6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☆🕊🥀
#سالروزشهادت
آخرین خداحافظی دردناک شهید مدافع حرم علی جوکار با فرزندانش
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُمْ
.
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حالوهوای کاظمین در شب شهادت امام موسی بن جعفر(علیه السلام)
"محتاج دعا"
یهویی دلمون هوات رو میکنه سردار...
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧ ═
صابر خراسانی, محمد حسین پویانفر16150669290609168691675.mp3
زمان:
حجم:
4.41M
🎶 سفرهموسےابنجعفر (علیه السلام)
صابر خراسانی
پویانفر
مادر پدر هامان همین که کم می اوردند
یک سفره موسی ابن جعفر نذر می کردند😭😭😭😭
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧═
امشب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش،صاحب عزا گردیده
🔳 سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر وجود نازنین #امام_زمان ارواحنا فداه و همه منتظرین تسلیت باد.
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧
حاجمهدی رسولی// امضای خیرالنساء ...حاجمهدی_رسولی_امضای_خیرالنساء_.mp3
زمان:
حجم:
3.58M
امضای خیرالنساء
🎤 #حاجمهدۍرسولۍ
🖤 ایام شهادت #امام_کاظم
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧═
💐دعوتید به معراج شهدا
💠وداع با پیکر مطهر شهید القدس سید علی حسینی
💐شهید لشکر غیور فاطمیون که در جریان حمله شیطان بزرگ آمریکا به پایگاههای جبهه مقاومت به درجه رفیع شهادت نائل گردید
⏰سه شنبه ۱۷ بهمن از نماز ظهر
📍ستاد معراج شهدای تهران
کانال مدافعان حرم
♡j๑ïท🌱↷
https://eitaa.com/modafeaneharam8
═✧❁🌷یازینب🌷❁✧
مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صد_و_سی 💠 مرد میانسالی از کارمندان دفتر، گوشی را از دستش کشید و حرفی
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_سی_و_یک
و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد،
به سمتش چرخید و سینه سپر کرد
:«اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم!»
💠 انگار مچ دستان #مردانهاش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد و تنها یک جمله گفت
:«من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم.»
روحانی دفتر محو مصطفی مانده و دل من و مادرش از نفس افتاد که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد
:«در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه!»
💠 و ابوالفضل موافق رفتن بود که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد
:«شما کلتت رو بده من پوشش میدم!»
تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجرهها و دیوار ساختمان میخورد
و این رگبار گلوله هرلحظه شدیدتر میشد که جوان اسلحه را کف دست ابوالفضل قرار داد.
💠 مصطفی با گامهای بلندش تا پشت در رفت و طنین طپش قلب عاشقم را میشنید که به سمتم چرخید،
آسمان چشمان روشنش از #عشق ستاره باران شده بود و با همان ستارهها به رویم چشمک میزد.
تنها به اندازه یک نفس نگاهم کرد
و ندید نفسم برایش به شماره افتاده که از در بیرون رفت و دلم را با خودش برد.
یک اسلحه برای ابوالفضل کم بود که به سمت نفر بعدی رفت و او بیآنکه تقاضا کند،
کلتش را تحویل داد.
💠 دلم را مصطفی با خودش برده و دیگر با دلی که برایم نمانده بود
برای ابوالفضل بال بال میزدم که او هم از دست چشمانم رفت.
#ادامه_دارد..
.