7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کلیپ به مناسبت ۲۱ تیر سالگرد کلنگزنی ساخت مسجد اعظم توسط آیتاللهالعظمی بروجردی
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️علامۀ طهرانی، همانطور که بودند
سیدمحمد حسین دعایی
🔸پویا طاهری در یادداشتی با عنوان «علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید» به نقد سید محمدحسین دعایی پاسخ داد. اما دعایی در یادداشتی دیگر این گفتگو را ادامه داده است:
🔹در رابطه با مواردی که آقای طاهری، آنها را نقض بر دیدگاه علامۀ طهرانی پیرامون تبعیت از ولی فقیه پنداشته است ـ یعنی عملکرد ایشان در مسئلۀ جنگ و موضعگیری ایشان در قبال طرح کنترل جمعیت ـ نیز تذکر چند نکته ضروری است:
🔹بنابر نظر علامۀ طهرانی: اولاً، عدول مجتهد از نظر خود و تقلید او از غیر، حرام است. فلذا نظر حاکم شرع، در امور فردی و غیرحکومتی، برای مجتهدان قابل اتباع نیست...
🔹اظهار این نظریۀ علمیِ اجتهادی که حضور طلاب حوزههای علمیه در میدان جنگ واجب نبوده و نباید آنها را برای جنگیدن به میدان جهاد اعزام کرد، هیچ منافاتی با اعتقاد به لزوم تبعیت از ولی فقیه ندارد.
🔹ثالثا، ایشان در عین اختلافنظر با رهبر فقید انقلاب میفرمودند: «اگر حاکم دستور داد که بروید برای جنگ، بر همه واجب است به جنگ بروند و به نحو وجوب کفائی، یعنی به اندازه مَن بِهِ الکفَایه باید به جنگ بروند، تا آنجایی که اعلام کنند دیگر محتاج نیستیم؛ کما اینکه ملاحظه میکردید که میگفتند: ما دیگر محتاج نیستیم، حالا نیایید تا اطلاع ثانوی؛ و بنده در همین مدّت حیات آیتالله خمینی بارها به رفقا گفتم که: اگر ایشان بر خود من هم به عنوان وجوب تعیینی امر کنند که برو به جنگ! من میروم. چرا؟ چون اینجا نظر شخصی نبایستی اعمال بشود؛ نظر شخصی در اینکه آیا این جنگ صلاح هست یا نیست؟ کی شروع شده؟ کی باید تمام شود؟ کجا خوب بود صلح میشد؟ و أمثال آن؛ اینها مسائل و نظرهایی است که برای انسان هست و چه اشکالی دارد که برای همه هم باشد. امّا در تصمیمگیریها و موارد تقاطعِ انظار، انسان باید تابع باشد؛ عملاً اگر تخلّف کند، مجرم است و گناهکار»[۸].
🔹رابعا، میفرمودند: «آیتالله خمینى حاكم شرع و ولى فقیهاند و اطاعت از ایشان واجب است و هر كارى كه انجام میدهند براى خدمت به اسلام و براساس تشخیصشان از حقّ است و البتّه نظرات و تشخیصها متفاوت است، ولى ما باید دقّت كنیم كه مبادا اخلالى وارد كنیم. اگر آیتالله خمینى امر به جنگ كنند و من به الكفایه نباشد یا به شخص من امر به رفتن به جبهه نمایند، حتما مىروم و حتى اگر نتوانم به خاطر كهولت سن در خط مقدم شركت كنم، در پشت جبهه مىنشینم و خدمت مىكنم؛ لااقل سیبزمینى كه مىتوانم براى رزمندگان پوست بكنم»[۹]. نقد» و «مظلومنمایی تبلیغاتی» تعبیر کند؟!
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19544
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️فقیه نواندیش شورای نگهبان و یک چالش
احمد نجمی
🔸پس از درگذشت آیتالله مومن، عضو فقید شورای نگهبان یکی از سوالات جدی در محافل سیاسی و حوزوی جایگزین وی بود. اگرچه برخی گمانهزنیها نیز درباره تغییر احتمالی آيتالله محمد یزدی و آیتالله احمد جنتی در دوره جدید مطرح بود اما حضور قطعی چهرهای جدید بیشتر مورد توجه و سوال بود.
🔹آنچه پیشتر مطرح شده بود احتمال انتخاب فقیهی از فقهای تهران بود اما خبر انتخاب آيتالله علیرضا اعرافی نشان داد که همچنان فقهای شورای نگهبان از قم انتخاب میشوند.
