eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🔴 فروع دین: تولّی/ تبرّی/ امربه معروف/ نهی از منکر/ جهاد/ حج/ خمس/ زکات/ نماز/روزه 👈اول باید جبهه خودت‌ را مشخص کنی! 🌱تبری یعنی: دوری از حزب شیطان 🌱تولی یعنی: همراهی با حزب الله‌ 🌱جهاد یعنی: تلاش 🌱خمس و زکات یعنی: تلاش با مال 🌱حجّ یعنی: تلاش گروهی 🌱نماز یعنی: تلاش فردی 🌱روزه یعنی: تمرین بدن برای استقامت درحزب الله ✨امربه‌معروف یعنی: تلاش برای همراه کردن دیگران در حزب الله❗️ 🚩 نهی‌ازمنکر یعنی: تلاش برای خارج‌ کردن دیگران از حزب شیطان‼️ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#شهیدانہ ♥️🕊•• #شهادت . . اجر‌ ڪسانی‌ است ڪه‌ در‌ زندگی‌ خود مدام‌ در حآل‌ درگیری‌ با‌ نفسند‌ و‌ زم
🌸🌿 همسر شهید : مسلم علاقه زیادی به قرآن داشت❤️ و هر شب پس از نماز عشاء، سوره واقعه را تلاوت می‌کرد و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشررا می‌خواند همچنین پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق را حتماً تلاوت می‌کرد 😊تاکید ویژه‌ای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا می‌شد می‌گفت: شاید در روز گناهی مرتکب شده‌ام که برای نماز شب بیدار نشدم.😔 نخستین باردر مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول (ص) بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب من را خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت: گر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی.✅ من هم در جواب گفتم: رضایت دارم بروی و ان‌شاءالله صحیح و سلامت بر می‌گردی اما وی تاکید داشت که شهید می‌شود.💔 شهید مدافع حرم مسلم خیزاب🌹 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
موسسه مرد نهاد شهید عزیز🌹 موکب الرضا علیه سلام @modafehh
• • "ما همیشه صداهاے بلند را شنیدیم پر رنگ ها را دیدیم غافل از اینڪه شهدا بےصدا مےآیند، بے رنگ می مانند و آرام مےروند...." شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه زیر گوش ارمیا گفت: خوب استاد و مرشدی شدی ها! ارمیا خندید آرام گفت: شاید احسان پایان نامه من باشه! مثل من که پایان نامه سید مهدی بودم! باقیات الصالحات بذارم از خودم. آیه لب ور چید: اینجوری نگو ارمیا باز هم لبخند زد... ************** دقایقی نگذشته بود که دوباره احسان سر بحث را باز کرد: یعنی هرکس ریش گذاشت و چادر سر کرد، آدم خوبیه و اینجوری نبود، بد؟ ارمیا سرفه ای کرد: کی این حرفو زدم؟ هر آدمی خوبیها و بدی های خودشو داره. یکی حجاب داره، نماز نمیخونه! یکی نماز میخونه حجاب نداره. یکی غیبت میکنه و ریش میذاره! ظاهر ملاک نیست اما بخش بزرگی از ملاک هستش. ایمان وقتی نهادینه بشه،وقتی تمام وجودت بگیره، حالات درونی، به بیرون هم نمایان میشه. شنیدی که، از کوزه برون همان طراود که در اوست... بعضیایی که باعث این نوع سوگیری شما شدن، افرادی هستن که ففط ظاهرشون رو درست کردن، به امیدی که باطن خودش درست بشه. به این بحث و صحبتها توجه نکن. اینجا جاییه که باید ببینی و حس کنی. مردمی رو نگاه کن که همه داراییشون رو دستشان میگیرن و با احترام و خواهش برات میارن. مردمی رو ببین که بهترین رو برای تو میارن و خودشون شاید یک تکه نون برای خوردن زن و بچه هاشون ندارن! بچه هایی رو ببین که بخاطر اینکه زائر خونشون نرفته اون هم فقط یک شب، چطور گریه میکنن! احسان و کرمشون رو ببین. بخشندگی بی منت! گاهی دیدن کاری میکند که هزار شنیدن نمیکند. ⏪ ... 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ احسان: پس اگه جای من بودید و تو مسیر اینهارو میدیدید چی میگفتید؟! طوری رفتار میکردن انگار سفر آخرشونه. جوری زیارت کردن انگار زیارت آخرشونه. جوری از حرم دل کندن انگار دارن جون میکنن. پس از ساعتی احسان از جمع عذرخواهی کرد و با خداحافظی کوتاهی قصد خانه کرد. دم رفتن ارمیا دستش را گرفت و قرآنش را در دستان احسان گذاشت: یک روزی این قرآن مال سیدمهدی بود، حاج علی داد به من. هجده ساله همدم منه. اینو یادگاری از من و سیدمهدی نگهدار. احسان با قدردانی گفت: مطمئن باشید خوب مواظبش هستم. ارمیا: خوب مواظب بودن این فرق داره. اینو باید خوب بخونی و خوب عمل کنی. از اون امانتی هاست که اگه تو ظرف شیشه ای ازش نگهداری کنی، بهش ظلم کردی! احسان: چشم. اما مطمئنید؟دختر پسر خودتون محق تر هستن برای داشتن این. بخصوص زینب خانم. ارمیا: قصه این قرآن فرق داره. خوب مواظبش باش. احسان که رفت حاج علی رو به ارمیا گفت: از قرآنت دل کندی؟ ارمیا: نه!بال پروازش باز بود، پر زدن بلد نبود! حاج علی: تو هم کتاب پرواز رو بهش دادی؟ ارمیا: وقتش بود که از پیش من بره. حاج علی دلش گرفت. بعضی آدمها راحت به قلبت می آیند و سخت میروند... ************* صدرا چراغ خواب را روشن کرد: چی شده رها؟از غروب تا حالا پکر بودی. جلوی پسرا نپرسیدم چون اگه میخواستی بدونن، میگفتی. رها دست از قدم زدن برداشت و چشمان پر اشکش را به صدرا دوخت: امروز با رامین حرف زدم. صدرا اخم کرد: مگه نگفتم دیگه سراغش نرو؟ ⏪ ... 📗 📙📗 📗📙📗
[•🥀🍂•] باز شب جمعه شب و دلم بیشتر از قبل برای شب جمعه ها و هوای حرمت تنگ است 💔 هر روز با خیال اربعینت و دیدار حرمت شب را به روز و روز را به شب میرسانم .. یعنی میشود بار دیگر...... 🌙 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
🌱🌸 بسم‌رب‌المهـــدے 🌸🌱
°•🌱 بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی ای نعمت‌ خاصّ خدا سلام ؛ به قَلبَت سلام ؛ به چَشمَت سلام ؛ به رنج و به بغض و به صبرت سلام صبحت بخیر آقا🌸🍃 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
جـمـعـــــہ: ناهار: امام حسن عسکری(درود خدا بر او باد) شام: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
آیت‌الله قاضی (رحمة الله علیه) فرموده اند: نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت بجا بیاورید با خضوع و خشوع
عاشقان وقت است🌿 اذان می گویند 📣 نماز اول وقت🕊🕊🕊 ذکر روز جمعه↯ اللّٰهـم صَلِّ علیٰ مُحَمَّد و آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُـم (¹⁰⁰مرتبه) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
خاطره ای از حمید اقا🌱 حمید اقارابنده ازبدوتولد میشناشم چون مادرشون دخترخالمه همیشه بهم میگفتیم پسرخاله من درگوش حمیداقاوبرادرش اذان واقامه گفتم برادرهای دوقلوی بهم شبیه بودند بقدری شباهتشان زیادبود که فامیل برایشان سخت بود بدانند کدام حمیدوکدام سعید هست ولی من همیشه تشخیص میدادم خاله ام ودختر خاله ام که مادر بزرگوارشهید هست می فرمودند شماچگونه تشخیص میدهید الان هم مادرشهید یادش هست همیشه این نکته رایاد اوری میکند بچه های دخترخاله ام همگی مومن ومودب هستند اینو همه فامیل میدانند حمید اقاگل سرسبدبودند پدربزرگوارشهید هم ازهم رزمان زمان جنگ مابودندحمیداقامتولدبعدازجنگ بودند واقعاحمید اقابهترین بودند خداانتخابش کردونزدخودش برد این جهان برایش کوچک بود، رازتشخیص رابعدازشهادت حمید اقابه مادرش عرض کردم گفتم یادتون هست به حمیداقامیگفتم نوربالا می‌زنی واقعاحمیداقانوربالا میزد بالای پیشانی کنارابرویش همیشه نورانی بود راوی: از اقوام شهید🌷 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ زینب سادات به آغوش مادر دوید و ارمیا ایلیایش را در آغوش کشید. بوی اسپند و صلوات و چهره پر اخم سیدمحمد و خنده های ارمیا. مادری پر از دلتنگیست. پر از عشق به طفلی که برای قد کشیدنش، قد باختی، جان دادی تا جان بگیرد. آیه مادرانه هایش را بین دو پاره وجودش قسمت میکرد. سهمی از آن زینب سادات و لطافت دخترانه اش، سهمی برای ایلیا و سن و سال نوجوانی اش. ارمیا حسرت میریخت پای پاهایی که نتوانست پا به پای آیه اش باشد و شرمنده آیه بود وقتی آرام قدم بر میداشت و آرام تاولهای پاهایش را از او پنهان میکرد. احسان هم مورد استقبال صدرا و سیدمحمد قرار گرفت. سیدمحمد: سفر چطور بود؟ احسان: با تصورات من متفاوت بود. سیدمحمد: ارمیا چطور بود؟ احسان: یکی دوبار مشکل تنفسی پیدا کرد.خداروشکر امکانات پزشکی در تمام مسیر بود. با اطلاعاتی هم که شما داده بودید، به مشکل خاصی بر نخوردیم. صدرا: میدونم کار سختی بود برات. پیاده روی، کارهای شخصی ارمیا، بیماریش. احسان: بیشتر کارهارو آیه خانوم انجام میداد. خیلی برام عجیب بود. یک صبر و آرامش خاصی در تمام مسیر داشتن. گاهی احساس میکردم مزاحم خلوت دو نفره اینها هستم. با اینکه بیشتر راه رو در سکوت بودن. سیدمحمد: یک مدتیه عجیب شدن. دیگه دارم میترسم. انگار خبریه که فقط خودشون میدونن. صدرا: منم همین حس رو دارم. یک چیزی شده که به کسی نمیگن. ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
موسسه مردم‌نهاد شهید عزیز🌹 همیار نیازمندان باشیم 🍃
‏وفرمود خداحیامی‌کندگریھ‌کننده‌برحُسین‌[؏]را عذاب‌نماید :) شبتون حسینی 🌙✨ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•°🌱 🕌| سلام صبح گاهی محضر ارباب ◽️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن 📆| امروز شنبه | ۶ شهریور ۱۴٠٠ 📅| ١٩ محرم الحرام ۱۴۴۳ ⏳| تا اربعین ۳٠ روز باقی است... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
میدونستۍ یہ ایموجی تو میتونہ درون قݪب یہ آدم حس ایجاد کنہ؟😧😓 آره شاید بہ نظر خیݪیامون مسخره و خنده دار بیاد وݪۍ اینطور نیست رفیق خیلۍ ها هستن با یہ دونہ ایموجۍ لبخند[☺️] ایموجۍ قݪب[♥️] و.... درونشون حسۍ ایجاد میشہ طرف داره با نامحرمش صحبت میکنہ یہو با این ایموجی [☺️] از طرف مقابݪش رو بہ رو میشہ دݪش میݪرزه میدونۍ چرا؟چون اون داره تصورت میکنہ با این ݪبخند🚶🏻‍♀ یا وقتۍ براش [♥️] میفرستۍ ممکنہ هزاااااار جور فکر بیاد تو سرش 💭نکنہ دوستم داره؟ 💭نکنہ عاشقم شده؟ 💭شاید براش مہمم کہ قݪب فرستاده و... و... و... شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
💠بسـم الله الـرحمـن الـرحیـم💠 •| نـام : حمیــــد •| نـام خانـوداگـے : سیاهکالے مرادی وے متولد اردیبهشتـ ۱۳۶۸ استـ در قزوین متولد شد. وی جوانے مومن و انقلابـے ، مصداق کلام نورانے ولے فقیه زمان خویش بود. او در سوریه به خطوط مبارزه با دشمن تڪفیرے پیوست و جزو مدافعانـــ حریـم آل الله شـد. و در این راه در ۴ آذر ماه ۱۳۹۴ به فیض شهادتـ نائل آمد. 🌀 چند سـطر از وصیتـ نامه ے شهید : ابتدا لازم استـــ بگویم دفاع از حرم حضرت زینبـ(س) را بر خود واجب میدانم و سعادتـــ خود را خط مشـے خانواده دانسته و از خدا مےخواهم مرا در این راه ثابت قدم بدارد. °•| شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی