❣#سلام_امام_زمانم❣
🌱سلام ای مونس دلهای خسته...
سلام ای مرحم قلب شکسته...
🌱 نظر کن بر دل آن شیعه ای که...
به امیدی سر راهت نشسته...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┏━━━━━━━━🌺
@mohabbatkhoda
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت72
🔹 شناخت چهره فریبنده دنیا
🔰 در حکمت ۷۲ می خوانیم :
💠 «الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ؛ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ»
یعنی ؛ " دنیا بدن ها را فرسوده ولی آرزوها را تازه می کند، مرگ را نزدیک ولی خواسته ها را دور و دراز می سازد ، کسی که به آن دست یابد ، خسته می شود و کسی که به آن نرسد رنج می برد. "
🔻 همچنان که دقت فرمودید، موضوع این حکمت شناخت چهره خطرناک ، فریبنده و آسیب زنندهٔ دنیایی است که فنا در ذات آن قرار دارد.
🔻مولا علی (علیه السلام) ، در همین رابطه در خطبهٔ ۱۱۴ نهج البلاغه ، اینگونه به ما هشدار می دهند که دنیا چگونه است؟ می فرمایند : " آری همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتن است، از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زِه کرده، تيرش به خطا نمی رود و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تير مرگ هدف قرار می دهد و تندرست را با بيماری از پا در می آورد و نجات يافته را به هلاکت می کشاند."
🔻مولا علی (علیه السلام) باتوجه به این چهرهٔ مخفی و خطرناک و فریبنده دنیاست، که به فرزند عزیزشان امام حسن (علیهالسلام)، در بند دوم از نامه ۳۱ اینگونه مینویسند: " با بررسی تحوّلات ناگوار دنیا، به او (یعنی به قلب) آگاهی بخش و از دگرگونی روزگار و زشتی های گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
محبت خدا
بسم الله الرحمن الرحیم🌸 #کتاب_رهایی_از_رنجها #درس شانزدهم پذیرش عمیق رنج 🔹برای اینکه آدم ا
بسم الله الرحمن الرحیم🌺
#کتاب_رهایی_از_رنجها
#درس هفدهم
پذیرش رنج و استقبال از آن✅
🔹مثلا رنج صدقه دادن جلوگیری از رنج های دیگه میکنه.
💞امام باقر عليه السّلام فرمودند:
نيكوكارى و صدقه فقر را از بين برده و عمر را زياد مىكند و هفتاد مرگ بد را از كسى كه اين دو عمل را انجام بدهد، دور مى كند.🍀🌸
خوبی کردن و در مقابل بدی دیدن ✅
زحمت کشیدن برای کسی و خیانت دیدن
و....✅
در مقابل این موارد باید بگیم
👈خدایا واقعا ممنون رو برای خودت میخوای که اینطوری شد؟
😇 میخوای خودت پاداشم رو بدی؟
به محض این کار ایمان بالا میره و شیرینی آن را در قلب حس میکنیم💖
هرکس ببینه میگه چی شده خیانت دیدی و مهربونتر شدی؟😌
👈پس همیشه بانشاط باش
روز عاشورا هرچه ب عصر عاشورا نزدیک تر میشد
صورت امام حسین علیه السلام
بیشتر گل مینداخت😍 معلوم بود نشاطشون بیشتر میشه❤️
آدم از اتفاقات بد ناراحت میشه 😢ولی اینارو به زیبایی اداره میکنه✅
یا امام حسین علیه السلام در گودی قتلگاه باخدا مناجات میکنه و احساس رضایت داره❤️
⏪وقتی بارنج ها زیبا برخورد کنیم
باگذشت ۱۴۰۰سال باشنیدن وقایع کربلا دل های انسان ها میلرزه
مثلا در راهپیمایی اربعین میلیون ها نفر پای پیاده بالبخند رضایت به سمت ابا عبدالله حرکت میکنند✳️
پس👈
در زندگی با مواجهه با مشکلات لبخند بزن ☺️
و باخدا مناجات کن
به خدا بگو 🤲
مگه من مال توام ک میخوای خصوصی باهام حساب کنی؟
یعنی ایقد منو دوست داری؟💖
@mohabbatkhoda
#حدیث
🌸 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🍃هر كس بسيار استغفار كند
خدا براى او از هر غمى گشايش،
از هر تنگنايى رهايى و ازجايى كه
انتظار ندارد روزى مى دهد...
@mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 مکالمه جذاب امیرالمومنین علی علیه السلام با یک عاشق بیابانگرد...
🔸استاد پناهیان
✅ @mohabbatkhoda
❤️🖤❤️🖤❤️
😈 #دام_شیطانی😈
#قسمت_چهارم 🎬
داخل کلاس شدم,سمیرا از دیدنم تعجب کرد,رفتم کنارش نشستم,سمیراگفت:توکه نمیومدی ,همراه من رسیدی که....
اومدم بهش بگم که اصلا دست خودم نبود,یه نگاه به سلمانی کردم,دیدم دستش را گذاشته روبینیش وسرش رابه حالت نه تکون میده....
به سمیراگفتم:بعدا بهت میگم.
اما من هیچ وسیله وحتی دفتری و...همرام نیاورده بودم
کلاس تموم شد من اصلا یادم رفته بود ,شاید بابا منتظرم باشه,اینقد هم باترس اومدم بیرون که گوشیم هم نیاورده بودم.
پاشدم که برم بیرون,سلمانی صدام زد:خانوم سعادت شما بمونید کارتون دارم,نگران نباشید باباتون رفتن ,سرکارشون.....😳
دوباره گیج شدم,یعنی این کیه,فرشته است؟اجنه است؟روانشناسه که ذهن رامیخونه,این چیه وکیه؟؟؟
سمیرا گفت:توسالن منتظرت میمونم ورفت بیرون.
استاد یک صندلی نزدیک خودش گذاشت وخودشم نشست روصندلی وگفت:بیا بشین,راحت باش,ازمن نترس,من اسیبی بهت نمیزنم.
با ترس نشستم ومنتظر شدم که صحبت کند
سلمانی:وقتی باهات حرف میزنم به من نگاه کن,سرم راگرفتم بالا ونگاهش کردم,
دوباره آتیش توچشماش بود اما اینبار نترسیدم.
سلمانی گفت:یه چیزی داره منو اذیت میکنه باید اون از طرف توباشه,ازخودت دورش کن تا حرف بزنیم .
گفتم :چی؟؟
یه گردنبد عقیق که حکاکی شده است...
وااای این راازکجا میدید ,اخه زیرمقنعه وچادرم بود. 😳
درش آوردم وگفتم فقط وان یکاده...دادم طرفش,یه جوری خودش راکشید کنار که ترسیدم...
گفت سریع بیاندازش بیرون...
گفتم آیه ی قرانه...
گفت:توهنوز درک حقیقی از قران نداری پس نمیتونی ازش استفاده کنی .
داد زد,زود بیاندازش....
به سرعت رفتم توسالن گردنبند رادادم به سمیرا وبی اختیار برگشتم,
سلمانی:حالا خوب شد ,بیا جلو,نگاهم.کن...
رفتم نشستم
سلمانی:هیچ میدونی چهره ی تو خیلی عرفانی هست,اینجا باشی ,ازبین میره,این چهره باید تویک گروه عرفانی به کمال برسه...
سلمانی حرف میزد وحرف میزد,ومن به شدت احساس خوابالودگی میکردم,بعدها فهمیدم اون جلسه ,سلمانی من را یه جورایی هیپنوتیزم کرده,دیگه از ترس ساعت قبل خبری نبود ,برعکس فکرمیکردم یه جورایی بهش وابسته شدم.
همینجور که حرف میزد,دستش راگذاشت رو دستم,من دختر معتقدی بودم وتابه حال دست هیچ نامحرمی به من نخورده بود ,اما تو اون حالت نه تنها دستم راعقب نکشیدم بلکه گرمای عجیبی از دستش وارد بدنم میشد که برام خوش آیند بود,وقتی دید مخالفتی باکارش نکردم,دوتا دستم راگرفت تومشتش وگفت :اگر ما باهم اینجورگره بخوریم تمام دنیا مال ماست .
#ادامه_دارد ..
🌩️💦🌩️💦🌩️💦🌩️💦
#سلام_امام_زمانم
می گشاییم بال های صبر دل ها را
به امید خدا
خواهد آمد روزگاری که
ببینیم روی زیبای تو را
❣اللهم عجل لولیک الفرج
@mohabbatkhoda