eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 تصاویری از دیدار امروز خانواده شهید سردار سلیمانی با @modafehh
رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهید سلیمانی: انتقام آمران ترور سردار سلیمانی در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است/ سیلی سخت‌تر غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار و اخراج آمریکا از منطقه است 🔹تشییع میلیونی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران، اولین سیلی سخت به آمریکایی‌ها بود اما سیلی سخت‌تر «غلبه نرم افزاری بر هیمنه پوچ استکبار» و «اخراج امریکا از منطقه» است، البته آمران و قاتلان سردار سلیمانی نیز باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد، قطعی است. 🔹برای رفع مشکلات مردم و درست شدن آینده کشور به وعده‌های این و آن اعتماد نکنید، زیرا اینها وعده‌های خوبان نیست بلکه وعده‌های اشرار است، ضمن آنکه دشمنی‌ها را نیز نباید از یاد ببرید. دشمنی‌ها فقط مخصوص آمریکای ترامپ نیست که با رفتن آن تمام شود، آمریکای اوباما نیز با شما و ملت ایران بدی کرد. ▪️مگر نمی‌گویید باید با دنیا مذاکره کرد، با مسئولان کشور هم برای رفع اختلاف مذاکره کنید 🔹مسئولان نباید اتحاد و هم‌صدایی مردم را از بین ببرند و ملت را تکه‌تکه کنند، بلکه باید هر سه قوه بویژه رؤسای آنها با هم‌افزایی و همکاری، اتحاد ملی را روز به‌روز تقویت کنند. 🔹اختلافات خود را با مذاکره با یکدیگر حل کنید. مگر نمی‌گویید باید با دنیا مذاکره کرد، آیا نمی‌شود با عنصر داخلی مذاکره و اختلافات را حل کرد؟ ▪️برای برداشتن تحریم‌ها یک ساعت هم نباید تاخیر کرد اما اکنون ۴ سال است تاخیر شده 🔹باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم. البته نمی‌گوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگرچه اکنون چهار سال است که تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریم‌ها یک‌باره برداشته شود، تا امروز نه تنها تحریم‌ها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد. من از مسئولین کشور حمایت می‌کنم به شرطی که به اهداف ملت پایبند باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝چطور یک جامعه ای تربیت میشه تا برسه به امام زمانش؟ 🔺آنها در زمین حیران بودند ما در زمان 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @modafehh
بسمه تعالی 🔹سلسله پستهای شناخت بیشتر 🍁شهید حمید سیاهکالی مرادی🍁 🔹🔹شماره ششم : سلیقه ی همسر 📗متن کتاب : «گفتم : آخه من تا حالا این کار رو نکردم(اصلاح موی سر و محاسن با ماشین اصلاح) حمید. حمید گفت: اشکال نداره ، یاد میگیری!👈ظاهر و تیپ همسر باید به سلیقه ی همسر باشه👉 » 🍁 آنچه که می دانست: 🌸پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: بر مرد واجب است که غذا و لباس همسرش را تأمین کند و با صورت و قیافه بد بر او ظاهر نشود. اگر چنین کرد حقش را ادا کرده است بحارالأنوار، ج 103، ص 254 🌸امام رضا علیه السلام می‌فرماید: زنان بنی‌اسرائیل بدان جهت از طریق عفت خارج شدند که مردانشان به مرتب بودن و زیبایی مقیّد نبودند. سپس فرمود: آن چه را که تو از همسرت انتظار داری او نیز همان را از تو انتظار دارد. بحارالأنوار، ج 76، ص 102 نکته:👈آداب همسر داری👉 📚منبع:کتاب یادت باشه صفحه 81 📌نکته های ذکر شده از ویژگی های شخصیتی شهید می باشند. 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ برف آنقدر بارید تا تمام جاده را سپید پوش کرد و راهها را بست. جاده چالوس در میان انبوهی از برف فرو رفت و خودروهای زیادی در میان آن زمینگیر شدند. در راه ماندگان، به هر نحوی سعی در گرم کردن خود و خانوادههایشان داشتند. جوان بلند قامتی به موتور سیکلت عظیمالجثهاش تکیه داده و کاپشن موتور سواریاش را بیشتر به خود میفشرد تا گرم شود، کسی به او توجهی نداشت؛ انگار سرما در دلشان نشسته بود که نسبت به همنوعی که از سرما در حال یخ زدن بود بیتفاوت بودند. با خود اندیشید: "کاش به حرف مسیح گوش داده بودم و با موتور پا در این جاده نمیگذاشتم!" مرد شصت سالهای از خودروی خوو پیاده شد. بارش برف با باد شدیدی که میوزید سرها را در گریبان فرو برده بود. صندوق عقب را باز کرد و مشغول انتقال وسایلی به درون خودرو شد. سایهای توجهش را جلب کرد و باعث شد سرش را کمی باال بگیرد و به جوان در خود فرو رفته نگاه بیندازد؛ لختی تامل کرد و بعد به سمت جوان رفت. -سالم؛ با موتور اومدی تو جاده؟! -سالم؛ نمیدونستم هوا اینجوری میشه. -هوا سرده، بیا تو ماشین من تا راه باز بشه! جوان چشمان متعجبش را به مرد روبهرویش دوخت و تکرار کرد: _بیام تو ماشین شما؟! -خب آره! و دست پسر را گرفت و با خود به سمت خودرو برد: _زود بیا که یخ کردیم؛ بشین جلو! خودش هم در سمت راننده را باز کرد و نشست. ⏪ ... 📝 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ وقتی در را بست، متوجه زن جوانی شد که روی صندلی عقب نشسته. آرام سلام کرد و گفت: _ببخشید مزاحم شدم. جوابی از دختر نشنید. آنقدر سردش بود که توجهی نکرد. مرد پتویی به دستش داد و گفت: _اسمم علیه... حاج علی صدام میکنن؛ اسم تو چیه پسرم؟ طعم شیرینی داشت این پسرم گفتن حاج علی؛ طعم دهانش که شیرین شد، قلبش را گرم کرد. -ارمیا هستم... ارمیا پارسا حاج علی: فضولی نباشه کجا میرفتی؟ ارمیا: راستش داشتم برمیگشتم تهران؛ برای تفریح رفته بودم جواهرده. حاج علی: توی این برف و سرما؟! ما هم میرفتیم تهران. ارمیا: اینجور وقتا خلوته؛ تهرانی هستید؟ صدای زمزمه مانند دختر را شنید: _جواهر ده رو دوست داره، روزایی که خلوته رو خیلی دوست داره. حاج علی با چشمان غمگینش به زن نگاه کرد: _هنوز که چیزی معلوم نیست عزیز بابا، بذار معلوم بشه چی شده بعد با خودت اینجوری کن! آیه در خاطراتش غرق شده بود و صدایی نمیشنید. صدای صحبتهای َ ارمیا و حاج علی محو و محوتر می ردی در گوشش زنگ شد و صدای م میزد: _وای آیه... انگار اینجا خود بهشته! آیه با لبخند به مردش نگاه کرد و با شیطنت گفت: _شما که تا دیروز میگفتی هر جا که من باشم برات بهشته، نظرت عوض شد؟ -نه بانو؛ اینجا با حضور تو بهشته، نباشی بهشت خدا هم خود جهنمه! ردش... َ ّ ت صدای م آیه مستانه خندید به این اخم و جدی صدای حاج علی او را از خاطرات به بیرون پرتاب کرد: _آیه جان... بابا! بیا این آبجوش رو بخور گرمت کنه! به لیوان میان دستان پدر نگاه کرد. لیوان را گرفت و بخارش را نفس کشید، به یاد آورد... َ ⏪ ... 📝 📗 📙📗 📗📙📗
♥️ حالم به جز نگاهِ تو بهتر نمی شود... اصلا یڪ¹شب بدونِ ذڪرِ « حسين » ڪه سَر نمی شود.... ✌️ @modafehh