مسیر مؤمنانه
*✦•༻⃕✿🥀✨🥀༻⃕✿•✦* 📜 #حکمت_۵ ✨وَ قَالَ (ع): الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَد
✦✧✾═✾🔷✾═✾✧✦
♦*﷽*♦
#شرح_حکمت_۵
✨وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ
فکر آئینه صافى است
✍🏻هرگاه اندیشه از هوا و هوس و حجاب هاى معرفت دور بماند، آئینه شفافى خواهد بود که چهره حقایق را به انسان نشان مى دهد و راه صحیح را در پرتو آن مى یابد، دوست را از دشمن و صواب را از خطا و حق را از باطل خواهد شناخت.
🔶در حدیثى از امام صادق(ع) آمده است: «تَفَکُّرُ سَاعَة خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَة; یک ساعت اندیشیدن بهتر است از عبادت یک سال ».
🔶در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم: «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ التَّفَکُّرَ وَالاِْعْتِبَارَ; بیشترین عبادت ابوذر اندیشیدن و عبرت گرفتن بود ».
🔶(قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَة أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَفُرادى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا); من فقط شما را به یک چیز اندرز مى دهم و دعوت مى کنم و آن این که دسته جمعى یا به صورت فردى براى خدا برخیزید و فکر خود را به کار گیرید
🔶دلیل آن هم روشن است، زیرا ریشه تمام نیکى ها و پیشرفت ها و موفقیت ها در تفکر و اندیشه صحیح است.
📚پایان حکمت ۵
✦✧✾═✾🔷✾═✾✧✦
#نهج_البلاغه
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ اگه آمادگی نداری؛ به کسی تعارف نکن!
اگر هم تعارفت نکردن، ناراحت نشو!
در غیراینصورت = مریضی!
استاد_شجاعی 🎙
#حکایت_قدیمی
حکایت تقی بی نماز
سيد يونس آذرشهری میگويد:سالهای گذشته به مشهد مقدس مشرف بودم؛ يك روز متوجه شدم كه پولم گم شده؛ حتی پول برگشت به وطن هم نداشتم؛ به حرم رفتم و به امام رضا علیهالسلام عرض كردم: پولم تمام شده و به کسی غیر از شما هم نمیگویم.
شب در خواب از طرف امام به من گفتند: فردا صبح وقت اذان در جلوی درب فلان صحن حاضر شو و به نفر اولی که وارد شد مشکلت را بگو، او مشکلت را حل میکند؛
در موعد مقرر در محل حاضر شدم؛ اولين كسی که وارد شد همشهری ما بود که اهالی شهر به او تقی بینماز میگفتند!من او را از دور میشناختم ولی چون به بینمازی معروف بود از او كراهت داشتم به همین دلیل خود را از او پنهان كردم و چيزی به او نگفتم.
باز به حرم رفتم و تقاضای خود را تكرار كردم؛ شب همان خواب ديشب تكرار شد؛ صبح به گمان اينكه حتماً عوض شده در محل حاضر شدم؛ باز تقی بینماز را ديدم از او رو گردانيده و به حرم رفتم و حاجتم را تکرار کردم.شب سوم همان خواب قبلی تكرار شد؛ صبح سوم وقتی او را ديدم خود را سرزنش كردم كه من با نماز مردم چه كار دارم وظيفه من اطاعت از امام بود؛ جلو رفتم سلام و زيارت قبول گفتم؛ او با گرمی مرا تحويل گرفت و من هم او را در جریان مشکلم گذاشتم؛ او پول به من داد و پرسيد كی به وطن برمیگردی؟
گفتم: پس فردا؛
گفت: فلان ساعت در همان جا باش تا باهم برويم؛
در وقت مقرر در محل قرار حاضر شدم؛
گفت: سيد بيا بر گردنم سوار شو برويم!
گفتم: بد است مردم میبينند!
گفت: كسی تو را نمیبيند!
سوار شدم؛ گفت: چشم خود را ببند متوجه شدم او به هوا اوج گرفت؛ پس از چند دقيقه ديدم در آذرشهر هستيم!
