سر قبر نشسته بودم ، باران می آمد
روی سنگ قبر نوشته بود:
« #شهیدمصطفی_احمدی_روشن»
از خواب پریدم .
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود
ولی هنوز عقد نکرده بودیم .
بعد از ازدواج #خوابم را برایش تعریف کردم . زد به خنده😄 و شوخی گفت :
«بادمجون بم آفت نداره»
ولی یکبار خیلی جدی پیاپی اش شدم که
«کی #شهید میشی مصطفی⁉️»
مکث نکرد گفت:« #سی_سالگی»
باران می باریدشبی که خاکش می کردیم
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
@modafeharamnarimani
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
دوباره خبر رسید ڪهیه لاله پرڪشید🕊 رزمنده مدافع حرم اصغر پاشاپور( اصغر ذاکر) در منطقه حلب سوریه در
♻️حدود یک هفته از شروع جنگ۳۳ روزه لبنان می گذشت
با اصغر تماس گرفتم و گفتم:
داداش این لباسی که پوشیدیم الکی نیست که
شنیدم خود حاجی هم رفته لبنان بیا بریم التماس کنیم ما رو هم بفرستن برای جنگ
-مصطفی جون من سه روزه که نامه نوشتم و درخواست اعزام دادم دیر بفکر افتادی
+اصغر خیلی نامردی
تلفن رو قطع کردم و تو دلم کلی بدوبیراه گفتم به اصغر
آخه هیچ وقت تک خور نبود، همیشه هرچی داشت اول می داد به دور و وری ها بعد خودش
خودکارم رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن
بسمه تعالی
به...
از...
موضوع: درخواست اعزام
با عرض سلام و احترام...
شاید ده دقیقه طول کشید
در اتاقم باز شد، دیدم اصغر با اون هیبت حیدری و محاسن نرم و زیباش و اون لبخند همیشگی و ملیحش ایستاده بین چارچوب در و یه نگاه چپ به من میکنه، بهش گفتم:
+چیه؟چته؟ بی معرفت!!!
-حالا گوشی رو رو من قطع میکنی؟ روی من؟!!!
+بدون اینکه به من بگی رفتی درخواست اعزام دادی!
- نمیخواستم کسی بفهمه، الانم نباید بهت می گفتم اما وقتی دیدم میخوای داوطلب بشی دلم نیومد که به تو نگم.
الانم حواست باشه کسی نفهمه آخه ریا میشه( باخنده)
-حالا داری چه غلطی می کنی؟
+ دارم درخواست می نویسم، بیا یکم کمکم کن
برگه A4 رو از زیر دستم درآورد و هم زمان سرم رو گاز گرفت و گفت: اینم تنبیهت ات بود که دیگه تلفن رو رو من قطع نکنی
شروع کرد به نوشتن؛ بعد من پاک نویسش کردم و با موتور اصغر رفتیم ساختمان فرماندهی و نامه رو تحویل دبیرخانه دادیم.
تو راه برگشت بهم گفت: یه سر بریم پیش ... یه مقدار پول ازش قرض بگیرم لازم دارم.
۵۰ هزار تومن گرفت، وقتی برگشتیم قرارگاه همین که میخواستیم چای بخوریم یکی از سرباز ها در زد و اجازه گرفت تا وارد اتاق بشه
پسر خوبی بود، بچه افسریه، فقط یکم زیادی شرارت داشت
از بس فرار کرده بود از خدمت، ۴ سالی می شد که خدمتش ادامه داشت، اما حالا تنها نبود، دیگه زن و یه بچه ۶ ماهه هم داشت اسمشم حسین... بود
گفتم: بله حسین جان کاری داری؟
گفت: آقای گودرزی یه مشکلی برام پیش اومده یه مقدار پول لازم دارم میتونید بهم قرض بدین؟
بهش گفتم: دو سه روز دیگه بیا کارت رو راه میندازم حتما.
دیدم اصغر بلند شد و دست کرد توی جیبش و همه ۵۰ هزار تومنی رو که گرفته بود داد به حسین و راهیش کرد که بره
گفتم: اصغر جان این چه کاری بود خودت گیر بودی
گفت: اون سربازه بیشتر از من گیره حالا من یه کاریش میکنم
حالا #اصغر_پاشاپور #شهید شده و هر لحظه خاطرات اون توی مغزم جولان میدن، خاطراتی که هر کدومش ساعت ها قلبم رو به درد میاره
.
#شهید_اصغر_پاشاپور #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
به حرمت خون پاک تو ای #شهید عزیز، فردا همگی ما پای صندوق های رای خواهیم آمد....🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
"مهرهای انتخاباتی شناسنامه #شهید_محمود_نریمانی"
@modafeharamnarimani
یا مَوْلانا ...
یا صاحِبَ الزَّمانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
الْعَـجَلَ الْعَـجَلَ الْعَـجَلَ
بعد از تو معنی #غیبت را عمیق تر می فهمم سردار
بعد از تو ،بیشتر #مضطر شده ایم فرمانده
برای ما هم دعا کن #شهید🌷
@modafeharamnarimani
✨اسان ترین راه رسیدن به خدا گمنامی ست ✨
سلام اگر تو هم ارزوی شهادت وگمنامی داری مثل علی ما بیا و ببین علی هم مثل مادرش گمنام است .......
