😭 ای کاش کسی پیدا بشود و به ما بگوید داستان آن دو خون قلبی را که هرگز خاک زمین را لمس نکردند 😭😭
#عاشورا
🌄 عصر #عاشورا 💔
امام تشنه و مجروح و خسته، اندكی ايستاد تا نفسی تازه كند و دمی از خستگی جنگ بياسايد. در اين لحظه يكی از دشمنان سنگی زد كه به پيشانی حضرت اصابت كرد و خون بر صورت وی جاری شد. امام خواست آن خون را با لباسش پاک كند كه تيری سه شعبه و زهرآلود بر سينه و #قلب حضرت نشست.
امام گفت: "بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله" و سر به سوی آسمان بلند كرد و عرضه داشت: "خدايا! تو می دانی این قوم مردی را می كشند كه روی زمين پسر پيغمبری غير از او نیست.
چون تیر را نمیشد از جلو بیرون کشید حضرت تير را گرفت و از پشت کمر بيرون كشيد. خون مانند ناودان بيرون جست،
مسیر مؤمنانه
💔 حیات آدمی به قلب است. و حیات قلب به خون آنست. حسین (ع)، خون قلب خویش را بذل کرد تا ما هدایت شویم.
دومین خون 💔
#امام_حسین علیه السلام دست خود را از #خون_قلبش پر كرد و به سوی آسمان پاشيد. حاضران گفته اند حتی يک قطره از آن خون به زمين برنگشت...
و از آن لحظه بود که آسمان كربلا به رنگ سرخ درآمد...
در همین هنگامه، «شمر» با عده ای از سپاهیان دشمن به سوی خیمه گاه حمله کردند و خواستند که آنها را آتش زنند. #امام_حسین (ع) سر برداشت و چون این صحنه را دید بانگ زد و آن جمله تاریخی خویش را بر زبان آورد که: "وای برشما! اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی ترسید، لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید"... آنگاه خطاب به فرماندهان لشکر یزید نهیب زد: "اهل و عیال مرا از دست سرکشان و بی خردان خود حفظ کنید".
یکی از لشکریان خود را به شمر رساند و با تندی او را از این کار بر حذر داشت. شمر خجالت کشید و به سپاهیانش دستور داد: "از حرم دور شوید و به سوی خود #حسین بروید؛ که حریفی بزرگ و جوانمرد است".
سپاه دشمن به #امام_حسین (ع) نزدیک شد و دایره محاصره را بر وی که از شدت زخمها و هُرم تشنگی، تاب و توان نداشت تنگ تر و تنگ تر کرد.
این دو ملعون عقب نشستند در حالی که #امام_حسین افتان و خیزان بود؛ گاه به مشقت از جای برمی خاست ولی دوباره بر زمین می افتاد...