🖤السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی🖤
ما شیعه توایم و
بر این ادعا خوشیم
در روضه ها به
گریه برای شما خوشیم
گاهی به مشهدیم و
زمانی به کربلا
یکدم به یا حسین و
دمی با رضا خوشیم
شهادت
#امام_رضا(علیهالسلام ) تسلیت باد
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#حدیث 🌹 پیامبراکرم (ص):⇩ از نشانههای فرا رسیدن و نزدیک شدن قیامت، تباه ساختن نماز، پیروی از شه
|#حدیث
•
.
امام رضا علیه السلام فرمودند :
گناهان کوچک ، زمینهے گناهان بزرگ است. هر که در گناه کوچک از خدا نترسد در گناه بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید!
عیون اخبار الرضا علیه السلام /ج 2/ ص 180📜🌿
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
Be Ali Begoo ~ Music-Fa.Com_۲۰۲۱_۱۰_۰۷_۱۰_۱۳_۱۰_۳۹۹.mp3
10.54M
آرزو شده مشہد هم 💔
لك زده دلامـون امّا ...
| #مداحی
| #مجتبیرمضانی
#امام_رضا علیهالسلام
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به یاد تمام اعضای کانال شهید حمید ❤️
حاجت روا باشد ان شاء الله
#استورے🥀
#شهادت_امام_رضا علیهالسلام
ࢪوابــۅدکــہگࢪیـباݩ
زِهـجــرپارھکنم💔
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
السلامعلیكیاعلےبنموسۍالرضـاالمرتضے💔
شهادت آقا امام رضا علیهالسلام محضر تمام دوستان تسلیت عرض مینماییم🖤
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_چهارم
#قسمـت_پنجاه_هفت
زیر و ساکت. رها، صدرا، زینب سادات، زهرا خانم، احسان و مهدی مقابلشان بودند. احسان و مهدی ایستاده بودند و بقیه روی مبل ها نشسته بودند.
رها سکوت را شکست: بد ترین کاری که میتونستید انجام بدین رو انجام دادین! اعتماد ما رو به خودتون از دست دادید.
محسن اعتراض کرد: اما مامان...
صدرا حرفش را قطع کرد: چیزی رو که از دست دادید، با اما و ولی به دست نمیاد.
ایلیا: کار ما اشتباه بود، میدونیم. شما هم ما رو درک کنید. ترسیده بودیم شما هم اشتباه درباره ما قضاوت کنید!
زینب سادات جواب برادرش را داد: چند بار اینجوری شد؟ چند بار کارهاتون رو قضاوت کردیم؟ چند بار تنهاتون گذاشتیم؟
ایلیا سرش را پایین انداخت: هیچ وقت.
زینب سادات: پس این بار شما دوتا ما رو قضاوت کردید!
احسان گفت: زیاد بهشون سخت نگیرید.
صدرا: سخت؟ محسن من رو ناامید کرد! یعنی اینقدر پدر بدی بودم که پسرم روی حمایتم حساب نکنه!
صدرا بلند شد و به اتاقش رفت.
رها سری به افسوس تکان داد: ما یک خانواده هستیم! پای درست و غلط کارهای هم هستیم. تنبیه شما هم باشه وقتی آروم شدیم تصمیم
میگیریم. نمیخوام در ناراحتی تصمیم بگیرم.
ایلیا: ببخشید خاله.
رها: از خواهرت معذرت خواهی کن!
📗
📙📗
📗📙📗