#کرونا_تا_بهشت
#قسمت۶۸🎬:
خدای من، از انچه که میدیدم وحشت زده شدم,مشخص بود صورت عمر صدمه ی شدیدی دیده,نصف لب بالایی ان انگاربریده شده بود وگوشه ی بینی اش پریده بود وردی که اثر زخمی عمیق بود به صورت مورب از چانه تا بالای شقیقه هایش کشیده شده بود اما باز نگاهش برایم اشنا ومهربان بود.
سفیانی امر کرد که برروی صندلیهای چرمی بنشینیم.
من یک طرف نشستم وخزیمه وعمرهم صندلی روبه رویم.
خزیمه به عمرگفت:ببین فارسی نیست عربی هم نیست,به گمانم زبانش عبری باشد,با عبری از اوبپرس کیست واینجا چه میکند,تاکید کن حقیقت را بگوید وگرنه کاری به سرش میدهم که مرغان هوا به حالش گریه کنند...
عمر با زبان عبری گفت:تو که هستی ,مگر خانه وبچه نداری که ازجانت سیرشده ای وسراز جهنم این تکفیریها دراوردی...
بااین حرفش فهمیدم که واقعا عمر باید جاسوس باشد وگرنه اینجا را جهنم نمیدانست وسفیانی را تکفیری نمیخواند پس بااعتماد به نفس,بیشتری
گفتم:من نمیدانم توکی هستی وچی,هستی,فقط,به تومیگویم من زبان اینها را میفهمم ,قبل از امدن تو بحثشان برسر جاسوس بودن توبود ,وسایل استراق سمعی دربیابان پیدا کرده اند که انگشت نگاری شده,تا ساعتی دیگر اگر نتیجه اش این بود تو جاسوس هستی ,حتما حسابت رامیرسند....
عمر که انگاری واقعا من خودم را معرفی کردم ,با طمأنینه سرش را تکان داد وگفت:پس باید فرار کنیم ,توهم اگر اینجا باشی بالاخره کشته خواهی شد,باید با من بیایی ,همین الان...
من:نه نه...من از,امدن به اینجا هدفی دارم,دنبال عزیزانی هستم که تا پیدایشان نکنم نمیتوانم برگردم وراه پیدا کردنشان بودن دراین لشکراست...
دراین حین خزیمه به میان حرفم پرید ورو به عمر گفت:چقدر طولانی,بگو چه میگوید؟
عمر:این خانم از اسراییل است,گویا چندی پیش شوهرش گم میشود وبعداز جستجوی زیاد میفهمد به این لشکر پیوسته,الان هم به دنبال شوهرش امده,درضمن قبل از این هم به اردوگاه دشمنان نزدیک شده...اجازه بدهید ببینم چه اطلاعاتی دارد...
سفیانی سرش راتکان داد وگفت:خوبه ,ادامه بده ببینیم به کجا میرسی...
عمر دوباره روبه من کردوگفت:تو باید با من فرارکنی,چون وچرا هم نکن,عزیزانت هم به موقع پیدا میشود,شاید در پی شوهرت امده باشی هاااا,ودروغ من راست از کار دراید...
من:نمی توانم بگویم فقط میدانم که همراه شما نمی ایم...شما خودتان رانجات دهید...
عمر که انگار از این سرسختی من عصبانی شده بود,مشتش را گره کرد ومثل زمانی که علی عصبانی میشد بر روی زانوش زد وبا تحکم گفت:
#ادامه دارد...
🖊 به قلم………ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
#سلام_امام_زمانم
قسم به سوره فرقان ...
ظهور میخواهیم
به آیه آیه قرآن ...
ظهور میخواهیم
کنارت ای گل نرگس ...
جهان ما زیباست
بس است این غم و هجران ...
ظهور میخواهیم
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
محبت خدا
#کنترل_ذهن 125 ⭕️ اصلا توی تلویزیون آدم میذارن و میگن تو بشین سر اینا رو به حرفای الکی بند کن، ماه
#کنترل_ذهن 126
آقا از امروز بنای زندگیت رو بر این بذار که پای هر حرفی نشینی ☺️
وقتت رو برای هر چیزی نذاری.
هر آگاهی رو نری دنبالش
✅ بله اگه میدونی یه چیزی هست که یاد بگیری باهاش میتونی #پول فراوان به دست بیاری. حتما برو دنبالش! 😊
✅ حتما پول در بیار و حالش رو ببر🌹🎉👌
🔷توی پول دراوردن کم نذار. فقط هم به خاطر امر خدا پول در بیار.
ولی اگه قرار باشه وقتت رو بذاری و ذهنت رو الکی شلوغ کنی واقعا این ظلم رو به خودت نکن.
🔶 به خدا تک تک شما حیف هستید....
🌷 ذهن تو حیفه...
نذار هر کسی بهش آسیب برسونه...
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
محبت خدا
#کنترل_ذهن 126 آقا از امروز بنای زندگیت رو بر این بذار که پای هر حرفی نشینی ☺️ وقتت رو برای هر چیز
#کنترل_ذهن 127
🔵 گفتیم که مدیریت ذهن، کنترل برخی آگاهی هاست. یعنی اجازه ندیم که هر آگاهی وارد ذهنمون بشه ☺️👈🏼🔞
💢 همونطور که میدونید بعضی از آگاهی ها انقدر ضرر داره که خدا حرامشون کرده!
مثلا غیبت...
⭕️ اصلا تو چرا باید عیب و گناه یه نفر دیگه رو بدونی که نگاهت نسبت بهش عوض بشه؟
⭕️ طبق ایات قران، کسی که غیبت میکنه مثل این هست که گوشت برادرش رو میخوره!🔥
بعضی از آگاهی ها تا این حد ضرر دارن.
💢 یا مثلا اطلاع پیدا کردن از سحر و جادو! یا کتاب های گمراه کننده. همه این ها آگاهی هایی به آدم میدن که اصلا نیاز نداره.
حتی در تعقیبات نماز عصر میخونیم
اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع....
📌 خدایا به تو پناه میبرم از علمی که به من سود نمیرسونه...
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
💥🌺💥🌺💥🌺💥🌺💥🌺💥
⚠️ کاش هرچه زودتر بفهمیم آنچه که شیعیان مدینه نفهمیدند:
اینکه حضرت زهرا در روزهای پایانی عمر شریفش، برای دوری از پدری چون رسول الله، برای درد پهلوی شکسته؛ و حتی برای محسن از دست رفته اش گریه نمیکرد.
💢 زهرای مرضیه بر این گریه میکرد که با اینکه برای اتمام حجت بر شیعه با تمام وجود به دفاع از امامش برخواست، اما مردم بی بصیرت مدینه در دفاع از ولایت با او همراهی نکردند.
🔆 حضرت زهرا گریه میکرد چرا که می دانست تا شیعه نخواهد، امامش در غربت و مظلومیت خواهد بود.
🔥 مادرمان زهرا نه از آتش در، که از دیدن دست های بسته #امام_زمان خود سوخت.
▪️مادر جان ما را ببخش که سال های سال است به تماشای دست های بسته امام زمانمان، در زندان غیبت نشسته ایم.
ما را ببخش و با همان دست شکسته برایمان دعا کن که برای یار او شدن، سخت محتاج دعای مادرانه شماییم.
🍃🌹🍃
باباجانم، مهدی فاطمه❣
در این شبهای بعد از مادرسلام الله علیها، مرحمتی بفرما
و ما را زیر چادرش یکجا جمع کن و
با خواندن آیه تطهیر و دمیدنش بر ما،
حال قیام را در ما زنده کن تا
خداوند توحیدش را در ما ببیند
و در شب یلدا تو را بر ما نازل بفرماید...
جانم به فدایت🍃🌹🍃
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
محبت خدا
📜خطبه فدکیه ⏪ (قسمت شانزدهم ) ⭕️ هیهات! پسران قَیله (اى قبیلههاى اوس و خزرج) پیش چشمان شما میرا
📜خطبه فدکیه
⏪ (قسمت هفدهم )
🔵 نعره مشرکان گلوگیرشان شد، لهیب دروغ فروکش کرد، آتش کفر بىفروغ شد، فراخوانى به جدایى و تفرقه بازایستاد، و دین نظام یافت.
اکنون پس از آن همه زبانآورى چرا دم فرو بستید؟ ❓
و حقایق را پس از آشکار شدن مکتوم مىدارید؟❓
آنهم برابر مردمى که پیمان خود را شکستند؟⁉️
و پس از قبول ایمان راه شرک پیشه کردند♨️
«آیا با مردمى که سوگندخود را شکستند و آهنگ اخراج رسول کردند و بر ضد شما دشمنى آغاز کردند نمىجنگید؟ ⁉️
آیا از آنها مىترسید؟❗️
و حال آنکه اگر ایمان آورده باشید سزاوارتر است که از خداوند بترسید و بس». ✅
🔻اما مىبینم که به تنآسایى خو گرفتهاید، و کسى را که از همه براى زعامت و اداره امور مسلمانان شایستهتر است دور ساختهاید، و به آسودن در گوشهاى دنج و خلوت تن دادهاید، و از فشار و تنگناى مسئولیت به بىتفاوتى روى آوردهاید.
🔺آرى آنچه از ایمان و آگاهى در درون داشتید، بیرون افکندید، و آب گوارایى که نوشیده بودید، به سختى از گلو برآوردید.
🔴 «اگر شما و همه روى زمین کافر گردند خداوند بىنیاز و در خور ستایش است».
https://wiki.ahlolbait.com
🔹ادامه دارد...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّـکَ_الفَرَج
#فاطمه_سلام_الله_علیها
#حقیقت_عظیم
#خطبه_فدکیه
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍓 اعتماد به خدا
https://eitaa.com/mohabbatkhoda