11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکم وضو و عبادات با کاشت ناخن 🌹
📣📢📣📢📣📢📣
سلام،
*قابل توجه علاقمندان به شرکت در مسابقه کتابخوانی عید غدیر؛*📢
🔹️متقاضیان می توانند سوالات مسابقه و صفحات کتاب را از کانال کتابخانه در ایتا دریافت کنند.👇
🔹️پاسخنامه شامل ۲۰ عدد است که باید فقط به این صورت 👇فرستاده شود.
۱۳۲۳۴۴۲۱۳۲۴۲۳۴۲۳۱۴۳۲
🔹️پاسخنامه هایی که کمتر یا بیشتر از ۲۰ عدد باشند باطل است.
🔹️حتما باید پاسخنامه همراه اطلاعات زیر باشد ازجمله؛
نام و نام خانوادگی
تلفن شرکت کننده
شهر محل سکونت
*☀️ضمنا شرکت کنندگان توجه کنند که برگزیدگان مسابقه، از بین اسامی کسانی که بالاترین امتیازها را دریافت کرده باشند، انتخاب خواهند شد.*
🔹️هر شرکت کننده فقط یکبار می تواند پاسخنامه خود را ارسال کند، بقیه باطل است،
🔹️ پاسخنامه باید فقط در ایتا یا واتساپ به شماره همراه 09930137237
فرستاده شود.
🌸موفق باشید🌸
________________
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری در پیام رسان واتساپ
https://chat.whatsapp.com/LiFiykUwu1e9nKJZedGceG
🔸کانال کتابخانه در ️پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/mohaddesnouri
📚کتاب تنها گریه کن
فصل هشتم/ قسمت ۷۹
📖 گاهی کنار پدربزرگش می نشست و غذا و دارویش را می داد، اما آرام نبود. این را حتی حاج حبیب هم فهمیده بود
روز آخر، نزدیک غروب با حسن اقا رفته بود گلزار. اینها را حسن آقا بعدا برایم تعریف کرد. می گفت: «وارد گلزار که شدیم، محمد دیگر حواسش با من نبود. ناغافل، دو سه قدمی از من پیش افتاد. ساکت بودم و نگاه می کردم ببینم چه می کند. سرش را انداخت پایین و میان قبرها راه می رفت. لب هایش می جنبید. گاهی می ایستاد و خیره می شد به یک نقطه. گاهی لبخند می زد. خیلی توی فکر بود. نگاهش را انداخت دورتر، سمت قبرهای خالی و بعد سر چرخاند سمت من. گفت: «اون طرفا يه جای خالی هست که مال منه، وقتش هم خیلی دور نیست.
از حرفش جا خوردم. با تشرگفتم: «بچه، دم رفتن این حرفا رو نزن. این بار هم مثل دفعه های قبل. میری و سلامت برمی گردی ایشالا.» سکوت کرد.
آن شب، بیقراری محمد بیشتر شده بود. هی رفت و آمد و لب هایش را روی هم فشار داد و سعی کرد حرف بزند، ولی نمی توانست. از اتاق می رفت توی هال، قدم می زد و بی بهانه سر از جلوی در کوچه در می آورد. برمی گشت خانه و خودش را می رساند آشپزخانه. در یخچال را باز می کرد و نگاه می انداخت و می بست. چند تا ظرف کثیف داخل ظرفشویی بود؛ ایستاد به شستن ظرف ها. محمد عادت داشت توی خانه هر کمکی از دستش برمی آمد، انجام میداد. دیدم نمی شود؛ بچه دارد بال بال می زند.
خیلی عادی نگاهش کردم و گفتم: «مامان! اگه حرفی که می خوای بزنی مربوط به جبهه اس، من آماده ام.» انگارکارش کمی راحت شده باشد، ا نفسش را بیرون داد و گفت: «بله.» قوری را گذاشتم زیر شیر سماور و گفتم: «خب باشه. بابات که اومد، سه تایی حرف می زنیم.» دست کشید روی صورتش و گفت: «این حرفا رو میخوام فقط به شما بگم.» و رفت.
همه خواب بودند. آخرین چراغ را خاموش کردم و رفتم سمت اتاق محمد، که نورش از لای در نیمه باز افتاده بود روی فرش هال و انگار به گلهای ریز و قرمزرنگش، جان بخشیده بود. آهسته صدایش زدم و رفتم داخل. نشسته بود سر ساکش و وسیله هایش را چیده بود دورش. پرسیدم: «همه چی برداشتی؟ چیزی لازم نداری بیارم؟» و نشستم و لباس هایش را وارسی کردم. سرم پایین بود و بیخودی لباسی را باز می کردم و دوباره تا میزدم. گفت: «مامان! میشه این بار ساکم رو شما ببندید؟»
نگاهش نکردم. خودم را مشغول نشان دادم. ادامه داد: «می خوام اونجا هر بار که میرم سر ساکم، یاد شما بیفتم. انگار که بوی شما بپیچه توی وسیله هام.»
باز هم ساکت بودم. بسم الله گفتم و زیپ ساک را باز کردم. خودش هم کمک کرد. تمام که شد، برداشت و گذاشتش یک گوشه. بعد هم طوری نشست که روبه رویم نباشد. نگاهش را می دزدید. نمی خواستم اوضاع سخت بشود. همان شکلی که نشسته بودم، کمی پایم را جا به جا کردم، چشم هایم را ریز کردم و زل زدم به صورتش و گفتم: خب مامانجان بگو،
🔹️ادامه دارد، ...
کتاب تنها گریه کن/ ۷۹
انتشارات حماسه یاران
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
https://chat.whatsapp.com/LiFiykUwu1e9nKJZedGceG
*♦️مراقب سبدِ غذایی خود باشید.*
*اضافه شدنِ بعضی از مواد غذایی نظیر غذاهای آماده و فرآوری شده ، مانندِ سوسیس و کالباس و فست فودها به سبد غذایی، به علت اضافه کردنِ مواد افزودنی شامل نیترات و سدیم جهت عمل آوری و ماندگاریِ بیشتر،انواع سرطان ها ، افزایش فشار خون و مشکلات پوستی را به دنبال دارد.*
رژیم درمانی 🍏👇🏻
https://chat.whatsapp.com/DOlmNNIYw7jJidmnIjAAOg
*🌸سوخی اینوخوسا کلین*
بانوی تازه_مسلمان از کشور مکزیک:
*✅برای مسلمان بودن باید اخلاق مسلمانی داشت....*
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
@sireyoshshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿 *وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَابَّةٍ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ*
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺳﺘﻤﺸﺎﻥ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﻛﻨﺪ ، ﻫﻴﭻ ﺟﻨﺒﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﺤﻖّ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﺍﺳﺖ ] ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ، ﻭﻟﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻲ ﻣﻌﻴﻦ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺟﻠﺸﺎﻥ ﺳﺮﺁﻳﺪ ، ﻧﻪ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﭘﺲ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﭘﻴﺶ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﻨﺪ .
📚 *نحل/۶۱* 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🦋امام على عليه السلام:
🌺🌿اگر كسى را گرامى بدارى، در حقيقت خودت را گرامى داشته اى و حيثيت خويش را با آن آراسته اى. بنابراين...
به خاطر خوبی و احترامی که به خودت کرده ای، از دیگری انتظار سپاسگزاری نداشته باش
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