سخنان مقام معظم رهبری: ایستادن در برابر گرگ ، شجاعت میخواهد و دفع خطر موریانه بصیرت! "بصیرت" سواد نیست "بینش" است. بصیرت، یعنی اینکه نگاهت به "شخصیت"ها نباشد، بلکه همواره به "شاخص"ها چشم باشد بصیرت، یعنی اینکه بدانی حتی مسجد میتواند "مسجد ضِرار" باشد .و پیامبر آن را خراب کند. بصیرت، یعنی اینکه بدانی جانباز صفین میتواند قاتل حسین در کربلا باشد! ملاک حال فعلی افراد است. بصیرت، یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمیتوانی آغازگر باشی اما وقتی شروع کردید باید آن را از ریشه بدر آورید. بصیرت، یعنی اینکه" مالک اشتر"ها را به تندروی و "ابوموسی اشعری"ها را به اعتدال نشناسی! بصیرت، یعنی اینکه بدانی معاویه ها، به سست عنصرهای سپاهِ علی(ع ) دل بستهاند!.. بصیرت یعنی اینکه بدانی: تاریخ تکرار می شود، نه با جزئیاتش، بلکه با خطوط کلی اش.🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست
•در جوابم اینچنین گفت و گریست
•لیلی و مجنون فقط افسانهاند
•عشق در دست حسین بن علیست
●السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
با عرض سلام و احترام. فرا رسیدن ماه محرم، ماه عزای سرور و سالار شهیدان را خدمت تک تک عاشقان آقا تسلیت عرض میکنیم.. 🥀🖤
ان شاءالله زیر سایه آقا بتوانیم بیرق عزای امام حسین را برافراشته نگه داریم.
#محرم #امام_حسین #ماه_محرم
📚کتاب تنها گریه کن
فصل دهم/ قسمت ۹۹
📖 حوصله ی بیمارستان و دکتر و معطلی اش را نداشتم؛ ولی اصلا نمی توانستم پایم را تکان بدهم. گفتم به جای بیمارستان، من را ببرید حاج ممد شکسته بند تا به پایم نگاهی بیندازد. آن بنده ی خدا هم کمی استخوان پایم را بالا و پایین کرد و گفت تمام شد؛ ولی من هنوز درد داشتم، نمی توانستم کف پایم را روی زمین بگذارم. یک طوری درد می پیچید توی پایم که تا مغز سرم می رفت. هر چقدر خواستم به روی خودم نیاورم، فایده نداشت. راضی شدم بروم بیمارستان. بعد از عکس و معاینه، تشخیصشان این بود که پایم را تا بالای زانو گچ بگیرم. خودم را میشناختم. ځلقم تنگ می شد. حوصله نمی کردم بنشینم گوشه ی خانه و دست و پایم بسته باشد؛ همین شد که قبول نکردم. دوباره همان باند و پارچه ها را بستم و برگشتم خانه.
ورم پشت سرم هم این قدر اذیت داشت که شب ها برای این پهلو به آن پهلو شدن، نمی توانستم سرم را روی بالشت بچرخانم. از خواب بیدار می شدم، می نشستم و خودم را جابه جا می کردم.
هفت هشت روزی این وضع را تحمل کردم. گاهی برای روضه، خودم را لنگان لنگان می رساندم خانه ی در و همسایه. می نشستم یک گوشه و حسرت می خوردم. با خودم میگفتم: «اشرف سادات! می بینی زمین گیر شدی؟ مگه بی لیاقتی چطوریه؟ دهه محرم از نصف گذشته و تو نتونستی یه سینی چای بگردونی تو روضه. یه استکان نٓشُستی تو این چند روز» این از کار افتادن برایم خیلی سنگین بود. غصه اش مانده بود سر دلم و بی تابم می کرد. دوست داشتم مثل هر سال از این روضه به آن روضه بگردم و هر خدمتی از دستم برمی آید، انجام دهم؛ دم غروب هم خودم را برسانم مسجد المهدی و روضه ی حاج اقا حسینی را گوش کنم و به یاد محمد که چقدر به این مسجد و عزاداری هایش دلبستگی داشت، چندتا یاحسین بگویم.
اخرشب هم بنشینم و به دست های خشک و ترک خورده ام نگاه کنم. یادم بیاید که خیلی ها به هوای سیده بودنم، دلشان نمی آید حتی یک استکان زیر آب بگیرم، ولی من هرطور شده، با خواهش و اصرار، کارهای روضه را با افتخار و دقت انجام می دهم. از کارهای ساده و معمولی گرفته، تا آشپزی و شستن ظرف های چند صد نفر آدم. پوست دستم را که از کار زیاد توی این روضه و آن روضه زبر شده، چرب کنم و زیر لب بگویم فدای خستگی بچه های امام حسین علیه السلامظ.
محرم آن سال تقدير من چیز دیگری بود. یک هفته در حسرت روضه سوختم تا اینکه صبح روز هشتم محرم زنگ خانه مان را زدند و بعد از سلام وعلیک، خودشان راه بلد، مستقیم رفتند زیرزمین سروقت دیگ ها. کار هرساله شان بود. چندتایی دیگ و ظرف و ظروف برای غذای تاسوعا و عاشورا می بردند مسجد و بعدش هم برمی گرداندند.
تا آن روز باورم نشده بود در این دهه هیچ کاری نکرده ام. بی طاقت رو کردم به یکی از مسجدی ها و پرسیدم: «حاج اکبر! مسجد چه خبر؟ کاری هست؟» جواب داد: «خانم سادات کار که خیلی زیاده، ولی آدم کم داریم.
🔹️ادامه دارد، ...
کتاب تنها گریه کن/ ۹۹
انتشارات حماسه یاران
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
https://chat.whatsapp.com/LiFiykUwu1e9nKJZedGceG
«تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همهی جوامع از همهی شغلها بالاتر است.
هیچ شغلی به شرافت مادری نیست و اینها منحط (پست) کردند این را.
این خیانت بزرگی است که به ما کردند و به ملت ما کردند.
مادرها را منصرف کردند از بچهداری...
بچهداری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا میشود، از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا میشود...»
📖 صحیفه امام خمینی؛ ج۷، ص۴۴۷
🌾از مهم ترین فواید امر به معروف از نظر امام حسین در خطبه ایشان می توان گفت:
-ممکن است امر به معروف و نهی از منکر در زمان حال تاثیر نداشته باشد و در آینده تاثیر گذار باشد؛ مانند قیام فاطمه زهرا(ع)و واقعه کربلا.
🌾-گاهی امر به معروف و نهی از منکر ما، فضا را براي دیگران حفظ می کند؛ مثل ایستادن پشت چراغ قرمز که حتی اگر نیمه شب و خلوت هم باشد، فضا براي دیگران حفظ خواهد شد.
ممکن است امر به معروف و نهی از منکر گناهکار را از گناه باز ندارند، اما لذت گناه را در کام او تلخ می کند. حتی اگر امر به معروف و نهی از منکر هیچ تاثیري نداشته باشد اما با نگفتن، محیط ترس و سکوت حفظ می شود؛ شما باید بگویید تا محیط ترس و سکوت شکسته شود.
🌾حتی اگر امر به معروف و نهی از منکر در دیگران اثر نکند، حداقل براي خود ما تمرین شجاعت و دلسوزي است. حتی اگر دیگران به امر و نهی ما عمل نکنند، اما براي خود ما مقام آفرین(مقامات معنوي)است.
#شرح_خطبه_امام_حسین_درمنا
#بریده_کتاب
🌾اولین مطلبی که حسین بن علی(ع) در این خطبه مطرح ساخته است انحراف از حق و خارج شدن از مسیر صحیح و اصل ولایت و به فراموشی سپردن وصایاي رسول خدا(ص) در این موضوع مهم و اساسی است که رسول
خدا(ص) از اولین روزهاي بعثت و در طول 23سال دوران نبوتش موضوع ولایت و امامت را مطرح و با بیانات مختلف و تعبیرات گوناگون امیرمومنان(ع) را به مردم معرفی می نمودند.
انحرافی که خشت اول این بناي کج با نفی وصیت و با استناد به اجتماع و تصمیم صحابه گذاشته شد؛ دقیقا خشت دوم آن و به فاصله تقریبا دوسال با اتکا به وصیت و بانفی اجتماع و سلب هر نوع اظهار نظر از صاحب نظران و بدون توجه به راي اهل حق و عقد و خبرگان، استحکام بخشیده شد.
🌾پس از ده سال براي انتخاب خلیفه سوم راه دیگري، که مخالف با دو روش قبلی بود، به نام شورا به کار گرفته شد.
اگر این انحراف از مسیر صحیح و تناقض سه ضلعی و تضاد سه قطبی در کیفیت انتخاب خلیفه از نظر یک عده مساله اي مربوط به تاریخ گذشته و عملی انجام شده تلقی می شود، اما نباید فراموش کرد نتایج تلخ آن را.
#شرح_خطبه_امام_حسین_درمنا
#بریده_کتاب
🌾سیدالشهدا(ع) در این خطبه می فرمایند:
-افرادي که به این اعتبار که طرفدار حق و پاسدار فضیلتند، از کوه و عظمت در جامعه برخوردارند و در دل اقویا و ضعفا داراي مهابتند و درنظر همه طبقات احترام به خصوصی دارند.
🌾اما آن انتظارات و توقعاتجامعه اسلامی تحقق نپذیرفت و از دین و قرآن پاسداري ننمودند و در این راه محتمل ضرر مالی نگشتند و حاضر به پذیرش محرومیت و شکنجه و
زندان نگردیدند بسیار مسئول خواهند بود.
🌾بنا به فرمایش سیدالشهدا(ع)صاحب منصبان در دین و جامعه که به حامیان دین و شکنجه شدگان در راه اسلام و تبعیدیان در راه قرآن، ارج ننهادند و براي شکسته شدن حریم اسلام و قرآن فریاد ننمودند، بلکه عملا با دشمنان اسلام مداهنه و راه سازش پیش گرفتند و در نتیجه راه را براي تسلط ظالمان و تضییع حقوق ستم دیدگان هموار ساختند، بسیار مسئول خواهند بود.
#شرح_خطبه_امام_حسین_درمنا
#بریده_کتاب
🌾حسین بن علی(ع) در بخش سوم از این خطبه گروهی از مسلمانان و صحابه و یاران رسول خدا و فرزندان آنها را، که در آن مجلس تاریخی و مهم حضور داشتند، مورد خطاب قرار داد؛ افرادي که سرشناسان جامعه و داراي شخصیت مذهبی اجتماعی بودند و میتوانستند نقشی ایفا کنند و جامعه را به حرکت در آورند.
🌾 آنان که قول و عمل گفتار و کردارشان و حرکت و سکونشان براي آحاد ملت، الگو و سرمشق بود و باید موقعیت و شخصیت خود را بشناسند و ارزش واقعی خود را دریابند و در فکر سعادت جامعه و نجات مظلومین باشند.
🌾ولی در اثر رفاه طلبی و فرار از
سختی ها و مرارت ها و در مقابل عشق به زندگی و لذایذ مادي و گاهی در اثر تحجر و قشري بودن، خود را می بازد و براي نیل به اهداف کودکانه و در «خلود الی الارض» وظیفه خطیر خود را به ورطه فراموشی سپردند و
اوامر و نواهی خدا را به گونه اي که خواسته آنان را تامین می کند، تفسیر و تاویل می کنند و کج راهه به حرکت خود ادامه می دهند.
#شرح_خطبه_امام_حسین_درمنا
#بریده_کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیلی برای نگرانی نیست
وقتی آخر هر اتفاقی رو خدا امضا میکنه :))
🦋مَّا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
🪴ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم ﺑﮕﺸﺎﻳﺪ ، ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﻭ ﺍﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٢)
📗 فاطر/۲
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴
🌷از_نشانه_هاى_اصلى_ايمان
🌹نهج_البلاغه
💥 لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ، أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِه.
🌎ايمان بنده اى درست نباشد جز آن كه اعتماد او به آنچه در دست خداست بيشتر از آن باشد كه در دست اوست.
✍اشاره به اينكه خدا از يكسو رزق بندگان خود را تضمين كرده و از سوى ديگر وعده داده است كه با انفاق، انسان چيزى را از دست نمى دهد، بلكه خدا پاداشى بيشتر در جنبه هاى مادى و معنوى به او مى بخشد
📘حکمت_310
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩
✨﷽✨
🌹پندانه
🌼خدا با صابران است
✍نقل است دهخدا مادری داشت که بسیار عصبی و پرخاشگر بود. طوری که دهخدا بهخاطر مادرش ازدواج نکرده و پسر مجردی بود و در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصفشبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد. مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت: آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد، به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست.
به خدا گفت:خدایا من چه گناهی کردهام که بهخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم. این هم مزد من که مادرم به من داد، خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.
گریست و خوابید. شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت:برخیز، در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.
از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم است، گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🖤🌷🖤🌷🖤🌷🖤
📚کتاب تنها گریه کن
فصل دهم/ قسمت ۱۰۰
📖 ببین می تونی چندتا از خانم ها رو سفارش کنی بیان. ماشالا همه میرن روضه هیچکی واسه کار نمی مونه. شما بودی بقیه رو راه مینداختی، که خودت این طوری گرفتار شدی.
گفتم: «پام شکسته، ولی هنوز زنده ام و نفس دارم. میام هرطوری شده. خدا رو چه دیدی. شاید آقا نظری کرد و این پای منم آروم شد.» و دست گذاشتم روی ساق پایم که حتی اگر راه نمی رفتم هم درد داشت، چه برسد به اینکه بخواهم بایستم، یا سخت تر از آن بخواهم قدم بردارم. کارهای شخصی ام را هم با کمک بچه ها، آن هم با زحمت و کندی انجام می دادم. بیش از آن نمی توانستم تحمل کنم؛ با کمک محمد آقا، دامادم، سوار ماشین شدم و خودم را به مسجد رساندم. نشستم یک گوشه و نفس زدنم که آرام گرفت، یکی دوتا سینی بزرگ و گونی برنج را گذاشتند کنار دستم و برنج پاک کردیم.
به جز من، چند نفر از خانم های مسجدی هم بودند. از دیدنم ذوق کردند. خودم هم انگار بیشتر می فهمیدم چه نعمتی را از دست داده بودم. خیلی مراعاتم را می کردند. هنوز ظهر نشده بود که سینی برنج را از دستم گرفتند و گفتند خودم را خسته نکنم. نیتشان محبت بود، ولی وقتی ناراحتی ام را دیدند، کوتاه آمدند و سفره ی سبزی ها را کشیدند نزدیک من تا دستم برسد و نیاز نباشد جابه جا شوم. دستم که می خورد
برگهای ترو تازه سبزی و گل هایش را از ساقه جدا می کردم، خدا را شکر می گفتم توی دلم دعا می کردم هیچ وقت دستم از دامن اهل بیت عليهم السلام کوتاه نشود.
درد هم که می پیچید به جانم، دندان به لب می زدم و نفس عمیق می کشیدم، اما صدایم در نمی آمد تا کسی ناراحتم شود. هرطور بود تا آخر شب درد را تحمل کردم و هر چقدر از دستم می آمد، کمک کردم بعد از نه شب، بالاخره شب تاسوعا به مجلس عزاداریِ مسجدی رفته بودم که برایم بوی محمد را داشت.
روز تاسوعا هم خانه نماندم. بچه ها برایم دوتا عصا تهیه کرده بودند؛ این طوری بهتر بود. فقط کافی بود خودم را بکشانم تا مسجد. آنجا می توانستم نشسته کار کنم. سر ظهر، لاشه ی گوسفندهای قربانی شده، رسید به مسجد. باید گوشتشان خرد می شد. دست جنبانديم. چند ساعت بود که بی وقفه کار می کردیم. گاهی چشم هایم سیاهی می رفت، ولی محل نمی دادم. بالاخره رنگ و رویم، حالم را لو داد. کمی ضعف داشتم و رنگم سفید شده بود. اصرار کردند برگردم خانه و استراحت کنم. شاید اگر هر وقت دیگری بود، حرفشان را گوش می کردم؛ ولی آن روز فرق می کرد. همان جا با صدای بلند گفتم: «آقاجان، یا اباعبدالله! اگه تا فردا که روز شماست پای من زمین برسه و بتونم بدون کمک، روی پای خودم بیام اینجا، دیگ های غذای ظهر عاشورا رو تنهایی می شورم.»
این ها را از ته دلم می گفتم. خیلی برایم سخت می شد وقتی بقيه حواسشان به من بود و نه تنها نمی توانستم مثل قبل کارها را سامان بدهم، بلکه حس می کردم باعث زحمت و دردسرم.
🔹️ادامه دارد، ...
کتاب تنها گریه کن/ ۱۰۰
انتشارات حماسه یاران
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
https://chat.whatsapp.com/LiFiykUwu1e9nKJZedGceG
*🦋نوح دیویس*
تازه مسلمان آمریکایی؛
*قیام امام حسین(علیه السلام) سراسر یقین و ایمان بود. در سراسر واقعه کربلا، امام حسین (علیه السلام) در حال عبادت بود؛ چه هنگامی که درحال نماز خواندن بود ......*
☝تازه مسلمانان و رهیافتگان
@Sireyoshshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ «16»
🦋اى فرزندم! اگر (عمل تو) همسنگ دانهى خردلى باشد و در دل تخته سنگى يا در آسمانها يا در زمين نهفته باشد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب) مىآورد، زيرا كه خداوند دقيق و آگاه است.
📗لقمان /۱۶
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
📚کتاب تنها گریه کن
فصل دهم/ قسمت ۱۰۱
📖 حاج آقای حسینی که سلام نماز را داد، نفسم را رها کردم و چشم هایم را بستم
فکر می کردم همان جا از حال می روم، ولی کناردستی ام که حالم را دید، جَلدی رفت و یک استکان آب قند برایم آورد. دلم نمی آمد برگردم خانه. فکر می کردم مگر هر ادم چند سال عمر می کند و چندتا شب عاشورا می بیند که حالا بخواهم اینجا را بگذارم و بروم خانه پایم را دراز کنم. با این همه، تا آخر مراسم هم دوام نیاوردم. چیزی که از من به خانه رسید، یک جسم بی حال و ناتوان بود. نشسته خودم را با سختی و زحمت از پله ها بالا می کشیدم. رسیدم به پشت بام و خودم را رساندم به جایی که همیشه می خوابیدم. روسری را از سرم باز کردم و انداختم روی بالشتم. پایم را با چند تا پارچه بسته بودم. دست بردم زیر زانویم، پایم را تکان دادم و از درد، صدای فریادم بلند شد. دراز کشیدم و سرم به بالشت نرسیده، اشک هایم چکیدند روی روسری مشکی ام.
چشمم را برگرداندم سمت آسمان. ماه، یک تکه از آسمان سیا دورش را روشن کرده بود. قبل از اینکه فرصت کنم به چیزی فکر کنم، درد کف پایم پیچید و تا ساق پا بالا آمد. چشم هایم را بستم و چندتا نفس عمیق کشیدم. محرم بود و تمام کوچه و خیابان، مشکی پوش و عزادار. دوست نداشتم بخوابم. خسته نبودم. اعتراضی هم نداشتم. فقط فکر می بدون اینکه واضح بشنوم، می توانستم تصور کنم روضه خوان روی منبر چه روضه هایی را می خواند.
نانداشتم تکان بخورم. خواب و بیدار، همان طور دراز کشیدم و با الله اكبر اذان صبح، چشم هایم باز شد. دل و دماغ نداشتم. درد امانم را بریده بود. با آب ظرف کوچکی که از روز قبل مانده بود کنار رختخوابم، وضو گرفتم. نماز را نتوانستم آن طور که دلخواهم بود، بخوانم. سلام های زیارت عاشورا را نشسته دادم و بیشتر غصه خوردم. خواستم کمی بیشتر استراحت کنم که بتوانم تا آخر شب دوام بیاورم. دراز کشیدم و چشم هایم گرم شده و نشده، حواسم رفت پی یک صدا.
مثل آخر شبی که با حسرت گذرانده بودم و سعی می کردم به درد محل نگذارم و بخوابم، صدای عزاداری می آمد. اول دور بود و نامفهوم، من شک کردم. ولی وقتی نزدیک شدند و توانستم جواب جمعیت به نوحه اش را بشنوم، يقين کردم صدای سعید آل طاهاست. توی دلم گفتم چقدر محمد صدای سعید را دوست داشت. می خواستم با همان عصاها هر چقدر هم پایین رفتن از پله های مسجد سخت باشد، بروم دسته شان را ببینم. داشتم تقلا می کردم که یکی گفت دارن میان تو مسجد آرام گرفتم. خودم را کشاندم کنار پرده و گوشه اش را باز کرده صف منظم وارد مسجد می شدند و می رفتند سمت محراب.
🔹️ادامه دارد، ...
کتاب تنها گریه کن/ ۱۰۱
انتشارات حماسه یاران
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
https://chat.whatsapp.com/LiFiykUwu1e9nKJZedGceG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سوال های بی جواب و حقوق تباه شده*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*هدیه حسینی برای بانوان محجبه، خدا قوت برای تمام سرزنش ها و آزارهای دوران فتنه*
🌺🌿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿٥٥﴾
✨سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی [مانند علی بن ابی طالب اند] که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوعند [به تهیدستان] زکات می دهند
کتابخانه علامه محدث نوری.
سعادت آباد
🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴
🔴🔵 ذکر توصیه شده امام زمان (عج) برای توسل به حضرت عباس علیه السلام
🌕 آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند:
یکى از علما میگفت من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر امام عصر عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان ( عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند:
نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى.
چون خواستى از حضرت ابوالفضل علیه السلام حاجت بخواهى ، این چنین بگو:
🔴 یا ابا الغوث ادرکنى
🔵 اى آقا پناهم بده
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
✅برکات خدمت به مردم
✍امام حسین (علیه السلام) :
هرکس برای رضای خدا به برادر دینی اش خدمت کند، خداوند در هنگام نیازش او را عوض خواهد داد و از گرفتاری های دنیا بیشتر از خدمت وی از او رفع خواهد کرد و هرکس غمی را از دل مؤمنی بزداید، خداوند غصه های دنیا و آخرتش را بر طرف می کند و هرکس نیکی کند، خداوند به او نیکی می کند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
📚بحارالأنوار ، ج ۷۵، ص۱۲۱
كشف الغمه،ج۲،ص۲۹
کتابخانه علامه محدث نوری
سعادت آباد
🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴
16.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
*کاری بسیار ارزنده ،جالب وشایسته تقدیر در مترو تهران در راستای امر به معروف ونهی از منکر وارزش حجاب به همت گروههای جهادی وهمکاری ودرایت مدیر عامل بسیجی مترو جناب دکتر شایسته عزیز. خداقوت دکتر جان وخواهران بزرگوار جهادی 😍🌹😍🌹 این ویدئوی ۳ دقیقه و ۴۳ ثانیه ای بسیار زیبا ارزش بارها دیدن و نشر دادن به دیگران دارد 🌹😍🌹😍👆*