🔹علیرضا اعرافی متولد ۱۳۳۸ در میبد پس از پدر که از علمای این شهر بود در سن ۳۲ سالگی امامت جمعه این شهر را برعهده گرفت. اگرچه او از ابتدای جوانی و اوائل دهه شصت به صورت تخصصی تبلیغ در کشورهای مختلف را تجربه کرده بود اما از اوائل دهه هفتاد وارد فعالیت جدی در بخشهای مدیریتی حوزه شد. او در قسمتهای مختلف سازمان حوزههای کشور مانند دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز علوم اسلامی و بعدها جامعةالمصطفی سطوح مختلف مدیریتی را پشت سر گذاشت.
🔹با عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در طراز علما و مجتهدان تاثیرگذار حوزه قرار گرفت و از دهه نود عالی ترین مقام مدیریتی در حوزههای علمیه یعنی عضویت در شورای عالی و مدیریت حوزه علمیه قم را عهدهدار شد.
🔹اما نکتهی جالب توجه دربارهی او سبک مدیریت کاملا کلاسیک و آکادمیک در سنتیترین نهاد کشور یعنی حوزهی علمیه قم است. تا جائی که مورد انتقاد برخی از محافل کاملا سنتی هم قرار گرفته است. اما به نظر میرسد روش مدیریتی او با برخی اصلاحات مانند چابکسازی و کوچک کردن نهادهای گسترده و جزیرهای میتواند ارتقائی جدی در روند فعالیت حوزههای علمیه کشور ایجاد کند.
🔹مهمترین نکتهی بارز در رویهی مدیریتی و سیاسی آقای اعرافی همگرایی او با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی است . او تلاش کرد در عین رعایت خطوط قرمز لازم برای مدیر حوزههای علمیه با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی در حوزه تعاملی مثبت و اثرگذار داشته باشد. چرا که به خوبی میداند امتیاز و ویژگی منحصر به فرد حوزه در تنوع افکار و سلایق مختلف فکری و سیاسی است.
🔹با انتخاب وی به عنوان عضو جدید شورای نگهبان از بین چند گزینهی مطرح و جدی از سوی رهبر معظم انقلاب میتوان گفت انتخاب فردی معقول و منطقی در رویه سیاسی اما با مشغلههای متعدد بر چهرههایی با گرایشهای خاص سیاسی اولویت داشتهاست. از سوی دیگر او میتواند از جمله فقهای نوگرایی محسوب شود که با اتکا بر سنت فقهی و فلسفی حوزه در پی عرصههای نوین علوم اسلامی بوده است.
🔹با انتشار خبر انتصاب آیتالله اعرافی به عنوان یکی از فقهای شورای نگبهان یکی از نکات مطرح در بین حوزویان مسئولیتهای متعدد و گوناگون اوست. با جستجوئی ساده انواع مسئولیتهای مختلف اجرائی یا مشورتی و عضویت در هیاتامنای مراکز وسازمانها به دست میآید که ابهامات جدی ایجاد کردهاست.
🔹حضور موثر در شورای نگهبان مستلزم صرف وقت کافی برای مطالعه و بررسی مصوبات مجلس و نیز شرکت در حلقههای هم فکری با فضلای حوزوی است. لازم است در نخستین گام، مدیر کنونی حوزههای علمیه در بیانی صمیمی و صادقانه توضیح دهد که آیا برای ایجاد فرصت مناسب، بخشی از مسئولیتهای خود را واگذار مینماید؟ یا آنکه به چه شکلی میتواند بین این همه به گونهای جمع کند که خللی بر هیچکدام وارد نشود.
http://mobahesat.ir/19668
مطلب مرتبط:
http://mobahesat.ir/10562
🔻🔻🔻
@mobahesat
یازده_خاقان_صاحب_قران_و_علمای_زمان.mp3
18.62M
مباحثات/#تورق
🔹 پادکست معرفی کتاب
قسمت یازدهم:«خاقان صاحب قران و علمای زمان؛ نقش فتحعلی شاه قاجار در شکلگیری روندها و نهادهای مذهبی نو»
🔸 تالیف: احمد کاظمی موسوی
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
http://yon.ir/y70s4
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️حقانی؛ نامی به وسعت تاریخ معاصر
علیاشرف فتحی
🔸آیتالله شیخ حسین حقانی زنجانی؛ متولی مدرسه حقانی قم و فرزند مؤسس این مدرسه روز سهشنبه ۲۵ تیرماه در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
🔹۸ سال از طلبگی شیخ حسین حقانی میگذشت که پدرش حاج علی حقانی(۱۳۶۲-۱۲۷۶ش) تصمیم گرفت مدرسهای برای طلاب قم بنا کند. ابتکار این تاجر نیکوکار زنجانی مورد استقبال آیتاللهالعظمی بروجردی واقع شد و او در آخرین سال حیات به همراه مرحوم آیتالله سید احمد شبیری زنجانی به بازدید این مدرسه نیمهکاره آمد و از آقای حقانی اعلام حمایت کرد. حاج علی حقانی همچنین زمینی را در اختیار آیتالله مشکینی قرار داد تا مدرسه الهادی را در آنجا بسازد.
🔹این مدرسه پس از وفات آقای بروجردی با نام «منتظریه» افتتاح شد و شیخ حسین حقانی نخستین مدیر آن بود. مدتی نیز محمد مجتهد شبستری؛ نواندیش دینی معاصر مدیریت مدرسه را بر عهده داشت و سرانجام به پیشنهاد شیخ حسین حقانی، مدرسه در اختیار آقایان بهشتی و قدوسی قرار گرفت تا با نظم مورد نظر آنان پیش برود و طلاب با دانشهای روز نیز آشنا شوند.
🔹مرحوم آیتالله حقانی در کنار نقشآفرینی در مدرسه پدر که از همان زمان به نام خانوادگی آنها شهرت یافت، در نشریات حوزوی آن روزگار نیز قلم میزد و با فعالان فرهنگی قم ارتباط داشت. یکی از نخستین تجربههای نویسندگی وی در جریان همکاری با تیم مؤلفان کتاب «زن و انتخابات» در زمستان سال ۱۳۳۹ شکل گرفت و او به همراه آقایان مکارم شیرازی، محمد مجتهد شبستری، علی حجتی کرمانی، عباسعلی عمید زنجانی و زینالعابدین قربانی در دفاع از فتاوای فقهایی که فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان را بر خلاف شرع میدانستند، قلم زد.
🔹آقای حقانی که سال ۱۳۳۹ جزو نویسندگان کتاب «زن و انتخابات» بود و در آن، فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان را زمینهساز فساد اخلاقی میدانست، در تیرماه سال ۱۳۵۸ مقالهای با عنوان «مسائل زنان در جمهوری اسلامی» با اشاره سخنان تحقیرآمیز محمدرضا شاه علیه زنان، از فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی تمجید کرد و نوشت: «اما [درباره] شرکت فعالانه زنان در امور اجتماعی و اداره کشور باید گفت که در قوانین اسلام، برای نمونه قانونی دیده نمیشود که زنان را محبوس و زندانی در خانه بداند و از خروج زن از خانه و شرکت در امور اجتماع صریحا منع کند و لزوم پوشش برای زنان (حجاب) در مقابل مردان و عدم اختلاط با آنان هرگز چنین مفهومی ندارد … اسلام نه تنها شرکت زنان را به طور معقول در مراسم دستهجمعی ممنوع نکرده، بلکه در پارهای از موارد نیز واجب نموده است، مانند حج …»
🔹مرحوم حقانی زنجانی در این سالها علاوه بر سرپرستی مدرسه حقانی و تدریس و اقامه نماز جماعت در آن، به تدریس در دانشگاههای تهران و الزهرا میپرداخت و به نوشتن مقالات و تألیف کتب ادامه میداد. هرچند مدرسه حقانی در این دو دهه فضای متفاوتی داشت که چندان با سلیقه و منش متولی آن همسو نبود و او نیز البته ترجیح میداد چندان در اداره مدرسه دخالت نکند. درگذشت او پایان نیم قرن تکاپوی یک روحانی فعال است که میکوشید همپای تحولات زمان پیش برود و به تربیت طلاب آشنا به دانشهای روز همت بگمارد. راه مرحوم حقانی پس از انقلاب با شدت و کثرت بیشتری در مدارس و مؤسسات حوزوی پیگیری شد، بهگونهای که او به حاشیه رفت و کمتر طلبهای او را میشناسد و نامی از او شنیده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19686/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸پرونده «نواندیشی در حوزه» (2)
حجتالاسلام مهراب صادق نیا در گفتگو با مباحثات:
روشنفکری به معنای عامش نوعی گرتهبرداری از غرب است
🔸مشروح کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19629/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
هماکنون حضور شخصیتهای مختلف حوزوی در بیت مرحوم آیتالله سیدعلیرضاحائری
🔹تشییع آن مرحوم جمعه ساعت ۱۰ صبح از مسجد امام حسن عسگری به سوی حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار خواهد شد.
🔹مجلس ترحیم از سوی دفتر مقام معظم رهبری جمعه شب در شبستان امام خمینی حرم مطهر منعقد خواهد شد.
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️آیت الله حائری، به دنبال نظامسازی حوزوی
🔸به بهانه درگذشت آیت الله سیدعلیرضا حائری، رئیس بنیاد دایرة المعارف فقه اسلامی
🔹بیراه نیست اگر محمدباقر صدر را با تفکر نظامسازیاش معرفی کنیم. مطرح کردن فقه به صورت یک نظام منسجم، یکی از دغدغههای او بود. شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» همین رویّه را دنبال کرده بود و به یک ساختار و نظام اقتصادی میاندیشید. او گفته بود که این قدم اول است که من بر میدارم و امیدوارم محققان بعدی قدمهای دیگری بردارند. شهید صدر در خصوص نهاد مرجعیت نیز همین رویکرد را داشت. گفته بود که نهاد مرجعیت نمیباید بر اساس محوریت یک شخص دنبال شود. به این معنا که محور، اقدامات مرجع و فتوای او نباشد که به مجرد فوت آن شخص، همه اقدامات از هم بپاشد. وی معتقد بود که کارها باید نهادینه شود و از شخص محوری خارج گردد. همین روحیات و تعلیمات شهید صدر، در شاگردانش نیز مؤثر افتاد.
🔹دو تن از شاگردان صدر، مقدمات مؤسسهای در خصوص دائره المعارف فقه اسلامی بر اساس فقه اهل بیت(ع) را پیشنهاد میدهند. سید علیرضا حائری پیشنهاد این مؤسسه را به سید محمود هاشمی شاهرودی میدهد. وی نیز این طرح را با آیت الله خامنهای در میان میگذارد. آیت الله خامنهای در سال ۱۳۶۹ طی حکمی به آیت الله شاهرودی عنوان میکند: مجموعهای که حاکی از همه ابواب و انظار و مؤلفات این عرصه وسیع (فقهی) باشد در دست نیست. لذا اینجانب که مدتهاست در آروزی تهیهی دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع) میباشم جنابعالی را برای انجام این اقدام بزرگ شایسته میدانم.
🔹هاشمی شاهرودی که دیده از جهان فروبست، مسئولیت این مؤسسه به دیگر شاگرد شهید صدر افتاد. حائری فردی بود که به گفتهی خودش، نخستین بار پیشنهاد این مؤسسه را به هاشمی شاهرودی داده بود. این بار مسئولیت اصلی این مؤسسه نیز به حکم رهبری برعهدهی او افتاد. سید علیرضا حائری متولد کربلا بود. به نجف رفته و در محضر حضرات خویی و امام خمینی حاضر شده بود. اما بیشترین تأثیر را از سید محمد باقر صدر برده بود. وی قبل از حضور در نجف، برخی از آثار شهید صدر را خوانده و شیفتهی آن شده بود. همین علاقه، او را به درس محمد باقر صدر کشاند. او اما یکی از کوچکترین افراد حاضر در محفل صدر بود.
🔹حائری به حوزههای علمیه نیز نقد داشت. میگفت که حوزه نظریه جدیدی در اصول تولید نکرده است. بر این باور بود که با وجود کتابخانههای تخصصی فراوان و کادرهای خوبی برای تحقیق که در حوزه وجود دارد اما در مجموع از لحاظ علمی و تولید علم حوزه علمیه ایران نه تنها رشد نکرده بلکه اُفت هم داشته است. وی به عنوان مثال اشاره میکرد که در علم اصول عمده نظریاتی که الان در قم مطرح میشود نظریات گذشتگانی همچون میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی، آخوند خراسانی، شیخ انصاری، آقای خویی است و تولید جدیدی صورت نگرفته است.
🔹وی معتقد بود که حوزههای علمیه ایران در تولید کیفی علم علاوه بر اینکه نسبت به حوزه علمیه نجف افت داشته، نسبت به دانشگاههای داخلی نیز در سطح پایینتری قرار گرفته است. حائری گفته بود که حضور طلبهها و روحانیون در پستهای مختلف بسیار فریبنده است و بسیاری را از مرام طلبگی خارج کرده است. به تعبیر او، برخی افراد از ابتدا طالب علم نبودهاند و به دنبال دنیاطلبی و پست و مقام بودهاند و به حوزههای علمیه وارد شدند.
🔹وی همچنین نسبت به عوامزدگی و وابستگی معیشت روحانیت به مردم ابراز نگرانی کرده و گفته بود که این مسأله نیز یکی از عوامل اُفت حوزه است و مجال تولید عام را نمیدهد. در این خصوص گفته بود: وقتی درآمد منبر بسیار خوب باشد، طلبه زمان و فکر خود را صرف تولید علم در حوزه نمیکند و برای درآمد بیشتر در صف منبر قرار میگیرد. این مسائل از جمله عوامل فریب دهنده طلبه است، طلبه خود باید عزم راسخی داشته باشد و در مقابل این عوامل بایستد اما در حال حاضر چنین طلبههایی نادر هستند.
🔹این شاگرد شهید صدر که چنین دغدغه حوزه و نظامسازی آن را داشت، بر اثر سکته مغزی چند روزی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در بامداد ۲۷ تیر ماه دیده از جهان فرو بست. روحش شاد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19716/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️نگاهی به برخی آراء آیتالله مؤسس
محمدصادق مستفید
🔸۲۹ تیر سالروز درگذشت آیتالله عبدالکریم حائری مشهور به آیتالله مؤسّس است. حوزهی مهجور قم با تلاشهای ایشان نقطهی عطفی برای فقاهت شیعی گشت و محوری برای آشنایی با معارف شیعی قرار گرفت.
🔹ایشان در عنفوان جوانی با مهاجرت علمی خویش به کربلا، سامرا و نجف -مراکز علمی قابل توجه آن ایام- توانست علاوه بر دانشاندوزی و به دست آوردن ملکه اجتهاد، جایگاه علمی خود را برای همگنان خود به اثبات رسانده و از این راه پس از هجرت به قم، حوزهی آن دیار را رسمیت ببخشد.
🔹در این میان چهرهی علمی حائری و آرای علمی او در پرتوی فعالیت اجتماعیاش قرار گرفته و نتوانست جایگاهی درخور توجه در فضای علمی حوزویان باز نماید. حال آنکه اگر گفتنیهای علمیِ او بیش از فقیهان واصولیانِ مشهور نباشد، بیتردید اندیشههای فقهی و اصولیاش کمتر از دیگران نخواهد بود.
در این میان میتوان به مواردی اشاره داشت:
🔹۱- غیبت اهل تسنن: پس از مقدس اردبیلی در تراث فقهی شیعه در مسالهی غیبت، بحث از فرعی فقهی رونق گرفت مبنی بر اینکه آیا غیبت اهل سنت و بدگویی از آنان جائز است یا جایز نیست. اردبیلی با استناد به آیهای که مسلمانان را از غیبت برادران خود نهی نموده؛ آنان را از خوردن گوشت برادرانشان برحذر مینماید، غیبت اهل تسنن را حرام میداند. ولی مشهور عالمانِ پس از او با انتقاد از فتوای اردبیلی، غیبت سنیّان را جائز بلکه مستحب اعلام میکنند.
🔹شیخ عبدالکریم حائری با جانبداری از فتوای اردبیلی غیبت اهل سنت و بدگویی از آنان را حرام میداند و معتقد است: هیچگونه دلیل و مستندی وجود ندارد تا عمومات و اطلاقاتی که مکلّفین را از غیبت مسلمانان نهی مینماید، قید زده و تنها غیبت از شیعیان را حرام نماید
🔹۲- تخصص در اجتهاد: در اندیشهی فقهی شیعی مرسوم و رایج است که فقیهِ مورد رجوع مردم بایستی در تمام بابهای فقهی اجتهاد نموده و نظرات خود را در اختیار مکلّفین قرار نماید و به همین جهت، مکلّفین به یک فقیه رجوع مینمایند. ولی آیتالله مؤسّس اعتقاد داشت لزومی ندارد که مردم در همه مسائل به یک فقیه رجوع نمایند. بهتر این است که در فقه قسمتهای تخصصی قرار داده شود و فقیه پس از آن که یک دوره فقه عمومی را پشت سر گذاشت، در یک قسمت معین متخصص شود. مکلّفین نیز در آن قسمت به او رجوع نمایند. در دیدگاه ایشان، چنانچه چنین تقسیمی در فقه صورت بگیرد با انضباط فقهی و پاسخگویی فقهی بهتری روبرو خواهیم بود.
🔹۳- اعتبارِ فهم مکلّف: روشن است که مکلّفان برای عمل کردن مطابق فقه شیعی بایستی به فقیهان رجوع نمایند. در این میان این سؤال پرسیدنی است که آیا مکلّف در رجوعش به فقیه نیز باید به فقیه رجوع نماید؟ به بیانی روشنتر آیا مکلّف برای آنکه بداند رجوعش به فقیه مطابق فقه شیعه هست یا نیست نیز باید به فقیه رجوع نماید یا در این مساله رجوع به فقیه بیمعنا و به تعبیری دچار دور منطقی است؟
🔹بیشتر فقهای متأخر معتقدند در این مسأله رجوع به فقیه درست نیست و بایستی مکلّف خود، درستی رجوع خویش به فقیه را دریابد ولی دست مکلّفان از تشخیص ویژگیهایی که فقیه مورد رجوع باید داشته باشد، کوتاه بوده و بایستی در آن موارد تماماً به فقیه رجوع نماید. مثلا در اینکه فقیه بایستی مرد و زنده باشد یا شیعه باشد و یا آنکه اعلم باشد در این موارد مکلّف نمیتواند به فهم خود رجوع نماید بلکه ضروری است از دیدگاه یکی از فقیهان تبعیّت نماید.
🔹حاج شیخ عبدالکریم حائری در این مسأله معتقد است که اگر مکلّف به ارتکاز و فهم خویش رجوع نمود و ویژگیهایی شایستهی فقیه مورد رجوع خود را با ارتکاز خویش دریافت؛ در این صورت او برای تشخیص ویژگیهای فقیه مورد رجوع خویش نمیتواند به یکی از فقیهان رجوع نماید.
🔹۴- اهتمام به قرآن: آیتالله حائری برای منبع بودن قرآن اهتمام ویژهای قائل بوده و بنا به نقل آیتالله سید احمد زنجانی چنین میگفت: پیغمبر دو چیز سنگین در میان ما گذاشت: کتابالله و عترت طاهره ولی ما با سنّیها دست به دست داده، هردوی آنها را از بین بردیم. ما کتابالله را از بین بردیم، آنها نیز عترت طاهره را.
🔹هر چند آیتالله مؤسس سالهای پایانی عمر شریف خود را در راه اعتلای حوزه علمیه قم و تنظیم و تثبیت آن گذراند، اما مطالعه آثار فقهی و اصولی او میتواند نقش علمی این استاد برجسته حوزه در آن برهه تاریخی را بیشتر نمایان سازد. روحش قرین رحمت واسعهی الهی باد.
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19737
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/شبکههای اجتماعی
حمله مجدد به یکی از طلاب هنگام ادای فریضهی امر به معروف و نهی از منکر بازتاب گستردهای داشتهاست
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️اگر شورای نگهبان وظیفه خود را به درستی انجام میداد نیازی به تأسیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نبود/ شورای نگهبان میتواند وارد عرصه نظامسازی شود
حجت الاسلام و المسلمین ارسطا در گفتگو با مباحثات:
🔹شورای نگهبان میبایست در همان ابتدا برخورد جامعی با اصول قانون اساسی در مورد وظایفی که بر عهدهاش قرار گرفته بود میداشت. یعنی در بررسی مصوبات مجلس براساس موازین اسلامی و یا احکام اسلامی، میبایست به احکام اولیه اکتفا نمیکرد، بلکه احکام ثانویه و احیانا احکام ولایی و حکومتی را هم مورد توجه قرار میداد. لکن چون این کار را نکرد، نهایتا نظام با راهکاری که امام خمینی ارائه داد، ناچار شد سراغ تاسیس نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» برود. در واقع اگر شورای نگهبان وظیفه خود را به درستی انجام میداد، دیگر نیاز به تأسیس نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نبود.
🔹مجمع تشخیص مصلحت نظام از نظر فقهی دارای یک مبنای مستحکم فقه شیعی است، یکی از این حیث که مصلحت اهم را مورد لحاظ قرار میدهد، و دوم اینکه خود مصلحت را با صرف نظر از قید اهم بودن در موضوعاتی که متغیر هستند و حکم ثابتی ندارند، مورد توجه قرار میدهد. اکنون باید به این سؤال بپردازیم که آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام با این شیوهای که در پیش گرفته است و در طول چند دهه پس از تاسیس آن، به سمت عملگرایی یا مصلحتسنجی و به تعبیری عرفیگرایی نرفته است؟ به نظر میرسد که در پارهای از موارد اینگونه بوده است.
🔹شاید حرکت به سمت عرفیگرایی ناشی از این باشد که مبانی فقهی کار مجمع تشخیص مصلحت نظام برای برخی از اعضای این مجمع چندان به خوبی و دقت تبیین نشده است. لذا، شاهد این هستیم که در پارهای از موارد گرایش به عملگرایی در این مجمع وجود دارد. این گرایش حتی اگر اندک هم باشد، در طول زمان میتواند خطرناک باشد، چون توسعه پیدا میکند و ممکن است که اصلا در آینده شیوه غالب بشود. برای جلوگیری از بروز این خطر در آینده، لازم است که به مبانی فقهی کار مجمع توجه شود و این توجه باید به صورت دقیق در میان خود اعضای محترم مجمع شکل بگیرد.
🔹اینکه شورای نگهبان در صدد نظامسازی باشد، قابل پذیرش است که البته چنانکه اشاره شد شورای نگهبان برای انجام این کار مهم، الزاما نیازمند همکاری جدّی حوزه و دانشگاه است، یعنی حوزه و دانشگاه باید موضوعاتِ مباحث علمی خود را از شورای نگهبان بگیرند و ارتباط منطقی میان این نهادها برقرار گردد؛ اما متاسفانه در واقعیت چنین اتفاقی رخ نداده است. لکن نباید همه مسئولیت را متوجه شورای نگهبان دانست، بلکه فقط بخشی از مسئولیت بر عهده این شورا است و قسمتی هم متوجه حوزه و دانشگاه است.
🔹این سؤال قابل طرح است که به چه دلیل ممکن است شورای نگهبان با فتاوای مراجع تقلید موجود چندان سروکاری نداشته باشد؟ در پاسخ می توان گفت شاید از این جهت فتاوای مراجع تقلید موجود در اظهارنظر شورای نگهبان چندان جایگاهی نداشته باشد که ماهیت فقهی قوانین موجود در کشور –یعنی قوانینی که توسط مجلس تصویب می شود و به تایید شورای نگهبان میرسد- ماهیت حکم ولایی یا حکومتی است.
🔹یعنی اگر کسی سوال کند که آیا این قوانین الزامآوراند؟ پاسخ این است که بله و اگر پرسیده شود که بر چه اساسی الزامآورند و یا عامل الزامآور دانستن این قوانین چیست؟ پاسخ این است که این قوانین در واقع احکام ولایی هستند که با اذن ولی فقیه توسط نهاد قانونگذاری صادر شدهاند. این نهاد قانونگذاری هم دو قسمت دارد که یکی مجلس شورای اسلامی و دیگری شورای نگهبان است. در رابطه بین حکم ولایی و فتاوای فقها، تقریبا به نظر همه فقها هرگاه بین یک فتوا و یک حکم تعارضی وجود داشته باشد، حکم بر فتوا مقدم خواهد شد.
🔹به نظر میرسد در این حرکت به سوی أخذ معالم دین از فقها، نکتهای مغفول واقع شده و آن، این است که ما زمانی میتوانیم سراغ مراجع تقلید متعدد برویم که یک کشور واحد اسلامی براساس یک مجموعه قوانین واحد و مشخصی تاسیس نکرده باشیم، بلکه فقط درصدد تعیین تکلیف اشخاصی باشیم که تحت یک حکومتی زندگی میکنند که پایبند به موازین فقه شیعه نیست. تا زمانی که ما کشور واحدی تشکیل نداده باشیم که در آن قانون واحدی به اجرا گذارده شود، رجوع به مراجع متعدد به هیچ وجه مشکلساز نخواهد بود. اما اگر عامل دیگری وارد میدان شود و آن وجود کشور واحدی است که قوانین واحدی باید در آن حاکم باشد، در این صورت دیگر نمیتوانیم تعدد مراجع را بپذیریم.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19802/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat