eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
ࢪفیق..!! قرار‌نیست‌بہ‌بهانہ‌اینڪہ؛ اون‌ آقا یا خانم،ماسڪ‌زدھ و .. صورتشو نمیبینی بۍهوا تو خیابون سربچرخونۍ!!! یا زل بزنۍ‌تو‌چشاش/:😐 نگاهت؛نگاهت؛نگاهت!!👀 ➕ رزق‌اشڪ‌نداشتی‌گلہ‌نڪنی!! شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌿 ✅ آب خوردن بعداز میوه ممنوع! ✍بعد از میوه آب ننوشید چون میوه خام است و برای هضم نیاز به صفرا دارد وقتی آب می خورید صفرای موجود در تن را از بین می برید بنابر این ابزار هضم مختل می شود و مشکلات جدی در گوارش و سلامتی در پی خواهد داشت. گرت هست گوش نصیحت شنو به آب از پی میوه مایل نشو که در تن رطوبات حاصل شود زبیماریت کار مشکل شود 📚حکیم خیراندیش شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
enc_16284551294929913538497.mp3
5.03M
🎙کربلایی بــا‌تــو‌خـوشـم‌،‌بـا‌تــــوکــه‌دنـیـــای‌منی با‌تو‌که‌قبل‌از‌متولد‌شدنم‌رفیق‌بابای‌منی شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ رفتار میکنیم. انگار اقتضای اون سن هستش. کارای سخت رو میگیم چرا؟ کارای راحت رو میگم اینم کاره؟ دیگران انجام بدن میشن هورا، آفرین! مذهبی ببینیم میگیم ریا کاره! بی حجاب ببینیم میگیم دل پاک باشه کافیه! جهنم و بهشت و میگیم همین جا هستش و نماز و روزه رو بی خیال، بعد عزیزمون میمیره میگیم الان جاش تو بهشته! بگی منجی میاد میگن دروغه! بگی بتمن میاد، سوپرمن میاد همه ذوق میکنن! یادمه منم یک روزی اینجوری بودم. هیچی رو جز خودم قبول نداشتم. اگه من در این شرایط بد جسمی، این همه به زنم زحمت دادم، به شما زحمت دادم، بخاطر چیزیه بهش ایمان دارم. چشماتو خوب وا کن. در این راه، چیزهایی میبینی که هیچ کجای دنیا نمیبینی. احسان: از کجا میدونید؟ شما که بار اول هست می آیید. ارمیا: من راه دیگه ای این مسیر رو رفتم. این مسیر تو هستش. احسان: مسیر شما چطور بود؟ ارمیا: سخت تر از مسیر تو احسان: برام میگید؟ ارمیا: الان؟ احسان: خسته هستید؟ ارمیا: پس بذار خانومم بیاد، همینطور که میریم برات میگم.ارمیا همانطور که آیه ویلچرش را هل میداد گفت: در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی! اینجا که میای، باید عاشق باشی! باید خطر کنی. در کربلا 72 نفر یار مخلص بودند. به بدترین و سخت ترین شیوه ها به شهادت رسیدن. حتی تصور این موضوع آدم را به وحشت میندازه. حالا، امام زمان ما، یک تجمع بین المللی گذاشته که آهای کسایی که میگید بیا بیا! بیاید ببینم چند نفرید؟ ما هستیم و یک دنیا و چند میلیارد جمعیت، اونقدری هستید ادعا دارید؟ راست میگید که اهل کوفه نیستید و تنها نمیذارید امام و ولی و منجی خودتونو؟ ببینیم ..... ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ میتونید از راحتی و امنیت و صحت خونه هاتون بیرون بیاید؟تا کجا از مال و جان و فرزندانتون میگذرید؟ تا کجا فدای الی الله میشید؟ احسان گفت: بازم به نظر من این کار عقلانی نیست. برای این کار هم اید جوانان با بنیه و آموزش نظامی دیده باشن!مگه جنگ الکیه؟ مگه میشه تمام دنیا رو یک پارچه میدون جنگ کرد؟ ارمیا: همین الان خیلی از دنیا درگیر جنگ بوده و هست. جنگ قدرت، جنگ ثروت. مثل ما توی جنگ تحریم! دنیا همین الان هم یک پارچه جنگ هست. همه آدما، مرد و زن و پیر و جوان هم درگیر جنگ هستن.ارمیا کپسول کوچکش را برداشت و نفس کشید. ارمیا ادامه داد: یک روزهایی منم مثل تو به همه چیز شک داشتم. سیدمهدی رو میشناسی؟ پدر زینب سادات؟ قبل از به دنیا اومدن دخترش شهید شد. مدافع حرم بود در سوریه. همش فکر میکردم چقدر این کار بیهوده است. فکر میکردم مردم یک کشور دیگه ارزش این رو ندارن که بخاطرشون آدم دست از همه داشته هاش بکشه! احسان: چی شد که نظرتون عوض شد؟ یادمه شما هم خیلی میرفتید؟ ارمیا: وقتی فهمیدم ارزش ها ارزش فداکاری دارن. ارزشهایی مثل جون همه انسان ها مهمه و برابر. چرا جون یک آمریکایی و اروپایی مهمه و با مرگش دنیا فریاِد وا مصیبتا سر میده اما قتل عام کودکان غزه و سوریه ویمن هیچ انعکاسی ندارد. فهمیدم حرم حضرت زینب (س)یک ارزش و اعتقاد دینی هست و حافظ حرم ایشون بودن، حکم دستان حضرت عباس (س) بودنه. اون روز فهمیدم هر چی نماز خونده بودم، هر چی نخونده بودم، از سر کج فهمی بود و اخلاص نداشتم. احسان: همین اخلاص!خیلی از همین آدما، فقط همین روزا نماز میخونن. شایدم اصلا نخونن!بعضیا از ترس میخونن و بعضیا از روی ریا! چه ارزشی داره این نماز ها؟ چرا خودمون رو از ترس و استرس حرف مردم مجبور به انجام کاری میکنیم؟ خدا این نماز ها رو میخواد چکار؟ ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ ارمیا: بذار ساده بگم! فرضا تولدته و تو یک آدم ثروتمند و بی نیازی. برای اون شهر و مردمش هم کارهای مهم و زیادی انجام دادی. طوری که حیات اون شهر بخاطر این بوده که تو کمکشون کردی. یک مهمونی میگیری و همه شهر رو دعوت میکنی. یکی کادو نمیاره، یکی چون ازت میترسه میاره، یکی پول زیاد داره و چیز کم ارزشی میاره، یکی پول نداره و کم میخوره و زیاد کار میکنه تا چیزی خوبی برات بیاره و خوشحالت کنه. همه اینها میدونن تو هیچ احتیاجی به این هدایا نداری و اصلا از اونها استفاده نمیکنی. حالا کدوم این آدما برات مهم تر میشن؟ احسان: اونی که بخاطر من سختی کشیده. ارمیا: کدوم یکی عصبانیت میکنه؟ احسان: اون ثروتمندی که چیز کم ارزشی داد. ارمیا: کدومشون باعث میشه از دعوت کردنش پشیمون بشی؟ احسان: اونی که کادو نیاورد؟ ارمیا: دیدی چه ساده است؟ فقط میخوای ثابت کنی کی واقعا دوستت داره، کی ادای دوست داشتنت رو در میاره، کی دوستت نداره و کی از تو بدش میاد! کیه که حرف تو رو گوش میده و آماده جان نثاری برای تو هستش و کی اصلا حرفهات براش مهم نیست؟ حالا تو بعد از این مهمونی، میخواهی پست های مهم مثلا کارخونه خودتو تقسیم کنی! به همه هم گفتی اما بعضیا باور کردن و بعضیا باور نکردن. حالا چطور تقسیم میکنی؟ به اونی که اومده، شام خورده، میوه خورده، کیک خورده، هیچی نداده هیچ، تو مهمونی تو دعوا و دزدی هم کرده و آبروتو برده، چی میدی؟ احسان: هیچی. ارمیا: اون لحظه دوست داری چکارش کنی؟ بخاطر دزدیش زندانیش کنی و بخاطر آبرو ریزیش بزنیش و بخاطر بی اعتنایی به تو و جایگاهت در شهر برای مردمش از شهر بیرونش کنی و میگی حیف نونی که این خورد! ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
•°🌱 • اِنّ سَفینَة اُلحُسیِن اَسرَعُ و اَوسَع • بهترین راه رسیدن به خدا شاهراه ابی عبدالله هست ، امام حسین هم سریع تره و هم بزرگتر ... شبتون حسینی 🌙 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•°🌱 ❣ جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام ڪنیم! السَّلاَمُ‌عَلَى وَارِثِ‌الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ‌الْأَوْصِيَاءِ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد) شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
چادر به سر کردن ، عشق می خواهد اگر حسین ما نبود ، عشق این همه زیبا نبود♥️🙂 🌱 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🔴 فروع دین: تولّی/ تبرّی/ امربه معروف/ نهی از منکر/ جهاد/ حج/ خمس/ زکات/ نماز/روزه 👈اول باید جبهه خودت‌ را مشخص کنی! 🌱تبری یعنی: دوری از حزب شیطان 🌱تولی یعنی: همراهی با حزب الله‌ 🌱جهاد یعنی: تلاش 🌱خمس و زکات یعنی: تلاش با مال 🌱حجّ یعنی: تلاش گروهی 🌱نماز یعنی: تلاش فردی 🌱روزه یعنی: تمرین بدن برای استقامت درحزب الله ✨امربه‌معروف یعنی: تلاش برای همراه کردن دیگران در حزب الله❗️ 🚩 نهی‌ازمنکر یعنی: تلاش برای خارج‌ کردن دیگران از حزب شیطان‼️ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#شهیدانہ ♥️🕊•• #شهادت . . اجر‌ ڪسانی‌ است ڪه‌ در‌ زندگی‌ خود مدام‌ در حآل‌ درگیری‌ با‌ نفسند‌ و‌ زم
🌸🌿 همسر شهید : مسلم علاقه زیادی به قرآن داشت❤️ و هر شب پس از نماز عشاء، سوره واقعه را تلاوت می‌کرد و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشررا می‌خواند همچنین پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق را حتماً تلاوت می‌کرد 😊تاکید ویژه‌ای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا می‌شد می‌گفت: شاید در روز گناهی مرتکب شده‌ام که برای نماز شب بیدار نشدم.😔 نخستین باردر مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول (ص) بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب من را خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت: گر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی.✅ من هم در جواب گفتم: رضایت دارم بروی و ان‌شاءالله صحیح و سلامت بر می‌گردی اما وی تاکید داشت که شهید می‌شود.💔 شهید مدافع حرم مسلم خیزاب🌹 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
موسسه مرد نهاد شهید عزیز🌹 موکب الرضا علیه سلام @modafehh
• • "ما همیشه صداهاے بلند را شنیدیم پر رنگ ها را دیدیم غافل از اینڪه شهدا بےصدا مےآیند، بے رنگ می مانند و آرام مےروند...." شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه زیر گوش ارمیا گفت: خوب استاد و مرشدی شدی ها! ارمیا خندید آرام گفت: شاید احسان پایان نامه من باشه! مثل من که پایان نامه سید مهدی بودم! باقیات الصالحات بذارم از خودم. آیه لب ور چید: اینجوری نگو ارمیا باز هم لبخند زد... ************** دقایقی نگذشته بود که دوباره احسان سر بحث را باز کرد: یعنی هرکس ریش گذاشت و چادر سر کرد، آدم خوبیه و اینجوری نبود، بد؟ ارمیا سرفه ای کرد: کی این حرفو زدم؟ هر آدمی خوبیها و بدی های خودشو داره. یکی حجاب داره، نماز نمیخونه! یکی نماز میخونه حجاب نداره. یکی غیبت میکنه و ریش میذاره! ظاهر ملاک نیست اما بخش بزرگی از ملاک هستش. ایمان وقتی نهادینه بشه،وقتی تمام وجودت بگیره، حالات درونی، به بیرون هم نمایان میشه. شنیدی که، از کوزه برون همان طراود که در اوست... بعضیایی که باعث این نوع سوگیری شما شدن، افرادی هستن که ففط ظاهرشون رو درست کردن، به امیدی که باطن خودش درست بشه. به این بحث و صحبتها توجه نکن. اینجا جاییه که باید ببینی و حس کنی. مردمی رو نگاه کن که همه داراییشون رو دستشان میگیرن و با احترام و خواهش برات میارن. مردمی رو ببین که بهترین رو برای تو میارن و خودشون شاید یک تکه نون برای خوردن زن و بچه هاشون ندارن! بچه هایی رو ببین که بخاطر اینکه زائر خونشون نرفته اون هم فقط یک شب، چطور گریه میکنن! احسان و کرمشون رو ببین. بخشندگی بی منت! گاهی دیدن کاری میکند که هزار شنیدن نمیکند. ⏪ ... 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ احسان: پس اگه جای من بودید و تو مسیر اینهارو میدیدید چی میگفتید؟! طوری رفتار میکردن انگار سفر آخرشونه. جوری زیارت کردن انگار زیارت آخرشونه. جوری از حرم دل کندن انگار دارن جون میکنن. پس از ساعتی احسان از جمع عذرخواهی کرد و با خداحافظی کوتاهی قصد خانه کرد. دم رفتن ارمیا دستش را گرفت و قرآنش را در دستان احسان گذاشت: یک روزی این قرآن مال سیدمهدی بود، حاج علی داد به من. هجده ساله همدم منه. اینو یادگاری از من و سیدمهدی نگهدار. احسان با قدردانی گفت: مطمئن باشید خوب مواظبش هستم. ارمیا: خوب مواظب بودن این فرق داره. اینو باید خوب بخونی و خوب عمل کنی. از اون امانتی هاست که اگه تو ظرف شیشه ای ازش نگهداری کنی، بهش ظلم کردی! احسان: چشم. اما مطمئنید؟دختر پسر خودتون محق تر هستن برای داشتن این. بخصوص زینب خانم. ارمیا: قصه این قرآن فرق داره. خوب مواظبش باش. احسان که رفت حاج علی رو به ارمیا گفت: از قرآنت دل کندی؟ ارمیا: نه!بال پروازش باز بود، پر زدن بلد نبود! حاج علی: تو هم کتاب پرواز رو بهش دادی؟ ارمیا: وقتش بود که از پیش من بره. حاج علی دلش گرفت. بعضی آدمها راحت به قلبت می آیند و سخت میروند... ************* صدرا چراغ خواب را روشن کرد: چی شده رها؟از غروب تا حالا پکر بودی. جلوی پسرا نپرسیدم چون اگه میخواستی بدونن، میگفتی. رها دست از قدم زدن برداشت و چشمان پر اشکش را به صدرا دوخت: امروز با رامین حرف زدم. صدرا اخم کرد: مگه نگفتم دیگه سراغش نرو؟ ⏪ ... 📗 📙📗 📗📙📗
[•🥀🍂•] باز شب جمعه شب و دلم بیشتر از قبل برای شب جمعه ها و هوای حرمت تنگ است 💔 هر روز با خیال اربعینت و دیدار حرمت شب را به روز و روز را به شب میرسانم .. یعنی میشود بار دیگر...... 🌙 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
🌱🌸 بسم‌رب‌المهـــدے 🌸🌱
°•🌱 بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی ای نعمت‌ خاصّ خدا سلام ؛ به قَلبَت سلام ؛ به چَشمَت سلام ؛ به رنج و به بغض و به صبرت سلام صبحت بخیر آقا🌸🍃 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
جـمـعـــــہ: ناهار: امام حسن عسکری(درود خدا بر او باد) شام: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
آیت‌الله قاضی (رحمة الله علیه) فرموده اند: نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت بجا بیاورید با خضوع و خشوع
عاشقان وقت است🌿 اذان می گویند 📣 نماز اول وقت🕊🕊🕊 ذکر روز جمعه↯ اللّٰهـم صَلِّ علیٰ مُحَمَّد و آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُـم (¹⁰⁰مرتبه) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
خاطره ای از حمید اقا🌱 حمید اقارابنده ازبدوتولد میشناشم چون مادرشون دخترخالمه همیشه بهم میگفتیم پسرخاله من درگوش حمیداقاوبرادرش اذان واقامه گفتم برادرهای دوقلوی بهم شبیه بودند بقدری شباهتشان زیادبود که فامیل برایشان سخت بود بدانند کدام حمیدوکدام سعید هست ولی من همیشه تشخیص میدادم خاله ام ودختر خاله ام که مادر بزرگوارشهید هست می فرمودند شماچگونه تشخیص میدهید الان هم مادرشهید یادش هست همیشه این نکته رایاد اوری میکند بچه های دخترخاله ام همگی مومن ومودب هستند اینو همه فامیل میدانند حمید اقاگل سرسبدبودند پدربزرگوارشهید هم ازهم رزمان زمان جنگ مابودندحمیداقامتولدبعدازجنگ بودند واقعاحمید اقابهترین بودند خداانتخابش کردونزدخودش برد این جهان برایش کوچک بود، رازتشخیص رابعدازشهادت حمید اقابه مادرش عرض کردم گفتم یادتون هست به حمیداقامیگفتم نوربالا می‌زنی واقعاحمیداقانوربالا میزد بالای پیشانی کنارابرویش همیشه نورانی بود راوی: از اقوام شهید🌷 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ زینب سادات به آغوش مادر دوید و ارمیا ایلیایش را در آغوش کشید. بوی اسپند و صلوات و چهره پر اخم سیدمحمد و خنده های ارمیا. مادری پر از دلتنگیست. پر از عشق به طفلی که برای قد کشیدنش، قد باختی، جان دادی تا جان بگیرد. آیه مادرانه هایش را بین دو پاره وجودش قسمت میکرد. سهمی از آن زینب سادات و لطافت دخترانه اش، سهمی برای ایلیا و سن و سال نوجوانی اش. ارمیا حسرت میریخت پای پاهایی که نتوانست پا به پای آیه اش باشد و شرمنده آیه بود وقتی آرام قدم بر میداشت و آرام تاولهای پاهایش را از او پنهان میکرد. احسان هم مورد استقبال صدرا و سیدمحمد قرار گرفت. سیدمحمد: سفر چطور بود؟ احسان: با تصورات من متفاوت بود. سیدمحمد: ارمیا چطور بود؟ احسان: یکی دوبار مشکل تنفسی پیدا کرد.خداروشکر امکانات پزشکی در تمام مسیر بود. با اطلاعاتی هم که شما داده بودید، به مشکل خاصی بر نخوردیم. صدرا: میدونم کار سختی بود برات. پیاده روی، کارهای شخصی ارمیا، بیماریش. احسان: بیشتر کارهارو آیه خانوم انجام میداد. خیلی برام عجیب بود. یک صبر و آرامش خاصی در تمام مسیر داشتن. گاهی احساس میکردم مزاحم خلوت دو نفره اینها هستم. با اینکه بیشتر راه رو در سکوت بودن. سیدمحمد: یک مدتیه عجیب شدن. دیگه دارم میترسم. انگار خبریه که فقط خودشون میدونن. صدرا: منم همین حس رو دارم. یک چیزی شده که به کسی نمیگن. ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
موسسه مردم‌نهاد شهید عزیز🌹 همیار نیازمندان باشیم 🍃
‏وفرمود خداحیامی‌کندگریھ‌کننده‌برحُسین‌[؏]را عذاب‌نماید :) شبتون حسینی 🌙✨ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی