🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿 @mobahesegroup
🌹
تعلق خمس به سید مادری (میرزا)
زنى که از نسل پیامبر(ص) است، همۀ فرزندان او از نسل پیامبر (ص) محسوب می شوند گرچه شوهرش سیّد نباشد، اما احکام و آثار فقهی که برای سیادت بیان شده است مختص به کسانی است که از طرف پدر به پیامبر انتساب داشته باشند.
@mobahesegroup
حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به سؤالی در این زمینه فرموده اند: «گرچه منتسبین به پیامبر اکرم «صلى الله علیه و آله» از طرف مادر هم از اولاد رسول اکرم «صلى الله علیه و آله» محسوب می شوند، ولى ملاک ترتب آثار و احکام شرعى سیادت، انتساب از طرف پدر است».
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿 @mobahesegroup
🌹
سیادت ائمه(ع) و ذریه پیامبر(ص)
امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) همان گونه که به پیامبر(ص) از طریق حضرت فاطمه(س) منتسب هستند همچنین از طریق پدر یعنی حضرت علی(ع) به جناب هاشم منتسب می شوند.
براى روشن تر شدن این مسئله به چند روایت اشاره مى کنیم:
@mobahesegroup
1) «مأمون به امام رضا (ع) گفت: با تحقیقاتی که کرده ام به این نتیجه رسیده ام، فرقی بین ما و شما از نظر نسب وجود ندارد، و از نظر فضیلت هر دو گروه یکسان هستیم، و اختلافی که پیروان ما در بیان فضائل ما می گویند، ناشی از هوای نفس و تعصبات است.
@mobahesegroup
امام (ع) فرمود: اگر اجازه دهید جواب سؤال را می دهم، و اگر نخواهید جواب نمی دهم، مأمون گفت این سؤال را مطرح کردم تا از شما استفاده کنم، حضرت فرمود: اگر رسول خدا (ص) از میان این نیزارها بیرون آید و دختر شما را برای خود خواستگاری کند، شما چه میکنید؟ مأمون گفت، سبحان الله! آیا کسی را می توان یافت که به چنین وصلتی خشنود نباشد؟! حضرت فرمود: آیا من هم می توانم به چنین وصلتی راضی باشم؟! با لحظه ای درنگ، مأمون پاسخ داد قسم به خدا قرابت شما چسبیده به رسول خدا است».(5)
@mobahesegroup
2) حضرت امام موسى بن جعفر(ع) فرمود: روزى به مجلس هارون الرشید رفتم. هارون از من سؤال هایى کرد. یکى از آن سؤال ها این بود که شما چطور خودتان را فرزند پیامبر (ص) و از نسل او میدانید در صورتى که پیامبر فرزند پسر نداشت و نسل انسان با فرزند پسر میماند نه دختر؟ در جواب او گفتم: خداوند در قرآن میفرماید: «ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت کردیم و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم و نیز زکریا، یحیى، عیسى و الیاس را که همگى از صالحان هستند».
@mobahesegroup
به هارون گفتم: اى هارون پدر عیسى کیست؟ گفت: عیسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور از نسل حضرت ابراهیم به حساب آمده است؟ پس بدان خداوند عیسى را از طریق مادر به نسل حضرت ابراهیم ملحق ساخته است. ما هم از طریق مادرمان از نسل و ذریّۀ پیامبر اسلام محسوب مى شویم.
@mobahesegroup
3) در تفسیر عیاشى آمده است: روزى حجاج کسى را دنبال یحیى بن معمّر فرستاد. یحیى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنیده ام تو گمان مى کنى که حسن و حسین (ع) پسران پیامبر (ص) هستند و این را از قرآن مى گویى در صورتى که من قرآن را از اول تا آخر خوانده ام، ولى این مطلب را در آن ندیده ام. یحیى گفت: شما سوره انعام را نمى خوانى؟ در سوره انعام آمده است: «ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت کردیم و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم و نیز زکریا، یحیى، عیسى و الیاس را که همگى از صالحان» مگر عیسى در این آیه از نسل و ذریّۀ ابراهیم (ع) شمرده نشده است؟ حجاج گفت: درست مى گویى. این آیه را خوانده ام؛ حضرت عیسی (ع) از طریق مادر منتسب به حضرت ابراهیم شده است، همچنین است امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که از طریق حضرت فاطمه(س) از ذریه پیامبر اسلام(ص) می باشند.
@mobahesegroup
4) ابو جارود مىگوید: امام باقر (ع) فرمود: اى اباجارود اینها دربارۀ حسن و حسین(ع) به شما چه مى گویند؟ گفتم: به ما مى گویند: حسن و حسین(ع) فرزندان پیامبر(ص) نیستند. امام فرمود: شما چگونه براى آنان دلیل مى آورید؟ گفتم: ما با آیۀ “و من ذریته داود و سلیمان” استدلال مى کنیم. امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى گویند؟ گفتم: آنان مى گویند: پسر دختر، فرزند نامیده مى شود ولى این فرزند صلبى نیست. امام فرمود: شما به آنان چه مى گویید؟ گفتم: ما آیۀ “ندع ابنائنا و ابنائکم” را براى آنان مى خوانیم که پیامبر (ص) به حسن و حسین، پسر اطلاق کرده است. امام فرمود: آنان چه مى گویند؟ گفتم: آنان مى گویند: در زبان عربى و در میان مردم عرب، به پسران دیگران، «پسرم» اطلاق مى کنند. (پسر، پسر تو است ولى شخص دیگرى به این پسر تو میگوید: «پسرم فلان چیز را بیاور») امام فرمود: اى اباجارود از کتاب خدا برایت آیهاى مى گویم. خداوند مى گوید: “حرّمت علیکم امهاتکم و بناتکم” تو از آنان بپرس آیا پیامبر مى تواند دختران حسن و حسین(ع) را بگیرد؟ اگر گفتند: مى تواند، دروغ مىگویند و اگر بگویند نمىتواند دختران حسن و حسین(ع) را بگیرد، در این صورت ثابت مىشود که حسن و حسین(ع) فرزندان صلبى پیامبر (ص) هستند.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿 @mobahesegroup
🌹
ازدواج سید با غیر سید
برخی در ازدواج سید با غیر سید تردید کرده اند، امّا باید توجه داشت ازدواج دختران و زنان سیده با مردان شیعی غیر سید و ازدواج مردان سید با دختران و زنان شیعی غیر سید هیچ اشکالی ندارد. و لازم نیست زنان و دختران سیده حتماً با مردان سید و یا مردان شیعی سید حتماً با دختران و زنان شیعی سید ازدواج کنند. و هیچ کدام از مراجع تقلید نیز چنین ازدواجی را حرام نکرده اند.
به عنوان نمونه، حضرت آیه الله صافی گلپایگانی در این باره می فرماید:
@mobahesegroup
چنین ازدواجی اشکال ندارد؛ لکن سزاوار است شوهر، حرمت همسر سیده خود را بیشتر رعایت کند.(12)
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿 @mobahesegroup
🌹
سادات و تکالیف دنیوی
گرچه سادات به دلیل انتسابشان به پیامبر اکرم (ص) دارای احترام ویژه ای هستند، اما در انجام تکالیف و وظایف شرعیّ و اخلاقی همه امّت پیامبر اکرم (ص) مساوی میباشند و سادات، بر غیر سادات امتیازى ندارند و هیچ کس از انجام تکالیف الاهی، معاف نیست. تمامی انسان ها چه سادات و چه غیر سادات در تمامی لحظات مورد آزمایش و امتحان خداوند متعال بوده و هر بنده ای دارای پرونده ای است که در روز جزا مورد محاسبه قرار می گیرد.(13)
@mobahesegroup
سادات به واسطه شرف انتساب به پیامبر (ص)، مسئولیّت بیشترى دارند که رعایت احکام و تکالیف را نسبت به آنها موکّدتر مى نماید.(14)
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿 @mobahesegroup
🌹
سادات و عذاب جهنم
در این مورد روایتی به این مضمون که «فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) به جهنم نمی روند» وارد شده که در این جا به آن می پردازیم:
@mobahesegroup
“بِإِسْنَادِ التَّمِیمِیِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ النَّبِیُّ (ص) إِنَّ فَاطِمَهَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّار”؛(15) امام رضا (ع) از پدرانش (ع) از پیامبر (ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: پروردگار به پاسداشت پاک دامنی فاطمه(س)، آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرد.
این روایت در کتاب عیون أخبار الرضا (ع) که مأخذ بحار الأنوار در این زمینه می باشد نیز به همین ترتیب ذکر شده است.(16)
@mobahesegroup
منابع و راویان فراوانی از شیعه و اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و در ارتباط با آن نظریات و پرسش هایی مطرح نموده اند(17) که این خود به نوعی نشانگر مسلم الصدور بودن اصل این روایت است.
@mobahesegroup
یکی از مؤلفان اهل سنت در قرن دهم بعد از بیان این روایت اعلام می دارد که نتیجه گیری صحیح آن است که سند این حدیث نسبتاً خوب است و همان گونه که در کتاب دیگری به صورت مفصل بیان داشتم، نظریۀ ساختگی بودن آن اشتباه است.(18)
@mobahesegroup
اما آنچه در ارتباط با این روایت مورد بحث و گفت و گوهایی قرار گرفته است، آن است که دامنۀ شمول این روایت تا کجا است؟ آیا باید آن را محدود به افراد خاصی دانست، یا تمام نوادگان حضرتش مصداق آن هستند؟
@mobahesegroup
آنچه از روایات شیعه برداشت می شود آن است که گویا برخی از سادات، این حدیث را به منزلۀ چراغ سبزی از جانب پروردگار ارزیابی می کردند که تمام اشتباهات آنان در این دیدگاه مورد بخشش بوده و هیچ مجازاتی دامنگیرشان نمی شد.
امامان معصوم (ع) با چنین دیدگاهی به مبارزه پرداخته و اعلام داشتند که چنین روایتی نباید منجر به سوء استفادۀ برخی از منتسبان به اهل بیت شود که در ذیل به برخی از این روایات اشاره می شود:
@mobahesegroup
1)حسن بن موسی روایت می کند که در خراسان در حضور امام هشتم بودم و برادر ایشان زید بن موسی که در مجلس حضور داشت گروهی را گرد خود جمع آوری کرده و به آنان فخر می فروخت که ما چه هستیم و چه هستیم!
@mobahesegroup
این سخنان به گوش امام رضا (ع) که مشغول سخن گفتن با گروهی دیگر بود رسید و به دنبال آن رو به سمت برادرش کرده و فرمود: آیا این روایت که آتش دوزخ بر فرزندان فاطمه (س) به پاسداشت پاک دامنی ایشان حرام است، تو را به خود مغرور کرده؟! سوگند به خدا که حیطۀ این روایت تنها امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و دیگر فرزندان بلا واسطۀ ایشان را در بر می گیرد. آیا عادلانه است که (پدرمان) موسی بن جعفر (ع) فرمانبردار پروردگار بوده، روزها را به روزه و شب ها را به عبادت بگذراند و تو مرتکب گناه و نافرمانی شوی، آن گاه هر دوی شما در روز قیامت یکسان باشید؟! در این صورت تو نزد خدا از او گرامی تری! (زیرا با وجود گناه به همان درجه ای رسیده ای که او با اطاعت بدان دست یافته است).
@mobahesegroup
(جدمان) امام سجاد (ع) در این زمینه می فرمود: که نیکوکاران از سادات دو برابر دیگران پاداش دریافت کرده و بدکاران آنان نیز دو برابر مجازات خواهند شد!(19)
مشابه این روایت با تعابیر دیگری در سایر منابع نیز مشاهده می شود.(20)
@mobahesegroup
2) حماد بن عثمان روایت می کند که از امام ششم (ع) تفسیر روایت نبوی ناظر به نجات فرزندان فاطمه (س) از آتش را جویا شدم. ایشان فرمودند که مراد از این روایت، فرزندان بلا واسطۀ ایشان یعنی حسنین (ع) و زینب و ام کلثوم می باشد.(21)
@mobahesegroup
3) شخصی به امام صادق (ع) عرضه داشت که آیا این حدیث، امان نامه ای برای تمام سادات بنی فاطمه نیست؟ ایشان فرمودند آیا نادانی؟ همانا مراد از این روایت تنها حسن و حسین می باشند که پاره ای از اهل بیت عصمت هستند، اما در مورد غیر آنها باید دانست که اگر رفتار و کردار زشت شخصی، مقام و منزلت او پایین آورد، منتسب بودن به پرهیزکاران او را بالا نخواهد برد.(22)
@mobahesegroup
البته روایات دیگری وجود دارد که می توان خلاف آنچه گفته شد را از آن برداشت کرد،(23) اما با توجه به اصول و موازین اسلامی و قرآنی، گرچه می توان گروه خاصی را دارای امتیازات بیشتری دانست، اما آزادی عمل مطلق آنان در انجام رفتار زشت و مصونیت کامل از هرگونه مجازات، با آموزه های دینی منطبق نیست و نجات فرزندان بلاواسطۀ زهرا نیز ناشی از بصیرتی است که به پاداش پاک دامنی مادرشان به آنها عطا شده و به دنبال آن، این بزرگواران با اختیار خود به گرد گناه و معصیت نرفته اند.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌿 @mobahesegroup
🌹
پی نوشت ها و منابع مطالب بالا
👇👇👇👇👇👇👇👇
(1) قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ۳، ص ۳۵۰، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم، تهران، ۱۳۷۱ش؛ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۳، ص ۷۱، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۵ش؛ فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص ۵۰۷(کتاب نامه تکمیل شود).
(2) مجمع المسائل (گلپایگانی)، ج۱، ص، ۳۹۲(کتاب نامه تکمیل شود).
(3) الأحزاب، ۵٫
(4) کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۵۳۹، ح۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش.
(5) مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۳۴۹، ح ۹، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق.
(6) موسوی گلپایگانی، سید محمد رضا، مجمع المسائل، محقق/ مصحح: کریمى جهرمى، على – ثابتى همدانى، على – نیرى همدانى، على، ج ۱، ص ۳۹۲، س ۳۶۹، دار القرآن الکریم، چاپ دوم، قم- ایران، ۱۴۰۹ هـ ق.
(7) شوری، ۲۳٫
(8) کلینی، کافی، ج ۴، ص ۶۰، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش.
(9) ثقفى تهرانى، محمد، تفسیر روان جاوید، ج۱، ص ۵۲، انتشارات برهان، چاپ سوم، تهران، ۱۳۹۸ق.
(10) حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۳۳(کتاب نامه تکمیل شود).
(11) توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج ۲، ص ۱۵۵، م ۱۹۵۵؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۳۴۱(تکمیل شود).
(12) دفتر آیت الله صافی.
(13) گلپایگانی، مجمع المسائل، ج۱، ص ۳۹۳٫
(14) همان.
(15) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۰، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق.
(16) شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۶۳، ح ۲۶۴، انتشارات جهان، تهران، ۱۳۷۸ ق.
(17) ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۳۲۵، انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ ق؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع، ج ۴، ص ۱۹۶، بیروت، دار الکتب العلمیه،۱۴۲۰ ق؛ و … .
(18) صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، ج ۱۱، ص ۵۰، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۴ ق.
(19) شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا ع، ج ۲، ص ۲۳۲، ح ۱٫
(20) إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۱۰، مکتبه بنی هاشمی، تبریز، ۱۳۸۱ ق.
(21) شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۱۰۶، ح ۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۱ ش. (روایت قبلی این کتاب نیز در ارتباط با همین موضوع است).
(22) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۲۵۲، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق.
(23) راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۸۱، مؤسسه امام مهدی عج، قم، ۱۴۰۹ ق.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
بمناسبت ایام غدیر با شما هستیم با مبحث
#سبک_زندگی_را_از_نهج_البلاغه_بیاموزیم
سبک زندگی از نهج البلاغه (۱) حکمت 290
انگيزه دورى از گناه:
وقال عليه السلام: لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللهُ عَلَى مَعْصِيَةٍ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لاَ يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ
(حکمت ۲۹۰ نهج البلاغه)
اگر حتى خداوند، بندگانش را از نافرمانى كردن و گناه ورزيدن نترسانيده بود، باز هم واجب بود كه انسان، مرتكب هيچ گناهى نشود، تا به اين وسيله، در برابر نعمتهاى او سپاسگزارى كرده باشد.
كسي كه گناه ميكند و فرمان خداوند را به جاى نمى آورد، در حقيقت، استعدادهائی را كه خداوند به او عنایت کرده را تباه ميكند.
زيرا چنين كسى، براى آن كه بتواند گناهى را مرتكب شود، ناچار بايد از توان و نیروئی که خداوند به او داده است، استفاده کند؛ در حاليكه خداوند، اين نيروها را، براى گناه و نافرمانى به او نداده است.
كسى را در نظر بگير، كه مىخواهد، بر خلاف فرمان خداوند، مرتكب گناه شود، و بطور مثال، دست به دزدى بزند:
تمام اعضاء بدن آن شخص، بايد وظايف خود را، با تمام نيرويى كه دارند انجام دهند، تا او توانايى انجام چنين گناهى را داشته باشد.
ششهاى او، بايد بطور مرتب هواى تازه را به خود بگيرند، تا او نفس بكشد و زنده بماند، قلبش بايد بطور منظم در حال تپيدن باشد، تا خون به تمام پيكرش برسد و او را زنده نگاه دارد، چشمهايش بايد توانايى ديدن داشته باشند، تا او راه خود را ببيند، پاهايش بايد قادر به حركت و قدم برداشتن باشند، تا او در مسيرى كه با چشمش مىبيند، پيش برود، گوشهايش بايد توانايى شنيدن داشته باشند، تا او صداى نزديك شدن مردم را تشخيص بدهد و از خطر فرار كند، دستهايش بايد توانايى كار و حركت داشته باشند، تا او درها را باز كند و اشياى را بردارد، مغزش بايد كار خود را انجام دهد،تا ساير اعضاى بدنش از آن فرمان بگيرند، و وظايف خود را اجرا كنند...
اگر يكى از اين اعضا، يعنى يكى از اين نعمتهايى كه خداوند به انسان داده است، كار خود را به درستى انجام ندهد، شخص گناهكار، قادر به انجام گناه نخواهد بود.
پس مى بينى كه گناهكار، براى آنكه در برابر خداوند، مرتكب گناه و نافرمانى، شود، از همان امكانات و نيروهايى استفاده ميكند، كه خداوند، آنها را، براى انجام كارهاى درست و نيك به او داده است. به اين ترتيب، آيا شخص گناهكار، با انجام هر كدام از گناهان خود، نعمتها و نيروهايى را كه خداوند به او داده است، تباه و حرام نمى كند؟
البته خداوند، به بندگان خود هشدار داده، و آنها را از گناه و نافرمانى، بيمناك كرده است. ولى اگر خداوند چنين بيم و هشدارى هم نداده بود، و اگر انسان آسوده خاطر بود كه به خاطر گناهانش كيفر و مجازات نخواهد شد، باز هم حق نداشت گناه کند و نعمتهاى خداوند را تباه كند.
يعنى در برابر نعمتهاى ديدن، شنيدن، بوئيدن، حركت، تپيدن قلب، تنفس ششها، انديشيدن، توانايى انجام كارهاى گوناگون داشتن، و هزاران نعمت ديگر، انسان بايد قدرشناس باشد، و به - شكرانه اين نعمتهاى بزرگ و با ارزش، هرگز مرتكب گناه و نافرمانى خداوند نشود.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
سبک_زندگی را از نهج_البلاغه بیاموزیم (۲)
زندگى_دنيوى دليل زندگى_اخروى:
عَجِبتُ لِمَن أنكَرَ النشأةَ الأُخرى وهو يرى النشأةَ الأُولى!
در شگفتم، از كسيكه زندگى اين دنيا را مى بيند، و باز زندگى دنياى ديگر (آخرت) را قبول ندارد.
كسي كه با درك و دانائى، در زندگى اين دنيا نظر كند، سراسر دنيا را، پر از نشانه هايى خواهد ديد كه از قدرت آفرينش خداوند حكايت مى كنند. و كسي كه قدرت آفرينش خداوند را، با عقل و بينش بررسى كند، هرگز مسئله آخرت و زندگى پس از مرگ را انكار نخواهد كرد.
اگر ما، با دقت و شعور و انصاف، به دنياى خود نگاه كنيم، به روشنى مى بينيم كه انسان و حيوان و گياه، و بالاخره تمام موجودات زنده اين دنيا، از ((نيستى)) به وجود آمده اند. پس خداوند كه قادر بوده است اين زندگى و اين همه موجودات زنده را، از ((نيستى)) به ((هستى)) بياورد، باز هم قدرت آن را خواهد داشت كه پس از مرگ و نابودى اين موجودات، يكبار ديگر آنها را زنده كند.
اگر در زندگى انسان دقت كنيم، از يك نظر، خواهيم ديد كه خداوند، در همين دنيا هم، ريشه و اصل زندگى انسانها را در دل خاك قرار داده، و در وقت لزوم، افراد بشر را، از خاك به وجود آورده است.
ابتدا، ريشه زندگى و اصل وجود ما، در دل همين خاكهاى بيابانى پنهان بوده است. از دل اين خاكها، گندم و برنج و سبزى و ميوه و ديگر گياهان خوردنى روئيده اند.
قسمتى از اين روئيدنيها را، پدر و مادر ما خورده اند. قسمت ديگرى را نيز حيوانات خورده اند، تا زنده بمانند و بزرگ شوند و به صورت غذاى انسان در آيند. يعنى پدر و مادر ما، وقتى گوشت حيوانات را نيز خورده اند، در حقيقت، از غذايى استفاده كرده اند كه اصل آن، باز هم از خاك بوده است.
به اين ترتيب، پدر و مادر ما، با خوردن خوراكىهايى، كه در هر حال، از زمين بدست مى آيد، به زندگى خود ادامه داده اند و بزرگ شده اند بعد، وجود ما، همچون يك ياخته، در پشت و شكم آنها، پيدا شده است آنگاه ما شروع به رشد كرده ايم، صاحب دست و پا و چشم و گوش و مغز و ساير اعضاء بدن شده ايم سرانجام، به صورت يك انسان كامل، از شكم مادر، به اين جهان قدم گذاشته ايم. تمام اين مراحل، از وقتى كه ذرات هستى ما، در دل خاكها بوده، تا وقتى كه اين ذرات به وجود پدر و مادر منتقل شده و سپس به صورت انسان در آمده است، با قدرت آفرينش خداوند طى شده است.
پس مى بينيم كه خداوند، قبلا، يكبار قدرت خود را، در همين دنيا، نشان داده و ما را، از خاك به وجود آورده است.
به اين ترتيب، خدايى كه چنين قدرتى دارد، يكبار ديگر هم، قادر به انجام اين كار خواهد بود. يعنى، وقتى ما بميريم و به مشتى خاك مبدل شويم، دوباره، در روز قيامت، خداوند ما را، از دل خاكها بيرون مى آورد، و به ما (( هستى)) و زندگى مى دهد، تا براى رسيدگى به حساب كارهايمان، در صف محشر آماده شويم.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
سبک_زندگی در نهج_البلاغه (۳)
در خلوت هم از گناه بپرهيزيد:
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:
اِتَّقُوا مَعاصِىَ اللّهِ فِى الْخَلَواتِ، فَاِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاکمُ.
حکمت ۳۲۴ نهج البلاغه
در خلوت و تنهايى هم، از گناه و نافرمانى بپرهيزيد، زيرا همان كسى كه گناه شما را مى بيند (يعنى خداوند) خودش نيز درباره آن، داورى خواهد كرد.
گروهى از افراد كوته فكر هستند، كه گمان مىكنند اگر در خلوت و تنهايى، مرتكب گناه شوند، و كسى شاهد گناه آنها نباشد، از كيفر و مجازات در امان خواهند بود. غافل از آنكه خداوند، در همه جا حاضر است، و در خلوت و تنهايى هم، شاهد اعمال بندگان خويش است.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: كسي كه در تنهايى مرتكب گناه مى شود، مثل كسى است كه در يك كشتى، داخل اطاقك مخصوص خود، نشسته است و كف آن را سوراخ مى كند!
گرچه كسى شاهد اين عمل زشت و نادرست او نيست، تا از آن جلوگيرى كند و يا آن شخص را به مجازات رساند، ولى چنين كسى، مجازات عمل خود را خواهد ديد. زيرا به خاطر كار زشت او، ديگران هم صدمه خواهند ديد.
آری سرانجام، آب دريا، از آن سوراخ به درون کشتی نفوذ خواهد کرد و همه كشتى را، با تمام سرنشينان واز جمله خود آن فرد، غرق خواهند شد.
پس گناه، اگر در خلوت و تنهايى هم صورت گيرد، علاوه بر شخص گناهكار، روى جامعه هم اثر منفی خواهد گذاشت.
از سوى ديگر، انسان در رابطه با خدا، بايد بداند كه: هرچند در خلوت و تنهايى مرتكب گناه شود، و كسى شاهد او نباشد، ولى خداوند، او را مى بيند و شاهد گناهان اوست.
به اين ترتيب، شخص گناهكار، در روز رستاخيز، از داورى خداوند توانا و بينا كه خودش آن گناه را ديده است، هيچ راه فرارى نخواهد داشت.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
سبک_زندگی را از نهج_البلاغه بیاموزیم (۴)
رابطه عقل و گفتار:
قال علی علیه السلام: إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ
حکمت ۶۹ نهج البلاغه ابن ابی الحدید
هنگامى كه عقل انسان كامل گردد، گفتارش كوتاه مىشود.
انسان، هر اندازه كه عقل و شعورش بيشتر شود و به سوى كمال برود، به همان نسبت، كمتر حرف ميزند و در عوض بيشتر فكر مىكند.
كسانيكه زياد حرف مىزنند و جلوى زبان خود را نميگيرند، عقلشان كم و فكرشان كوتاه است. بهمين دليل، هنگام سخن گفتن، درباره آنچه مىگويند، فكر نمىكنند، و هر چه به زبانشان آيد بدون فكر و انديشه، بيان مىكنند.
اما برعكس، افراد عاقل، تا زمانى كه موضوعى را خوب بررسى نكرده اند، و درباره خوب و بد آن نينديشيده اند، سخنى بر زبان نمى آورند. به همين دليل، شخص عاقل، كمتر حرف ميزند، چون مقدارى از وقت خود را، به فكر كردن درباره گفتارى كه ميخواهد بر زبان آورد، مى گذراند.
حضرت على عليه السلام، در جمله ديگرى ميفرمايد: (( زبان عاقل، در پشت عقل او قرار دارد)).
يعنى: شخص عاقل، عقل خود را پيش از زبانش به كار مى اندازد. در هر كارى، اول فكر مى كند، عقل و شعور خود را به كار مى گيرد، و هنگامى كه به درستى سخن خود مطمئن شد، زبان به گفتار مى گشايد.
در حاليكه شخص نادان، پيش از آنكه فكر خود را به كار اندازد، شروع به حرف زدن مى كند، و چه بسا كه با سخنان بى معنى و حساب نشده اش، هم خود و هم ديگران را بزحمت و ناراحتى دچار مى سازد.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup