27.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم
🔹️بیا سینه زن که مرادت رسید...
📌*ویژه اربعین*
#پیشنهاد_دانلود
#کربلا #اربعین
#حب_الحسین_یجعمنا
💯Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954💯
ببخشید کشورمون رو وسط پایگاه های نظامیتون ساختیم!😐😂
#ایران #امریکا
💯Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954💯
ce0ecb10ad6c0ac6a20a05a954ef71b08109ccfd.mp3
913.5K
👆 هدف این پایگاه عدم تکرار چنین بیاناتی از لسان مبارک ولایت است....
👈پایگاه بصیرت&دفاع،مرجع بصیرت افزایی&افزایش آمادگی دفاعی
#معرفت
#بصیرت
💯Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954💯
راوی:مادر بزرگوار شهید
از خوبی های اخلاقش هر چه بگویم کم گفته ام، سعیدم بسیار مهربان بود به من و پدرش احترام زیادی می گذاشت، بیشتر دوستانش افرادی خوب و متدین بودند، روابط عمومی بالایی داشت و می توانست دیگران را سریع به خود جذب کند، از بچه گرفته تا بزرگ مثل آهنربا سریع جذب اخلاقش می شدند
.
«خوب، مهربان و بخشنده بود، سرش می رفت نمازش و روزه اش نمی رفت، اگر یک لقمه نان داشت آن را با همه تقسیم می کرد» به علاوه اینها باید ورزشکار بودن را هم به خصوصیاتش اضافه کرد چرا که سعید کشتی گیر بود.» در کنار تحصیل به ورزش کشتی نیز مشغول بود و در این رشته به چند مقام استانی هم دست یافت، پس از اتمام تحصیل به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و فعالیت های فرهنگی خود را در این نهاد و با مسئولیت فرمانده پایگاه سیدالشهدا شهرستان پاکدشت ادامه داد
.
یادم است که برای بار دوم که به سوریه رفته بود به سعید گفتم مادر نمی شود دیگر نروی؟ برگشت در جواب به من گفت مادر اگر ما نرویم بیگانگان در کشورمان رخنه پیدا می کنند و من دیگرحرفی نمی زدم و مانع رفتن هایش نمی شدم
.
#شهید_سعید_خواجه_صالحانی
💯Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954💯
راوی:مادر بزرگوار شهید علیرضا کریمی
چهار ساله بود ،مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند .
گفتند :این بچه زنده نمی ماند!
پدرش اورا نذر آقا اباالفضل (ع)کرد. به نیت آقا به فقرا غذا می داد . تا اینکه به طرز معجزه آسایی این فرزند شفا یافت !
هر چه بزرگترمی شد ارادت قلبی این پسر به قمر بنی هاشم بیشتر می شد. تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت !
در جبهه انقدرشجاعت از خودنشان دادکه مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد.
خوشحال بودکه به عاشقان اربابش خدمت می کند
علیرضا شانزده سال بیشتر نداشت. آخرین باری که به جبهه می رفت گفت : راه کربلا که باز شد برمی گردم !
شانزده سال بعد پیکرش بازگشت. درست همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت !!!
آمده بود به خواب مسئول تفحص، گفته بود : زمانش رسیده که من برگردم !!! و محل حضور پیکرش را گفته بود !!
روزی که تشییع شد روز تاسوعا بود، روز اباالفضل(ع)
در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود : به امید دیدار در کربلا برادر شما علیرضا.
حالا هرکس مشکلی برای سفر کربلا داره به سراغ علیرضا میره ..
💯Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954💯