فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️️ سوال یک مادر بعد از ۶ سال : پیکر پسرم چجوریه ...
🔹اعلام خبر شناسایی و بازگشت پیکر مطهر طلبه شهید مدافع حرم محمد امین کریمیان به خانوادهی ایشان
🔹وصیت شهید خطاب به پدر و مادرش: من شمارا خیلی دوست دارم، اما بودن در کنار امام حسین برای من ارزوست، ارزوی دیدار شمارا دارم، اما دیدار امام حسین (ع) تمام هستی من است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بعضی وقت هاست که زبون کودک بند میاد ... 🔹روضه حضرت رقیه در ویژه برنامه تلویزیون؛ روایت تلخ از جانباختن همسر و فرزند مجری برنامه در سانحه رانندگی ماه گذشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نوحه زیبا. وبه یاد ماندنی دوران جنگ تا قیامت در خاطره ها خواهد ماند . سال 1367 حسینه مصلای عتیق یزد / التماس دعا🤲
حضرت رقیه
گلسر نیست ولی موی سرم هست هنوز
تن من آب شد اما اثرم هست هنوز
جای سیلی زروی گونه من پاک نشد!
رد شلاق به روی کمرم هست هنوز
میتوانم بخدا با تو بیایم بابا
جـان زهـرا کمـی از بـال و پـرم هست هنوز
گفتم ای دختر شامی برو و طعنه نزن
سایه رحمت بابا به سرم هست هنوز
من که از حرمله و زجر نخواهم ترسید
دختر فاطمه هستم جگرم هست هنوز
همه دم ناز کشید و به دلم تسکین داد
جای شکر است که عمه به برم هست هنوز
خاطرت هست که قنداق علی خونی بود؟
همه خاطرهها در نظرم هست هنوز
غصه معجر من را نخوری بابا جان
پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز
پ. صفایی
***
همبازیانم نیستند، امشب کنار بسترم
قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم
یادت میآید من چقدر آسوده میخوابیدم آن
شبها که میخندید در گهوارۀ خود اصغرم؟
بر گونهام جای چهار انگشت میسوزد عمو!
زخم است، تاول تاول است انگشتهای لاغرم
بابا لبش را بسته و دیگر نمیبوسد مرا
دیـگر نمیگویـد به من «شیرین زبانم، دخترم»
من دختر خوبی شدم آرام میخوابم فقط
امشب نمیدانم چرا هی درد میگیرد سرم
مصطفی متولی
***
مـن و سحـر، مـن و عمـه، مـن و سـر پدرم
چه خواندني شده امشب كتاب مختصرم
سلام، تازه ز راه آمده كجا بودي؟
نشسته بر سر و رويت غبار، همسفرم
هميشه در پي خورشيد، ماه ميآيد
كجاست سورۀ والشمس من، سرقمرم؟
شكست اگر ز فراق برادرت كمرت
شكسته در غم شش ماهۀ حرم كمرم
لبي نمانده برايت كه بوسهاي بزنم
سري نمانده برايت كه گيرمش به برم
از آن شبـي كـه مـرا زجـر، زجر داد و كشيد
نه دست من به كمر ميرسد نه موي سرم
تنـم سبك شده و گوش من شده سنگين
بـه ضربـهاي همه جا تيره گشته در نظرم
نه موي شانه كشيده، نه صورتي سالم
چنين شكسته، بيا پيش مادرت مَبَرم
سید محمد جوادی
***
طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد
قد خم دست به دیوار شدن هم دارد
تا صداي لبت آمد لبم از خواب پريد
سر تو ارزش بيدار شدن هم دارد
عقب افتادن این چند شب از عاطفهات
این همه بوسه بدهکار شدن هم دارد
بـیسبب نیسـت که با دست به دنبال توام
چشم خون لخته شده، تار شدن هم دارد
علي اكبر لطيفيان
***
نمكِ طعنه به زخم جگرم نگذارید
به زمین خوردم اگر، پا به پرم نگذارید
چقدر سنگ به لبهای كبودش زدهاید !
گریهام را به حساب پدرم نگذارید
یادتان رفته مگر تشنه بریدید سرش!؟
كاسۀ آب دگر دور و برم نگذارید
نان خشك صدقه، پیشكش سفرهيتان
آنقدر یك سره منت به سرم نگذارید
عمر این عمۀ دل خسته، به مویی بند است
به تماشا، سر كوی و گذرم نگذارید
***
خنده بر پاره گریبانیمان میکردند
خنده بر بی سر و سامانیمان میکردند
پشت دروازۀ ساعات معطل بودیم
خوب آمادۀ مهمانیمان میکردند
از سر کوچۀ بیعاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانیمان میکردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا میخواندیم
بیشتر شک به مسلمانیمان میکردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طربخوانیمان میکردند
علی اکبر لطیفیان
***
آمدم سمت تنت اما سرت نیست ببخش
چهرهام دیگر مثال خواهرت نیست ببخش
بغض سنگینی گلویم را گرفته یا حسین
زینبت مانده و لیکن دخترت نیست ببخش
محسن روشنایی
شب سوم: حضرت رقیه
بر روی زخمم جز نمک مرهم ندیدم
خیری از این دنیا و از عمرم ندیدم
با اینکه از این دشمنان بد دهانت
حرف بد و بی احترامی کم ندیدم...
اما به من آموخت عمه تا بگویم
"من غیر زیبایی در این ماتم ندیدم"
مانند مادر در کنارم بود عمه...
تا بود عمه در کنارم غم ندیدم
از ازدحامی که به دورت بود بابا...
یک گوشهای از پیکرت را هم ندیدم
هر چه صدایت میزدم: بابای خوبم...
چیزی به غیر از سیلی محکم ندیدم
حالا که از راه آمدی کنج لبت کو...؟
هر چه سرت را پشت و رو کردم ندیدم!
یاسین قاسمی
***
سخن آغاز کنم از دهنم یا گوشم؟
که در اینجا دهنم زخم شد آنجا گوشم
چار انگشت که مردانه و نامحرم بود
پلی از درد زده از دهنم تا گوشم
نبض دارد همۀ صورتم از کثرت درد
شده از شدّت خون قلب من امّا گوشم
پای تا سر همه از شوق تو چشمم امّا
به نسیم سر زلف تو سراپا گوشم
شده حسّاستر از پیش به گرما چشمم
شده حسّاستر از قبل به سرما گوشم
ارث پهلوی شکسته که رسیده است به من
من هم انگار که رفته است به زهرا گوشم
***
دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود
جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی
هیچکس در گوشه ویران به یاد ما نبود
دخترم روزی که من در خیمه بوسیدم تو را
ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود
جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز کعب نی، جز سیلی اعدا نبود
دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت
عمه آیا در کنارت بود بابا، یا نبود
جان بابا، هم مرا، هم عمهام را ميزدند
ذرهای رحم و مروت در دل آنها نبود
***
کودک کوچکتان حال مکدر دارد
کنج ویرانه نگاهی به عقبتر دارد
به زمانی که نگهبان حرم عباس است
دور و اطراف خودش قاسم و اکبر دارد
چه خیالی است اگر آب ندارد خیمه
لااقل در بغلش حضرت اصغر دارد
نه دویده است نه خاری به کف پایش هست
نه شباهت به رخ نیلی مادر دارد
ترسی از لشکر دشمن به دلش نیست هنوز
چون پدر هست هنوزم به تنش سر دارد
محسن روشنایی
***
پلکی مزن که چشم ترت درد میکند
پر وا مکن که بال و پرت درد میکند
آن تن که بود خسته این راه درد داشت
حتما که قلب خسته ترت درد میکند
میدانم این که بعد تماشای اکبرت
زخمی که بود بر جگرت درد میکند
با من بگو که داغ برادر چه کار کرد
آیا هنوز هم کمرت درد میکند؟
مانند چوب خواهش بوسه نمیکنم
آخر لبان خشک و ترت درد میکند
لبهای تو کبود تر از روی مادر است
یعنی که سینه پدرت درد میکند
میخواستم که تنگ در آغوش گیرمت
یادم نبوت زخم سرت درد میکند
با سر چرا به دیدن این دختر آمدی؟
پای تو مثل همسفرت درد میکند؟
کمتر به اسب نیزه سوار و پیاده شو!
از هجمههای سنگ سرت درد میکند
***
برگ و برت دست كسی برگ و برم دست كسی
بال و پرت دست كسی بال و پرم دست كسی
خیرات كردن مال من خیرات كردن مال تو
انگشترت دست كسی انگشترم مال كسی
نه موی تو شانه شود نه موی من شانه شود
موی سرت دست كسی موی سرم دست كسی
بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم
آن زیورم دست كسی این زیورم دست كسی
رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله
پیراهنت دست كسی و معجرم دست كسی
***
میل پریدن هست اما بال و پر نه
هرآنچه میخواهی بگو اما به پر نه
حالا که بعد از چند روزی پیش مایی
دیگر به جان عمهام حرف سفر نه
یا نه اگر میل سفر داری دوباره
باشد برو اما بدون همسفر نه
با این کبودیهای زیر چشمهایم
خیلی شبیه مادرت هستم مگر نه
از گیسوان خاکیم تا که ببافی
یک چیزهایی مانده اما، آنقدر نه
دیشب که گیسویم به دست باد افتاد
گفتم بکش باشد ولی از پشت سر نه
علی اکبر لطیفیان
میگفت : از هیئت اومدی بیرون
چشمت بھ نامحرم خورد
سرت رو ننداختی پایین، باختی !
رفقا تو این شبا که هیئت میریم
خیلی حواسمون به نگاهمون باشه.
نکنه ثواب این اشکایی که واسه ارباب میریزیم بخاطر یه نگاه حرام دود بشه بره هوا.. 🚶♂️
خـلاصه حواسـا جمع-!
#محرم
#امام_حسین
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
💠 الگوی خانواده تراز اسلامی در منظومه فکری امام خمینی (ره)
✍️ خانواده، نقش بیبدیلی در شکلگیری تمدن نوین اسلامی دارد. اهمیت و نهادینه شدن این کانون در نظام ساختاری جامعه، تأثیر بهسزایی در انتقال فرهنگ و عقاید به نسلها دارد.
👈 هر چقدر کانون خانواده سالمتر و نگاهش توحیدیتر باشد، امنیت اخلاقی و روانی جامعه نیز کاملتر، و سیر آن به سوی سعادت و کمالجویی با شتابتر خواهد بود. در منظومه فکری امام، مؤلفههایی برای خانواده سالم وجود دارد که میتواند الگویی برای سبک زندگی اسلامی قرار دارد.
💢 مشاهده ادامه مطلب در لینک زیر:
👇👇👇
🌐 mehrnews.com/xY9DQ
📎 #شورای_تخصصی_فضای_مجازی
📎 #خبرگزاری
📎 #خبرگزاری_مهر
📎 #خانواده
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
💠 ایران؛ مزین به عزای حسین عَلَيهِ السَّلَام
✍️ هدف اساسى از مجالس، منابر، مدیحه و مرثیهخوانی، احیاى امر اهلبیت علیهمالسلام میباشد؛ ازاینرو منطقا این کار باید در سایه موازین شرعى صورت پذیرد و الا در حکم نقض غرض است. با نزدیک شدن به ایام سوگواری سید و سالار شهیدان، لازم است هیئتهای مذهبی، سخنوران، ذاکران و مداحان تمام تلاش خود را بهکار گیرند تا مجالسی باشکوه و در چارچوب شرع مقدس برگزار کرده و در این مسیر رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه را در نظر داشته باشند.
👈 با تفحص در روایات اسلامی، به جایگاه والای مجالس روضه پی خواهیم برد. بهعنوان نمونه امام صادق علیهالسلام به جعفربن عفان طائی فرمودند: ای جعفر؛ به من خبر رسیده که تو در مرثیه حسین علیهالسلام نیکو شعر میگویی.
💢 مشاهده ادامه مطلب در لینک زیر:
👇👇👇
🌐 https://resalat-news.com
📎 #شورای_تخصصی_فضای_مجازی
📎 #خبرگزاری
📎 #رسالت
📎 #محرم
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
✳️ مصائب حضرت رقیه سلام الله علیها
🔹نقل كرده اند كه زنان خاندان نبوّت شهادت پدران را از كودكان پنهان مي داشتند و مي گفتند: پدرانتان به سفر رفته اند.
امام حسين عليه السلام دختري خردسال داشت، شبي با حالت پريشاني از خواب بيدار شد و گفت: پدرم حسين عليه السلام كجاست؟ اكنون او را ديدم!
زنان و كودكان از شنيدن اين سخن گريان شدند و شيون از ايشان برخاست.
يزيد از خواب بيدار شد و گفت: چه خبر است؟ جريان را به او خبر دادند.
آن لعين دستور داد سر پدر را براي او ببرند، سر را آوردند و در دامنش گذاشتند.
گفت: اين چيست؟ گفتند: سر پدر توست. آن كودك فرياد بر آورد، بعد مريض شد و در همان روزها از دنيا رفت.(1)
🔹 در بعضي كتب چنين نقل شده كه:دستمالي روي سر انداختند و آن طبق را جلو آن دختر نهادند. پرده از آن بر گرفت و گفت: اين سر كيست؟
گفتند: سر پدر توست. سر را از ميان طشت برداشت و به سينه گرفت و مي گفت:
«يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟ يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر»
«پدر جان، كي تو را با خونت خضاب كرد! اي پدر كه رگهاي گردنت را بريد! اي پدر، كي مرا در كودكي يتيم كرد! پدر جان، بعد از تو به كه اميد وار باشيم؟ پدرجان، اين دختر يتيم را كي نگهداري و بزرگ كند!».
و از اين سخنان با او گفت، تا اينكه لب بر دهان شريف پدر نهاد و سخت بگريست تا غش كرد و از هوش رفت. چون او را حركت دادند از دنيا رفته بود.(2)
🔹در منتخب آمده است آن معصومه نوحه مي كرد و اشك مي ريخت تا آن كه نَفَس او به شماره افتاد و گريه راه گلويش را گرفت، مثل مرغ سركنده، گاهي سر را به طرف راست مي نهاد و مي بوسيد و بر سر مي زد، و زماني به چپ مي گذارد و مي بوسيد...
پس آن نازدانه لب بر لب پدر نهاد، زمان طويلي از سخن افتاد گريست «فَناديِ الرَّأسُ بِنْتَهُ، إليَّ إليَّ، هَلُمّي فَأنا لَك بِالانْتظار. فغُشيَ عليها غشْوةً لمْ تُفقْ بعدها، فحرَّ كوها فَإذا هيَ قدْ فارقتْ روحها الدُّنيا...»
«آن رأس شريف دختر را صدا كرد كه به سوي من بيا، من منتظرت هستم، او غش كرد و ديگر به هوش نيامد، چون او را حركت دادند متوجّه شدند كه روح شريفش از بدن مفارقت كرده است».(3)
1- كامل بهائي: 2/ 179
2- نفس المهموم / 456
3- انوار الشهادة / 244، رياض القدس: 2/326
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
☘️ لطف «حسین» علیهالسّلام
♦️ هر آنچه که مقاومت اسلامی لبنان در طول 40 سال گذشته از پیروزی و صبر و استقامت و دستاوردها کسب کرده، همگی به لطف عاشورای امامحسین علیهالسّلام است و نمیتوان مقاومت اسلامی و عاشورا و کربلا و امام حسین علیهالسّلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها را از یکدیگر جدا دانست.
🔷 مسیر و حرکت ما در حزبالله و مقاومت اسلامی از روز اول به یاد امام حسین علیه السلام بوده است؛ از 40 سال گذشته یعنی از سال 1982 تاکنون شاهد پیشرفت بسیار خوبی از نظر کمی و کیفی در احیای ماه محرم بودهایم.
✍️ سخنرانی سید حسن نصرالله؛ 7 مرداد 1401.
📎 #گرافیک
📎 #محرّم
📎 #عزیزم_حسین
📎 #شکوه_حسینی
🖇 لینک مطلب:
https://btid.org/fa/photogallery
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
💠 دینداران واقعی کماند!
🔻 قالَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ عَلَیهِالسَّلَامُ:
«إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى ألْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ. فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ، قَلَّ الدَّيَّانُونَ.»
✍️ مردم بنده دنيايند و دين بر سر زبانهاى آنها آويزان است؛ آن را بر محور زندگى خود مىچرخانند. وقتى بهوسيلۀ بلا آزمايش شدند، دينداران كم خواهند بود.
📚 بحارالانوار، ج 75، ص 116.
📎 #گرافیک
📎 #حدیث
📎 #عزیزم_حسین
📎 #شکوه_حسینی
🖇 لینک مطلب:
https://btid.org/fa/photogallery
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
⬅️فضل میگوید: در اول محرّم امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: دیشب کجا بودی؟
عرض کردم: دیشب بین ما کسی بود که میگفت: هلال ماه محرّم را دیدهام؛ لذا یکی از دوستان و محبین شما به مناسبت اول محرّم مجلسی منعقد نموده بود؛ و ما برای گریه و ناله و عزاداری بر جد بزرگوارتان حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) و اهلبیت آنحضرت بهخاطر مصائبی که بر آن بزرگواران در این ماه وارد شده در مجلس او شرکت کردیم و بر مصائب شما اهلبیت گریستیم.
💚امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
«نَوَّرَ اللهُ قَلْبَک وَ شَرَحَ صَدْرَک وَ آجَرَک عَلی حُسْنِ صُنْعِک وَ وِلائِک لأَهلِ بَیتِ نَبیک»: «خداوند دلت را روشن کند، و به تو شرح صدر مرحمت فرماید، و تو را بر این عمل خوب و موالات تو با اهلبیت پیامبرت (صلیاللهعلیهوآله) پاداش دهد.
❇️ای فضل! هنگامی که از مجلس عزا بیرون آمدی جلو در خانه به چیزی برخورد نکردی؟
عرض کردم: بلی، خداوند مرا فدای شما گرداند. با مردی که جلوی در نشسته بود برخورد کردم.
❇️فرمود: آن شخص را شناختی؟ گفتم: هوا تاریک بود و نتوانستم او را بشناسم.
حضرت فرمود: خود من جلوی در نشسته بودم!
⬅️گفتم: الله اکبر، پس برای چه به مجلس ما نیامدید تا در صدر مجلس باشید؟ به خدا قسم شما صاحب عزا هستید و واجب است به شما تعزیت بگوییم.
💚امام صادق (علیهالسلام) فرمود: من خواستم وارد مجلس شوم، اما دیدم در صدر مجلس جدم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) حضور دارند، و با شما بر اباعبدالله الحسینبن علی (علیهالسلام) میگریستند و نوحه و زاری میکردند.
📚ثمرات الاعواد ج۱ ص۱۶
📚منابع النوراء ص۱۷
📚دیوان مصاریع العبره ج۱ ص۱۷
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
شبهات عزاداری.pdf
1.31M
#پاسخ_به_شبهات_عزاداری
📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇
🌐https://eitaa.com/m_moballegha
هدایت شده از مبلّغان دینی ☘
مرثیه حضرت حر(علیه السلام).pdf
665.9K