eitaa logo
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
1.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
300 فایل
•|پخش لوازم جانبی گوشی 🛍 •|موبایل مهدی •|ارسال به تهران ،کرج •| ارسال به تمام شهرها📦 💖خریدوفروش کارکرده 👌 مهدی تختی۰۹۳۶۴۶۵۴۵۶۱ @Nimaa11551362 @ya_mahdy_aj لینک کانال👇 @mobailmehdikaraj https://eitaa.com/joinchat/2402025472Ceb82682f9d
مشاهده در ایتا
دانلود
هر وقت دلت گرفت⭐️ توی خیالت یه⭐️ خونه بساز بالای یه درخت پنجره هاش رو به ماه دلتو بسپار به خدا⭐️ فقط یاد خداست که دلتو آروم میکنه⭐️ الا بذکر الله تطمئن القلوب⭐️ #شبتون_آروم⭐️ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
زندگی همین لحظه ای است که نفس میکشیم پروردگارا لحظه های مارا سرشارازمهربانی وایمان بفرما وزندگیمان راسرشارازپاکی وبرکت سلام دوستان خوبم✋ روزتون بخیروشادی🌸 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
اغلب کسانی که در زندگی خویش احساس آرامش میکنند، لبخندرامشق خودمی کنند امید را هر روز دعامی کنند! عشق راتدریس می کنند ومحبت رافراموش نمیکنند. @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
بر مهدی دین مُنجی دنیا صلوات بر چهره آن ماه دل آرا صلوات در دامن نرجس گل زهرا بِشِکفت بر این گل و بر نرگس و زهرا صلوات 🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌻 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
Nimeshaban1397-A126(1).mp3
6.38M
بیا نگار آشنا،🌙شب غمم سحر نما... تویی امید ما همه، قرارِ جانِ فاطمه 🎤 #علی_فانی تعجیل در ظهور 14 مرتبه #صلوات #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
🔻دیگه چیزی به شب یلدا نمونده... مادرم انارها را دانه میکرد تا در طولانی ترین شب سال زیباترین و خوشمزه ترین خاطرات را برای ما رقم بزنید... من اما آرزو میکردم ای کاش عمرش همچون یلدا طولانی باشد...❣ به یاد همه ی مادران چه اونها که هستند و چه اونها که سفر کردند✨ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
دلم گرفته. #ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ_ﺍﺳﺖ... و ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ آن هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺪﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ... ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺑﻮﯼ ﺣﻠﻮﺍﯼ ﺧﯿﺮﺍﺕ … ﯾاد ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ ... ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻓﻮﺭﯼ … ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻻﮐﺮﺩﺍر ... ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﭘﺮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﺪﻑ … ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ … ﺍﻧﺪﻭﻩ مرده ها … ﮔِﺰﮔِﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﺧﻢ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻫﺎ … ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻫﺎ ... ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎی ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﯿﺎن این همه ﺧﺎﻃﺮﻩ ... پنجشنبه و یاد قول های داده و عمل نشده... حرفهای در دل مانده و رسوب کرده... پنجشنبه است و دلم هوای حرف زدن ... نه ... هوای پاره کردن این بغض لعنتی ... پنجشنبه است و باز ناله باز غم باز دلتنگی... وای از این فاصله ... وای از مرگ... پنجشنبه ها را از حافظه ی تقویم من پاک کنید... اسیر شده ام در قفس این یک روز و... دلتنگی ناتمامش... پنجشنبه است و ... دلم گرفته است … برای همه ی آنهایی که دیگر نیستند شادی روح تمامی اموات بخوانیم فاتحه ای با ذکر صلوات @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈- ❣﷽❣ 💖 #ݕانۅے_ݘشمہ 💖 #قسمت_9⃣ اوّل باي
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈- ❣﷽❣ 💖 💖 ⃣1⃣ من برمى خيزم و نزديك صومعه مى روم. مى بينم كه آن يهودى در بالاى پشت بام صومعه ايستاده است و به آن طرف نگاه مى كند. او به محمّد(ص) خيره شده است كه زير درختى نشسته است. او را صدا مى زنم و به او مى گويم: ــ چرا قصد جان محمّد را كردى؟ ــ چه كسى اين حرف را زده است؟ ــ مگر نيامده بودى تا به او آزارى برسانى؟ ــ هرگز! من آمده بودم تا او را ببينم! من مثل بقيه يهوديان نيستم. من هيچ گاه حق را كتمان نمى كنم. من هرگز دينم را به دنيا نمى فروشم. ماجرا چيست؟ او بايد براى من بيشتر سخن بگويد. نزديك تر مى شوم و از او مى خواهم برايم سخن بگويد. سال ها پيش استادى داشتم كه براى من تورات مى خواند. نسخه اى از تورات اصلى به دست او رسيده بود. او برايم مى گفت كه علماى يهود تورات را تحريف كرده اند. يك روز او مرا صدا زد و به من خبر داد كه مرگش نزديك است. سپس صفحه اى از تورات را به من نشان داد و گفت: اين صفحه را بخوان. من شروع به خواندن آن كردم. در آن صفحه، نشانه هاى آخرين پيامبر خدا نوشته شده بود. آن نشانه ها آن قدر واضح بود كه وقتى من آن صفحه را خواندم خيال كردم پيامبر موعود را مى بينم. اشك در چشمان استادم حلقه زد، بعد دست مرا گرفت و كنار درخت خشك شده اى برد و گفت: به زودى آخرين پيامبر خدا از اينجا عبور خواهد نمود و زير اين درخت خواهد نشست. اين درخت سال هاست كه خشكيده است، وقتى آخرين پيامبر زير آن بنشيند اين درخت، سبز خواهد شد و برگ هاى تازه خواهد داد. اين معجزه اى خواهد بود تا تو بتوانى او را بشناسى. يادت باشد كه سلام مرا به او برسانى. اكنون سال هاست كه من منتظر آمدن پيامبر موعود هستم. هر وقت كاروانى از مكّه به اينجا مى آيد به جستجوى او هستم. من امروز از بالاى بلندى، چشم به راه دوخته بودم. شما را ديدم كه به اين سو مى آييد. حسّى به من مى گفت كه امروز گمشده خود را مى يابم. جوانى را در كاروان شما ديدم كه شبيه گمشده من بود. با خود گفتم خوب است او را امتحان كنم. اوّلين نشانه پيامبر اين است كه او هرگز بت پرست نباشد. رو به او كردم و گفتم: اى جوان عرب! تو را به لات و عُزّى قسم مى دهم. او در جواب من گفت: واى بر تو، اى مرد يهودى! نام خدا را رها مى كنى و نام بت ها را به زبان مى آورى! سريع برگشتم و كتاب تورات را در دست گرفتم و آمدم، گاهى نگاه به تورات مى كردم و گاهى نگاه به آن جوان. همه نشانه هاى آن درست بود. اكنون بايد صبر مى كردم تا ببينم معجزه سبز شدن درخت روى مى دهد يا نه. شما بارهاى شتران را باز كرديد و سپس به زير سايه درختان سبز رفتيد; امّا آن جوان به زير همان درخت خشكيده رفت كه استادم نشانم داده بود. به اذن خدا آن درخت سبز شد و در يك لحظه، برگ هاى تازه داد. باور كردن آن سخت بود. اينجا بود كه من بى اختيار شدم و به سوى آن جوان دويدم تا صورتش را ببوسم. ناگهان صدايى بلند شد: "بشتابيد! بشتابيد"، همه به سوى من هجوم آوردند و من فرار كردم.39 به زودى محمّد(ص) دعوت خود را آشكار خواهد كرد و جبرئيل بر او نازل خواهد شد. او همان كسى است كه پيامبران الهى، مژده آمدنش را داده اند. ما از اوّل اين سفر با او همسفر بوديم و او را نمى شناختيم. بايد نزد مَيسِره برويم و ماجرا را به او بگوييم. حتماً او خيلى خوشحال خواهد شد. آيا تو مى دانى مَيسِره كجاست؟ او زير آن درخت زيتون نشسته است. نزد او مى رويم و با او سخن مى گوييم. او از جاى خود برمى خيزد و به همان صومعه مى رود تا با آن مرد يهودى سخن بگويد. مدّتى مى گذرد. مَيسِره به سوى ما مى آيد. او بسيار خوشحال است كه حقيقتى بزرگ را فهميده است. اكنون ديگر موقع حركت است، بايد هر چه سريع تر به شهر شام برويم. فكر مى كنم ما نزديك غروب آفتاب، آنجا باشيم... نگاه كن! آنجا دروازه شهر شام است. بعد از مدّتى ما به محل اتراق كاروان ها مى رويم و بارها را از شترها پايين مى گذاريم. عدّه اى براى خريدن كالاها آمده اند; امّا آنها بايد بروند و صبح زود بيايند. امشب، آسمان شام مهتابى است. نسيم خنكى مىوزد. بوى برگ درختان زيتون به مشام مى رسد. هنوز آفتاب نزده است كه تاجران شام مى آيند تا كالاهاى ما را خريدارى كنند. جمعيّت زيادى جمع مى شود، هر كس براى كالاها قيمتى مى گذارد. كالايى كه ما آورده ايم، عطر و صمغ و نقره و طلاست. بايد همه اين ها را بفروشيم و ابريشم و اسلحه و روغن و گندم خريدارى كنيم و به مكّه ببريم. من كه سررشته زيادى از كار تجارت ندارم، بايد منتظر بمانم تا كار خريد و فروش كالاها تمام شود. 📚 :دکتر مهدی خدامیان ... 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🌤 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ ◈-🌺◈-🌼◈-🌺
4_5983126942134568028.mp3
1.67M
سخنران : حجت‌الاسلام #پناهیان #چکار_کنیم_امام_زمان_بیاد... @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
19.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃ارزش هیچ کلیپی به اندازه دیدن این کلیپ نیست، 🍃کلیپ بسیار #جالب_از_حوادث_قبر_و_قیامت و... 🍃پیشنهاد میکنم حتماتاآخر ببینید @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
namaaz28.mp3
4.71M
#نماز_سکوی_پرتاب 28 ✨نماز،مثل يک اتاق پر از نوره! هر بار که واردش میشی، اضطراب ها رو همونجا جا بذار، وآرامش رو به قلبت هدیه کن. 👌باید،تمرين کنی @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️