eitaa logo
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
195 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
🌷از تبار مدافعان حرم عمه سادات ❣تولد:1366/10/12 💔شهادت:1395/5/10 محل شهادت:سوریه_حماه براثر انفجار مین ⚫️مصادف با شهادت امام جعفرصادق علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی بخاطر غیرت باید از کربلا هم گذشت خدایا به مردان ما غیرت حسینی و به زنان ما عفت زینبی عطا فرما @modafeharamnarimani
وقتی زیارت امام حسین ع را میخوانید فقط روی این جمله دقت کنید"یا لیتنی کنت معکم" اهل عرفان یک حرف خوب دارند.می گویند وقتی این جمله را می گویی خودت را در مکان اصحاب امام حسین ع قرار بده.یعنی چه؟ یعنی ای کاش من با مسلم بن عقیل بودم.واقعا اینطور باشد که خودت را جای مسلم بذار و این جمله را بگو.مسلم چه خصوصیاتی داشت؟ ایشان اولین صحابه ای است که در راه امام حسین ع به شهادت رسید.مسلم روز عرفه در دو موقعیت یاد امام حسین ع کرد.اولین زائر امام حسین ع در روز عرفه حضرت مسلم است.یک جا موقعی که حضرت مسلم را دستگیر کردند. محمد بن اشعث به اصطلاح خودش به حضرت مسلم امان داد.حضرت مسلم شروع کرد به گریه کردن.محمدبن اشعث گفت:من از تو بعید می دانستم برای چنین هدف بزرگی اینطور خودت را کوچک کنی و گریه کنی.مسلم گفت:من برای خودم گریه نمی کنم برای امام حسین ع گریه می کنم. خودم فدای حسین! من به حسین نوشتم بیا.از تو یک تقاضا دارم.(حضرت مسلم از دشمن تقاضا می کند.)یک نامه بنویس و دست یک امینی بده و برای امام حسین ع بفرست بگو مسلم گفت نیا.زن و بچه را نیاور. مورد دوم موقعی بود که حضرت مسلم را بالای دارالعماره بردند.قاتل ایستاده است.یک وقت دید حضرت مسلم رو به حجاز کرد:"السلام علیک یا اباعبدالله" @modafeharamnarimani
من کربلا ندیده این چنین ناله می کنم زینب که دیده کرب و بلا را چه کرده است #نوزده_محرم #حرکت_کاروان_اسرا_از_کربلا_به_شام #امان_از_دل_زینب @modafeharamnarimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خود پنهانتان را پیدا کنید اگر گوشه دلتان بدی پنهانی دارید آن را پاک کنید ایمانتان را قبل از ظهور در اعماق دلتان راسخ کنید #غربال_قبل_از_ظهور #یا_الله_یا_رحمن_یا_رحیم_یا_مقلب_القلوب_ثبت_قلبی_علی_دینک @modafeharamnarimani
انس از اسب پایین آمد و آرام به سوی عبدالله رفت و او را در آغوش گرفت و گفت: می دانستم که تو را نیز در کربلا خواهم دید. عبدالله گفت: من اکنون به جایی رسیدم که تو خیلی پیش تر از من رسیده بودی. انس گفت:خدا را شکر کن که رسیدی! و امام یاری تو و همسرت ام وهب را به ما بشارت داد. عبدالله گفت:مگر امام مرا می شناسد؟! انس گفت:امام ,امروز,از صبح هر بار که مرا می دید سراغ تو و ام وهب را می گرفت و می فرمود:امروز روز دیدار با بهترین مردمان نخیله است. اشک در چشمان عبدالله و ام وهب جمع شد.انس و عبدالله و ام وهب سوار بر اسب پیشاپیش دیگران حرکت کردند.وقتی از کتلی بالا رفتند نور ماه به نیمه نرسیده,از پس ابر بیرون آمده بود و حالا عبدالله از دور خیمه های یاران امام را می دید.عبدالله با دیدن خیمه ها به یاد خواب خود افتاد.گفت: من این خیمه ها را پیش تر دیده ام.بخدا سوگند آن ها را رویای خویش دیده ام. عبدالله در حالی که اشک در چشمانش جاری بود از کتل پایین آمد.گفت: آیا بعد از حسین کسی هست که من جانم را فدایش کنم؟ و شروع به تاخت کرد و بقیه به دنبالش به سوی خیمه ها و اردوگاه امام تاختند. @modafeharamnarimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنایه مجری برنامه ثریا در خصوص حذف کلمه #شهید #با_این_ستارگان_می_شود_راه_را_پیدا_کرد @modafeharamnarimani
17.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من بال و پر شهید را می بوسم پا تا به سر شهید را می بوسم گر لحظه دیدار میسر نشود دست پدر شهید را می بوسم #شادی_روح_شهدا_صلوات @modafeharamnarimani
"جون "غلام ابوذر و یکی از شیعیان امام علی ع بود که امام او را ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر داد.بعد از رحلت ابوذر در خدمت اهل بیت ع بود و در کربلا همراه امام حسین بود. "جون"از امام حسین ع اذن جنگ خواست ولی امام اجازه ندادند و فرمودند:ما تورا برای ایام عافیت و آسودگی خریداری کردیم و الان خود را گرفتار نکن . جون به پای امام افتاد و گریست و گفت:در زمان راحتی شما من کنار شما بودم حالا در سختی شما کناره بگیرم؟ من هرگز شما را ترک نمیکنم. رویم سیاه است و بوی بدی دارم.اجازه دهید برای شما بجنگم و روسفید شوم.به حدی گریست که امام هم همراه او شروع به گریستن کرد.بالاخره اذن جنگ گرفت و دلیرانه جنگید و وقتی جسمش بر خاک افتاد امام سرش را روی زانوی خود گرفتند و فرمودند: خدایا رویش را سفید و بویش را معطر کن و با محمد ص و اهل بیت محشورش فرما. وقتی پیکر جون را دفن می کردند چهره اش همانند ماه نورانی بود و با اینکه ۱۰ روز جسمش بر خاک بود بوی عطر از پیکرش استشمام می شد @modafeharamnarimani