eitaa logo
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
21.2هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
9.9هزار ویدیو
176 فایل
﷽ بہ‌عشق امام‌حسین‌؏♥️ اینجاقراره‌ڪہ‌فقط‌ازشھدادرس‌زندگۍبگیریم♥! مطمئن باشید شھدا دعوتتون ڪردند🕊 پس #لفت‌ندید.😊 #باحضورافتخارےخانواده‌معظم‌شهدا🌷 @Sarbazvalayat6 خادم کانال👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😄مداحی اعزام به هم رسید🌸࿐ 🔮 مداحی جدید کربلایی مجتبی رمضانی رو شنیدین📿 بسیار شنیدنی وعاااالی حتما ببینید👌 برادرها بفرمایید جبهه😅
22.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جون زینب‌‌،‌دعا‌کن‌آخر‌ڪارم‌بشہ‌ختم‌به‌خیر ▪️🎙 ▪️مناجات شھدایے 💔
'💚السلام‌علیڪ‌‌اے‌دلیل‌قࢪار‌قلبم-مهدے(: السلام‌علیڪ‌یاخلیفة‌الله‌فےارضھ..✋🏻🌸- حُبُّ المـهـ❤️ـدی هُویَّتُنا... ✿ اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
• ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧــ❤️ــﺪﺍﯼ من ...! میــدﺍﻧﻢ ڪہ ﺗﺎ ﺁﺳﻤــﺎﻥ ﺭﺍهے ﻧﯿﺴﺖ... ﻭلے ﺗـﺎ ﺁﺳﻤﺎﻧــﯽ ﺷﺪﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ...! ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ‌ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ 🤲🏻💔 ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿ‌‌ﺸﻮﺩ ...؛ ﻣﺎ ﺑﯽ‌ ﺳﻠﯿﻘﻪ‌ ﺍﯾﻢ و ﻃﻠﺐ ﻧﺎﻥ و دنیا میڪنیم ...!🙃 ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺍﯼ ﺧﺰﺍﻧﻪ‌‌ ﺩﺍﺭ بخشش‌ ها ...، ﺑﻬﺘﺮﯾــﻦ‌ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻤـــﺎﻥ در آستانــه این شبهــــای عزیـــز ﻣﻘﺪﺭ ڪن ..🦋 📖 ‌‌‌•
💌🖇 صبحۍکـــہ‌شڔۆعش زسلامۍ بـــہ‌تۆ باشد اۍجــان دلم صبح من آنڔۆز بـــہ خیر است ﷴ اللہــم؏جل‌لولیڪ‌الفرجــ🌿ﷴ
«ليسَ كُلّ ما نَفقده يعد خِسارة ؛ فقد يُريدُ اللّٰهَ تبديل النعمة بِخير مِنها!» هر چیزی که از دست می دهیم به معنی باخت و خسارت نیست؛ ممکن است خداوند بخواهد آن را با نعمتی بهتر جایگزین کند‌‌!‌ヅ🧡🌿
گفتم: دو کوهه را می شناسی؟ پاسخ داد: آری گفتم: سبب نامگذاری چیست؟چرا دو کوهه؟ گفت: علتش را نمی دانم. ولی دوکوهش را می‌شناسم. [از جیبش عکسی بیرون آورد و ادامه داد:] همین دو عکسی که بر روی ساختمانش جلوه نمایی می‌کند. 🌷حاج همت و حاج احمد متوسلیان🌷 🍁🍂
🖇💌🕊 💌 بچّه‌ها محاصره شده بودند.... 💌 نیروهای پشتیبانی نمی‌توانستند کمک برسانند. همه‌تشنه‌و‌گرسنه‌بودند. هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. 💌 در همین لحظه، بچّه‌ها را دیدند که با قدم‌های استوار به طرف تپّه‌های بازی دراز می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. تکبیره الاحرام را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... 🌷شهید «محمدرضا کارور»🌷 🕊🕊
🖇🌼 خبـــــڔ آمد ، خبڔ؎ دڔ ڔاھ است سڔخوش‌آن‌دل‌کھ‌ازآن‌آگاھ است شاید این جمعـــــہ بیاید ، شاید پڔدھ از چھــ‌♡ـڔھ گشاید، شاید🌿‌ﷴ