eitaa logo
مباحثات
1.7هزار دنبال‌کننده
213 عکس
99 ویدیو
2 فایل
@ahmadnajmi ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحثات
⚡ مروری بر تدبیر شیخ عبدالکریم حائری درباره مسأله فلسطین 🔸 مؤسس حوزه؛ پایه‌گذار مبارزه با اسرائیل ✏احمد نجمی 🔹 در کارنامه سیاسی آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه عملیه قم، نقاط درخشانی وجود دارد که با بررسی دقیق آنها، علاوه بر شناخت بیشتر بینش والا و صحیح وی در رخدادهای مهم، تأثیرات شگرف تصمیمات آیت‌ﷲ حائری نمایان می‌شود. یکی از این مسائل، واکنش آیت‌ﷲ حائری یزدی به تصمیم دولت انگلیس در الحاق کشور فلسطین به مستمرات خود و اعطای این سرزمین به یهودیان و دولت صهیونیست است. 🔹 در بحبوحه جنگ جهانی اول، دولت استعمارگر انگلیس با دولت فرانسه، در سال ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) قراردادی را امضا کردند که به «موجب آن، این دو کشور پیش از پایان جنگ، میراث امپراتوری عثمانی را در خاورمیانه میان خود تقسیم کردند. به موجب این قرارداد، سوریه و لبنان و بخشی از جنوب ترکیه به عنوان سهم فرانسه و فلسطین و مناطق اطراف خلیج فارس و سرزمین کنونی عراق تا بغداد سهم انگلستان شناخته شد» 🔹 بعد از رسمی کردن تسلط انگلیس بر فلسطین، به علت پیوندی که دولت استعماری انگلیس با یهودیان داشت، در سال ۱۹۲۲ با تنظیم لایحه سرپرستی فلسطین و ارسال آن به جامعه ملل به اهداف و تعهدات خود با صهیونیست‌ها جامه عمل پوشاند. هنگامی که تعهد بین این دو فاش شد، همواره در میان ساکنان مسلمان و اعراب مناطق اشغالی با دولت انگلستان و صهیونیست‌ها نبردها و مبارزاتی خونین به وقوع پیوست. در سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۲) استعمار انگلیس با حمایت از صهیونیست‌ها و سرکوب مسلمانان، زمین‌های فلسطینیان را از دست آنان خارج و به یهودیان مهاجر واگذار می‌کرد. در حقیقت انگلستان با غصب زمین‌های فلسطینیان و ساکنان اصلی آن، در فراهم آوردن مهاجرت یهودیان نقش اصلی را ایفا کرد. در همین زمان بود که آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری و به تبع وی سایر روحانیون ایران برای دفاع از مردم فلسطین دست به کار شدند. 🔹 حرکت اصلی مؤسس حوزه در این زمان، ارسال نامه‌ای به رضاشاه بود. آیت‌ﷲ حائری در دی‌ماه ۱۳۱۲ این نامه را توسط آیت‌ﷲ سید محمد بهبهانی به رضاشاه ارسال کرد. چرا که «وی فرزند سیدعبدﷲ بهبهانی رهبر مشروطیت بود و به علت روابطی که با رضاخان داشت، میان علما و شاه و دربار نقش واسطه را ایفا کرده و مورد احترام شاه بود» 🔹 متن تلگراف آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی به رضاخان چنین است: «حضور مبارک اعلی‌حضرت شاهنشاهی خلدﷲ ملکه. بعد از دعاگویی صمیمی، امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیت‌المقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غایله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری» 🔹 البته آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم شرط کرده بود که این نامه در جراید نیز درج شود که به تفصیل بدان خواهیم پرداخت.موضوع تلگراف آیت‌ﷲ حائری توسط آیت‌ﷲ بهبهانی در تاریخ ۷ دی ۱۳۱۲یعنی آخرین روزهای ۱۹۳۳ به اطلاع نخست‌وزیری می‌رسد. متن آن چنین است:«به عرض می‌رساند با تقدیم عرض دعاگویی مصدع است از طرف حضرت آیت‌ﷲ آقای حاج شیخ عبدالکریم و جمله‌‌ای از وجوه علمای اعلام قم دامت برکاتهم، تلگرافاً راجع به فلسطین، تظلماتی به حضور مبارک اقدس شاهنشاهی خلدﷲ سلطانه شده است و صورتشان را سرکار آیت‌ﷲ معظم برای حقیر فرستاده‌اند اینک تقدیم می‌شود و در صورتی که مقتضی بدانند مقرر فرمایید در جراید نشر شود. شاید این چند روزه از سایر ولایات هم قریب به همین مضامین مخابراتی شود. به نظر قاصر حقیر درج آنها در جراید بی‌مناسبت نیست. دیگر موکول به تصویب حضرت اشرف عالی است. الاحقر محمد موسوی بهبهانی» 🔹 شخصیت بی‌بدیل آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی از هر جهت الگوی علمای بعد از خود است. محوریت و قدرت او بود که پایه‌گذاری شد و به ید توانای او گردبادهای مخوف را یک به یک پشت سر نهاد و مستحکم شد. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که سنگ بنای آگاهی و مخالفت علمای شیعی در ایران با اشغال سرزمین‌های فلسطین و ماهیت رژیم صهیونیستی را آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری بنا نهاد. علمای حوزه عملیه و متدینان و روشن‌فکران متعهد، بعد از وی با تأسی از حرکت آیت‌ﷲ حائری، خطر رژیم صهیونیستی را احساس کرده و همواره به طرق مختلف به مخالفت و مبارزه با آن پرداختند. 🔸 مشاهده متن کامل یادداشت: http://mobahesat.ir/683 🔻🔻🔻 @mobahesat
بسمه تعالی برادر ارجمند جناب آقای صدرائی عارف سردبیر محترم خبرگزاری حوزه درگذشت والد گرامی‌تان را خدمت شما تسلیت عرض کرده و برای آن مرحوم علو درجات و برای شما و بازماندگان صبر مسئلت داریم. تحریریه سایت مباحثات 🔻🔻🔻 @mobahesat
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔻از دقایقی قبل: 🔴 خروش حوزویان علیه صهیونیزم جهانی و عوامل استکبار در مدرسه مبارکه فیضیه قم آغاز شد لینک پخش زنده:👇 hawzahnews.com/service/live پخش در ایتا:👇 http://yun.ir/hawzahnews?eitaafly
📍 🔹گفتگو زنده با ، 🔹با موضوع "نگاهی به تناسب حوزه علمیه با مسئله فلسطین" 🔹امروز ساعت 18 به وقت ایران https://instagram.com/sarbazroohullalive?utm_medium=copy_link 🔻🔻🔻 @mobahesat
هدایت شده از مجمع کانالهای حوزوی
🔻نظرسنجی مهم 📩 نظرسنجی درباره امتحانات خردادماه حوزه های علمیه 🔸 باتوجه به قطعی گسترده برق در خردادماه، قطعا امتحانات خردادماه با مشکل روبرو خواهد شد و بسیاری از طلاب را به کلی یا در اواسط امتحانات با مشکل روبرو خواهد ساخت. 🔻 از طرفی طلابی که در امتحان خردادماه شرکت کنند از امتحانات تیرماه محروم خواهند بود. 🔻 همچنین باتوجه به لزوم حضور میدانی طلاب سراسر کشور برای تبلیغ مشارکت حداکثری مردم در ، لازم است حوزه های استانها امتحانات را به زمانی غیر از خرداد منتقل کنند. 🔻 با توجه به اینکه برگزاری امتحانات برای مرکز مدیریت نیز دارای هزینه‌ است. درخواست داریم امتحانات خرداد به زمان دیگری موکول شود. 📌 لینک شرکت در نظرسنجی👇🏻 https://eitaabot.ir/poll/6mh5n2?eitaafly حتما شرکت کنید👆🏻 🌱
⚡ شورای نگهبان و چالش اقناع افکار عمومی و خاص 🔹 با اعلام اسامی نهائی کاندیداهای ریاست‌جمهوری بحث بسیار گسترده‌ای در خصوص افرادی که صلاحیت آنان احراز یا با عدم احراز مواجه شده است آغاز شد. اگرچه تایید صلاحیت کاندیداها در انتخابات گوناگون همیشه با نقد و نظرهایی مواجه بوده اما در این دوره به نظر می‌رسد این انتقادها فراتر از موضوع‌گیریهای جناجی یا طیف‌های سیاسی بوده است. 🔹 جایگاه قانونی شورای نگهبان و لازم‌الاجرا بودن نظرات آنان همواره مورد تاکید امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بوده است و حتی در مواردی که تصمیمات آنان برخلاف نظر کاندیداها قرار گرفته است اما همواره مورد احترام و لازم‌الاتباع قرار گرفته‌است. 🔹 اما پرسشی که همیشه وجود داشته و در مورد اخیر بخش گسترده‌ای از نخبگان و خواص جامعه به آن تاکید کرده‌اند این است که آیا احترام و لازم‌الاتباع بودن نظرات شورای نگهبان این نهاد را از اقناع افکار عمومی و نخبگانی بی‌نیاز می‌کند؟ آیا ارائه‌ی سخنان امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در پاسخ به چرائی و معیارها و ملاک‌های تصمیم‌گیری در شورای نگهبان کافی است؟ 🔹 طبیعیتا مراد از «اقناع افکار عمومی و خواص» افشای پرونده و سوابق محرمانه و مورد استناد برای عدم احراز صلاحیت‌ها نیست چه آنکه سطوح نخبگانی جامعه شامل حوزویان و دانشگاهیان به خوبی قدرت فهم این موضوع را دارند. آنچه که به عنوان «چالش اقناع خواص توسط شورای نگهبان» مطرح می‌شود در دو سطح قابل بیان است: -ارتباط مستمر اعضای شورای نگهبان با جامعه‌ی حوزوی و دانشگاهی -ارتباط موردی در تصمیم‌گیری‌های خاص با بزرگان و چهره‌های تاثیرگذار حوزوی و دانشگاهی 🔹 مورد نخست امری بسیار مهم است که اگرچه احتمالا در سطوح ضعیف‌تری در حال انجام است اما باید به یک برنامه‌ی اصلی برای فقها و حقوق‌دانان شورای نگهبان تبدیل شود. اما مورد دوم که دلیل اصلی نگارش این متن بوده به نظر می‌رسد مورد غفلت قرار گرفته‌است. در روزهای اخیر نقدهای جدی به احراز صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری وارد شده است که گستردگی این نقدها و عدم محدود بودن آن به یک طیف و نگرش خاص، نشان می‌دهد لازم است به صورت فوری اعضای شورای نگهبان نسبت به دیدار و تشریح روند بررسی صلاحیت‌ها و حتی چگونگی اتخاذ برخی تصمیمات به صورت مصداقی اقدام کنند. 🔹 حقوق‌دانان شورای نگهبان در عرصه دانشگاهی و فقهای شورای نگهبان نیز از طریق دیدار و گفت‌وگو با سطوح مختلف حوزویان از جمله مراجع عظام تقلید، علما و اساتید و طلابی که دغدغه و نگرانی‌های مختلفی در این زمینه دارند می‌توانند بخش عمده‌ای از شائبه‌ها را برطرف کرده و نشان دهند شورای نگهبان نیز پاسخگوی تصمیمات خود در قبال امور مهم نظام است. 🔹 چنانچه این ارتباط و گفت‌وگو و تشریح مسائل در روزهای آتی رخ ندهد و از سوی دیگر امکان تاثیرگذاری فضاسازی‌های رسانه‌ای در بین بزرگان حوزه می‌تواند در روز رای‌گیری و به صورت کلی تعامل بزرگان حوزه و نظام جمهوری اسلامی چالشی جدی ایجاد نماید. http://mobahesat.ir/23349 🔻🔻🔻 @mobahesat
هدایت شده از مباحثات
⚡ حجت‌الاسلام والمسلمین رضا اسلامی: 🔻 انتخابات مصداق امر جامعی است که قران آن‌را تکلیف شرعی دانسته‌است پاسخی به دیدگاه حجت‌الاسلام والمسلمین سروش محلاتی درباره‌ی تکلیف شرعی بودن انتخابات 🔸 مقدمه:بحث حضور درا نتخابات همیشه با توصیف«تکلیف شرعی» همراه بوده‌است و تقریبا این ویژگی برای انتخابات به قدری بدیهی بود که کمتر برای آن استدلال یا برهانی بیان شده‌است. اخیرا استاد محترم جناب آقای سروش محلاتی در یادداشتی این توصیف را مورد تشکیک قرار داده‌اند. مباحثات کوشیده‌است دیدگاه استاد رضا اسلامی را در این زمینه جویا شود. 🔹 بنده معتقد هستم که ما جدای از نیازی که در فضای سیاسی برای بحث از جایگاه انتخابات داریم، به مبانی دینی آن، به اندازه کافی نپرداخته‌ایم. واقعا جای بحث دارد. این هم اشتباه است که سعی کنیم، در یک مقطعی که قرار می‌گیریم، یک دفعه شبهات زیاد می‌شود و برمی‌گردیم و می‌بینیم که پرونده بحث آنچنان که باید و شاید، قوی نبوده است.چند سال پیش من محوری در مورد فقه و انتخابات برای دانشگاه ادیان و مذاهب قم پیشنهاد دادم، یعنی هر مایه‌ای در فقه می‌توان پیدا کرد که مربوط به انتخابات است. هر ظرفیتی در بحث انتخابات است که ریشه در فقه ما دارد، اینها باید شناسایی شود.ریشه حضور مردم در انتخابات و ترغیبی که ما به مردم می‌کنیم، چه در قالب اینکه لازم است، واجب است، ضروری است، یکی از فاکتورهای پشتیبانی از انقلاب اسلامی می‌باشد. 🔹 به نظرم می‌آید که بهترین نقطه‌ای که می‌توانیم روی آن تکیه کنیم، بحث «بیعت و نصیحت» است. یعنی دو نقطه اساسی داریم، اول اینکه، مفهومی به نام بیعت در منابع دینی داریم که برای مردم جایگاهی تعریف می‌کند. دوم، نصیحت، «النصیحه لائمه المسلمین»، «النصیحه للامام». این هم برای خود باب واسعه‌ای است. البته پیرامون بیعت در فقه سیاسی، بحث شده است. در مورد نصیحت هم کار شده است. ما هم زمانی پیشنهاد دادیم که در سطح رساله دکتری یا سطح 4 روی آن کار شود. اگر از این دو جایگاه حرکت کنیم، جایگاه مردم را برای حضور در انتخابات می‌توانیم کشف کنیم. 🔹 در برخی از آیات هم به این موضوع اشاره شده است، مثلا در آیه 62 سوره نور آمده است که «انما المومنون الذین آمنو بالله و رسوله و اذا کانو معه علی امر جامع لم یذهبو حتی یستأذنوه»، یعنی اگر امر جامعی پیش بیاید، صحنه‌ای که حضور عمومی می‌طلبد، مانند انتخابات. اگر صحنه‌ای، صحنه محک امت است و نه محک امام. صحنه‌هایی وجود دارد که دشمن می‌خواهد که مردم را محک بزند. می‌خواهد که وفا و نصیحت را در مردم محک بزند. امام در جایگاه خودش است. ولی دشمن می‌گوید که مردم با او همراهی نمی‌کنند، مردم با او موافق نیستند، مردم تسلیم او نیستند. صحنه‌هایی پیش می‌آید که مردم باید آزمایش دهند. یعنی به تعبیر قرآن، امر جامع است 🔹 در فروعات بحث مردم‌سالاری، می‌بینیم که عملا هم همین‌گونه است. به تعبیر قرآن، «لیقوم الناس بالقسط»، اگر بخواهد که تحقق پیدا کند، یعنی بار عدالت اجتماعی بر شانه‌های مردم است، اینکه امام به تنهایی خودش باشد، نمی‌تواند همه اهداف حکومت را محقق کند. مردم باید با او همراهی کنند. اگر مردم بخواهند که همراهی کنند، باید حضورشان را در صحنه اثبات کنند. 🔹 ممکن است برخی بگویند خرج کردن این عنوان وظیفه شرعی برای انتخابات، کار را سخت می‌کند و عوارض منفی دارد. یک عده‌ای هستند که شرکت نمی‌کنند، بعد احکام الهی، موهون می‌شوند، که چطور شده است که اینها از کنار یک وظیفه شرعی رد شده‌اند. ما می‌توانیم آن را به این نقض کنیم که شما چطور تکلیف شرعی را برای روزه خرج می‌کنید، این همه خطبای ما بالای منبر می‌گویند که ایهاالناس غیبت نکنید، به هم ظلم نکنید، دروغ از گناهان کبیره است. در صورتی که برخی از گناهان در بین مردم شیوع دارد. مشاهده متن کامل گفت‌وگو: http://mobahesat.ir/22665 🔻🔻🔻 @mobahesat
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥اختصاصی مباحثات 🔹آیا حضور در انتخابات یک «تکلیف شرعی» است؟ 🎥حجت‌الاسلام والمسلمین رضا اسلامی پاسخ می‌دهد. 🔸متن کامل گفت‌وگو http://mobahesat.ir/22665 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی:مرزهای اخلاقی باید برای نامزدهای انتخابات مشخص شود 🔹 ما باید شخصیت حقوقی و حقیقی روحانیت را از هم تفکیک کنیم. آحاد طلاب و روحانیون می‌توانند در این عرصه به‌عنوان یک شخصیت حقیقی مانند سایر شهروندان موضع‌گیری داشته باشند و فعالیت‌های سیاسی خودشان را پی‌گیری کنند؛ اما به‌نظر می‌رسد روحانیت به‌عنوان شخصیت حقوقی، اگر بتواند ـ جز در موارد حادّ و ویژه که واقعاً مشکل اهمّی مطرح می‌شود ـ جنبه‌ی پدری و بی‌طرفی خود را در این‌گونه موارد حفظ کند. 🔹 البته افراد و اشخاص می‌توانند در سخنرانی‌های‌شان، برای مردم مسائل را ذکر کنند و توضیح دهند؛ اما ورود به این مسأله توسط بزرگان حوزه و شخصیت حقوقی روحانیت نیاز به توجیه بیشتری دارد و حداقل ابهام دارد و می‌تواند در دین‌داری مردم تأثیر معکوسی داشته باشد؛ این عملکرد می‌تواند جایگاه روحانیت و نفوذ آن را به تدریج تضعیف کند. خصوصاً برخی روش‌ها تأثیرات منفی و ماندگاری بر مردم دارد؛ مانند این‌که یک کاندیدا را مساوی با اسلام قرار دهیم و کاندیدای مقابل آن را مساوی با کفر بدانیم. 🔹 برخی از موارد مرزی است که وظیفه‌ی اخلاقی کاندیدا خیلی روشن نیست؛ مثلاً فردی که در مناظره شرکت می‌کند، تا چه مقدار حق دارد در حریم خصوصی رقیب خود یا همراهان او و یا هم‌حزبی‌های او ورود پیدا کند؟ باید مقداری این مسأله را از نظر اخلاقی روشن کنیم. این موضوع شاید حتی برای برخی از کاندیداها نیز مشتبه باشد و خیلی شفاف و روشن نشده باشد؛ مثلاً این‌که می‌گوییم حریم خصوصی هم مسائل خانوادگی و هم برنامه‌ها و فعالیت‌های آنان را شامل می‌شود. معنای مناظره قطعاً نقد برنامه‌ی طرف مقابل هست؛ اما نقد شخصیت خود فرد شاید قابل دفاع نباشد. علاوه بر بحث‌های حریم خصوصی، این هم نکته‌ای‌ است که باید روشن شود. هنگامی که ما باید به نقد برنامه‌های طرف مقابل بپردازیم، این برنامه‌ها باید تا چه حدی نقد شوند؟ 🔹 قطعاً در مواقعی که هیجانات جامعه شدیدتر است، طبیعی است که هم امکان آسیب‌پذیری و هم امکان خروج از خطوط صحیح بیشتر است و به همین دلیل نیاز به کنترل هیجانات نیز بیشتر خواهد بود. به نظر من روحانیت باید یکی از لنگرهایی باشد که این هیجانات را کنترل کند و باعث شود که مردم بر اساس عقلانیت، بصیرت و معیارهای درستی که عقل و شرع آن‌ها را بیان می‌کند و و بزرگان، مراجع تقلید و رهبر معظم بر آن تأکید دارند، تصمیم بگیرند. مشاهده متن کامل گفت‌وگو: http://mobahesat.ir/23355 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ بازخوانی تعاملات روحانیت و انتخابات در تجربه مشروطه ✏ دکتر محسن صبوریان 🔸 مطلب پیش‌رو، گفتاری است از دکتر محسن صبوریان، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، با موضوع «بازخوانی تعاملات روحانیت و انتخابات در تجربه مشروطه» ذیل موضوع «جامعه‌شناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» که برای انتشار در اختیار مباحثات قرار گرفته است. 🔹 با تکثر زعامت، در مشروطه تکلیف به لحاظ دینی نه برای کنشگران متدین داخل ایران روشن بود و نه برای طلاب نجف و کربلا. اولین تجربه انتخابات برای علما، تجربه انتخابات مجلس اول در مشروطه در سال ۱۳۲۴ قمری بود که در این دوره و با تشکیل مجلس اول مشروطه، شیخ فضل‌ﷲ و مخالفین خواستار این شدند که نقش علمای اسلام در تدوین قوانین پررنگ تر شود. علیرغم حمایت شیخ فضل‌ﷲ از این اصل که در هیچ عصری هیچ قانونی مخالفتی با قوانین مقدس نداشته باشد و حتماً هیئتی از علما ـ که نباید کمتر از پنج نفر باشند ـ باید این قوانین را تصویب کنند، اما باز تأیید آخوند خراسانی مهم بود و این اتفاق افتاد. عمر مجلس اول به انتخاب این پنج نفر علمای طراز اول نرسید و کار به مجلس دوم کشیده شد. از میان افراد معرفی‌شده و شاخص در ایران می‌توان به حاج نورﷲ اصفهانی و سید حسن مدرس اشاره کرد که البته حاج نورﷲ نیامد. 🔹 نکته مهم این‌جاست که لفظ مرجعیت تقلید در متمم قانون اساسی مشروطه آمد و فهم این‌ها از این لفظ، آخوند خراسانی بود؛ یعنی وقتی می‌گفتند مرجعیت تقلید، فهم‌شان مراجع ثلاث نجف و مراجع سیاسی بود؛ نه صاحب عروه که مخالف این قضایا بود یا دیگر علمایی که دستی بر آتش سیاست داشتند. یکی دو سال بعد از مجلس دوم، آخوند خراسانی به شکلی مشکوک مرحوم شد، شیخ فضل‌ﷲ که همان اول اعدام شد، بهبهانی کشته شد، سیدمحمد طباطبایی را خانه‌نشین کردند و همه مشروطه‌خواهان متدین تارومار شدند؛ بنابراین امکان نظارت بر آن اصل به‌وجود نیامد؛ چرا که نهاد مرجعیت تقلید که قرار بود نقش زعامت داشته باشد ـ علیرغم تکثرش در دوره مشروطه ـ چون مشروطه‌خواهان کماکان قائل به مرجعیت آخوند خراسانی بودند و ایشان را مرجع می‌دانستند، این امکان وجود نداشت و این اصل مسکوت ماند و به نوع دیگری این نظارت بر عدم مخالفت با شرع اتفاق افتاد؛ چون نمی‌خواستند قوانین مشروع تصویب کنند؛ بلکه می‌خواستند قوانین نامشروع تصویب نشود. بنابراین به جز دوره دوم، این هیئت پنج نفره به علت بدفهمی‌ای که از مرجعیت وجود داشت تشکیل نشد. 🔹 بعد از این دوره شاهد تفکیک مرجعیت ایران و عراق هستیم؛ به عبارتی بعد از ثورة العشرین، سیدابوالحسن اصفهانی مرجع عراق و شیخ عبدالکریم یزدی، مرجع و آیت‌ﷲِ مطلق ایران شدند. در هر دوره‌ای که مرجعیت تامه داشتیم، منازعات سیاسی کمتر بوده و کنشگری اجتماعی سیاسی روحانیت موفق ظاهر شده است؛ درست برعکس دوره‌ای که زعامت و مرجعیت متکثر داشتیم. 🔹 در دوره شیخ عبدالکریم حائری علیرغم وجود رضاخان، حوزه قم تأسیس و حفظ شد. در دوره آیت‌ﷲ بروجردی شاهد شکوفایی بودیم. در دوره معاصر مرجعیت به ولایت تبدیل شد و زعامتی که در مرجعیت دنبال می‌شد به ولایت فقیه تبدیل شد. در این‌جا مرجعیت تقلید دوباره نقش قبلی خودش را که پاسخ به پرسش‌های فقهی بود، بازیافت. مشاهده متن کامل: http://mobahesat.ir/23360 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ جامعه‌شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت انتخاباتی روحانیت ✏ دکتر محمد شفیعی‌فر: 🔸 مطلب پیش‌رو، گفتاری است از دکتر محمد شفیعی‌فر استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با موضوع «جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت انتخاباتی روحانیت» ذیل موضوع «جامعه‌شناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» که برای انتشار در اختیار مباحثات قرار گرفته است. 🔹 جریان‌های التقاطی تا دهه شصت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حضور دارند و حتی در مجلس اول؛ اما از سال ۱۳۶۰ به بعد جریان فقاهتی تقریباً به‌صورت کامل حاکمیت را به دست می‌گیرد و قانون اساسی نیز به دست این‌ها نوشته می‌شود؛ در مجلس خبرگان از ۷۳ نماینده، ۵۸ نفر روحانی بودند. آزادترین انتخابات بعد از انقلاب همین انتخابات خبرگان بود؛ نه شورای نگهبان بود، نه بررسی صلاحیت بود و نه محدودیتی جنسیتی داشت؛ به‌گونه‌ای که یک زن نیز در مجلس خبرگان قانون اساسی بود (منیره گرجی) و اتفاقاً کاندیدای همین جریان فقاهتی بود. 🔹 در دهه چهل و پنجاه اسلام التقاطی در مقابل اسلام فقاهتی قرار می‌گیرد که همگی بازتابی از شکاف سنت و تجدد هستند. این جدی‌ترین شکافی است که در جامعه ما و دوران معاصر وجود داشته و بسیاری از تحولات را متأثر کرده است. 🔹 این جریان فقاهتی از دهه شصت به بعد و بلافاصله بعد از حاکم‌شدن، درون خودش دچار انشعاب می‌شود که این شکاف نیز بر اساس شکاف سنت و تجدد است. کاربست اسلام برای حل مشکلات اجتماعی باعث می‌شود قرائت‌ها و برداشت‌های مختلفی از اسلام در حاکمیت سیاسی پیدا کنیم. قبلاً اسلام در حاکمیت سیاسی نبود. علما، روحانیون و مراجع در جامعه نیازهای فردی را پاسخ می‌دادند و کنشگری آن‌ها در این حد بود؛ نهایتاً در حکومت اعمال نفوذ می‌کردند. اما اکنون حکومت در اختیار خودشان است و باید نیازهای جامعه را پاسخ دهند؛ نه نیازهای فردی را. همین برداشت‌های مختلف فقهی مبنای جناح‌بندی در جمهوری اسلامی شد. 