eitaa logo
اگرمدافعان حرم نبودند 🏴
90 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
9 فایل
🌿بسم رب المهدی🌿 🌱ارتباط باما @Myazd8 🌱مجوزکپی از کانال با 🌸ذکرسه‌صلوات🌸 🌱لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17171864539012
مشاهده در ایتا
دانلود
جدی گرفتیم این زندگی دنیایی را و شوخی گرفتیم آخرت را... کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند بیدار شویم {شهید حسین معز غلامی}
-درس خواندن و تهذیب اخلاق و هوشیارے سیاسی همراه با تلاش های انقلابی ، وظائفی هستند کہ دختران و پسرانِ این نسل ، باید آن‌ها را هرگز فراموش نکنند ''
✊ او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۳۱ شهریورماه سالروز شهادت مدافع حرم "" گرامی‌باد
گرچه دور افتاده‌ام فرسنگ‌ها از کوي تو؛ با تمامِ روح و جانم من تو را حس میکنم
{💫😂 } دانشجویی به داداشش گفت: برو تو سایت دانشگاه ؛ نمره هامو نگاه کن فقط جلوی بابا تابلو نکن ، اگه یک درس افتاده بودم بگو سلام علیکم اگه دو تا درس بود بگو سلام علیکم و رحمت الله اگه سه تا درس بود بگو سلام علیکم و رحمت الله و برکاته! خلاصه یه جور که بابا متوجه نشه. خان داداش ماهم رفت چک کرد به حالت شوک زده زنگ زد بهم گفت: السلام علیکم و رحمت الله و برکاته ان الله و ملاءکته یوصلون علی النبی یا ایهاالذین امنو سلو علیهم وسلمو تسلیما!!! 😂😂😂
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سه توصیه مهم امام صادق (ع) برای خوب زندگی کردن 🎙 حجةالاسلام رفیعی 🌸 به مناسبت فرارسیدن ۱۷ ربیع‌الأول، سالروز میلاد امام جعفر صادق علیه‌السلام
26.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ؟؟؟؟!!!! « دوتا برادر اگه گوشت همو بخورن استخوناشونو دور نمیریزن» خدا به دادمون برسه 😢 🇮🇷 🇮🇷
خواهرا و برادرایی که فردا عازم مدرسه اید یه نکته اگر درس و مدرسه تون رو به نیت درستی شروع کنید تا اخرش خدا باهاتونه حالا چه نیتی مثلا به این نیت که تو حکومت امام زمان به یه دردی بخوریم یا اینکه به گفته رهبر عزیزمون عمل کنیم و کشورمون رو سربلند کنیم و به قله برسیم
نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود. باید کوتاهش می‌کردم. ✂️✂️✂️مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم. تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح می‌کند.✂️✂️✂️ رفتم سراغش. دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی قربان صدقه‌اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمی‌نشستم.😦 چشمتان روز بد نبیند. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا می‌پریدم. 😫ماشین نگو تراکتور بگو! به جای بریدن موها، غلفتی از ریشه و پیاز می‌کندشان! 😭😭از بار چهارم، هر بار که از جا می‌پریدم با چشمان پر از اشک سلام می‌کردم. ✋😢پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخری کفری شد و گفت:«تو چِت شده سلام می‌کنی. یک بار سلام می‌کنند.»😠 گفتم:«راستش به پدرم سلام می‌کنم.» پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت:«چی؟ به پدرت سلام می‌کنی؟ کو پدرت؟»😳😳 اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هربار که شما با ماشینتان موهایم را می‌کنید پدرم جلو چشمم می آد و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام می‌کنم!» 😇😎 پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و👋 گفت:«بشکنه این دست که نمک نداره...» مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام کردم تا کارم تمام شد!😅😆😂