﷽
🔪🐠کشتن ماهی زنده
🔻برخی از مردم به واسطه تصوری که نسبت به ذبح حیوانات حلال گوشت دارند، گمان می کنند اگر ماهی را در بیرون از آب، زمانی که هنوز زنده است، کشته یا قطعه قطعه نمایند، موجب حرام شدنش می شود.‼️
✅ در حالی که طبق نظر مراجع تقلید، ملاک کلی در این زمینه آن است که ماهی دارای پولک، زنده از آب گرفته شود و همین برای حلال بودنش کافی است.
🔅پس کشتن و یا پاک کردن آن در بیرون آب، زمانی که هنوز ماهی زنده است ایرادی ندارد و موجب حرام شدنش نمیشود.
📚استفتاء از دفتر مراجع تقلید
#برداشت_نادرست
منبع @ahkamz
╭┅──────┅╮
@porseshgar
╰┅──────┅╯
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌تکذیب خبر شکار شدن پرنده همای سعادت📵
🔺دیروز برخی رسانهها با انتشار عکسی مدعی شده بودند که ۲ شکارچی پرنده «همای سعادت» را پس از رویت اخیر آن در طالقان شکار کردند.
📸عکس منتشر شده مربوط به این خبر در سال ۱۴۰۰ است که محیطبانان پرنده هما را در زنجان از چنگال شکارچیان نجات داده بودند.
╭┅──────┅╮
@porseshgar
╰┅──────┅╯
💗مهدی اینگونه است
«چقدر حضرت عجل الله فرجه الشریف مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند. از پدر و مادر هم به آن ها مهربان تر است!»
🔹از آیةالله بهجت ره
🔹️کتاب حضرت حجّت عجل الله، ص۵۴
@Al_Mansour
29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیه امنیتی 😎
@Al_Mansour
🚨 محل تفریح رئیس جمهوریهای قبلی فروخته شد و مبلغش صرف احداث پل استراتژیک روی آب و وصل کردن قشم به بندر عباس شد
👈 لازم به ذکره که این پروژه هشت سال متوقف شده بود!
⭕️ چرا باید رای بدیم؟
چون انتخابِ خوب، تاثیر داره!
@Al_Mansour
⛔️پدران گرامی مراقب باشید از این دسته پدران نباشید👇
پدري كه #تنبیه_گر است
پدری كه #بی_حوصله است
پدری كه #تهدید میکند
پدری كه با #مادر رابطه عاطفی خوبی ندارد و در تربیت هماهنگ با مادر نیست
اینگونه افراد👇👇
#ترس و #اضطراب_دائمی و #احساس_حقارت را در فرزندشان رشد می دهند.
❌اين كودكان و نوجوانان
بيماران روانی امروز و آينده هستند.❌
🦋 #پورحاتم
کارشناس خــ🌱 ـــانواده و مدرس
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهار
که تمام تنم تنم به رعشه افتاده..😰😰😭😭
و فقط خدا را صدا میزدم بلکه معجزه ای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید...
اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم..😰😰😰
و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد. با پنجه های درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید..
که دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشی ها روی زمین نفس نفس میزند و با همان نفس بریده چشمش دنبال #من بود.😰😰
خودش هم #شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند..
و نگاهش برای من میلرزید..
مبادا زبانم سرم را به باد دهد. مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله "یاالله "جانسوزش بلند بود..✨😥
و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند...
یکیشان به صورتم خیره👁 مانده بود و نمیدانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشت زده چه میبیند که دیگری را صدا زد...
عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید..
_اهل کجایی؟😡👿🗣
لب و دندانم از ترس به هم میخورد...
و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد
_خاله و دختر خاله ام هستن. لاله، نمیتونه حرف بزنه!
چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان میگفت
_داشتم میبردمشون دکتر. خاله ام مریضه.
و نمیدانم چه عکسی در موبایلش میدید که دوباره مثل سگ بو کشید
_ایرانی هستی؟😡👿🗣🗣
یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند...😰😭
و من حقیقتاً از ترس...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
http://eitaa.com/mohaddesnouri