🦋 هنریک برودر
(نویسنده، طنز پرداز و روزنامه نگار آلمانی یهودی و لهستانی تبار)
✅ او پس از یک سلسله انتقادات و تالیفات شدید علیه اسلام و مسلمانان، به طور علنی مسلمان شدن خود را اعلام کرد.
به گفته روزنامه مصری «الاسبوع» این نویسنده ۶۱ساله آشکارا فریاد برآورده است که:
«بشنوید، من مسلمان شدهام».
به سوی اسلامی خواهم رفت که دین فطرتی است که هر انسانی بر اساس آن متولد شده است.
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
___________________________
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 عدم دفاع امام علی از حضرت فاطمه سلام الله علیهما !!!
❓چگونه قابل قبول است که عده ای به حضرت فاطمه هجوم برده و او را مضروب کنند اما امیر مومنان با آن شجاعتش از ایشان دفاع نکند !!!!🤔
✅ پاسخ به شبهه را در کلیپ فوق ببینید👆
╭┅──────┅╮
@porseshgar
╰┅──────┅╯
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۳۳
سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد
_بس کن نازنین! داری. دیوونه ام میکنی!
و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت..
و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید..و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود.
در تاکسی که نشستیم..
خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد
_میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه #ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه!
از کنار صورتش نگاهم به تابلوی زینبیه ماند..
و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم...
چشمان بی حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر #تحقیرم کرد
_هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن #ایرانی هستی!
و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم
ماسید و با #لحن_کثیفش حالم را به هم زد
_تو همه چیات خوبه نازنین، فقط همین #ایرانی و #شیعه_بودنت کار رو خراب میکنه!
حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خالص شوم..
که نگاهم به سمت دستگیره رفت..
و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت
_دیوونه من دوسِت دارم!
از ضبط صوت تاکسی آهنگ عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی اش را به رخم کشید
_نازنین یا پیشم #میمونی یا #میکُشمت! تو یا برای منی
یا نمیذارم زنده بمونی!
و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از جنبش زنان نتیجه چی شد؟
https://eitaa.com/joinchat/127074316C337a2fc63e
البته در سودان
🔺انگور قرمز و پرتغال دشمن دیابت:
ادغام ترکیبات موجود در انگور قرمز و پرتقال، قادر به بهبود سلامت افراد مبتلا به دیابت و کاهش چاقی در بیماران قلبی مي شود.
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🔺دندانهای کوسه ها شگفتانگیز است
کوسههای سفید بزرگ بیش از ۱۵۰ دندان دارند که در هفت ردیف چیده شده اند. آنها در سال ۱۰۰۰ دندانشان را از دست میدهند. اما فقط چند روز طول میکشد تا دندانشان دوباره رشد کند. در طول عمر کوسهها ممکن است ۳۰ هزار بار دندانشان بیفتد و دوباره جایگزین شود.
#الله اکبر
http://eitaa.com/mohaddesnouri
35.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگی زیبایی
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🌹🕊
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۳۴
تا حتی #راه_خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته..
و #قلب من هنوز پیش #نام زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید
و #بی_اختیارنیت_کردم..
🌟اگر از دست سعد #آزاد شوم، دوباره #زینب شوم!
اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت،..
اگر اینها خرافه نبود..
و این شیطان رهایم میکرد، دوباره به تمام مقدسات #مؤمن میشدم
و ظاهراً خبری از اجابت نبود..
که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محلهای سرسبز متوقف شد تا خانه
جدید من و سعد باشد...
خیابانها و کوچه های این شهر
همه سبز و اصلاً شبیه درعا نبود..
و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل #اسیری پشت سعد کشیده میشدم..
تا مقابل در ویلا رسیدیم...
دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت..
و حتی #رحمی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه #درمشتش باشم.
درِ ویلا را که باز کرد..
به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین زبانی کرد
_به بهشت داریا خوش اومدی عزیزم!
و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت
_اینجا ییلاق دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه سوریه!
و من جز #فتنه در 🔥چشمان شیطانی سعد نمیدیدم..که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد
_دیگه
بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره!
یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداری ام میداد تا به #ایران #برگردیم..
و چه راحت دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri
﷽
📌شرکت در مراسم لعن❌
🔻برخی از مردم براحتی در مراسم هایی با هدف "لعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام" شرکت می کنند.
👈در حالی که یک وقت هست شخصی شرکت می کند که آن منبری را یا آن مداح را از این کار نهی کند، این گاهی وقتها لازم و واجب است.
🔻اما اگر شرکت شما این اثر را ندارد، بلکه مجلس چنین افرادی که تفرقه میاندازند حتی تقویت نیز می شود، شرکت در چنین مجالسی شرعاً جایز نیست و باید پرهیز شود.
📚استفتاء از دفتر آیت الله العظمی خامنه ای
#برداشت_نادرست
منبع @ahkamz
╭┅──────┅╮
@porseshgar
╰┅──────┅╯
🌸سونیا فرای
بانوی تازه مسلمان آلمانی؛
✅ همه پدیده های پیرامون ما از نشانه های خدا هستند، هر چیز نظم خودش را دارد. آیا اینها فکر ما را به قبول وجود یک خالق دانا وادار نمی کند...
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
__________________________
🏳اَینَ المنصور
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
🌸هر روز با قرآن 🌸
🌹ربَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
[اینان می گویند] پروردگارا! دل هایمان را پس از آن که هدایتمان کردی منحرف مکن! و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشنده ای
📗 آل عمران/ 8
🏴🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔍چه کنم فرزندم، اهل دینداری باشد ؟
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 دیدید تو تاکسی مینشینید یکی می گه تو این مملکت ۳هزار میلیارد اختلاس می شه و کسی هم نمی تونه کاری کند؟
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 ویدیو بینظیر "حواس پرتی بزرگ"
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روش پاسخگویی به یک شبهه با زبان ساده و جوان پسندانه!
⭕️ نظر کوروش درمورد آتِیستها🥲
👈 حالا برو برای بچه محلهایت هم تعریف کن😅
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
🔺این میوه که بسیار شبیه کلاه کاسکت است
میوه ای خطرناک بنام جوز هندیست که 2 گرم آن اثری مانند آمفتامین که میتواند باعث جنون یا مرگ شود❗️
http://eitaa.com/mohaddesnouri
♦️تصویری از عقدنامه به زبان فارسی «بهادر شاه دوم» آخرین امپراتور مغول از دودمان گورکانی در هندوستان و همسرش «صاحبه بیگم زینت محل» که مقارن با سال ۱۸۴۰ میلادی تنظیم شده است.
پیش از اشغال شبه قاره هند توسط بریتانیا و رسمی شدن زبان انگلیسی، زبان «فارسی» در کل شبه قاره هند رواج داشته است!
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🔺چرا تبریز شهر اولین هاست؟
اولین مرکز تلفن، اولین شهرداری، اولین اتاق تجارت و... در این شهر به وجود آمدند.
آتش نشانی تبریز اولین آتش نشانی ایران است که در سال ۱۲۲۱ شمسی و زمانی که نیروهای روسی در ایران بودند، ساخته شد.
مدرسه ی رشدیهِ تبریز، اولین مدرسه ی تحصیلات ابتدایی به شیوه مدرن در ایران است که توسط میرزا حسن رشدیه در تبریز بنا شد.
اولین چاپخانهِ ایران در سال ۱۲۲۷ توسط عباس میرزا در تبریز تاسیس شد.
نخستین سینمای عمومی ایران، ۵ سال بعد از اختراع آن توسط برادران لومیر، در تبریز شروع به کارکرد. این سالن سینما در سال ۱۲۷۹ توسط کاتولیک ها، با نام سینماسولی تاسیس شد.
نخستین کتابخانهِ دولتی و عمومی در سال۱۳۰۰ در تبریز ایجاد شده است. نام آن کتابخانهِ تربیت بوده و بانی ساخت آن محمد علی تربیت است.
تبریز امن ترین شهر بین شهرهای ایران و یکی از القاب شهر تبریز شهر "بدون گدا" است!
http://eitaa.com/mohaddesnouri
❣در پیش چشم فاطمه(سلام الله علیها)
در حشر یاحسین(سلام الله علیک)
دست مرا بگیر
و بگو
اهل روضه بود
#شب_جمعه
#یااباعبداللهالحسین
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۳۵
و حالا مرا #اسیر این خانه کرده و به درماندگی ام میخندید...
دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد..
و نمیفهمید چه زجری میکشم که با خنده خبر داد
_به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!
و ولخرجی های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم میزد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی میکرد
_البته این ویلا که مهم نیس! تو دولت آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!
#ردّخون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا میدیدم 🌸خون مصطفی🌸 هم به آستینش ریخته..
و او روی همین خونها میخواست سهم مبارزه اش را به چنگ آورد..
که حالم از این #مبارزه و #انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را صادقانه نشانم داد
_فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی میرسیم!
دیگر رمق از قدم هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سست تر میشد..
و او میدید نگاهم دزدانه به طرف در میدود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد.
از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده..
که با دست دیگرش شانه ام را گرفت تا زمین نخورم...
بدنم را به سمت ساختمان میکشید و حتی
دیدن این حال خرابم رؤیای فتح سوریه را از یادش نمی برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید
_البته ولید اینجا رو فقط به خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم،.....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri