eitaa logo
کتابخانه علامه محدث نوری
121 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.4هزار ویدیو
33 فایل
وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امام رضا علیه السلام مؤمن به مرحله ايمان نمى ‏رسد مگر آنكه داراى سه خصلت باشد: خصلتى از پروردگارش، خصلتى از پيامبرش صلى الله عليه و آله و خصلتى از ولىّ خدا . امّا خصلت پروردگارش، كتمان و مخفى نگه داشتن اسرار؛ و خصلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، با مردم مدارا كردن؛ و خصلت ولىّ خدا، شكيبايى در برابر ناملايمات و سختيهاى زندگى است. 📗تحف العقول ص442 ☘🌸☘🌸☘🌸
🌸هر روز با قرآن 🌸 ❤️ زندگی با نمایش و ماسک لذتی ندارد. از زندگی، آن مقداریش اصیل است که ساده، طبیعی و بی‌نقاب رفتار کرده‌ایم. خودمان باشیم و برای دیگران زندگی نکنیم 📖آل عمران آیه ۱۶۷ 🌸☘🌹🌸☘🌹
🔴 بدون اعتـراض، پشت چـراغ قرمـزی🚦که خودمان وضـع کردیم می‌ایستیـم❗️ ولی به چـراغ قرمـزی که خدا وضعـش کرده اعتـراض می‌کنیـم❗️ 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 و بیستم نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔 دلم را برد ، به همین سادگی...☺️ پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام . نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ... تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران . پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔 پروژه تحقیق پدرم کلید خورد . بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود. وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت . نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد . اما برای آینده و زندگی مان نگران بود . برای دختر نازک نارنجی اش 😅 حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕 باز یاد حرف بچه ها افتادم .. حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس)) یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم! محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود .. برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️ پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !» قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش . هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد. من هم با پدر و مادرم رفتم . خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂 پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه . وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️ اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !» تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت . خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂 موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع) یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔 گفت :«بله!» در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅 مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد ‌. من که از ته دل راضی بودم پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم . مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁 کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا! قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید. سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت. نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂 مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند . نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند . تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔 گفتم :«از کجا می دونید؟» خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂 ✨ ادامه دارد.... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri
از هر دستی بدی از همون دست پس ميگيری 🍃 💛 💠ﻣﮕـﺮ میﺷﻮﺩ قلبی ﺭﺍ بشکنی ﻭ قلبت شکسته ﻧﺸـﻮد🌸🍃 💠ﻣﮕﺮ میﺷﻮﺩ چشمی ﺭﺍ ﮔﺮﯾﺎﻥ کنی ﻭ ﭼﺸﻤﺖ ﮔﺮﯾـﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ🌸🍃 💠ﻣﮕﺮ میﺷﻮﺩ ﺫهنی ﺭﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ کنی ﻭ ﺫهنت ﭘﺮﯾﺸـﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ🌸🍃 💠ﻣﮕﺮ میﺷﻮﺩ اﺣﺴﺎسی ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍنی ﻭ ﺍﺣﺴﺎست ﺳﻮخته ﻧﺸﻮﺩ🌸🍃 💠ﻣﮕر ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ؟✨✨ بیشتر مواظب باش این دنیا بی‌قانون نیست! ✨🍃🌸🍃✨ ✍از خیر و شر، هرچه که به این دنیا داده باشی، روزی به طرف خودت باز ‌میگردد. 🌹این جهان کوه است و فعل ما ندا باز می گردد نداها را صدا 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺چند کشور در دوران حامی صدام بودند؟! ⁉️ چرا می‌گوییم پیروزی ما در جنگ معجزه بود ؟ 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri
💠 پدر و مادرهای عزیز! کلام شما اثر دارد! 🔍 باید روی کلام خود دقت داشته باشیم که ناامیدی و یأس را به فرزندان خود منتقل نکنیم. 💚پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرموده‌اند: 💎«تفأّلوا بِـالخَـيرِ تَـجِدوه» «هـمـواره فال نيك بزنيد تا آن را بيابيد» 🌟کسی که همواره امیدوانه صحبت می‌کند: ✅ توکل دارد ✅ انگیزه دارد ✅ تلاش میکند 🏞 گزیده بیانات دکتر میرباقری 📎 توضیحات پایین پست: شرحی بر حدیث رسول الله(ص) 🔸️کتابخانه علامه محدث نوری http://eitaa.com/mohaddesnouri
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مذاکره مجدد ایران با آمریکا؟🤔 📡خبری جعلی از شبکه مزدور منوتو ❌به تازگی برخی رسانه‌های فارسی زبان ضدایرانی، خبری را به نقل از رسانه‌ای به نام امواج مدیا منتشر کردند که در آن ادعا شده بود، رهبر انقلاب مجوز مذاکره مجدد با آمریکا را صادر کردند!!      ----------------------- ☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در 👇🏻 🆔https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0 📱پیام رسان روبیکا👇🏻 🆔https://rubika.ir/porseshgar 📱پیام رسان سروش👇🏻 🆔https://splus.ir/poorseshgar 📱 پیام رسان بله👇🏻 🆔https://ble.ir/porseshgar اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🌸 تی‌تیانا بانوی تازه مسلمان قیرقیزستانی : ✅ در اتاقم یک سجاده  دارم که در تنهایی و خلوت باخدا راز و نیاز می‌کنم ،... ☀️از دانشجویان و استادان من مدام می‌پرسیدند: چرا شما حجاب گذاشته‌اید؟ چه اتفاقی افتاده است؟ برایمان توضیح بدهید؟ و من می‌گفتم؛ خدای من در دین اسلام دستور داده که حجاب داشته باشم و من به عنوان یک مسلمان موظف به رعایت پوشش و حجاب هستم. ☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان _______________ 🏳اَینَ المنصور https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا