به وجود آوردند و در واقع به صورت جدی به قصه و ماجرای فقه سیاسی ورود کردند.
🔹از زمانهای که بحث ولایت فقیه حضرت امام در درس خارجشان مطرح میشود که در «کتابالبیع» به مناسبتی این را مطرح میکنند، موضوع بحث فقه سیاسی به صورت جدی وارد حوزهها میشود. یعنی قبلا ما تکستارهها و تکمضرابهایی داشتیم، اما اینکه بخواهد به صورت مدون یک فقه سیاسی باشد که مبتنی بر آن کلانمسئلههای مربوط به قیام و انقلاب علیه طاغوت، ایجاد نظام سیاسی، دولت، حکومت، مجموعههای حاکمیتی و قانون اساسی باشد که فقها بنشینند و راجع به اینها بحث و گفتگو کنند، تا قبل از حضرت امام این به صورت جدی وارد حوزهها نشده بود. اما بعد از انقلابی که ایشان در عرصهی فقهی که عرض کردم، انجام دادند و بعد انقلاب اجتماعی امام و نیاز حکومت جدیدی که در انقلاب اسلامی به وجود آمده، برای قانون اساسی، تعبیهی نهادها و تأسیس نهادی مثل شورای نگهبان و اینها لاجرم فقه سیاسی هم وارد ادبیات حوزوی شد و جدیتر شد.
🔹متأسفانه علیرغم اوجی که فقه سیاسی در ابتدای انقلاب گرفت به دو یا سه علت این اوج دچار فرود شد که عرض کردیم یک علت شهادت برخی از بزرگان بود، یک علت هم ورود بزرگان و شاگردان امام در مناصب اجرایی بود که چارهای هم نبود و یک علت هم انقطاعی بود که به وجود آمد. الان هم که این مسئله دارد پیش میآید، یعنی مجدد با تأکید ویژهی رهبری ورود حوزهها صورت گرفته است. آدم احساس میکند که دوباره اینها به سراغ آن ابتکارات امام نرفتند که خدمتتان توضیح دادم و اسیر خردهمسئلهها شدهاند.
🔹رهبر انقلاب احساس کردند که ما برای ورود به گام سوم انقلاب که دولتسازی است، دچار یک خلاء تئوریک هستیم و لذا تأکید کردند که باید حوزههای علمیه به این عرصه ورود کنند؛ عرصههای نظریهپردازی حول مسائل کلان مملکتی که یکی موضوعات سیاسی و لاجرم فقه سیاسی است.
به همین خاطر فضلای جوان به خاطر آن روحیه و انگیزهی ولایتپذیری دارند، نسبت به بزرگترهایی که سنی از آنها گذشته و خیلی ورودی به این مباحث ندارند، احساس کردند که باید ورود کنند و ورود هم کردند که این جای تقدیر دارد. من باز تأکید میکنم که متأسفانه این ورود، ورود بعضا مبتنی بر یک نقشهی راه و دقیق نیست که در سؤالات بعدی شما اگر بود به این موضوع هم اشاره خواهم کرد که چه مشکلاتی دارد.
🔹ما میخواهیم راجع به فقه سیاسی حرف بزنیم، حتما باید سیاستگذاریهای کلان اقتصادی، سیاستگذاریهای کلان فرهنگی، سیاستگذاریهای کلان نظامی، امنیتی، سایبری و همهی اینها را بلد باشیم، چون ما میخواهیم راجع به سرنوشت یک کشور صحبت کنیم، نه یک فرد خاص و خود این شناخت موضوع به تطبیق بهتر و کاملتر کبری بر این موضوع کمک میکند.
یعنی شناخت کبری در بحث فقه سیاسی کفاف نمیدهد، شرط لازم است اما کافی نیست. باید حتما و حتما خود آن فقیه کارشناس آن موضوعی شود که میخواهد راجع به آن، تطبیق حکم و تطبیق کبری داشته باشد.
لذا من با این ایده که مثلا در کنار یک فقیه کارشناسانی قرار بگیرند موافق نیستم. خود آن فقیهی که میخواهد وارد آن حوزه شود باید کارشناس آن امر شود. لذا مسئله یک مسئلهی بسیط و ساده نیست که ما مثلا فرضا شنبه بگوییم که فقه اقتصاد میگوییم، یکشنبه فقه بانک میگوییم، دوشنبه فقه روابط بینالملل میگوییم، سهشنبه فقه هنر میگوییم، چهارشنبه فقه سینما یا فلان میگوییم. اصلا اینطور نیست که ما بخواهیم اینقدر یله و باز وارد شویم. بعد هم بگوییم که ۲-۳ کارشناس در کنار ما قرار بگیرند، ما میخواهیم تعیین تکلیف کنیم و تمام شود. خیر، به هیچ وجه اینطور نیست. خود آن فقیه و خود آن فردی که میخواهد فقاهت کند در کنار شناخت کبری حتما باید کارشناس هم باشد. این نیاز اولیه برای ورود به پژوهشهای فقه سیاسی است که یکی از خلاءهای آن متأسفانه همین است. حالا این در ساحت موضوع بود.
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24253
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅توسعهی بحثهای فقه سیاسی بدون دو تخصص سیاست و فقه خطرساز است
🎤حجتالاسلام دکتر مهدی ابوطالبی:
فقه سیاسی در حوزه علمیه/2
🔹اینگونه مباحث مربوط به فقه سیاسی به این معنای گسترده از زمان معصومین(ع) بوده است، و خصوصا این که برخی صاحب نظران برخی اقدامات اصحاب خاص ائمه علیهم السلام را هم مصداق اجتهاد و تفقه میدانند به این معنا بحث فقه سیاسی از عصر حضور مطرح بوده است. به یک معنا و یک نظر هم فقاهت به معنای اجتهاد مصطلح یعنی استنباط حکم شرع از ادله تفصیلی از عصر غیبت کبری آغاز شده است و به این معنا مباحث فقه سیاسی از این دوره آغاز شده است.
🔹بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طبیعتا این بحث به دلیل اینکه تشکیل حکومت بر مبنای ولایت فقیه انجام شد دچار یک تحول جدی شد. بحثهای خیلی مفصلی از شروع تدوین قانون اساسی و ادارهی کشور تحت حاکمیت ولیّ فقیه، مطرح شد و توسعهی بسیار بیشتری پیدا کرد و ابعاد مختلف بحث ولایت فقیه، حاکمیت، قانونگذاری، بحث بانک، بحثهای اقتصادی حاکمیت، بحثهای حقوقی چه در بحثهای قانونگذاری و تقنین و چه در بحثهای حقوق جزا و مجازات و دادگاهها و بحثهای مربوط به قوّهی قضائیه را شاهد هستیم.
🔹مهمترین عامل توجه طلاب نسبت به این بحث، بحث تأکید مقام معظم رهبری و احساس وظیفهی طلاب نسبت به بحثهای حاکمیتی از نگاه فقهی است و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که حوزه مادر انقلاب بود و باید این نسبتش را ادامه دهد و وظیفهی حوزه است که نظریهپردازی و تئوریپردازی و پشتیبانی تئوریک از نظام و مسائل حکومت کند، این باعث شد که طلبهها بیشتر نسبت به این بحث اقبال نشان دهند و وارد این حوزه شوند.
ما در بحثهای حاکمیتی هم در بحث نحوهی قانونگذاری، خصوصا در بحث نسبت شورای نگهبان و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت بحثهای مفصلی داریم. خود اینکه شورای نگهبان فتوای مشهور را میخواهد معیار قرار دهد. فتوای معیار چه چیزی باید باشد؟ فتوای ولیّ فقیه باشد؟ اینها مباحثی است که در بحث فتوای معیار هست. بحث شورا در افتاء هم یک بحثی است که بعضی مطرح کردهاند و مباحث حقوقی مفصلی که ما به آنها نیاز داریم، از جمله همین بحث اخیری که راجع به معاملات و اسناد مربوط به معاملات مطرح شده که هماکنون در مجمع تشخیص در حال بررسی است. همچنین در حوزهی تقنین و ادارهی کشور و بحثهای مربوط به فقه امنیت و اطلاعات که مورد نیاز نهادهای امنیتی ماست و بحث مربوط به مواجهه با مخالفین نظام، بحثهای مربوط به اجرای احکام اسلامی مثل بحث حجاب و الزام از نگاه حاکمیتی و … مباحث مفصلی است که به نظر میرسد جای کار دارد.
🔹یک نکتهای که به نظر من مهم است و می تواند یکی از آسیبهای تحقیق و آموزش در بحث فقه سیاسی باشد، این است که کسانی که وارد بحث فقه سیاسی میشوند قطعا دو توانایی را نیاز دارند: هم توانایی فقهی و استنباطی و حداقل یک اجتهاد متجزی، یکی هم شناخت مسائل سیاسی و بحثهای روز علم سیاست، چه بحثهای سیاست داخلی و حکومت و حاکمیت و چه بحثهای مربوط به سیاست خارجی و حتی اگر بخواهیم وارد بحثهای حقوقی شویم، بحث نظامهای حقوقی و اینگونه بحثهایی که مربوط به این حوزه هستند.
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24257
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅مصداق کوثر، منحصر در حضرت زهراست
🎤استاد مهدوی راد
🔸امشب شب شهادت کوثر قرآن، فاطمه زهرا(س) و به تعبیر لطیف یکی از شاعران خراسانی، شب شهادت مادر فرزندان آرزو است. این شب بهانه و زمینهای است برای آنکه امت مسلمان، دلدادگان به حق و شیفتگان معارف اهلبیت(ع) هر چه بیشتر با معارف، حقایق و آموزههای آن عزیزان آشنا شوند.
موضوع بحث بنده تفسیری از سوره کوثر است. در آیات متعدد و روایات صحیحی، در ضمن انوار مطهر دیگر یا به صورت اختصاصی به شخصیت والا و ارزشمند حضرت زهرا(س) اشاره شده است. همچنین گاهی فهم قرآنی اقتضا میکند که یکی از مصادیق آن آیات و یا مصداق منحصر به فرد آن، این بانوی مکرم باشد. مصداق منحصر به فرد کوثر در این سوره، حضرت زهرا(س) است.
🔸مشاهده متن کامل:
https://mobahesat.ir/2764
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅الکلام فیالمُجیز!
تأملی در صدور اجازات اجتهاد در عصر حاضر
🎤با گفتاری از استاد رضا مختاری
🔸چندی پیش در یکی از گروههای حوزوی بحث چگونگی اعطای اجازه اجتهاد در عصر فعلی مطرح گردید و در ادامه از جناب استاد رضا مختاری درخواست شد تا باتوجه به اشراف و تخصصی که در خصوص اجازات مختلف از جمله اجازه روایت و اجتهاد و … دارند به سابقه و انواع اجازات و مسائل حاشیهای آن بپردازند و در ادامه نیز به برخی سوالات پاسخ دادند. متن ذیل مشروح این بحث و گفتوگو است که تقدیم میشود:
🔹رایجترین و قدیمترین نوع اجازه، اجازۀ روایت است. روایت در اینجا نه به معنای حدیث شریف بلکه مطلق کتاب، روایت مطلق کتب یعنی نقل کتب است. در زمانی که صنعت چاپ نبود، در قرون گذشته کسی که کتابی تالیف میکرد، برای تایید انتساب کتاب به مؤلف لازم بود که مولف نقل آن کتاب را به شاگردانش و دیگران اجازه بدهد و معمولا شاگردان کتاب را نزد استاد میخواندند ونسخهی خود را تصحیح میکردند بعد که تصحیح میشد استاد نقل آن کتاب را به شاگردانش اجازه میداد و همینطور شاگردانِ شاگردان به ترتیب. قدیمترین اجازهای که از شیعه موجود است، از قرن چهارم و از ابوغالب زراری است که سالها پیش با تصحیح حضرت استاد سیدمحمدرضا حسینیجلالی -عافاهﷲ – و به همت بوستان کتاب منتشر شد. این قدیمیترین اجازۀ روایت موجود شیعه است.
🔹و اما اجازات اجتهاد به شکل مستقل، سابقۀ چندانی ندارد و از قرن سیزدهم شروع شدهاست. یعنی صاحبجواهر و فرزندان شیخ جعفر کاشفالغطاء صاحب کشفالغطاء و به ترتیب بعدیها، اجازات اجتهاد مستقلی به شاگردانشان دادند. قبل از این تاریخ، تأیید اجتهادی که داریم در اجازات، ضمن اجازات روایت هست و اجازۀ مستقل اجتهاد قبل قرن سیزدهم دیده نشد. اجازۀ مستقل اجتهاد، از زمان صاحبجواهر یعنی از قرن سیزدهم هجری رایج شده و بین بزرگان حوزهها یعنی علمای تراز اول حوزه، اعم از اینکه مرجع تقلید باشند یا مدرس تراز اول رایج بوده است.
🔹معمولا اینطور بوده که فضلای حوزهها بعد از اینکه در نجف اشرف یا حوزۀ قم تحصیل میکردند و عازم شهر و بلاد خودشان میشدند، آنها که مجتهد بودند، مراجع تراز اول و علمای تراز اول به آنها اجازۀ اجتهاد میدادند و آنها که مجتهد نشده بودند، اجازۀ امور حسبیه به آنها میدادند که در شهر و استان خودشان دستشان باز باشد برای اینکه بتوانند وظائف فقیه را انجام بدهند و نمونههایی فراوانی از این اجازات داریم ولی نکتۀ مهم این است نه این افراد مُصر به دریافت اجازۀ اجتهاد بودند و نه بعد از اجازه گرفتن اجتهاد، خیلی در بوق و کرنا میکردند که دنبال اغراض شخصی یا تایید مقام علمی خودشان باشند.
🔹چند نکته در اینجا حائز اهمیت است: اولا این کار را علمای تراز اول انجام میدادند آن هم بدون سر و صدا و بدون اعلان و ثانیا میدانیم اجازۀ اجتهاد اثر ثبوتی ندارد. یعنی اگر کسی مجتهد نباشد با اجازۀ اجتهاد مجتهد نمیشود و اگر مجتهد باشد، بدون اجازۀ اجتهاد هم مجتهد است و اجازه هیچ تاثیری ندارد. لذا آیتﷲ شبیری (حفظه ﷲ) میفرمودند که پدر من و بنده هیچوقت دنبال گرفتن اجازۀ اجتهاد نبودیم، چون ثبوتا که هیچ اثری ندارد و دنبال آثار اثباتی آن هم نبودیم و همچنین من ندیدم که امامخمینی (اعلیﷲ مقامه) از کسی اجازۀ اجتهاد گرفته باشد و اجازۀ اجتهاد داشته باشد و اگر هم داشته، کسی خبردار نیست و در جایی ثبت نشده است. یعنی دنبال این نبودند که اجازه بگیرند برای جهات اثباتی واثر ثبوتی هم که ندارد.
🔹عالمی از شیخانصاری اجازه اجتهاد میخواست و شیخ اجازه نمیداد و این شخص رفت نزد عالمی و اجازۀ اجتهاد گرفت و آن اجازۀ اجتهاد را آورد نزد شیخانصاری که شیخانصاری هم ذیلش بنویسد «قد صدر من اهله و وقع فی محله» ولی بر خلاف توقع وی، شیخانصاری زیرش نوشت «الکلام فی المُجیز». یعنی کلام در این است که اصلا خود اجازه دهنده مجتهد است یا مجتهد نیست!
🔹مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24264
🔻🔻🔻
@mobahesat
🎤دکتر عبدالوهاب فراتی:
ما باید مشکلات فقه سیاسی نظام را حل و فصل کنیم اما نه از طریق آمریت برون حوزوی/ حوزه نجف ناگزیر به ورود در عرصه فقه سیاسی است
💫پرونده فقه سیاسی در حوزه /3
🔹آنچه امروزه در فضای علمی حوزه در باب فقه سیاسی رخ میدهد تفاوت های بسیاری با تبار همین حوزه در سالهای قبل از انقلاب دارد. امروزه سیاست نه امری مذموم و نه سیاستمداری مذمت بشمارمی آید. اگر در گذشته برخی از روحانیون بنا به سنت مدرسه ای حوزه بر موضوعاتی از فقه متوقف می شدند و پیرامون ابعاد سیاسی آن بحث می کردند امروزه تامل در باره موضوعات سیاسی فقه تبدیل به عادت شده و بحث نکردن در باره آنها را خلاف سنت می شمارند.
🔹طبعا ما با این وضعیت از بحثهای سیاسی وارد انقلاب شدیم اما اتفاق بزرگی در این دوره رخ داد ادعای بزرگی بود که در این انقلاب مطرح شد و آن، مفهومبندی زندگی سیاسی مردم بر سیگنالها یا نشانههای سیاسی نصوص اسلامی بود. در واقع شاید بتوان ادعا کرد که بزرگترین آورده یا ایدهی بزرگ انقلاب این بود که میخواست مدنیت ما را بر خلاف جهان سکولار، بر اساس نشانههای سیاسی نص مفهومبندی کند و ما را بر مدار نص نگه دارد. طبیعتا چون این ایده برخاسته از حوزه و روحانیت بود، خود همین منشأ درگیر شدن بیشتر فقه عمومی با امور سیاسی و در نتیجه تولیدات بیشتری در فقه سیاسی شد.
🔹نظریهای که آیت الله منتظری در اواسط دهه شصت تحت عنوان نظریهی انتخاب مطرح کرد که به تدریج به نظریهی رقیب نظریه انتصاب در ایران و در حوزه تبدیل شد، شاید بیش از 2.5 دهه از انرژی ما را در حوزهی فقه سیاسی گرفت. به چه معنا؟ به این معنا که اکثر تلاشهای محققین یا نویسندگان حوزوی در حوالی اثبات، رد یا تحلیل این دو نظریه مصروف شد و به نظر من شاید اگر متولیان فقه سیاسی این همه به آن دو حوزه نمیپرداختند و وارد دیگر مسائل حکومت دینی و نظریات جدید میشدند و اجازه میدادند نظریات در سطح دوم تولید شود و یا گزارههای بیشتری را تحلیل میکردند، بهتر بود.
🔹من وقتی گرایش اساتید و علمای پا به سن گذاشتهی دورهی خودمان را در ورود به بحث فقه سیاسی میبینم، مشاهده می کنم که این عزیزان متولدان اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل شمسی اند. اینها کسانی هستند که دورهی آزادی اندیشه و فضای باز در ایران و حوزهی اول انقلاب درک کردهاند، اما همواره به خاطر جوانیشان منتقدین ساکت بودند.اما در آن دوره منتقد ساکت بودند یعنی به جاهایی از اندیشه های فقهی و یا مسائل جاری حکومت دینی در ایران انتقاد داشتند، اما ایرادات خود را بنابر ملاحظاتی مطرح نمی کردند اما الان که به لحاظ علمی خودشان را در حوزه علمیه ثابت کردهاند، دغدغههای گذشتهی خود را نه در قالب بحثهای خیابانی، بلکه در قالب بحثهای علمی و حوزوی مطرح میکنند.
🔹ما باید مشکلات فقه سیاسی نظام را حل و فصل کنیم، کمک و مساعدت کنیم، اما نباید بگذاریم که نظام یا آمریت سیاسی به برخی از گفتگوها اجازه ی حضور بدهد و به برخی اجازهی حضور ندهد. به نظر من این خطری است که میتواند متوجه بحثهای فقه سیاسی در حوزه شود و حوزه باید مانع مداخلات نهادهای سیاسی و امنیتی در سمت و سوی دانش فقه سیاسی شود، چون میدانید که ممکن است خارج از مداخلاتی که در سمت و سوی دانش ممکن است اتفاق بیافتد، حتی ممکن است محتوا را هم تغییر دهد، یعنی خیلیها هستند که یک پژوهش میکنند اما حرف نهایی خودشان را در کتاب نمیزنند. چرا؟ چون میگویند موسسه متولی بشرط حذف فلان عبارت یا مبحث اجازه چاپ می دهد.
🔹اگرچه حوزه نجف دامن خود را جمع کرده است تا آنچه که در حوزه سیاسی اتفاق میافتد به پایش نوشته نشود اما به نظر بنده این روش برای حوزهای که بنیانهای قوی از علم و دانش دارد کفایت نمیکند و باید گامی جلوتر بردارد و در خصوص آنچه در عرصه سیاسی اتفاق میافتد نظر دهد و ناگزیر از آن است و این حرکت همانند قم میتواند بالنده شود.
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24275
🔻🔻🔻
@MOBAHESAT
🔅گذری بر اندیشه فرهنگستان علوم اسلامی
در نشست گروهی از فضلای حوزوی مرور شد؛
🔸اندیشههای مرحوم آیتﷲ سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی که در قالب فرهنگستان علوم اسلامی قوام و توسعه یافته است همچنان مورد سوال جدی بسیار از پژوهشگران دینی است. برای اطلاع بیشتر از این اندیشهها این موضوع با حضور یکی از دانشآموختگان فرهنگستان علوم در گروه «آینه حوزه» مورد بررسی قرار گرفت.
مشاهده متن کامل:
https://mobahesat.ir/24283
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از برنامۀ «ماجرا»
12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• برنامه ماجرا
💠 ماجرای تأسیس حوزه
به مناسبت ۱۰ بهمن سالروز درگذشت مؤسس حوزه علمیه قم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی
🔹 میهمانان:
۱. رضا مختاری، رئیس موسسه کتاب شناسی شیعه.
۲. مصطفی پورمحمدی، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۳. علیرضا پیروزمند، عضو هیئت علمی و قائم مقام دفتر فرهنگستان علوم اسلامی.
🔸 همراه با بررسی اسناد حوزه علمیه قم در یکصد سال اخیر به روایت آقای مسعود پیرانی رئیس مرکز اسناد حوزه و روحانیت.
📆 زمان: ۸، ۹ و ۱۰ بهمن، ساعت ۱۶
بازپخش: روز بعد ساعت ۹
شبکه ۴ سیما
@majara_tv4