از کودکی به نام حسین آشنا شدم تا کَم کَمَک به دردِ غمش مبتلا شدم :)))

بی‌ هیچ‌ سوالی‌ و جوابی‌ بغلم‌ کن.. خسته‌‌تر از آنم‌ که‌ بگویم‌ به‌ چه‌ علت...

از آدم بودن خسته‌ام.‌. کاش اون پارچه سبزِ گره‌خورده دور ضریحت بودم...((: #قتیل‌العبرات‌من

به خنکای حرمت دلم گره خورده..

تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی‌ست که جریان دارد...((:

و نهایت اینکه : تویی به جایِ همه، هیچ‌کس به جایِ تو نیست ...((: #بابا‌علی‌من

حقیقت اینه که : در حسرت دیدار تو آواره ترینم..((: #قتیل‌العبرات‌من

فقط یه بار دیگه.. فقط یه بار دیگه این حس‌و حالو بهم بده دردت به جونم.(: غروب آفتاب و فکر و خیال رسیدن بهت و قلبی که سرشار از شوقه و چشمایی که لبریز از اشکه من فقط و فقط و الی الابد همین و میخوام که دستام یه بار دیگه بند شیش گوشه شما بشه....((:

کاش یه روز از عشقت بمیرم باباعلی...(((: #احوالات

به قول جناب ستوده: اول فقط حرم، دوم فقط حرم، اصلا الی الابد میخوام ازت حرم :)))

و امشب ..؟! خدایا شکرت، برای رفیقی که میتونم باهاش تمام احساسات مثبت و منفیم تموم دلتنگی هام ، تموم غرهای دنیا ، تموم حال بد و خوبم و همه بی خوابی ها و استرس ها وحتی هیجاناتم رو باهاش درمیون بزارم و باهمشون همراهیم کنه و درکم کنه و همراهم باشه و نهایت اینکه : خدایا شکرت بخاطر هرچی حال بد و خوبیه که دارم ... شکرت بخاطر همه نعمت هایی که بهم دادی ... شکرت بخاطر همه اون چیزایی که به ضررم بود و حتی با پافشاریم، ازم دورش کردی... ● به وقت ۲۹ تیر ماه صفر چهار ● پنج ساعت و سی دقیقه قبل از اون اتفاق دوست داشتنی که منتظرش هستم...‌