هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
#دعای_فرج_صوتی 💚✨
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلامتۍآقاامـامزمـ💛ـانصلوات
#سلام_مولاے_مهربانم🌺💛
💘سر شد بہ شوق وصل تو فصل جوانیَم
🌿هرگز نمےشود ڪه از این در برانیَم
💘یابن الحسن براے تو بیدار مےشوم
🌿روزٺ بخیر اے همۂ زندگانیَم
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتون_مهدوی ☀️
#التماس_دعای_فرج 🤲
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ دوشنبه ⚜
☀️ ۹ فروردین ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۱۵ شعبان ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۲۹ مارس ۲۰۲۱ میلادی
📿 ذکر_روز :
💯 یــا قــاضــی الــحــاجــات 💯
زیارت روز دوشنبه
🔖 مناسبت روز :
🌼🍃 ولادت نورچشممون مهدی فاطمه(ع)
#میلاد_امام_زمان «عج»
🌹 روزسربازان گمنام امام زمان(عج)
حدیث_روز 🦋
💛 #امـام_مهـدی(عج)
♦️ اللهم أنجز لي وعدي و أتمم لي أمري وثبت وطأتي وملأ الأرض بي عدلاً وقسطاً
♥️ پروردگارا!
وعدهي مرا برآور و كار مرا كامل فرماى و گامم را استوار بدار و زمين را به وجود من انباشته از عدل و داد فرما.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج51 / 13 / باب 1✨
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5794034658966505334.mp3
4.14M
🎧🎧🎧
🌸بر منتظرین مژده بده منتظر آمد /
✨از مهد بقا مهدی ثانی عشر آمد
🌸ای منتظران گنج نهان می آید /
✨آرامش جان عاشقان می آید
🌸بر بام سحر طلایه داران ظهور /
✨گفتند که صاحب الزمان می آید💐
🎊فرا رسیدن #نیمه_شعبان . میلاد امام زمان بر شما مبارک باد🎊
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو کلام حرف حساب از خدا 😍👇
🦋وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ
🌺🌿ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ که به ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ مردم داده ایم ﻣﺪﻭﺯ ، [ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ] ﺷﻜﻮﻓﻪ [ ﺑﻲ ﻣﻴﻮﻩ ﻭ ﺯﻳﻮﺭ ﻭ ﺯﻳﻨﺖ ] ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﻴﻢ ، ﻭ ﺭﺯﻕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ .(١٣١)
🦋وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
🌺🌿ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯ ; ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺯﻗﻲ ﻧﻤﻰ ﻃﻠﺒﻴﻢ ، ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﻴﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ .(١٣٢)
با هندزفری گوش بدید و لذت ببرید ❤️🌿
سوره طه🌿
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
🎧🎧🎧 🌸بر منتظرین مژده بده منتظر آمد / ✨از مهد بقا مهدی ثانی عشر آمد 🌸ای منتظران گنج نهان می آید / ✨
سبز سبز،
جان ما و جای تو!
گرم گرم،
قلب ما و دستان تو...
چه شادمانه جان و دلم را برای آمدنت مهیا کردهام!
بهارِ جانها!
طراوت هدیهای است که به یمن قدوم تو نصیب زمین خواهد شد!
تو شکوفهی کدامین باغی که با تو چهار فصل دنیا بهار میشود؟!♥️
#اللهمعجللولیكالفرج
#نیمه_شعبان
#مبارک_باد
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
#معارف_نماز
🥀 معنای سلام دوم نماز 🥀
💥 نماز توجه به خداست. توجه به غير خدا شرك است؛ ولى در عين حال به ما مىگويند در نماز بگو: «اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحين» سلام بر ما؛ سلامت بر ما و بر جميع بندگان شايستۀ خدا.
💥 اعلام صلح و صفا با همۀ بندگان صالح خدا مىكنى. به قول امروزيها اعلام همزيستى مسالمتآميز با همۀ افراد شايسته مىكنى.
💥 در حال نماز مىگويى من با هيچ بندۀ شايستهاى سرِ جنگ ندارم.
📚 مجموعه آثار، ج 23، آزادی معنوی، ص 525.
📲 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنیدو در ثواب آن شریک باشید.
#نماز_اول_وقت
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🌿🌺﷽🌿🌺
🍃🌺چند پیشنهاد برای شروع کردن یک زندگی جدید :
🍃🌺یک:وسایلی که نیاز ندارید و بدون دلیل تو اتاق یا منزلتون نگه میدارید رو بندازید دور یا ببخشید به دیگران
.
.
🍃🌺دو: قرآن حفظ کنید و یا حداقل چند آیه با تفکر در روز بخونید
.
🌺🍃سه: شروع کنید به یاد گرفتن یک زبان جدید
.
.
