eitaa logo
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
21.6هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
9.5هزار ویدیو
175 فایل
﷽ بہ‌عشق امام‌حسین‌؏♥️ اینجاقراره‌ڪہ‌فقط‌ازشھدادرس‌زندگۍبگیریم♥! مطمئن باشید شھدا دعوتتون ڪردند🕊 پس #لفت‌ندید.😊 #باحضورافتخارےخانواده‌معظم‌شهدا🌷 @Sarbazvalayat6 خادم کانال👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️☆ .⭑ محضرتومیفرســ🕊ــتمـ صد درود و صد سـ📿ـــلامـ مے نویســ✍🏻ـــم جملہ اے را با تمام احـــــترامــ بر سر ما عاشقــ❣ــانتـ سایہ ے تو مستــ🌹ــدامـ
🌱سرمایه‌ی تمام‌نشدنی 🌸حضرت امام‌خامنه‌ای: این لذت معنوی را شما، بخصوص شما جوانها چشیدید؛ این لذت معنوی را با آن دلهای پاک و نورانی و بیآلایش یا کم‌آلایش خودتان چشیدید. این لذت را از دست ندهید، آن را رها نکنید. از ظرفیت نمازهای پنجگانه، تلاوت قرآن، مساجد، دعاهای وارد، صحیفه‌ی سجادیه و غیر آن استفاده کنید، برای اینکه این طهارت و نورانیت ادامه پیدا کند. این یک خصوصیت برجسته‌ی روز است که این نورانیتِ ناشی از ماه رمضان را شما با خود حمل میکنید. 🌙 ۱۳۸۷/۰۷/۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱| مصاحبه سردار سپهبد شهید سلیمانی در نماز عید فطر مصلی تهران ودعای عزیزدل شهیدحاج قاسم خدا به حق زهراوبه حق محمد ال محمدهمه مون را عاقبت مون راختم بخیر کنه ان شاءالله عمررهبرمون راطولانی کنه وسایه اش را برسرمون نگه دار.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده شعارهای مردم پیش از آغاز خطبۀ نماز عید فطر .
35.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•🌱 🎥 خطبه‌ دوم نماز عید سعید فطر توسط حضرت‌امام‌خامنه‌ای 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔴تصاویری از جمعیت انبوه مردم در مصلای تهران در نماز عیدسعیدفطر به امامت رهبر معظم انقلاب😊 انوقت میگن مردم بی دین شدن😏😂 .
🔴آقا جمعیت رو دیدین یا ندیدین؟ کدوم نماز داشته ماشاءالله؟😍 دردو بلا رهبرمون بجان دشمناش❤️
💥 ☄ مردي از اهل مصر خوشه انگوري نزد فرعون آورده و خواهش کرد آن را مرواريد نمايد. فرعون آن را گرفته و به درون خانه آمد و در اين انديشه بود که چگونه خوشه انگور را مي توان جواهر نمود! در اين ميان شيطان به در خانه فرعون آمد و در را کوبيد. فرعون صدا زد کيست؟ شيطان گفت: خاک بر سر خدايي که نمي داند در پشت در چه کسي است، پس داخل خانه شد و خوشه را از فرعون گرفته و اسمي از اسماي خداوند را بر آن خواند و خوشه انگور جواهر گرديد. آنگاه گفت: اي فرعون! انصاف ده من با اين فضل و کمال، شايسته بندگي نبودم ولي تو با اين جهل و ناداني ادعاي خدايي مي کني و مي گويي من خداي بزرگ مردمم؟! فرعون پرسيد: چرا آدم را سجده نکردي تا از درگاه خدا رانده نشوي؟ گفت: زيرا مي دانستم که از صلب او مانند تو عنصر پليدي به وجود مي آيد. ‌✨ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ‌ 🌿🦋🌿
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
#سوریه📒 #خوشتیپ‌_آسمانۍ🦋 همرزم‌شهید:بابچه‌های‌ادوات‌‌‌دور‌یک‌آتیش‌🔥 نشسته‌بودیم،چون‌من‌وبابک‌بچه‌ی‌
📒 🦋 دوست‌ شهید نوری: بابک‌ اینقدر به‌ فرمانده‌ها‌ میگفت: چشم‌ حاج‌ آقا.این‌ تکه‌ کلامش‌ شده‌ بود🤦🏻‍♂ ماهم‌ هر موقع‌ می‌خواستیم‌ بابک‌ رو اذیت‌ کنیم‌😝 همش می‌گفتیم: چشم‌ حاج‌ آقا👀 فکر می‌کردیم‌ بابک‌ برای‌ اینکه‌ خودشو برای‌ فرمانده‌ها عزیز کنه‌ همیشه‌ میگه‌: چشم‌😏 اما بعد فهمیدیم‌ که‌ داخل‌ خانه‌ هم‌ همین‌ جوری‌ بوده...🙂 همرزم‌ شهید: توی‌ روستایی‌ به‌ اسم‌ حمیمه‌ مستقر بودیم.🏡 ڪار ما، پشتیبانی‌ از‌ نیروهای‌ پیاده‌ حزب‌ الله‌ بود. باید یه‌۲۰-۱۰کیلومتری‌ عقب‌تر‌ آماده‌ میبودیم‌ تا‌ در‌ صورت‌ لزوم‌ وارد‌ عمل‌ بشیم.💣 به‌ ما‌گفتند‌ برید‌ و‌ تو‌ منطقه‌ای‌ به‌ اسمT2‌✨ بمونید‌. یه‌ منطقه‌ای‌ کنار‌ پالایشگاه‌ بود. من‌ و بابک و‌ حسین‌ راه‌ افتادیم.🚶🏻‍♂ مسیر‌ رو‌ بلد‌ نبودیم‌ و‌ داشتیم‌ پشت‌ سر ماشین‌ شهید‌ نظری‌ حرکت‌ میکردیم. البته‌ اون‌ موقع‌ شهید‌ نظری‌ صداش نمیکردیم... یهو‌ تو‌ مسیر‌ یه‌ جعبه‌ مهمات دیدیم...فشنگ‌ کلاش‌ بود.📦 گفتم‌ بابک بابک ‌نگه‌دار. یه‌ جعبه‌ فشنگ😱 اونجا‌ افتاده..☄ بابک گفت ولش‌ کن‌ بابا‌ حتما‌ خالیه..😄 گفتم‌ نه‌،‌ نگه‌دار، جعبه‌ پلمبه‌ حیفه،‌اونجا‌ که بی‌کاریم..واسه‌ خودمون‌ میریم‌ تیراندازی.. هیچی‌ نباشه ۱۰۰۰تا‌ گلوله‌ هست..🤩 بابک‌ گفت دیگه‌ ازش‌ رد‌ شدیم‌ ولش‌ کن. گفتم‌ خب‌ برگرد.😐😂 گفت‌ ماشین‌ اقای‌ نظری‌ رو‌گم‌ میکنیم گفتم‌ آخه‌ تو‌ این‌ بیابون‌ که‌ فقط‌ همین‌ جاده هست، مسیر‌ رو‌ گم‌ نمیکنیم🙆🏻‍♂ خب‌ یه‌ ذره‌ بیشتر‌ گاز‌ میدی.. بابک‌ تاکید‌ داشت‌ که‌ اون‌ جعبه‌ خالیه..😕 خلاصه‌ اینکه‌ نگه‌ نداشت‌ و‌ رفتیم.. اون‌ شب‌ با‌ بقیه‌ بچه‌ها‌ دور‌ اتیش‌ نشسته‌ بودیم🔥 راننده‌ پشتیبانی‌ اومد‌ بهمون‌ اضافه‌ شد. داشت‌ میگفت:‌‌ امروز‌ موقعی‌ که‌ اومدم‌ اینجا متوجه‌ شدم‌ یه‌ جعبه‌ فشنگ‌ کلاش‌ گمشده..🍂 احتمالا‌ وسط‌ راه‌ افتاده🚶🏻‍♂ یه‌ لحظه‌ من‌ و‌ بابک‌ چشم‌ تو‌ چشم‌ شدیم،👀 بابک‌ یه‌ لبخندی‌ زد.😅 اون‌ لحظه‌ دلم‌ میخواست‌ خودم‌ شهیدش‌ کنم.🔪 بعد‌ من‌ بهش‌ گفتم‌ الان‌ چیکارت‌ کنم؟🥊 گفت‌ ببین‌ یه‌ بار‌ حرف‌ فرمانده‌ رو‌ گوش‌ ندادما.☹️ ولی‌ از‌ دست‌ دادن‌ هزار‌ تا‌ فشنگ‌ چیزی‌ نبود بشه‌ باهاش‌ کنار اومد.😢💔 💯~ادامہ‌ دارد...‌همراهمون‌ باشید😉 ♥️|⃣1⃣