*پلان اول :*
*مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.*
*کیان: این کار را نکنی امیر*
*مختار: برای چه؟*
*کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]*
*پلان دو :*
*عمار در میانه های جنگصفین به شهادت میرسد.امام علی علیه اسلام تنها شده ،*
*در میان لشکریان قدم میزند ، اشک میریزد و ندا میدهد :*
*«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»*
*عمار کجاست؟*
*عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .*
*تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،*
*اما حالا ..*
*پلان سه :*
*چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛*
*💥حمله ی فرهنگی ،*
*💥ناتو فرهنگی ،*
*💥شبیخون فرهنگی ،*
*همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .*
*⚡کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .*
*حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد،*
*برجام دو و سه و چهار، دنیای گفتمان ،همه را رد میکند،*
*ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .*
*اما ....*
*حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .*
*تنها شده ،*
*خودش یک تنه به جنگ میرود .*
*خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .*
*میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .*
*کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...*
*أين عَمّار ؟*
*تکرار تاریخ*
*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ را در صفین برده بود ...*
*❗در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!*
*❗امام علی (علیه السلام) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!*
*❗و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!*
*❗👈هر چه امام علی (علیه السلام) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...کسی گوش نکرد !!*
*❗📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده ی امام علی (علیه السلام) بود به مذاکره بفرستند !!!*
*❗👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!*
*❗👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...*
*❗👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.*
*❗👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...*
*👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد.*
*❗👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!*
*امام علی (علیه السلام) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...*
*❗👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:*
*شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.*
*اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!*
*❌⭕👈روز اعلام نتیجه ی مذاکرات حکمیت فرا رسید.*
*👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، امام علی (علیه السلام) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.*
*❗👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!*
*❗👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت*
*❗❗و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.*
*❗👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی علیه السلام را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!*
*❗❗ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....*
🌑🌑
👇👇
*📌امام علی (علیه السلام) از همان ابتدا خوشبین نبود ...چون دشمن شناس بود ...
❗👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......*
*باشد که از تاریخ درس گیریم*
رفقا برای این متن زحمت کشیده شده لطفا نشر حداکثری.*
مبلغان نور
http://eitaa.com/joinchat/3011379201C7afdd551c2
1_349755025.mp3
3.25M
دعای ملکوتی ندبه
مبلغان نور
http://eitaa.com/joinchat/3011379201C7afdd551c2
🔅افسوس معلم رياضی هيچگاه حساب روزهاي نبودن تو را نگفت!
🔆 معلم انشاء هيچ وقت نگفت كه از محبت به تو انشاء بنويسم
🔅 گله داريم كه هيچ كس جغرافياي ظهورت را برايمان هيچ وقت ترسيم نكرد
🔆 تاريخ غيبتت را برايمان شرح ندادن و نگفتن كه چه كردهايم كه اينگونه به تاريخ نبودنت عادت كردهايم
🔅معلم اجتماعي به ما نگفت كه در اجتماع شما مردم، كسي هست كه نظارهگر شما است!
☄️به جان خودمان آقا!...نگفتند! ☄️
🌀 وگرنه پيش رويت اين همه گناه نميكرديم!
✨ اشكها و خوشحاليهاي پدر و مادرمان از كارنامهي ثلث آخرمان يادمان نرفته!
💫✨ اي كاش يادمان ميدادند كه كسي هم هست، كه هر روز...
✨ كارنامه اعمالتان را ميبيند و از اعمال ما شيعيانش شاد و از گناهان ما گريان ميشود
💫✨و حالا...
🔆 همچون روزهايي كه از نيامدن معلم سركلاس خوشحال ميشديم و مهم نبود كه چرا نيامده و بهتر كه امروز نيامده!
🔅 در غيبتت...غمهايت را...غصههايت را...فراموش كردهايم و سرگرم بازي دنيا شدهايم...😢😢
🔆 اللهم انا نشكو... 🤲
💫✨🍁 اللهم عجل لوليك الفرج 🍁✨💫
🌴💎🌈💎🌴
مبلغان نور
http://eitaa.com/joinchat/3011379201C7afdd551c2
مداحی آنلاین - چرا ایمان ما ضعیفه؟ - استاد پناهیان.mp3
2.19M
♨️ چرا ایمان ما ضعیفه؟
🎤 استاد علیرضا پناهیان
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
📡 حداقل برای ☝️ نفر ارسال کنید.
مبلغان نور
http://eitaa.com/joinchat/3011379201C7afdd551c2