eitaa logo
"کنجِ حرم"
264 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
[•🌙•] خدایا! ما رو جزء ڪسانۍ قرار ندھ ڪھ خواب رو از چشم و قرار رو از قلب بندہ هات میگیرن....❤️‍🩹
•°~🦋⚡️ همین‌الان‌یهویی↓ خدایامیشھ‌توبغلت‌قایم‌بشیم وگریھ‌کنیم؟! بعدتوهِی‌بهمون‌بگی: لاتَخَف؟ :)💛🙂 🌹 🌹 ❣
🍃میـــگم‌قبول‌داری هیچڪس‌نمیتونـه‌مثـل‌‌خدا‌ اینقـدر‌زیبا و‌آروم‌‌آدمـو‌ببخشـه؟ (: تـازه‌به‌روت‌ھم‌نمیـآره. . . ڪه‌گاھـۍکۍبودۍو‌چـۍشـدی
حواسمون باشــــــــــہ⚠️! اگھ بلـــــند نشیم! آقامون باید بشینہ . . . منتظر نســـــل بعدی💔🚶🏻‍♂! !
🖐🏻 توےِ‌پروفایل‌ها‌و‌بیو‌گرافے‌هامون‌میزنیم: فرزند‌انقلاب ؛ سرباز‌آقا ؛ پسرڪ‌جھادے🧔🏻 شھیدھ‌🕊 ؛ شھید‌گمنام و ...🤥 _امـا! بہ‌همین‌راحتے‌همدیگرو‌ناراحت‌میکنیم😔 وهمچنین‌قضاوت ..!👊🏻 بہ‌نظرتون‌شھید‌هم‌میشیم‌با‌این‌‌کارامون؟!😶 چقدر شهیدیم❓
پروردگارا!🤲 سال هاست به این نتیجه رسیده ام که؛ " تو " آن مشترک مورد نظری، که همیشه در دسترسی .. اِلٰهي وَ رَبّي مَنْ لي غَیْرُکَ ❤️
نرسیده‌بود‌برای‌امتحان‌خوب‌ بخونه!😥 فقط‌دو‌درس‌اول‌رو‌خونده‌بود..✌️🏼 چیز‌زیادی‌بلد‌نبود‌تقریبا میدونست‌این‌درس‌رو میافته!🚶🏻‍♂ سرجلسه‌یه‌نگاه ‌به‌برگه‌کرد👀 ازهرسوال‌چندتا‌جمله‌میتونست‌بنویسه!📝 یادش‌افتاد‌جزوه‌این‌درس‌تو‌ گوشیشه📲 گوشیشم‌تو‌جامدادیش‌کنار ‌دستش❗️ گوشی‌آروم‌دراورد😶 گذاشت‌کنار‌دستش چندبار‌خواست‌گوشی‌و‌باز‌کنه‌وجزوه‌رو‌بالا‌بیاره... اما‌همش‌میگفت‌به‌چه‌قیمتی!💰 خدارو‌چیکارکنم‌داره‌میبینه!🌱 توکل‌بر‌خداخودش‌کمک‌میکنه!♥️ نمره‌اولیش‌شده‌بود۹🤦🏻‍♂ نمره‌نهاییشو‌استاد۱۰داده‌بود خوشحال‌بود‌که‌قبول‌شده🤩 گفتم‌انگار‌شق‌القمر‌کردی ! ۱۰اونم‌با‌کمک‌استاد‌ذوق‌داره؟😐 گفت:نه‌اینکه‌تو‌شرایط‌سخت ‌دستم‌به ‌گناه‌و تقلب‌نرفت‌ذوق‌داره..😎 ۱۰‌با‌کمک‌استاد‌شرافت‌داره ‌به‌بیست‌ با‌تقلب... نداره‌؟؟✌️🏼 ࢪفیق‌شرایط‌گناه‌کردن‌همیشه‌ فراهمه😈 این‌تویی‌که‌باید‌‌با‌نفس خودت ‌بجنگی و‌شکستش‌بدی👊🏻💪🏻 یادت‌نره‌خدا‌تورو‌میبینه
‍ راستے‌دخترخانم‌😕 دیروز‌توۍ‌یہ‌جمعے‌نشستہ‌بودیم‌یڪے از‌پسراۍ‌فامیل‌گفت‌:👦🏻 خیلے‌دلم‌بہ‌حال‌دخترا‌میسوزه😔 بیچاره‌ها‌صورتشونو‌ڪامل‌‌عمل‌میڪنن✂️ هفتادقلم‌آرایش‌میڪنن💄 یہ‌ساعت‌جلو‌آیینہ‌موهاشونو‌ مدل‌میزنن💇🏻‍♀ دڪمہ‌مانتو‌هاشونو‌باز‌میزارن😧 توخیابون‌باهزار‌نازو‌ادا‌راه‌میرن…😏 قھقھہ‌سرمیدن‌🤣ڪہ‌ما‌پسرا‌فقط‌ نیگاشون‌ڪنیم😍 آخر‌سرهم‌ڪلے‌خندید‌!!!😂 دختـر‌جون‌گرفتے‌مطلبو‌؟؟🙎🏻‍♀📝 فھمیدۍ‌منظورشو!!؟🙁 چرانمیفھمے؟😒شایدم‌میفھمےهاااا😐 ولے‌خودتو‌بہ‌خواب‌زدۍ😴 اینجورۍ‌نبودیااااا😞اینجورۍ‌شدۍ😒 تویہ‌دختـرپاڪ‌ونجیب‌‌ایرانے‌بودۍ☺️🇮🇷 خانم‌بودۍ🧕🏻 نمیدونم‌چے‌شدۍ‌تو😑 دختـرجون‌بہ‌خودت‌بیا😔 هنوز‌دیر‌نشده😉 یہ‌ڪم‌واسہ‌دختـر‌بودنت‌ارزش‌ قائل‌بشے‌بد‌نیستاااا🙃 ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
«🍊🧡» میگفت‌‌کھ : از‌هیئت‌‌اومدے‌بیرون چشمت‌‌بہ‌نامحرم‌‌خورد‌اما سرت‌ُ‌ننداختی‌‌پایین؛‌باختی🚶🏾‍♂️👀 :)) 🌿
چشمان‌توپایان‌پریشانی‌هاست دست‌توڪلیدقفل‌زندانی‌هاست ای‌یوسف‌گمگشته‌ڪجایی‌برگرد دیدارتوآرزوی‌ڪنعانی‌هاست
🍃❁🍃❁🍃❁🍃❁🍃❁🍃 [﷽♥️] 📄🔗 ☝️🏻 میدونی‌خوب‌بودن‌‌فقط‌به‌این‌نیست‌ ڪه‌همش ‌نمازبخونی‌وقرآن‌بخونی‌و... چه‌پسر‌چه‌دختر‌بلندبشی... چارتادونه‌ظرف‌بشوری‌ جارویی‌بڪشی🤗 تمیزڪنی‌خونه‌رو‌بی‌منت😉 به‌خاطراینڪه‌لبخندبه‌لب‌مادر یا پدر یا همونی‌ڪه‌پیشش‌زندگی‌می‌ڪنی بیاری خودش‌ڪُلی‌می‌اَرزه 🍃❁🍃❁🍃❁🍃❁🍃❁🍃 🔗🖤¦➜ ‍م‍ن‍‌اࢬا‍م‍اࢬݫم‍اڼ
‌ ”داغ‌مـ🏹ـادر“ تو ماشین نشستم،گفتم ببخشید عزیز میشه ضبط رو خاموش کنی؟! گفت حاجی بخدا مجازه،چیز بدی هم نمیخونه... گفتم:میدونم...ولی عزادارم!💔 گفت:شرمنده و ضبط رو خاموش کرد... و بعد گفت:تسلیت میگم!اقوام نزدیک بوده؟ گفتم:بله،مادرم از دنیا رفته...😔 گفت:واقعا متاسفم،داغ مادر خیلی بده... منم توبیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر می کشید،بنده خدا راحت شد‌ بعد پرسید:مادر شما هم مریض بودن؟ گفتم نه،مجروح بود... پرسید: یعنی چی؟؟؟ گفتم:یه عده از خدا بی خبر ریختن سرش و کتکش زدن. گفت:جدا؟بعد شما هیچ کاری نکردی؟؟ گفتم:ما نبودیم وگرنه می دونستیم چی کارشون کنیم...😖 گفت:خدا لعنتشون کنه!یعنی این قدر ضربات شدید بود؟؟؟ گفتم: آره،مادرم۳ماه بستری شدن و بعد از دنیا رفتن...😢💔 گفت:حاجی ببخشیدا عجب آدمای بی آبرویی بودن! من خودم شاید هر غلطی بکنم ولی پای ناموس که وسط باشه رگ غیرتم نمیزاره دست از پا خطا کنم‌... بغضم گرفت... تو دلم گفتم کاش چندتا جوون مثل تو بودن تو مدینه... نمیذاشتن به ناموس علی جسارت بشه... سکوتم رو که دید گفت:ظاهرا ناراحتت کردم... گفتم:نه خواهش میکنم...واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه... گفت: جوون بودن؟ گفتم:آره فقط۱۸ساله بودن... پرسید:گرفتی مارو حاجی؟؟؟؟؟شما که خودت بیشتر از ۱۸سالته!چطور مادرتون...😏 حرفش و قطع کردم و گفتم:مادر شماهم هست...این ۱۸ساله مادر همه ماه شیعه هاست،حضرت زهراست...😭💔 مکث کرد و با تعجب نگام کرد و بعد خیره شد به جاده... گفت:آها ببخشید تازه متوجه شدم...اما خیلی به دلم نشست که گفتی زهرا مادرمن هم هست،راست میگی؟؟ فاطمه زهرا مادر منم هستن؟😢 نمیدونستم،اینجوری احساس نزدیک بودن با حضرت زهرا هم دارم. راستی حاجی یه سی دی دارم البته برای امام زمانه! ولی خب فرقی هم نمیکنه!امام زمان هم این روزا عزاداره دیگه؟اگه دوست دارین بزارم... بغض داشتم و نمیتونستم جواب بدم.😢 داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط و صدای مداحی؛ "اگه تو‌بودی تو کوچه مادرتو نمیزدن!😭 اگه تو بودی خونشو آتیش نمیزدن!😭 بیا مهدی بیا بیا مهدی بیا من بودم و راننده و صدای روضه و چشمهای خیس هردومون😭💔! ‌ ‌🦋¦⇢ ؏ـَجِّل‌لِوَلیِڪْ‌أ‌لفَرَجْ ‌ 🔗🖤¦➜ ‍م‍ن‍‌اࢬا‍م‍اࢬݫم‍اڼ