📌متن شبهه👇 بچه‌ای که قرار است در سن یک سالگی از دنیا برود، چرا خداوند او را به دنیا می‌آورد؟ آیا این با رحمت خداوند سازگار است؟ 📌پاسخ👇 🔰خداوند برای عالَم دنیا قوانین مختلفی قرار داده و این عالَم طبق آن قوانین اداره می‌شود. 🔹 خداوند به جز در موارد معدودی همچون معجزه پیامبران در قوانین هستی دخالت نمی‌کند. هرچند می‌توان معجزه را نیز جزو قانون طبیعت دانست. 📔اگر چیزی شرایط موجود شدن داشته باشد، قانون عالَم این است که وجود پیدا کند ❇️ مثلا اگر مرد و زنی با هم ازدواج کنند و هر دو از جهت جسمی و بدنی سالم باشند، خداوند طبق قانون تکوینی عالم به آن دو بچه می‌دهد ولی اگر یکی از آنها از لحاظ بدنی سالم نباشد، طبق یک قانون دیگر از داشتن بچه محروم می‌شوند. 🔰اگر بچه‌ای که به دنیا می‌آید، به لحاظ جسمی سالم باشد، زنده می‌ماند و به زندگی خودش ادامه می‌دهد و این یکی از قوانین عالم طبیعت است. 👈 اما اگر بچه‌ای که به دنیا می‌آید بدن بیمار و ناسالمی داشته باشد، آن بچه می‌میرد و این نیز یکی از قوانین دنیاست. ✳️ استجابت دعا، شفای بیماران، دفع بلا با صدقه و ... را چه جزو قوانین هستی تلقی کنیم چه نوعی دخالت خداوند در طبیعت، به هرحال این موارد نیز تحت شرایطی عمل می‌کنند و نمیتوان انتظار داشت که هر دعایی استجابت شود و با ذکر خدا هر بیماری شفا پیدا کند. 🌐 اگر انتظار داشته باشیم که تمام ناملایمات دنیا به نفع ما تغییر کند، دنیا به طور کلی به هم می‌ریزد و نه جایی برای زندگی می‌ماند و نه چیزی قابل پیش بینی خواهد بود و نه چیزی سرِ جای خودش قرار می‌گیرد. ▪️کشاورز دعا می‌کند باران ببارد اما کوخ نشین نگران سقف خانه‌اش است! ▪️مسافر دلش نمی‌خواهد در راه بماند اما تعمیرکارِ کنار جاده از خدا می‌خواهد که مشتری برایش بفرستد! خدا به نفع چه کسی دعا را استجابت کند❓ ✅ خداوند عالِم، حکیم، خیرخواه و عادل است. ▪️اگر بچه‌ای شرایط طبیعی ادامه زندگی را نداشت؛ ▪️اگر پدر و مادرش دعا کردند و امکان استجابت دعا وجود نداشت؛ ▪️اگر در فوت بچه مصلحتی نهفته بود؛ 👈 خداوند اجازه نمی‌دهد که آن بچه از کمالاتی که برای خلقتش در نظر گرفته شده، محروم شود و شرایطی را در برزخ یا قیامت برای او فراهم می‌کند که شخص بتواند مراتب کمال را طی کند. 👈 همچنین اجر و پاداشی برای والدین و داغ‌دیدگان قرار می‌دهد تا این ناملایمات زندگی برایشان جبران شود. خلاصه اینکه: اگر شخصی شرایط موجود شدن در دنیا را داشته باشد، به دنیا می‌آید و هرگاه شرایط را از دست بدهد از دنیا می‌رود و این منافاتی با رحمت الهی ندارد.      ╭┅──────┅╮ @porseshgar ╰┅──────┅╯

☯️شاپرک Bagworm برای خودش پیله از چوب درست میکند😍 حالا معلوم شد که این ایده ی معمارها، در برج های مدرن، از کجا آمده🤔 🔅الحق که باید در برابر عظمت خالق به سجده افتاد‼️ #الله اکبر @Al_Mansour

⁉️ چرا خداوند در قرآن توهین می کنه و به کفار میگه الاغ!!!      ╭┅──────┅╮ @porseshgar ╰┅──────┅╯

📌 مدارس رو هم می‌خوان مکتب‌خونه کنن!🔰 📲 به تازگی برخی صفحات اینستاگرامی خبر عجیبی را مبنی بر "تبدیل شدن مدارس به مکتب‌خانه" منتشر کردند. 🎞 در این ویدئو به بررسی این خبر می‌پردازیم.      ╭┅──────┅╮ @porseshgar ╰┅──────┅╯ 🔹درد اینها اینه که به هر چیزی که در ایران اتفاق بیفتد، اعتراض دارند‼️ عجب بغضی به این سرزمین دارند‼️ @Al_Mansour

🌸 سارا تراس بانوی تازه مسلمان ایتالیایی: ✅ وقتی با اسلام آشنا شدم احساس کردم تازه متولد شده‌ام و به آرامش رسیده‌ام و دیگر هیچ نگرانی جز خشنودی خدا برایم وجود نداشت و تلاوت قرآن به من آرامش می‌داد... ☝تازه مسلمانان و رهیافتگان ________________________ @Al_Mansour

🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #هفتادوشش بلیط را به طرف 🕊ابوالفضل🕊 گرفته بود،.. دیگر نگاهم نمیکرد و از لرزش صدایش پیدا بود پای رفتنم تمام تنش را لرزانده است... ابوالفضل گمان کرد میخواهد طلاقم دهد.. 😐😑 که سینه در سینه اش قد علم کرد و #غیرتش را به صلّابه کشید _به همین راحتی زنت رو ول میکنی میری؟ از اینکه همسرش خطاب شدم خجالت کشید،.. 😑نگاهش پیش چشمان برادرم #به_زمین افتاد.. و صدای من میان گریه گم شد _سه ماهه سعد مُرده!😢 ابوالفضل🕊 نفهمید چه میگویم و مصطفی🌸 بی غیرتی سعد را به چشم دیده بود... که دوباره سرش را بالا گرفت و در برابر بهت ابوالفضل😟😳 سینه سپر کرد _این سه ماه خواهرتون #امانت پیش ما بودن، اینم بلیط امشبشون واسه تهران! دست ابوالفضل برای گرفتن بلیط بالا نمی آمد و مصطفی طاقتش تمام شده بود.. که بلیط را در جیبش جا زد،.. چشمانش را به سمت زمین کشید تا دیگر به روی من نیفتد و صدایش در سینه فرو رفت _خداحافظتون باشه! و بلافاصله چرخید و مقابل چشمانم از حرم بیرون رفت... دلم بی اختیار دنبالش کشیده شد... و ابوالفضل هنوز در حیرت مرگ سعد🔥 مانده بود که صدایم زد _زینب...😟 ذهنش پُر از سوال و قلب من از رفتن مصطفی خالی شده بود.. و دلم میخواست فقط از او بگویم که با پشت دستم اشکم را پاک کردم وحسرت حضورش را خوردم _سعد گفت بیایم اینجا تو مبارزه #کنار مردم سوریه باشیم، اما #تکفیریها کشتنش و دنبال من بودن که این آقا #نجاتم داد! نگاه ابوالفضل گیج حرف هایم در کاسه چشمانش میچرخید.. و انگار #بهترازمن تکفیریها را میشناخت که غیرتش آتش گرفت و خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد _اذیتت کردن؟؟😡 ششماه در خانه سعد.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ http://eitaa.com/mohaddesnouri

#نهج_البلاغه 📿وَلِکُلِّ أَمْر عَاقِبَةٌ 🟤هر کارى سرانجامى دارد (بايد مراقب سرانجام آن بود) ✍اشاره به اينکه انسان هنگامى که دست به کارى مى زند بايد در عاقبت آن بينديشد و بى حساب و کتاب اقدام نکند; اگر عاقبت آن نيک است در انجام آن بکوشد وگرنه بپرهيزد. 📘نامه_31 🌺💫🌺💫🌺💫🌺

🌸هر روز با قرآن 🌸 ❤️ سکوی پرواز عقیدۀ پاک، عمل صالح است. کسی که می‌گوید خدا رازق است اما چشم امیدش به کارفرمایش است، لذت‌پرواز در افق‌های متعالی‌تر از آسمان دنیا را تجربه نمی‌کند. 📗فاطر/۱۰ 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿

❄️حواست باشد به كوتاهي زندگي، زندگي به همين آساني مي گذرد ، مثل تابستاني كه رفت.... مثل پاييزي كه تمام شد، از روزهای زمستان ، امسالت لذت ببر... ❄️ زمستانتون پرانرژی و گرم از انوار الهی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅ ذکر امروز؛ 🌸یا حی و یا قیوم🌸 ای زنده و ای پایدار    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/mohaddesnouri

💠«روایت مظلومیت یک قهرمان» 🔺نحوه شهادت شهید محسن رضایی را ببینید: http://eitaa.com/mohaddesnouri

🔺همین هایی که الان اشک تمساح می ریزند و میگن دعوا نکنیم و همدیگر را دوست داشته باشیم، دقیقا همون اشخاصی هستند که پارسال می خواستند بچه ها را آتیش بزنند و بکشند و معتقد بودند هرکسی طرفدار حکومته از تیر چراغ برق آویزان بشه، خواستم بگم گول این اشک ها را نخورید😏 چون جیره و مواجبشون قطع میشه اینجور بغض کردند و گرنه با حرفهای اینها خون یک عده بی گناه ریخته شد http://eitaa.com/mohaddesnouri

🔺 چه میخوای رای بدی چه نمیخوای این کلیپ را ببین! @Al_Mansour

سروده های پارسی 🔺بر دیوارهای تاج محل در شهر آگرا، پایتخت گورکانیان هند زبان رسمی هند تا ۱۵۰ سال پیش پارسی بود واگر تاراجگری انگلیسی ها نبود، اکنون زبان پارسی ٢ میلیارد سخنور داشت http://eitaa.com/mohaddesnouri

🔺 پرتاب کفش‌ و اهتزار پرچم فلسطین در شورای شهر "کمدن" انگلیس در پی سکوت و حمایت اعضای آن از جنایات رژیم‌صهیونیستی در غزه @Al_Mansour

🌸فرانچسکا بوکا آلداکره بانوی نویسنده تازه مسلمان ایتالیایی ✅ او کتاب «زیر پای او گلها متولد می شوند» را با همکاری پیترانجلو بوتافوکو براساس کتاب در مسیر اسلام گوته نوشته است... در ایتالیا ما عمدتا زندگی پوپولیستی داریم، نه به معنای سیاسی و نه مفهوم دینی اسلام توجه نمی شود ☝تازه مسلمانان و رهیافتگان _______________ @Al_Mansour

🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #هفتادوهفت شش ماه در خانه سعد🔥 #عذاب کشیده بودم،.. 😢تا کنیزی آن تکفیری چیزی نمانده.. 😢 و حالا رفتن مصطفی جانم را به گلو رسانده بود که در آغوش چشمانش دلم را رها کردم _داداش خیلی خستم، منو ببر خونه!😭 و #نمیدانستم نام خانه زخم دلش را پاره میکند که چشمانش از درد در هم رفت.. و به جای جوابم، خبر داد _من تازه اومدم سوریه، با بچه های #سردارهمدانی برا #مأموریت اومدیم. میدانستم درجه دار 💛سپاه پاسداران💛 است... و نمیدانستم حالا در سوریه چه میکند و او دلش هنوز پیش خانه مانده و فکری دیوانه اش کرده بود که سرم خراب شد _میدونی این چند ماه چقدر دنبالت گشتم؟😒 موبایلت خاموش بود، هیچکدوم از دوستات ازت خبر نداشتن، هر جا بگی سر زدم،😒حالا باید تو این کشور از دست یه #مردغریبه تحویلت بگیرم؟😒🙁 از نمک نگرانی صدایش دلم شور افتاد، فهمیدم خبری بوده که این همه دنبالم گشته...😥 و فرصت نشد بپرسم... که آسمان به زمین افتاد و قلبم از جا کنده شد...😱💣 بی اختیار سرم به سمت #خروجی_حرم چرخید و دیدم حجم خاک و خاکستر آسمان را سیاه کرده... و ستون دود از انتهای خیابان بالا میرود...😰😱 دلم تا انتهای خیابان تپید،.. جایی که با مصطفی🌸 از ماشین پیاده شدیم.. و اختیارم دست خودم نبود که به سمت خیابان دویدم. هیاهوی جمعیت همه به سمت نقطه انفجار میرفت،.. ابوالفضل نگران جانم فریاد میکشید تا به آنسو نروم... 😰🗣 و من مصطفی را گم کرده بودم که با بی قراری تا انتهای خیابان دویدم.. و دیدم سر چهارراه غوغا شده است... بوی دود و حرارت آتش خیابان را مثل میدان جنگ کرده و همهمه جیغ و گریه همه جا را پُر کرده بود... اسکلت ماشینی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ http://eitaa.com/mohaddesnouri