🔹بنده معتقدم مبنای نظری جناح‌بندی، همین بحث‌های فقهی است؛ نحوه کاربست اسلام برای حل مشکلات سیاسی و گره‌گشایی مسائل حکومتی. همین مسأله باعث شکل‌گیری جناج چپ و راست شد؛ مبتنی بر فقه پویا و سنتی. البته این به معنای این نیست که یکی درست است و دیگری غلط؛ بلکه این‌ها دو طیف هستند که یک طرف طیف سنت است که هیچ چیز جدیدی را نمی‌پذیرد و طرف دیگر طیف مدرنیته است که معتقد است باید همه الزامات جدید را بپذیریم. خود جمهوری اسلامی که در هسته است، هم به‌دنبال حفظ اصول و مبانی است و هم مقتضیات زمان را می‌بیند. 🔹 جایگاه روحانیت نیز همین‌جاست؛ یعنی از یک‌سو الزامات زمان را درک کنیم و از سوی دیگر اصول و مبانی خود را نیز داشته باشیم. از همین جاست که چالش برای ما درست شده است و همیشه وجود خواهد داشت؛ در دوره‌های مختلف و به اشکال گوناگون؛ دوران بازرگان: مکتبی و غیر مکتبی؛ دوران بنی صدر: لیبرال و خط امامی؛ دهه شصت: چپ و راست؛ دهه هفتاد: اصلاح طلب و اصولگرا و… همه‌ی این‌ها ذیل شکاف سنت و تجدد‌ شکل گرفته‌اند. حتی اگر شرایط به‌گونه‌ای پیش رود که اکنون اصلاح‌طلبان از سیستم سیاسی حذف شوند، باز خود اصول‌گرایان در درون خودشان یک اصول‌گرا و یک اصلاح‌طلب درست خواهند کرد. مشاهده متن کامل: http://mobahesat.ir/23365 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ نسبت روحانیت و امر سیاسی در اندیشه سیاسی امام خمینی ✏ حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی نامخواه 🔹 مطلب پیش‌رو، گفتاری است از حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی نامخواه با موضوع «تحجر و تغییر: نسبت روحانیت و امر سیاسی در اندیشه امام خمینی» ذیل موضوع «جامعه‌شناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» که برای انتشار در اختیار مباحثات قرار گرفته است. 🔹دکتر نامخواه در ابتدا بیان داشت که مباحثش در ارتباط با نسبت روحانیت و قدرت و اشاره به آسیب‌های آن و همین‌طور ارائه تصویری روشن از نسبت بایسته میان این دو است. وی با ذکر این نکته که اگر دوگانه «در قدرت» و «بر قدرت» را به رسمیت نشناسیم، باید چهارچوب مفهومی برای ترسیم این نسبت داشته باشیم، با ذکر مقدمه‌ای به توضیح چهارچوب مفهومی خود پرداخت؛ که در ادامه می‌خوانید. 🔹ما وقتی به متن اندیشه امام مراجعه می‌کنیم، مسأله تحجر بسیار جدی شمرده شده است؛ آن هم نه فقط گاهی و نه فقط در مورد برخی؛ بلکه حتی به‌طور مشخص درباره بسیاری از نزدیکان خودشان. نمونه‌ی بارز آن در سال ۶۷ اتفاق افتاد؛ یعنی ماجرای آقای قدیری که امام تعابیر بسیار تندی درباره ایشان به کار می‌برد. 🔹امام می‌گوید که قبل از انقلاب عده‌ای حرام می‌دانستند که روحانیت وارد سیاست شود؛ اما بعد از انقلاب طوری شده است که عده‌ای احیاناً حرام می‌دانند غیر از روحانیت بخواهند وارد سیاست شوند، دخالت کنند، کنشگر باشند و حق انتخاب داشته باشد؛ یعنی آن تنزه‌طلبی هنوز هست. بنابراین انحصارطلبی و قیم‌مأبی نسبت به حوزه سیاسی، از آسیب‌هایی است که روحانیت به خاطر تحجر پیدا می‌کند. http://mobahesat.ir/23368 🔻🔻🔻 @mobahesat