🌺🍃چهار:عادتهای بدتون رو شناسایی کنید و تلاش کنید حداقل برای بیست روز یا یک ماه کنار بگذاریدشون!
.
.
🍃🌺پنج: توی یک تیم و گروه عضو بشید (مثلا حلقه صالحین یا تشکل های دانشجویی و...)
.
.
🌺🍃شش:دوست های جدید پیدا کنید (نه از نوع نابابش)
.
.
.
🍃🌺هفت: سحرخیز باشید (دیگه حداکثر ساعت هفت صبح از خواب پاشید که البته لازمه اش اینه که شب زود بخوابید و جغد شب خیز نباشید)
.
.
.
🍃🌺 هشت:ورزش کنید: لازم نیست حتما برید باشگاه و زیر وزنه دست و پا بزنید ... همین که صبح ها بیست دقیقه یا نیم ساعت برید پیاده روی یا دویدن کافیه ...کوهنوردی رو هم امتحان کنید!
.
.
.
🌺🍃نه:مقید باشید حداقل یک کار رو مرتب برای یک دوره انجام بدید و برای دوره تون هم فرجام تعیین کنید ... آخرشو باز نذارید!
.
.
🍃🌺ده:اگر نماز اول وقت خون هستید ،نماز شب رو امتحان کنید و اگر نیستید نماز اول وقت رو امتحان کنید!
.
.
🍃🌺یازده:
سرگرمی های جدید رو امتحان کنید
مثل نقاشی یا خوشنویسی یا هرچیز دیگه ای که بهش علاقه مندید.
.
.
🌺🍃دوازده:
اگر از کسی دلخور هستید ببخشید و فراموش کنید!
#هنر_شاد_زیستن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5981220925842917853.mp3
3.72M
💛🎊میلاد منجی دلها بر شما منتظران ظهور حضرت مباک باد🎊💛
ترانه عشق، بهانه عشق🍃❤️
جواد مقدم 🎙
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
#مبارک_باد
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5969638013225927195.mp3
6.72M
دوشنبه ها با #نهج_البلاغه
🦋🦋 شیرین و دلکش
🦋🦋🦋 ساده و آسان
#نهج_البلاغه_خطبه_اول_قسمت_سیزدهم
🌸 محمدرضا رنجبر
درکانال #مسیرمؤمنانه
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فهرست نهجالبلاغه
مسیر مؤمنانه
قسمت :9⃣2⃣ می خواستم گریه کنم. گفت: «مگر چه کار کرده ایم که آبرویمان برود. من که سرِ خود نیامدم. زن
ین جا عکس بگیریم.» بعد رفت و با عکاس صحبت کرد. عکاس به من اشاره کرد تا روی پیت هفده کیلویی روغنی، که کنار شمشادها بود، بنشینم. عکاس رفت پشت دوربین پایه دارش ایستاد. پارچه سیاهی را که به دوربین وصل بود، روی سرش انداخت و دستش را توی هوا نگه داشت و گفت: « اینجا را نگاه کن.» من نشستم و صاف و بی حرکت به دست عکاس خیره شدم. کمی بعد، عکاس از زیر پارچه سیاه بیرون آمد و گفت: «نیم ساعت دیگر عکس حاضر می شود.»
دورمیدان گشتیم تا عکس ها آماده شد. پدر صمد عکس ها را گرفت و به من داد. خیلی زشت و بد افتاده بودم. به پدرم نگاه کردم و گفتم: «حاج آقا! یعنی من این شکلی ام؟!»
پدرم اخم کرد و گفت: «آقا چرا این طوری عکس گرفتی. دختر من که این شکلی نیست.»
عکاس چیزی نگفت. او داشت پولش را می شمرد؛ اما پدر صمد گفت: «خیلی هم قشنگ و خوب است عروس من، هیچ عیبی ندارد.»
عکس ها را توی کیفم گذاشتم و راه افتادیم طرف خانه دوست پدر صمد. شب را آنجا خوابیدیم.
✫⇠قسمت :4⃣3⃣
#فصل_پنجم
صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عکس دار کرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. عاقد شناسنامه هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: «خانم قدم خیر محمدی کنعان! وکیلم شما را با یک جلد کلام الله مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای...» بقیه جمله عاقد را نشنیدم. دلم شور می زد. به پدرم نگاه کردم. لبخندی روی لب هایش نشسته بود. سرش را چند بار به علامت تأیید تکان داد.گفتم: «با اجازه پدرم، بله.»
محضردار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تا امضا کنیم. من که مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم، به جای امضا جاهایی را که محضردار نشانم می داد، انگشت می زدم. اما صمد امضا می کرد.
از محضر که بیرون آمدیم، حال دیگری داشتم. حس می کردم چیزی و کسی دارد من را از پدرم جدا می کند. به همین خاطر تمام مدت بغض کرده بودم و کنار پدرم ایستاده بودم و یک لحظه از او جدا نمی شدم.
ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم کنار هم نشستیم. صمد طوری که کسی متوجه نشود، اشاره کرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم که یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود. مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد کنار میز می ایستاد و می گفت: «چیزی کم و کسر ندارید.»
✫⇠قسمت 5⃣3⃣
عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: «چرا. بیا بنشین. تو را کم داریم.»
دیزی ها را که آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون اینکه سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه ای بود. بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: «حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم.»
رفتم کنار پنجره نشستم. پدرم هم کنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت شده، به همین خاطر تا به روستا برسیم، یک بار هم برنگشتم به او، که هم ردیف ما نشسته بود، نگاه کنم.
به قایش که رسیدیم، همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند، به طرفم دویدند. تبریک می گفتند و دیده بوسی می کردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی کردند و رفتند.
با رفتن صمد، تازه فهمیدم در این یک روزی که با هم بودیم چقدر به او دل بسته ام. دوست داشتم بود و کنارم می ماند. تا شب چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد.
✫⇠قسمت6⃣3⃣
فردا صبح موقع خوردن صبحانه، حس بدی داشتم. از پدرم خجالت می کشیدم. منی که از بچگی روی پای او یا کنار او نشسته و صبحانه خورده بودم، حالا حس می کردم فاصله ای عمیق بین من و او ایجاد شده. پدرم توی فکر بود، سرش را پایین انداخته و بدون اینکه چیزی بگوید، مشغول خوردن صبحانه اش بود.
کمی بعد پدرم از خانه بیرون رفت. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای مادرم را شنیدم. از توی حیاط صدایم می کرد: «قدم! بیا آقا صمد آمده.»
نفهمیدم چطور پله ها را دو تا یکی کردم و با دمپایی لنگه به لنگه خودم را به حیاط رساندم. صمد لباس سربازی پوشیده بود. ساکش هم دستش بود. برای اولین بار زودتر از او سلام دادم. خنده اش گرفت.
گفت: «خوبی؟!»
خوب نبودم. دلم به همین زودی برایش تنگ شده بود. گفت: «من دارم می روم پایگاه. مرخصی هایم تمام شده. فکر کنم تا عروسی دیگر همدیگر را نبینیم. مواظب خودت باش.»
گریه ام گرفته بود. وقتی که رفت، تازه متوجه دانه های اشکی شدم که بی اختیار سُر می خورد روی گونه هایم. صورتم خیس شده بود. بغض ته گلویم را چنگ می زد. دلم نمی خواست کسی من را با آن حال و روز ببیند
ادامه دارد
@mobarz2
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
#دعای_فرج_صوتی 💚✨
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
#سلام_مولا_جانم❤️
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلامتۍآقاامـامزمـ💛ـانصلوات
💗ای مطلع تمام غزلهای ناب شعر
🤍همگام با طلیعهیِ صبحِ سحر بیا
💗درد است باشی و زهمه رخ نهان کنی
🤍جانها به لب رسیده دگر، زودتر بیا
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتــون_مهدوی🌤
#التماس_دعای_فرج 🤲
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ سهشنبه ⚜
☀️ ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۱۶ شعبان ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۳۰ مارس ۲۰۲۱ میلادی
📿 #ذکر_روز :
💯 یــا ارحــم الـراحمیــن 💯
زیارت روز سه شنبه
#حدیث_روز 🦋
🌷 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔶 چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که میخواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را در نظر نگیریم و رضایت و خوشنودی او را جلب ننماییم!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٨٩ 🍂
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5978662710177437002.mp3
1.38M
🔹«همت کنیم و غیبت امام زمان ارواحنافداه را به نسل بعد ندهیم»
استاد اخلاق، حاج آقا زعفری
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋اگر خدا بخواهد...
#اگر خدا #بخواهد اشرف مخلوقات، پیامبر(ص) را در #غار با سست ترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است حفظ میکند!
#اگر خدا #بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله ی #آب که به آن مینازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق میکند.
#اگر خدا #بخواهد درخت خشک، #میوهدار میشود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا»
#اگر خدا #بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می اندازند، اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا اما او #عزیز و #حاکم مصر میشود.
#اگر خدا #بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود #نجات میدهد،
قُلْنا يا نارُ کُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلي إِبْراهيمَ ما خطاب كرديم كه اي #آتش سرد و #سالم براي ابراهيم باش.
#با_خدا_باش_پادشاهی_کن
📚آیات سوره انبیا، عنکبوت، توبه
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌❌حتما ببینید ❌❌❌
⭕️ دیپ فیک چیست؟
آیا عکسهایی که در اینستاگرام و دیگر شبکه های مجازی میبینیم ،واقعی هستند ⁉️
#جعل_عمیق
#رسانه_درآخرالزمان
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