توی اینجا هم ....
🌱عکس و فیلم از شهید
جاویدالاثر علی آقا عبداللهی داریم هم از بقیه شهدا
🌱وصیت نامه شهدا
🌱رمان
🌱پویش دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌱و....
✅✅تنها کانال شهید علی آقا عبداللهی در ایتا
#شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
🔴پسری که یک شبه، مرد شده... حواسش هم به تابوت پدر هست، هم مواظب خواهر... -در حاشیه مراسم وداع با
💠سرمقاله جالب روزنامه صبح نو در خصوص تصویر فرزندان شهید الله کرم در کنار تابوت پدر
کسی هست که صحبتهای طبری را در دادگاه نشنیده باشد؟
متهم اکبر طبری روبهروی قاضی ایستاده و با جسارت میگوید: «اگر من ۸۰۰ میلیارد هم بخواهم این برادرانم میدهند و اگر کل لواسان و کارخانهاش را بخواهم به نام من میکنند. این #رفاقت است. اگر شما از این دوستان ندارید، به من ارتباطی ندارد.»
🍃🌸در همین زمان و در نزدیکی همین دادگاه، در حسینیه معراجالشهدا، تابوتی چوبی که روی آن را با پرچم سهرنگ پوشاندند، روی زمین گذاشته شد. خانواده و #دوستانش چهار سال #منتظر بودند که جواد برگردد؛
حالا آمده.
دختر کوچکش در #امنترین_جای_دنیا که روی سینه پدر باشد به خواب رفته و پسرش که انگاری یکدفعه مرد شده باشد، هم حواسش به تابوت پدر است و هم مواظب خواهر.
شهیدی که میگفت؛ «مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم».
یعنی #شهید جواد اللهکرم، برادرانی دارد که فقط یک خواسته از او دارند؛ آنکه شفاعتشان کند.
✍اشک فرزندان شهدا دامنگیر است
طبری ها بترسید از روزی که باید در دادگاه عدل الهی پاسخگو باشید
البته اگر ایمان داشته باشید
@modafeharamnarimani
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
آقا محمود تازه عقد کرده بود.قرار شد با آقا محمود و همسرش بریم زیارت امام رضا علیهالسلام.
میخواستیم با ماشین خودمون بریم . مسافت طولانی بود و سهمیه کارت بنزین ما هم برای این مسافت کافی نبود . تصمیم گرفتیم از کارت بنزین تاکسی آقاجون که معمولا تو پارکینگ بود استفاده کنیم .
محمود گفت: اگر از کارت بنزین تاکسی استفاده کنید ما همراه شما نمیایم .
گفتم: سهمیه بنزین تاکسی زیاد هست و آقاجون هم که خیلی با ماشین کار نمیکنه.
محمود گفت : تاکسی وسیله حمل و نقل عمومی هست و برای همین هم سهمیه بنزین بیشتری داره .
از نظر شرع و عرف هم جایز نیست ما از سهمیه بنزین تاکسی استفاده کنیم . با همین سهمیه بنزین راهی میشیم و هر جا هم که سهمیه بنزین تموم شد ، بنزینِ آزاد میزنیم.
و این شیرین ترین و بیاد ماندنی ترین زیارتی بود که در کنار محمود و همسرش مشرف شدیم.
برای #شهید شدن باید شهید #زندگی کرد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#نقل_از_خواهرشهید
#شهید_محمود_نریمانی
@modafeharamnarimani
#دلنوشته
روزهایی هستند که یاد آوریشان سخت است
روزهایی که عزیزترینت را از تو جدا نموده
دهم مرداد یادآور تلخترین روز زندگی ماست
اما
اما برای تو نه
به گمانم حتی شیرین ترین روز دنیاییت بوده
یقین دارم که همینطور است
اصلا آرزوی دیرینه ات بود
و تو در آنروز به آن آرزوی همیشگی دست یافتی
بیخود نیست که میگویند : «شهید قبل از همه چیز دنیایش را به قربانگاه برده»
کاش میدانستم چه چیزی را دیدی که فرزندت را که جگر گوشه ات بود
و همسرت را که عزیزترینش میدانستی
و پدرو مادرت را که تمام هستی ات بودند را رها کردی و سبکبار سفر کردی
پس چرا ما نمیتوانیم ؟
چرا اینقدر گیر کرده ایم؟
چرا اینقدر چسبیده ایم؟
یادمان بده محمود جان !
چطور باید دنیایمان را به قربانگاه ببریم؟؟
نه نمیشود
نمیتوانم
برای من سخت است
مثل تو کم است
هرکسی لیاقت ندارد
راست میگویند که برای #شهید شدن باید شهید #زندگی کرد
برای ما هم دعا کن بتوانیم مثل تو شویم
ما سخت محتاج دعایت هستیم ای شهید😭
@modafeharamnarimani
#کاری کن ای #شهید...🌷
🔅بعضی وقت ها #نمیدانم؛
درگرد و غبارگناه این دنیاچه کنم.
🔅مرا#جداکن اززمین
دستم رابگیر...
#میخواهم دردنیای تو آرام #بگیرم.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷
🍃🌹🍃🌹
@modafeharamnarimani