✅ #تقــوا چیست؟
✍شاگردے از عابدے پرســید: تقــوا را بــرایم توصیف ڪن. عابــد گفت: اگر در زمینے که پر از خار و خاشاک بــود، مــجبور به گــذر شدے چــــه میڪنے؟ شــاگرد گفت : پیوســته مواظب هســتم و بــا احــتیاط راه مــیروم تــا خود را حفــظ ڪــنم عابــد گفت: در دنــیا نــیز چنیــن ڪن! تقــوا هــمین است
از گــناهان ڪوچڪــ و بزرک پرهیز ڪــن و هیــچ گنــاهے را ڪوچڪ مــشمار زیرا ڪوهها بــا آن عظمت و بزرگے از سنگهاے ڪوچڪ درست شده اند.!!
『 @modafehh 』
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_سی_پنـج
آیه و رها و خانم موسوی به سختی زن
را نگه داشته بودند. لرزشها کمتر و کمتر
شد تا آرام گرفت. همه روی زمین رها
شدند. دکتر صدر به سالن آمد:
_چیشده؟
آیه: اتفاق بدی افتاده دکتر!
همه به آیه چشم دوختند. آیه گفت:
_بریم تو اتاق من! خانم موسوی کمک
کنید ایشون رو ببریم تو اتاق رها؛ از
پروندهاش شمارهی خونهاش رو در
بیارید و تماس بگیرید، به اورژانس هم
زنگ بزنید.
سه نفری به سختی او را روی مبل اتاق
رها گذاشتند و بعد از سپردن زینب به
خانم موسوی که کار سختی بود و زینب
به سختی از اتفاقی که افتاده بود
ترسیده بود، به اتاق آیه رفتند:
_خانم سپیده رضایی از یکسال
قبل تحت نظر من بودن. مصرف مواد و
اقدام به خودکشی، اضطراب و ترس، سه
ماه از ترکش میگذره! بعد از یک عشق
نافرجام...
نگاهش را به ارمیا دوخت و ادامه داد:
_... که همین الان فهمیدیم اون مرد
همسر من بوده!
همهی نگاهها به ارمیا دوخته شد. آیه
سکوت کرد...
ارمیا کلافه دستی به سرش روی موهای
کوتاهش کشید:
_من چیزی نمیدونم! رفتم خواستگاری و
منو بیرون کردن. بعد از اون هیچ خبری
ندارم!
آیه ادامه داد:
مسالهی بزرگتری هم هست، این خانم
اسکیزوفرن هستن.
رها چشمهایش را بست و صورتش از درد
جمع شد. دکتر مشفق کلافه دستش را
روی صورتش کشید و ادامه داد..
_درمان دارویی هنوز جواب نداده، زمان
بیشتری میخواد!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_سی_شش
آیه: امروز که دیر اومد میگفت کسی
تعقیبش میکرده! االان که آقا ارمیا
رو دید گفت تعقیبش کرده و بهخاطر
انتقام گرفتن ازش با من که دکترشم
ازدواج کرده!
ارمیا: این یعنی چی؟
رها: یعنی یه چیز بد... خیلی بد!
دکتر صدر: برای شما و همسرتون بد!
دکتر مشفق: اینم در نظر بگیرید که اقدام
به کشتن همسر سابقش کرده بود چون
اون بود که عشقش رو ازش گرفت!
ارمیا: همسر سابقش؟!
آیه: بلافاصله بعد از خواستگاری شما،
پدرش اونو به عقد پسرعموش درآورد!
شما رفتید و اون در عشقش به شما
باقی موند و غرق در خیاالات شد.
باالاخره تصمیم گرفت این مسئولیت رو
به گردن پسرعموش بندازه و یه شب
میخواسته با چاقو بکشدش که
خوشبختانه تو اون ماجرا زنده موند.
بعدش طلاق و دادگاه و اینکه به مرور به
مواد رو آورد و بیماریهای روحیش
افزایش پیدا کرد. اینطور که مشخص
شده، قبل ازاینکه با شما آشنا بشه هم
مشکلات روانی داشته و بعد از رفتنتون
بیشتر شده!
ارمیا: یعنی من میخواستم با یه دیوونه
ازدواج کنم!
آیه: مواظب کلماتی که استفاده میکنید
باشید! مشکلاتش حاد نبوده اما به مرور
حاد شده!
دکتر مشفق: باید بستری بشه!
آیه: و من دیگه نمیتونم درمانشو ادامه
بدم، منم االان درگیر ماجرائم!
دکتر صدر: دکتر مرادی شما ادامه
میدید؟
رها: باید پرونده شو بخونم و با آیه
صحبت کنم دکتر!
ارمیا: خیلی خطرناکه؟
دکتر صدر: برای شما فکر نکنم! نظر شما
چیه دکتر مشفق؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
○•🌱
بوسیدن ضریحت
• رویاے هر شب ما
دریاب دردمان را
••• بسیار بے نواییـــم
#شبتونڪربلایی🥀
『 @modafehh 』
○•🌱
صبحدمڋڪرۍبهجزنامش،نگویمبهتراست
جزرهورسموراهشرا،نپویمبهتراست
سمتقبله،روبهاربابمحسینبنعلے
باسلامصبحگاهۍ،خُلقوخویمبهتراست!
#اݪسلامعلیڪیااباعبدالله🌿
صبحتون حسینے
『 @modafehh 』
پنج شنبہ:
ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
『 @modafehh 』
- پیامبر اکرم (ص):
لا ینال شفاعتی من اخر الصلوة بعد وقتها
کسی که خواندن نماز را از زمانش به تأخیر بیندازد، به شفاعت من (در روز قیامت) نخواهد رسید.
#حی_علی_الصلاة
#نماز_اول_وقت
『 @modafehh 』