✍امام حسین علیه السلام: پنـج چيز است اگر در انسـان نباشد، در او بهـره زيادى نخـواهد بود: ۱ـ عقل ۲ ـ دين ۳ ـ ادب ۴ ـ حيا ۵ ـ خوش اخلاقى. 📚 چهل حدیث گهرهای حسینی علیه السلام، ح ۵۱۶/ حياة الامام الحسين عليه السلام، ج ۱، ص ۱۸۱ 🏴🏴🏴🏴🏴

🔻خلاصه کتاب یازدهمین مسابقه کتابخوانی

🔻بخشی از کتاب؛ 🌹مهاجر سرزمین آفتاب 🌼قسمت یازدهم ....به بندر آبادان رسیدیم. پا به خشکی آبادان که گذاشتیم، آقا گفت: « به ایران خوش آمدید، سبا خانم.» هر چه به تهران نزدیکترین شدیم آقا پُر انرژی تر می شد. صبح روز بعد، به تهران رسیدیم. تهران همان بود که آقا مختصری از آن را برایم توصیف کرده بود؛ شهری شلوغ، پر رفت و آمد، و نامنظم، اما بهتر از بمبئی. مردمی داشت با لباس های جوراجور، از حجاب با چادر تا روسری و از زنان بی حجاب و نیمه برهنه... آنجا برادر آقای بابایی با ماشین منتظرمان بود تا به منزلشان در شمال غرب تهران، در منطقه ای به اسم شهرآرا، برویم. به جایی رسیدیم که خیابان «دریان نو» نام داشت. جاری ام، که کمی از من بزرگتر بود، برایم آغوش باز کرد و به فارسی چیزی گفت که نفهمیدم. خودش و شوهرش برادر آقای بابایی ساک هایمان را به طبقه بالای خانه شان بردند؛ آنجا منزل موقت ما بود. آقا یکی دو روز در خانه پیش من و سلمان ماند تا کمی با جاری و بچه هایش و حتی همسایه ها آشنا شدم و بعد رفت.... روزی جاری ام با اشاره به من فهماند در ایران تازه عروس ها را به آرایشگاه می برند. تا آن روز آرایشگاه نرفته بودم. با او به آرایشگاهی زنانه رفتیم صورتم را نخ انداختند این کار برای من خیلی عجیب و غریب بود. خودم را توی آینه دیدم بهتر از قبل به نظر می رسیدم اگرچه این کار برایم نوعی شکنجه بود با شوق و ذوق فراوان با جاری ام به خانه برگشتیم. آقا از سر کار آمد. مثلاً، مثل نو عروسهای ایرانی ترگل ورگل شده بودم و باید خوشش می آمد، اما اخم کرد؛ گرچه پیش جاری ام و برادرش چیزی نگفت بعدا از او پرسیدم: «شما این کار را دوست نداری؟ گفت: «سبا جان، شما همین طور قشنگ هستی. من از آرایش کردن زن ها و حتی عروس ها خوشم نمی آید.» من هم گوش کردم.... هنوز چند ماهی از آمدنمان به ایران نگذشته بود و سلمان بغلی بود و شیر می خرد که آقا تصمیم گرفت از منزل برادرش برویم. نه او و نه من نمی خواستیم اسباب زحمت آنان شویم. آقا واحدی از یک مجتمع آپارتمانی در شهرآرا خرید... ... آقا می گفت ما شیعۀ دوازده امامی هستیم و برای من اینها یک عدد بود. آقا اسامی دوازده امام را به انگلیسی روی کاغذ نوشت و گفت به زیارت امام هشتم می رویم. از امام اول حضرت علی(ع)، تا امام دوازدهم، امام مهدی را با القابشان توصیف کرد و گفت: «بیشتر امامان ما به خاطر اقامه عدل و صیانت از دین خدا به شهادت رسیده اند»... وقتی دانستم امام رضا تنها امامی است که مدفن او در ایران است، به دیدنش مشتاق تر شدم. هیچ تصویری از آنچه آقا از آن با نام«حرم» یاد می کرد نداشتم. ... حرمی که آقا می گفت زیارتگاه یک امام بود که شناختن او مرا به شناختن خدا می رساند. بچه ای در بغل و بچه ای در شکم داشتم که خودم را در مقابل گنبدی طلایی دیدم. نزدیکتر که شدیم، آقا گفت: «برای ورود به حرم باید اول اجازه بگیریم.» پرسیدم: «از کی؟!» گفت: «از آقا امام رضا» کلمه «آقا» تا آن روز معادل همسرم بود، اما با این جواب مفهومی تازه ای از «آقا» در ذهنم آمد: امام رضا. ... وارد حرم شدم. آقا گفته بود جسم امام در میان ما نیست، اما روح او بر هستی سیطره دارد. امام مثل چراغی است که در میان تاریکی زندگی ما روشن شده و پرتو نور او راه خدا را نشان می دهد پس از امام حاجتی بخواه. من خدا، اسلام و امام را به خاطر باور قلبی که به من شوهرم داشتم پذیرفته بودم. کف دست راستم را مثل ایرانی ها روی قلبم گذاشتم، زل زدم به ضریح و آهسته گفتم: «امام هشتم، سلام.» و از امام رضا خواستم که نور ایمان را بر قلبم بتاباند. وقتی از مشهد برگشتم، حس خوبی داشتم... ادامه دارد .... مهاجر سرزمین آفتاب/۱۱ 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri

👆ماشاءالله به این عمار آقا سیدعلی 🚨کل ضد انقلاب را رنده کرد گذاشت کنار ... 🌱توصیه می کنم حتما بشنوید #جهاد_تبیین #حجاب 🏳اَینَ المنصور

🌸 آیانا مون دختر تازه مسلمان کره ای : ✅ از اسلام متنفر بودم اما هرقدر بیشتر در مورد آن خواندم بیشتر عاشقش می شدم... ☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان _______________ 🏳اَینَ المنصور https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960

💎 #پيامبر صلی الله عليه و آله: 🌼مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ كَفَّ اللّه ُ عَنْهُ عَذابَهُ ❄️هر كس خشم خود را نگه دارد خداوند عذابش را از او باز مى دارد 📚 بحارالأنوار، جلد۷۳، صفحه۲۶۳ 🏴🌹☘🌹☘🌹☘🌹

🌸ر روز با قرآن 🌸 ☀️ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً* فَادْخُلِي فِي عِبَادِي* وَ ادْخُلِي جَنَّتِی* 💎 ﺍﻱ ﺟﺎﻥ ﺁﺭﺍم ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻳﺎﻓﺘﻪ. ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩ. ﭘﺲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺩﺭﺁﻱ. 📗فجر/۲۷تا۳۰ 🏴🌹☘🌹☘🌹

نحوه شرکت در یازدهمین مسابقه کتابخوانی کتاب مهاجر سرزمین آفتاب☀️ 🌸قابل توجه علاقمندان🔻 ✅ شرکت در مسابقه برای عموم و بدون ثبت نام امکان پذیر است.   ✅با توجه به جذابیت موضوع کتاب، مطالعه آن به عموم توصیه می شود. ✅ ضمن اینکه کتاب مسابقه در کتابخانه علامه، موجود می باشد، می توانید فایل کتاب را اینترنتی نیز خریداری و یاpdf کتاب را جستجو و مطالعه کنید. ✅خلاصه ی کتاب که حدود ده درصد از کل صفحات کتاب است، به مرور در همین کانال گذاشته می شود. ✅ پاسخ نامه حتما باید با اطلاعات شرکت کننده همراه باشد از جمله؛👇🏽 نام و نام خانوادگی؛ شهر محل اقامت؛ تلفن همراه؛   تاریخ تولد شرکت کننده پاسخ مسابقه؛ ✅ تلفن همراه کتابخانه برای ارتباط پیامکی و ارسال پاسخنامه.  09930137237 ✅ پاسخ سوالات، باید پشت سرهم، در یک پیامک همراه با اطلاعات خواسته شده، ارسال شود، مثلا ۱۵ عدد به این صورت:  👇🏽           ۳۱۲۳۲۱۲۱۳۲۳۲۱۳۱ ✅ به برگزیدگان، کارت هدیه، یک میلیون ریالی اهدا میگردد. ✅ضمنا توصیه می شود که شرکت کنندگان اطلاعات مسابقه را شخصا از همین کانال دریافت نمایند 🔸کانال کتابخانه در ️پیام رسان ایتا http://eitaa.com/mohaddesnouri

🔻خلاصه کتاب یازدهمین مسابقه کتابخوانی

🔻بخشی از کتاب؛ 🌹مهاجر سرزمین آفتاب 🌼قسمت دوازدهم (همسرم) دست و دلباز بود در خرج کردن، اما بریز و بپاش نداشت و اصلا پول و امکانات زندگی اش حساب و کتاب داشت. همه داشته هایش را توی یک دفتری می نوشت یک پنجم پول و مخارج اضافی اش را به عنوان «خمس» آن را کنار می گذاشت؛ کاری که من فلسفه را نمی دانستم. آقا وقت زایمان، به پیشنهاد یک دوست یزدی، مرا به بیمارستانی در خیابان تخت جمشید برد وقتی صدای اذان صبح می آمد، صدای نوزادم را شنیدم؛ دختری که از پیش اقا نام «بلقیس» را برایش انتخاب کرده بود. آن روز ۲۸ بهمن ۱۳۳۹ بود. بلقیس به دنیا آمد، ... تر و خشک کردن دو بچۀ پشت سر هم در ۲۳ سالگی برای من کار آسانی نبود. هر دو را شیر می دادم. هر دو را بغل می کردم. یک بار هر دو با هم گریه کردند. هر کاری کردم آرام نشدند.....درمانده شدم و یک گوشه نشستم و با بچه ها گریه کردم. اما همین که آقا از در وارد شد، اشک هایش را پاک کردم. به مرور با زندگی در ایران آشناتر شدم و مباحث اعتقادی را عمیقتر از گذشته به واسطهٔ گفتارهای آقا یاد گرفتم او قطب نمای زندگی ام بود و جهت را نشان میداد مهمترین  نکته ای که سالها از او آموخته بودم این بود که در مکتب اسلام زندگی با مرگ تمام نمی شود خداوند با آفرینش انسان می خواهد او را امتحان کند و این دنیا مکان آزمایش و امتحان است که نتیجه آن در آخرت به انسان، چه مؤمن، چه کافر، چه مُشرک داده می شود..... سال ۱۳۴۲ سالی پُرالتهاب برای جامعۀ ایران و آغاز یک راه طولانی برای مبارزه مردم با حکومت شاه بود. او مقلد امام خمینی بود و رساله احکام او را در خانه داشت و می گفت: «از نظر این حکومت ظالم، داشتن رسالۀ آقای خمینی در هر خانه ای حرام است.» در تب و تاب آن روزهای پُر از التهاب آقا تصمیم گرفت از شهرآرا برویم او به دنبال محیطی مذهبی بود و به همین علت منطقۀ کوکاکولا در شرق تهران را، که بافتی مذهبی تر داشت، انتخاب کرد و خانه ای ساخت؛ خانه ای بزرگ با حیاطی زیبا و پُردرخت و حوضی در وسط آن که ماهی های قرمزش مرا به عالم کودکی می برد همه کارهای آقا روی حساب بود و می دانست برای من که از یک محیط کوچک در ژاپن به این خانه بزرگ آمده ام چقدر این حیاط فراخ و دلگشا نشاط آور و پُرجذبه است. چند‌ ماه بعد، در ۲۶ بهمن ۱۳۴۲ فرزند سوممان در بیمارستانی در پیچ شمیران به دنیا آمد؛ یک پسر آرام و خوش سیما و دوست داشتنی که آقا از من خواست نامی را پیشنهاد بدهم. من هم نام محمد را به خاطر عشق و ارادت به پیامبر بزرگ اسلام برگزیدم. محمد قیافه ای میانه داشت، گاهی آیینه تمام نمای آقا می شد و گاهی من خودم را در چشمان مشرقی اش می دیدم ،.. آقا قنداقه اش را می گرفت و می چرخاند و می گفت: «این بچه یکی از همان سربازهای در گهواره است که مرجع تقلیدمان نوید آمدنشان را داد.» مهاجر سرزمین آفتاب/۱۲ 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri

❌اینجا تهران یا قم نیست! لندن است. 🏳اَینَ المنصور

🎥 فاجعه‌‌ی هرمون‌درمانی ⭕️ این شخص در ۱۶ سالگی پروسه هرمون درمانی رو شروع کرده و حالا در ۲۱ سالگی به این روز افتاده🤦🏻‍♂ 🏳اَینَ المنصور

🦋 محب علی صادقی مقدم مستبصر بلوچ ؛ ✅ بعد از علنی کردن تشیع اسمم را هم عوض کردم، .... ☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان _________________________ 🏳اَینَ المنصور https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960

🌿🌺﷽🌿🌺 🌻هر روز با قرآن 🌻 «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» (بقره/ 83) اگر با مردم صحبت می‌کنید باید زیبا صحبت بکنید. 🌻کلامتان باید زیبا باشد. آراستگی داشته باشد و هیچ زشتی در آن نباشد و غربالش کنید. آن کلمات زشت و رکیک و بی ارزش را از آن دور بکنید و بعد یک جای دیگر دارد که به پیامبر می‌فرماید «وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (اسراء/ 53) الان همه مردم باید با مردم زیبا صحبت بکنند ولی به بندگان من بگو که شما باید صحبتتان احسن باشد. 📗 بقره /۸۳ 📗اسراء /۵۳ 🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🏴

✍امام سجاد(علیه السلام): خداوند هر دل غمگين و هر بنده‌ی سپاسگزارى را دوست دارد. روز قيامت، خداوند به‌يكى از بندگانش ميفرمايد: چرا از فلانى سپاسگزارى نكردى؟ بنده عرض مي‌كند: پروردگارا ! من تورا سپاس گفتم. خداوند فرمايد: چون از او سپاسگزارى نکردی، مرا هم سپاس نگفته‌ای سپس امام سجاد(ع) فرمودند: شكر گزارترين شما از خدا، كسى است كه از مردم بيشتر تشکر كند. 📚اصول كافى، ج۳ ،ص ۱۵۶ 🏴🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾

‹ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَك‌َ › 💎خدایا من را از کسانی قرار ده که وقتی صدای‌شان می‌زنی پاسخت را می‌دهند. ☀️روزمان را متبرک کنیم به ذکر سه شنبه ها؛ 🌟یا ارحم الراحمین🌟

⚫️ تنها تفاوت دو سپاه در عاشورا ⭕ یک تفاوت آنها را جهنمی کرد!!! 🏳اَینَ المنصور

📌متن شبهه👇 تو با لاک نماز بخونی خدا قبول میکنه اما بنده‌ اش نه! مريض باشی و روزه نگیری خدا قبول میکنه اما بنده اش نه! چادر سرت نزاری و به خدا فکر کنی خدا قبول میکنه اما بنده اش نه؟ میدونی مشکل از کجا شروع شد؟ اونجایی که بنده هاش يادشون رفته "قضاوت" مخصوص خداست نه اونا... 📌 پاسخ به شبهه👇 ✅ بله. خداوند قاضی است و قضاوت تنها کار خداست. 👈 اما هر قاضی ای بر اساس قانون حکم صادر می کند و اگر قانونی در کار نباشد دادگاه و قضاوتی هم در کار نیست. ✅ خداوند در دادگاه خود بر اساس قانونی که در کتاب‌های آسمانی و توسط پیامبرانش برای مردم فرستاده قضاوت خواهد کرد. 🔰 کسانی که میگویند وضوی با لاک باطل و حجاب واجب است، بر اساس قانون خدا می‌گویند. ⁉️ شما که می‌گویید نماز با لاک را خدا قبول میکند و اگر حجاب نداشته باشیم خدا کاری به کارمان ندارد از کجا می گوید؟🤔 ⁉️آیا قرآن دیگری برای شما نازل شده که ما خبر نداریم یا فقط خیال می‌کنید که قوانین خدا شاید به نفع خواسته های نفسانی شما باشد؟! ----------------------- ☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در #فضای‌_مجازی 👇🏻 🆔https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0 📱پیام رسان روبیکا👇🏻 🆔https://rubika.ir/porseshgar 📱پیام رسان سروش👇🏻 🆔https://splus.ir/poorseshgar 📱 پیام رسان بله👇🏻 🆔https://ble.ir/porseshgar اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج

کتاب یازدهمین مسابقه کتابخوانی؛ ☀️مهاجر سرزمین آفتاب☀️ 🔹مهلت ارسال پاسخنامه؛ ۱۲ مرداد ماه

🎥‌ لحظه هولناک گیرکردن پیراهن نانوا در دستگاه خمیرزنی ⭕️ اگر این فیلم را یک برانداز میدید می‌گفت: لباس اجباری نانوا نزدیک بود جانش را بگیرد!😐 🏳اَینَ المنصور

🌸 ورونیکا فاضلی بانوی تازه مسلمان آلمانی؛ ✅زیر این چادر مشکی هم ارزش پیدا کردم و هم کرامت،... ☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان _______________ 🏳اَینَ المنصور https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960

🪐بى تابى كشنده است 🌹نهج_البلاغه 📿مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ 🟠«كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد بى تابى او را از پاى در مى آورد. ✍به يقين در طول زندگى انسان، مصائب و مشكلات فراوانى است كه هيچ كس از آن بر كنار نمى ماند. عكس العملى كه انسان مى تواند در مقابل اين حوادث دردناك و غم انگيز نشان بدهد يكى از دو چيز است: نخست صبر و تحمل و شكرگزارى به درگاه خدا و دقت در يافتن راه نجات از آن مشكل يا مصيبت و حداقل كاستن از آثار زيان بار آن است. ديگر جزع و بى تابى است كه هم اعصاب انسان را در هم مى كوبد و او را گرفتار بيمارى هاى مختلف كرده و گاه به مرگ مى كشاند و هم سبب ناشكرى به درگاه خداوند و وزر و وبال براى سراى ديگر مى شود. انسان عاقل راه نخست را بر مى گزيند كه هم اجر صابران را دارد و هم فوايد و بركات صبر را. 📘حکمت_189 🏴🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾

#زیست_مومنانه 💠بار پروردگارا در هر جهتی تو جهت من باش و در هر مقصدی تو مقصد من باش، در هر سعی و تلاشی تو هدف من باش و در هر سختی و ناراحتی تو ملجاء و پناه من باش و در هر امری خودت وکیل من باش، و از روی عنایت و محبت سرپرستی مرا در هر حال بپذیر، به امید رحمتت ای مهربانترین مهربانان ✔️این دعای مبارک مروی از حضرت اسدالله الغالب مولانا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه میباشد که مرحوم آیه الله سید علی آقای قاضی(قدس سرّه) به شاگردان سلوکی خویش، از جمله به وصیّ خود مرحوم آیه الله شیخ عباس قوچانی (قدس سرّه) دستور داده بودند تا این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند. 🌷🌷🌷 🔅مجال عیش سخنی از جنس زندگی، با ما همراه باشید. @rahighemakhtoom