خواست برود دست به دامانش شدم و پرسيدم پس چرا به شما تقی بینماز میگويند؟!
گفت: چون نزد مردم نماز نمیخوانم؛
گفتم: پس كجا نماز ميخوانيد؟ گفت: وقت نماز که باشد هر کجا که باشم نزد امام زمان (ارواحنا فداه) میروم و پشت سر ایشان نماز را اقتدا میکنم.
بسیاری از اولیای الهی گمنام و ناشناخته هستند؛ کسی را قضاوت نکنیم و کوچک نشماریم.
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 منظور از کتاب مُصحف فاطمی چیه و الان کجاست؟ آیا قرآنی که حضرت علی علیهالسلام جمع آوری کرد با قرآن امروز متفاوت بوده؟
🎙 #استاد_محمدی
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
°•🦋⃝⃡❥•°
✨فواید نگاه کردن به قرآن
✍️قرآن کریم به قدری با برکت است که حتی نگاه به صفحات آن،موجب تعالی انسان می شود.برخی فواید آن عبارتتد از:
✨ تقویت بینایی
✨ درمان ورم ملتحمه چشم
✨ چندین برابر شدن ثواب قرائت
✨ مطرود کردن شیطان
✨ ازدیاد عقل و...
✨امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که قرآن را از روی صفحات آن بخواند،از بینایی اش بهره برد و مبتلا به ضعف بینایی نمی شود و از عذاب پدر و مادرش کاسته می شود،هر چند کافر باشند.
📚 الکافی،ج 2،ص 613
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
▫️ایرانیا دارن قدم های آخرو برمیدارن...
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌این پسره بعد از جنگ غزه شروع کرد به خوندن قرآن و مقایسه با انجیل و بعد یه مدت مسلمان شد
سپس با رویکرد حقیقت جویانه شروع کرد به خوندن تاریخ اسلام و احادیث و اتفاقات زمان پیامبر
و حالا نوشته: امام علی (ع) جانشین برحق پیامبر بود!
از اتفاقات این روزهای عالم مو به تن آدم سیخ میشه
#بیداری_جهانی
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_آمریکا
مسیر مؤمنانه
*قصه اصحاب فیل* *داستان شماره ۱۵* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم جمعی از اهل مکه برای تجارت به حب
*قصه اصحاب فیل*
*داستان شماره ۱۶*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
ابرهه به عبدالمطلب گفت باز هم حاجتی داری؟ فرمود نه_ ابرهه گفت چرا در باب بلد خود سؤال نمی کنی که من سوگند خورده ام آن را خراب کنم و مردان شما را بکشم و لیکن قدر تو را بزرگ یافتم و اگر در این باب شفاعت نمائی شفاعت تو را قبول می کنم. فرمود مرا با آن کاری نیست چون آن خانه صاحبی دارد که محتاج به شفاعت من نیست اگر خواهد دفع ضرر از خانه خود می تواند کرد_ ابرهه گفت اینک از عقب تو می آیم با فیل و لشگر کعبه و نواحی آن را خراب می کنم و اهالی آن را می کشم؛ عبدالمطلب فرمود اگر توانی بکن، و بسوی مکه بر گشت و چون بر فیل بزرگ گذشت فیل او را سجده کرد. پس وزرا و مصاحبان ابرهه او را ملامت کردند که چرا او را گذاشتی برود؟گفت مرا ملامت مکنید که چون او را دیدم هیبتی عظیم از او در دل من پیدا شد، مگر ندیدید که فیل او را سجده کرد؟ اکنون بگویید در این امر که اراده کرده ایم چه مصلحت می دانید؟ گفتند آنچه پادشاه فرمود البته باید به عمل آوریم. پس با لشکر روی بسوی مکه آوردند؛ و چون عبدالمطلب به مکه برگشت قوم خود را گفت: بر ابوقبیس بالا روید و خود به کعبه در آویخت و به نور محمدی (ص) توسل جسته به درگاه حقتعالی تضرع و زاری نمود که: الها، خانه، خانه توست و ما همه عیال توئیم و ساکنان حرم توئیم و هر کس حمایت خانه و اهل و خانه خود می نماید و مانند این سخنان می گفت و تضرع می نمود، ناگاه صدای هاتفی را شنید که می گفت دعای تو مستجاب شد و به مطلب خود رسیدی به برکت نوری که در جبین توست_ پس رو به قوم خود آورد و گفت بشارت باد که نور جبین خود را دیدم بلند و از برکت آن شما نجات خواهید یافت، در این سخن بودند که دیدند غبار لشگر مخالف بلند شد و چون غبار فرو نشست فیل ها دیدند که سراپای آنها را آهن پوشانیده بودند و مانند کوه در جلو لشگر خود باز داشته بودند، چون به حد حرم رسیدند فیلها ایستادند و هر چند فیل بانان آنها را زجر می کردند قدم بر نداشتند و چون روی آنها را از حرم بر می گردانیدند می دویدند! اسود گفت جادو کرده اند فیل های شما را و خبر بسوی ابرهه فرستاد که چنین واقعه ای روی داده، ابرهه چون این خبر بشنید ترس او زیاده شد و به نزد اسود فرستاد که مکرر کار خود را تجربه کردیم و از تجربه گذشتن کار عقل نیست، رسولی بسوی این قوم بفرست و طلب صلح بکن و خبر فیل را مخفی دار که باعث جرأت ایشان نشود و بگو به عدد آنچه از آدم های ما تلف شده است از قوم خود به ما بدهند و آنچه از کنیسه ما فاسد کرده اند تاوان بدهند تا ما برگردیم. چون رسول ابرهه به نزد اسود آمد و رسالت او را گفت و آن رسول مردی بود به شجاعت معروف و حناط نام داشت و بسیار به شجاعت خود مغرور بود و با لشکر به تنهایی مقاومت می کرد و خلقتی مهیب داشت. اسود به او گفت تو رسول من باش بسوی این گروه. شاید به سبب تو میان ما و ایشان صلح شود_ حناط گفت می روم و اگر قبول صلح نکنند سرهای ایشان را به نزد تو می آورم! چون حناط به مکه آمد و نظرش به عبدالمطلب افتاد دهشتی عظیم بر او غالب شد و بر خود لرزید و ساکت ماند! عبدالمطلب فرمود به چه کار آمده ای؟ عرض کرد ای مولای من بر ابرهه فضل شما ظاهر گردید و حرم را به شما بخشید و از شما طلب می نماید که دیه آنها که کشته شده اند بدهید یا مردانی چند به عدد آنها از قوم خود بدهید و قیمت آنچه در کنیسه تلف شده است تسلیم نمائید تا لشگر را برگرداند_ عبدالمطلب (ع) فرمود: ما هرگز بیگناه را به عوض مجرم مؤاخذه نمی کنیم، عادت ما امانت و عدالت است و دست خود را از ستم بازداشته ایم و خلاف فرموده خدا نمی کنیم، و اما آنچه در باب کعبه گفتی، من گفتم که آن صاحبی دارد که قادر است دفع ضرر از آن بکند، والله که هیچ پروا نمی کنم از او و از خیل و حشم او_ حناط چون این سخنان بشنید در خشم شد و قصد هلاک آنحضرت نمود؛ عبدالمطلب گریبان اورا گرفته بلند کرد و بر زمین زد و فرمود اگر نه تو ایلچی(رسول، فرستاده، کنسول) بودی الحال تو را هلاک می کردم. پس حناط بسوی اسود برگشت و گفت به این گروه سخن گفتن فایده ندارد و مکه خالی است می باید بر ایشان تاخت
ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر...
منبع: کتاب حیوة القلوب جلد دوم( زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)
نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه
مطالب فوق از کتاب حیوة القلوب خلاصه برداری شده است.
🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸
**اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
*التماس دعای فرج*
💚 #سلامامامزمانم
💚 #سلاممولایمن
از پـــرده بـــرون آی دلــم غــرق تمناست
تقصیر دلــم نیست تماشای تـــو زیباست
در حــلــقــه عـُـشـاق ز رحـمـت گـذری کن
تا جلوه حُسنت نگرند از چپ و از راست