9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*هدیه حسینی برای بانوان محجبه، خدا قوت برای تمام سرزنش ها و آزارهای دوران فتنه*
🌺🌿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿٥٥﴾
✨سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی [مانند علی بن ابی طالب اند] که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوعند [به تهیدستان] زکات می دهند
کتابخانه علامه محدث نوری.
سعادت آباد
🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴
🔴🔵 ذکر توصیه شده امام زمان (عج) برای توسل به حضرت عباس علیه السلام
🌕 آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند:
یکى از علما میگفت من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر امام عصر عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان ( عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند:
نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى.
چون خواستى از حضرت ابوالفضل علیه السلام حاجت بخواهى ، این چنین بگو:
🔴 یا ابا الغوث ادرکنى
🔵 اى آقا پناهم بده
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
✅برکات خدمت به مردم
✍امام حسین (علیه السلام) :
هرکس برای رضای خدا به برادر دینی اش خدمت کند، خداوند در هنگام نیازش او را عوض خواهد داد و از گرفتاری های دنیا بیشتر از خدمت وی از او رفع خواهد کرد و هرکس غمی را از دل مؤمنی بزداید، خداوند غصه های دنیا و آخرتش را بر طرف می کند و هرکس نیکی کند، خداوند به او نیکی می کند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
📚بحارالأنوار ، ج ۷۵، ص۱۲۱
كشف الغمه،ج۲،ص۲۹
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴
16.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
*کاری بسیار ارزنده ،جالب وشایسته تقدیر در مترو تهران در راستای امر به معروف ونهی از منکر وارزش حجاب به همت گروههای جهادی وهمکاری ودرایت مدیر عامل بسیجی مترو جناب دکتر شایسته عزیز. خداقوت دکتر جان وخواهران بزرگوار جهادی 😍🌹😍🌹 این ویدئوی ۳ دقیقه و ۴۳ ثانیه ای بسیار زیبا ارزش بارها دیدن و نشر دادن به دیگران دارد 🌹😍🌹😍👆*
📚کتاب تنها گریه کن
فصل دهم/ قسمت ۱۰۲
📖 سعید هم وسط دسته، دَم می داد. چشم دوخته بودم به سعید و با خودم گفتم : بیخود نیست مادرت هر بار صدات رو میشنوه، مشت میکوبه روی سینه ش و قربون صدقه ت میره. خدا حفظت کنه واسه مادرت.
یکهو یاد گریه های مادرش افتادم. به سینه اش می کوبید و سعید را صدا می زد. نشسته بود یک جایی وسط گلزار و به سعید التماس می کرد بلند شود و نوحه بخواند. هی خودش را تکان می داد و رو به جمعیت می گفت: «پسرم دیگه از این به بعد پیش خود سیدالشهدا نوحه خونی می کنه و مردم رو می گریونه.»
شک کردم. یقین کردم. گیج شده بودم. دستم را گذاشتم روی قلبم و گفتم: «سعید که شهید شده! اینجا چه می کنه؟» تعادلم داشت بهم می خورد. پرده را انداختم. عصاهای زیر بغلم را محکم و دوباره پرده را باز کردم. چیزی که می دیدم، با عقل فهم نمی شد. حالا محمد هم کنار سعید ایستاده بود، دوتا دستش را می برد بالا و مردانه سینه می زد. زُل زُل نگاهش می کردم. چشمش که به من افتاد، به رویم خندید. جمعیت را دور زد و آمد طرفم. ایستاد روبه رویم، دست هایش را انداخت دور گردنم و صورتم را بوسید. از خوشحالی و ذوق دیدنش، نمی دانستم چه کار کنم. کشیدم توی بغلم و بوسیدمش. برخلاف همیشه که تاب نمی آورد و از خجالت مدام تلاش می کرد زودتر از بغلم بیرون بیاید، این بار اجازه داد طولانی بچسبانمش به سینه ام. از خودم جدایش کردم. خوب نگاهش کردم. باورم نمی شد. پرسیدم: « محمد تویی مامان؟ میدونی چند وقته ندیدمت؟ چقدر بزرگ شدی!» و دوباره بغلش کردم. حالم را پرسید تا بخواهم جوابش را بدهم، دیدم حسن آزادیان جلو آمد و بنا کرد به سلام احوالپرسی، از دلم رد شد که این بچه از اولش هم خوش رو و مهربان بود و مرا هرکجا می دید، حال و احوالپرسی می کرد. نه فقط بعد از شهادتش، حتی جبهه هم که بود، همیشه این ها را برای مادرش تعریف می کردم. آزادیان با دستش اشاره کرد و گفت: «حاج خانم! اینا چیه تو دستتون؟» تا بخواهم جواب بدهم، محمد دست پیش گرفت و گفت: «چیزی نیست. مامانم حالش خوبه.» دلم می خواست برای محمد درددل کنم. مثل قدیم ها برایش حرف بزنم و او گوش کند. زبان باز کردم و گفتم که چقدر اذیتم و درد دارم، از پا افتاده ام و بدون کمک نمی توانم حتی یک قدم بردارم. برایم غصه دار شد و دلداری ام داد. دستش را گذاشت روی سینه اش و انگار یاد یک خاطره یا آدم عزیزی افتاده باشد و دلش غنج برود، با لبخند گفت: «مامان! چند روز پیش رفته بودیم زیارت. برات سوغاتی آوردم. می خواستم زودتر بیام دیدنت، ولی این آزادیان نذاشت. هی گفت صبر کن باهم بریم. این شد که امروز به اتفاق بچه ها اومدیم اینجا تا روز عاشوراء زیارت عاشورای آسد جعفر حسینی رو هم بشنویم.»
دست برد و از داخل جیب پیراهنش یک تکه پارچه سبز در آورد و وقتی تایش را باز کرد، دیدم یک شال باریک است. بوسید و گذاشت روی چشم هایش. گفت: «از داخل ضریح برداشتم.»
دستش را دراز کرد سمت صورتم. از بالای پیشانی تا پایم را دست کشید .
زانو زد. من عصا به بغل، هاج و واج و منقلب، محمد نشسته جلوی پایم. یکی یکی پارچه هایی را که به پایم بسته بودم، باز کرد. شال را بست به مچ پایم و گفت: «غصه نخور مامان جان. برو نذرت رو ادا كن امشب.»
ادامه دارد....
کتاب تنها گریه کن/۱۰۲
انتشارات حماسه یاران
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
https://chat.whatsapp.com/LiFiykUwu1e9nKJZedGceG
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*کتاب هفت_شهر_عشق*
نویسنده: مهدی خدامیان آرائی
نگاهی دیگر به واقعه عاشورا
بریده کتاب
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠هفت شهر عشق، کتابی است که نگاهی نو به حماسه کربلا دارد. برای خواندن آن حتی نیاز نیست حسین (علیه السلام) را بشناسی و با عاشورا آشنا باشی. کتاب تو را به فراسوی تاریخ می خواند و تو را به سفری که از مدينه آغاز می شود و تا شام ادامه دارد؛ می برد. در این کتاب خواننده یکی از شخصیت های داستان است و با آن هم ذات پنداری می کند. در لحظه لحظه این کتاب ، می توان حقیقت را یافت. آن قدر نثر روان و دلنشینی دارد که کمتر کتاب مذهبی این گونه
است.
هفت شهر عشق، به قلم دکتر مهدی خدامیان آرائی در سال ۱۳۸۸ نگاشته شده و انتشارات بهار دل ها آن را منتشر کرده است. دکتر خدامیان، بیش از ۷۰ اثر به زبان فارسی دارد که مجموعه اندیشه سبز شیعه را تشکیل می
دهند.
نویسنده: مهدی خدامیان آرائی
نگاهی دیگر به واقعه عاشورا
بریده کتاب