دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم
خیلی حسین زحمت ما را کشیده است
#یا_حسین_ع
@modafeharamnarimanu
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
🚨رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در ابتدای جلسه درس خارج فقه: ⛔ هیچگونه مذاکره و در هیچ سطحی بین ایران
❌ رهبر انقلاب صبح امروز: آمریکا بداند که ما سردرگم نمیشویم
👈 جمهوری اسلامی، جمهوری عزت است
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: الان مشاهده میکنید، باز مسئلهی مذاکره را آمریکاییها همین طور دارند دنبال میکنند. این یک ترفند است. این را باید همه بدانند. همه باید توجه کنند.
🔹️ البته آمریکاییها هم یک جور حرف نمیزنند. گاهی میگویند مذاکرهی بیقید و شرط. گاهی میگویند مذاکرهی بدون پیششرط. گاهی میگویند مذاکرهی با دوازده شرط. حالا یا واقعاً سیاستشان، سیاست آشفتهای است، نمیدانند چه میخواهند، که احتمال دارد این باشد، یا هم این است که دارند ترفند میزنند. یکی از ترفندها هم همین است. یکی یک حرفی بزند، آن دیگری یک چیز دیگری بگوید، برای اینکه طرف مقابل را سردرگم کنند. لکن ما سردرگم نمیشویم، ما راهمان روشن است. ما میفهمیم داریم چه کار میکنیم.
⛔ آمریکا که میگوید #مذاکره کنیم، مقصودش این نیست که بیاییم یک راهحل عادلانهای پیدا کنیم. نه. مقصودش این است که بیاییم سر میز مذاکره بنشینیم، ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید. این است. مقصود از مذاکره این است.
🔹️ حالاها این قدر گستاخ شدند که همین را صریح هم میگویند. قبلها بنده این را میگفتم که آمریکاییها مقصودشان این است. بعضیها میگفتند نه، نهخیر، این جور نیست. اما حالا خود آمریکاییها میگویند.
🔹️ همین چند روز قبل از این یکیشان باز همین حرف را زد که باید بنشینیم سر میز مذاکره با ایران و ایران فلان چیزها را قبول کند. مقصود اینها از مذاکره این است. یعنی ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید. خیلی خب، بروند با آن کسانی که به عنوان گاو شیرده آنها عمل میکنند، بروند با آنها هر جور میخواهند همین طور مذاکره کنند.
🔺️ اما جمهوری اسلامی، جمهوری مؤمنین است، جمهوری مسلمین للّه است، جمهوری عزت است. ۹۸/۶/۲۶
حدود سالهای ۶۱ و ۶۲ زمانیکه شهید بابایی فرمانده پایگاه اصفهان بود یکی از پرسنل نقل کرد:
در شب جمعه ای بطور اتفاقی به مسجد حسین آباد اصفهان رفتم .در تاریکی شب متوجه شدم صدایی که از بلندگو می آید خیلی آشناست.پس از پایان دعا که چراغ ها را روشن کردند دیدم حدسم دست بوده.کسی که دعای کمیل می خواند سرهنگ بابایی است.جلو رفتم وسلام کردم و گفتم: جناب سرهنگ! قبول باشه.اطرافیان با شنیدن کلمه سرهنگ به شهید بابایی نگاه کردند.بعداز اینکه احوالپرسی کردیم از چهره اش دریافتم که ناراحت است.علت را جویا شدم و ایشان گفتند: کاش مرا سرهنگ صدا نمی زدی.
فهمیدم تا آن لحظه کسی از اهالی آن منطقه ایشان را نمی شناخته و ایشان هر شب جمعه به عنوان شخص عادی به آن مسجد می رفته و دعای کمیل می خوانده.پس از این ماجرا دیگر درآن مسجد دعای کمیل نخواند زیرا همیشه دوست داشت ناشناس بماند.
راوی ستوان موسی صادقی
#سیره_شهدا
@modafeharamnarimani
🔴امروز احتیاج داریم که حسینبنعلی را به دنیا بشناسانیم. اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد
🌷 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار جمعی از موکبداران عراقی:
▪️ راهپیمایی اربعین حقیقتاً یک حادثهی بینظیری است؛ نه فقط در دوران خودمان بلکه در تاریخ هم سراغ نداریم یک چنین اجتماع و حرکتی که هر سال گرمتر از سال قبل اتفاق بیفتد.
▪️ این حرکت در گسترش معرفت به امام حسین نقش دارد. چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شده است.
▪️ امروز احتیاج داریم که حسینبنعلی را به دنیا بشناسانیم. منطق حسین (علیهالسلام) منطق دفاع از حق، ایستادگی در برابر ظلم و طغیان در مقابل گمراهی و استکبار است.
▪️پیام امام حسین، پیام نجات دنیا است. حرکت عظیم #اربعین، دارد این پیام را منتشر میکند و روزبهروز این حرکت باید تقویت شود.
▪️ اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد و این خون حسینبنعلی است که بعد از ۱۴۰۰سال دارد میجوشد و روزبهروز زندهتر میشود. ۹۸/۶/۲۷
@modafeharamnarimani
🥀🕊شهید محمود نریمانی🕊🥀
🔴امروز احتیاج داریم که حسینبنعلی را به دنیا بشناسانیم. اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در هر فتنه و قتلی ردپای یهود دیده می شود
#ریشه_فتنه
@modafeharamnarimani
عمرو رو به عبدالله گفت:
من فرمان دارم که سرت را برای امیر ببرم , گرچه دوست ندارم با بهترین دوستم به جنگ برخیزم , پس مرا وادار به کاری نکن که از آن پرهیز می کنم.
و شمشیرش را از نیام بیرون کشید. عبدالله با تاسف به او نگریست .ربیع شمشیر کشید و پیش از آنکه عبدالله دست به کار شود به سمت عمرو یورش برد و گفت: به خدا سوگند هرگز دوست نداشتم با شمشیر رو در روی پدر همسرم بایستم!
عمرو نیز به اسب هی زد و به سوی ربیع تاخت.از کنار یکدیگر عبور کردند و عمرو ضربه ربیع را دفع کرد و بلافاصله ضربه ای به ساق پای ربیع زد.باز به سوی هم تاختند.
ربیع از درد به خود می پیچید.وقتی به هم رسیدند پیش از آن که ربیع فرصت کاری پیدا کند عمرو تیغه شمشیر را بر سینه ربیع کشید و ربیع از اسب به زیر افتاد.
عبدالله بی درنگ پایین پرید و به سراغ ربیع رفت و سر او را روی زانو گرفت.سر بلند کرد و به خشم عمرو را نگریست که پیروزمندانه بر اسب نشسته بود.
ربیع پیراهن عبدالله را در مشت گرفت و گفت:.
اگر حسین بن علی را دیدی شهادت بده که شوق دیدار او مرا به این جا کشاند.
و جان باخت.
#قسمتی_از_کتاب_نامیرا
@modafeharanarimani
گِدای عِشق تُو
اَز هَرکَسی کِه پا'بُخُورَد
تُو را کِه داشتِه باشَد،
غَم چِه را بُخُورَد
تَمامِ دَغدَغِه اَش
حَسرَت هَمین جُملِه اَست
"خُدا کُنَد کِه مَسیرَم
بِه #کربلا بُخُورَد
#شب_جمعه_شهدا_مهمان_ارباب_هستن
#شهدا_ما_رو_هم_یاد_کنید
#شادی_روح_رفتگان_فاتحه_و_صلوات
@modafeharamnarimani