eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️تو را کافی است که ببینی: گروهی مُرده‌اند و دل‌ها با یاد آنان زنده می‌شود و گروهی زنده‌اند و دل‌ها به دیدن آنان سخت و سنگ می‌گردد. (بشر بن حارث مروزی) @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️امام صادق علیه السلام در نیایشی چنین می‌فرماید: «یا من هدانی الیه، و دلّنی حقیقة الوجود علیه، و ساقنی من الحیرة الی المعرفة». (بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۳۷۰). ترجمه: ای خدایی که حقیقت وجود مرا بدو هدایت و دلالت نمود، و مرا از حیرت به معرفت کشانید. ◾️این معنای بلند، روح برهان صدیقین است که از سوی عرفا و فلاسفه به زبانهای گوناگون ارایه شده است. اما جالب اینجاست که ایشان در آثار خویش بدین روایت، اشارتی نفرمودند. گویا مرئی ایشان نبوده است. ◾️جالبتر اینکه شیوه مرحوم صدرالمتالهین ذکر ایات و روایات در کنار بحثهای عقلی و شهودی است. اما او نیز اشارتی بدین روایت ننمود. اما دقیقا همین محتوا را در ابتدای جلد شش اسفار، ارایه داده است. شگفتا که حکمای الهی چگونه به روح دین متصل‌اند و از حقیقت وحی (من حیث یشعر و لا یشعر) بهره می‌برند. @mohamad_hosein_tabatabaei
من چه گویم همگی مات تو اند با که گویم همه مرات تو اند وین عجب در پی دیدار تو اند لشکری که همه، هیهات، تو اند @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام◾️ صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش سوم2⃣ تهدید و تحریر شدید به کسانی که کافران را ولی و دوست می گیرن
آیات32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم1⃣ خداوند هميشه عالم است نه فقط روز قيامت خواهى گفت در اين صورت معناى آيه اين مى شود كه خدا در آن روز علم پيدامى كند، و حال آنكه خدا هميشه عالم است ، جواب مى گوئيم اين عيبى ندارد، براى اينكه كلمه روزى كه ظرف است براى علم خدا بدانچه كه ما از احوال قيامت مشاهده مى كنيم ، نه به اصل روز قيامت ، و به عبارتى ديگر كلمه روز ظرف است براى علم خدا بالنسبه به ظهور امر براى ما، نه بالنسبه به تحقق آن از ناحيه خدا همچنان كه آيه زير كه مى فرمايد خدا در قيامت مالك و قادر است منافات ندارد با اينكه در دنيا هم مالك و قادر باشد، چون گفتيم منظور ظهور ملك و قدرت خدا در قيامت است و آيه چنين است : ((يوم هم بارزون لا يخفى على اللّه منهم شى ء لمن الملك اليوم للّه الواحد القهار)). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 244 و نيز فرموده : ((لا عاصم اليوم من امر اللّه )) يعنى امروز كسى نيست كه شما را از خشم خدا نگهدارد. و باز مى فرمايد: ((و لو يرى الذين ظلموا اذيرون العذاب ان القوه للّه جميعا)). و نيز مى فرمايد: ((و الامر يومئذ للّه )) با اينكه همه مى دانيم كه ملك و قدرت و قوت و امر تنها در قيامت از آن خدا نيست در دنيا نيز حقيقت ملك و قدرت و امر از آن او است ، و اگر در اين آيات مختص روز قيامت شده ، بدين جهت بوده كه اين حقايق در قيامت براى ما روشن مى شود، بطورى كه ديگر شكى برايمان نمى ماند، (بخلاف دنيا كه ملكيت هاى موهوم نمى گذارد آنطور كه بايد متوجه مالكيت خدا شويم ) پس روشن شد كه اگر ظرف (يوم ) را متعلق بجمله ((يعلمه اللّه )) بدانيم مستلزم اين نيست كه خدا را تنها درقيامت ، عالم به سرائر و باطن خوب يابد مردم بدانيد. علاوه بر اينكه كلمه ((محضرا)) هم بر اين معنا دلالت دارد، زيرا مى توانست بفرمايد: ((حاضرا))، ولى احضار كه به معناى حاضر ساختن موجود غايب از انظار است ، بما مى فهماند اعمال نزد خدا محفوظ بوده و خدا در دنيا هم عالم بدان بوده و آن را محفوظ داشته ، روز قيامت براى صاحبانش اظهار مى دارد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: ((و ربك على كل شى ء حفيظ)). و نيز فرموده : ((و عندنا كتاب حفيظ)). و كلمه ((تجد)) از ماده وجدان است ، كه ضد فقدان را معنا مى دهد، و كلمه ((من )) در جمله : ((من خير)) و جمله ((من سوء)) بيانيه است ، و بطورى كه از ظاهر سياق برمى آيد جمله : ((ما عملت من سوء...)) عطف است بر جمله : ((ما عملت من خير)) و اين آيه از آياتى است كه . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 245 بر تجسم اعمال دلالت مى كند، كه بحث درباره آن در سوره بقره گذشت . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️امام، کل است. اگر او را ببینی کل هستی را دیده ای، اگر صدای او را بشنوی صدای هستی را شنیده‌ای. او کسی است که عقل او، عقل کل نظام هستی است. اینگونه نیست که عقل کل در آسمان باطن غیر از حقیقت انسانی باشد که مثلا بگوییم اگر ما به باطن عالم راه پیدا کنیم، جایی در باطن هست به نام عقل کل و ما به آنجا برویم! نه، عقل کل، عقل انسان کامل است. البته که در نظام وجود، ما چیزی به نام عالَم عقل داریم اما همان عالم عقل، عقل و شان انسان کامل است. امام، کل عالم عقل را احاطه کرده و مأکول خود ساخته است. قلب انسان کامل، عرش الله است. «الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ» (طه/۵) حق متعال بر روی عرش ظهور می‌کند. جان امام، عرش الله است‌. نفْس انسان کامل، نفس کل نظام هستی است. نفس آن حقیقتی است که مدبر همه‌ی امور است و امام نفس کل است و هکذا هر عضوی از اعضای انسان کامل، بر بخشی از نظام وجود سیادت دارد. عقل انسان کامل، سید و مولای تمام مجردات است. هر مجردی که در عالم هست، نه خود امام [که شأن او بسیار بالاتر است]، بلکه عقل امام سید و مولای اوست.
◾️حقیقت لایتناهی است. حقیقت یعنی «مَحْوُ الْمَوْهُومِ مَعَ صَحْوِ الْمَعْلُومِ». این سخن به اين معني است كه انسان در راه حقیقت به هر مقامی برسد بايد بداند که آنچه به آن نائل شده موهومي بيش نيست! باید از آن مقام بگذرد تا معلوم آشکار او گردد. همچنين او بايد همان «صَحْوِ الْمَعْلُومِ» را نيز محو کند كه همان خرق حجب نوريه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ». و چه سخت است خرق حجب نوری...! براي نيل به اين مقصود، انسان باید همه‌ی حجاب‌ها را کنار بزند يعني بميرد و بميرد و بميرد كه موت به معناي رفع حجب است. هر اندازه‌ که شخص حجاب ها را کنار بزند، به همان اندازه خدایی شده است. به همان اندازه که از قیودات رها ‌شود به خدا نزدیک شده است و بايد بداند كه این موت هرگز دست از او بر نخواهد داشت، تا خدا خدایی می‌کند انسان موت دارد...
◾️«شهید» واژه‌ای عربی است بر وزن فعیل. و فعیل، در لغت عرب برای مبالغه می‌باشد. بنابراین معنای «شهید» مبالغه در «شهود» خواهد بود. قرآن کریم، آنان‌را که در راه خدا می‌میرند، شهید می‌نامد. اما کسی‌که می‌میرد از دیدگاه ادبی و عرفی «میّت» نامیده می‌شود. و اگر مرگ او معلول عوامل غیر طبیعی باشد، «مقتول» نام می‌گیرد. ◾️اکنون، چرا مجاهدان راه خدا، «شهید» هستند؟ چرا کتاب آسمانی ایشان را با شهود، گره زده است؟ آنهم با صیغه مبالغه (فعیل)! شاید بدین سبب که ایشان جان خود را (که عزیزترین سرمایه بشر است) برای خدا، نثار کرده‌اند. و پاداش چنین کسی به عهده خداوند است؛ «مَن قتلتُه فعلیَّ دِیتُه». اما خداوند، چگونه دیهٔ مقتول خود را پرداخت خواهد کرد؟ او وجود نامحدود است و چنین چیزی قابل ارائه نیست. او تنها قابل شهود است، و شهید، شاهد این حقیقت ناب. شهدِ شهود، تنها، روزیِ مجاهدین فی سبیل الله است؛ «و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً، بل احیاء عند ربهم یرزقون». @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مطابق احادیث، جهاد دو گونه است: ۱- جهاد اصغر و مبارزه با دشمن بیرونی. ۲- جهاد اکبر و مبارزه با دشمن درونی (نفس). این تقسیم بندی و اکبر دانستن مبارزه با نفس، گویای اهمیت و تاثیرگذاری جهاد با نفس، در سعادت آدمی است. می‌توان گفت: جهاد ظاهری، خود، گونه و سطحی از جهاد باطنی است؛ زیرا گذشتن از حیات دنیوی و فدا کردن آن برای پیروزی جبهه توحید، خود، نوعی از مبارزه با نفس است. بلکه یکی از سخت‌ترین انواع جهاد باطنی است. بنابراین، شهیدِ جنگ بیرونی، ابتدا در مبارزه با نفس، به شهادت رسیده است. ◾️اکنون سیدالشهدا، کسی است که در جهاد ظاهری و باطنی، برترین رتبه را داراست و والاترین شهود، از آنِ اوست. گرچه اهل بیت علیهم السلام، همگی نوری واحدند، اما هریک (به فراخور زمان و مکان) مظهر تام صفتی از صفات الهی اند؛ یعنی برخی صفات در ایشان نمود بیشتری دارد و برخی دیگر، پنهان‌تر است. ☑️ابا عبد الله (علیه السلام)، سید الشهدا است. یعنی همان کسی که محور و مرکز عبودیت است، سرور اهل شهود نیز هست. او مظهر تام شهود حقیقت است؛ «شهد الله انه لا اله الا هو، و الملائکة و اولوا العلم...» @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️از معروف کرخی(دربان علی بن موسی الرضا علیه السلام) نقل است که حضرت فرمودند: هر کسی که وی را حاجتی است، هزار مرتبه بگوید : بسم الله الرحمن الرحیم آمَنْتُ بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ تَوَكَّلْتُ عَلَی الْحَيُ الْقَيُّومُ ◾️هزار و یک نکته.نکته ۵۰۶ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
⁉️روز شوم!؟ ◾️«قالَ‏ الْحَسَنُ‏ بْنُ‏ مَسْعُودٍ» حسن بن مسعود که از اصحاب امام هادی علیه السلام است، نقل می‌کند: «دَخَلْتُ عَلَى اَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام» به محضر امام هادی علیه السلام وارد شدم «وَ قَدْ نُكِبَتْ اِصْبَعِی وَ تَلَقّانِی راكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِی وَ دَخَلْتُ فِی زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَیَّ بَعْضَ ثِيابِی» در حالی که اتّفاقات تلخ متعددی در آن روز برایم افتاده بود؛ انگشتم خراشیده و زخمی شده بود، با سوارکاری برخورد و تصادف کرده بودم و در اثر آن کتفم صدمه و آسیب دیده بود، وارد جمعیّتی شده بودم و به علّت ازدحام یا به دلیل اینکه آن جمعیّت مخالف با من بودند، بعضی از جامه هایی که بر تن من بود پاره شده بود؛ جامه‌های من در آن جمعیت پاره و مندرس شده بود. با این حال به محضر امام هادی علیه السلام وارد شدم. ◾️«فَقُلْتُ كَفانِی اللهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَما اَيْشَمَكَ‏» گفتم: خدای متعال مرا از شرّ تو حفظ کند؛ عجب روز شومی هستی تو! «فَقالَ علِی يا حَسَنُ هذا وَ اَنْتَ تَغْشانا تَرْمِی بِذَنْبِكَ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ» امام هادی علیه السلام فرمودند: ای حسن! آیا تو اینگونه سخن می گویی؟ تویی که به محضر ما می آیی؛ پیش ما رفت و آمد می کنی؛ تو هم اینگونه حرف می‌زنی؟ گناه خود را به گردن چیزی می اندازی که گناهی ندارد؟ ◾️«قالَ الْحَسَنُ فَاَثاب اِلَیَّ عَقْلِی وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِی» حسن می گوید با همین هشدار امام هادی علیه السلام یکدفعه به خودم آمدم و عقلم به سرم برگشت و خطا بودن و اشتباه بودن سخن خودم را درک کردم. «فَقُلْتُ يا مَوْلایَ اَسْتَغْفِرُ اللهَ» به علیه السلام عرض کردم: ای مولای من، از خدای متعال بخاطر حرف بی‌ربطی که زدم و اینکه این روز را شوم خواندم و تقصیر این اتّفاقات را به گردن این روز انداختم، می کنم. ⁉️ «فَقالَ يا حُسْنُ ما ذَنْبُ الْاَيّامِ حَتّیٰ صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِها اِذا جُوزِيتُمْ بِاَعْمالِكُمْ فِيها» امام هادی علیه السلام فرمودند: ای حسن! بگو ببینم گناه روزها چیست که شما روزها را شوم می انگارید؛ و به روزها نسبت شومی می‌دهید؛ درحالی‌که به خاطر اعمال خودتان است که در روزها جزا و کیفر می بینید؟! آنچه در زندگی اتّفاق می افتد، بازتاب رفتارهای خودتان است، به روز چه ربطی دارد؟ ◾️«قالَ الْحَسَنُ اَنَا اَسْتَغْفِرُ اللهَ اَبَداً وَ هِیَ تَوْبَتِی يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ» حسن می‌گوید به امام هادی علیه السلام عرض کردم: من برای همیشه از چنین حرفی که زدم استغفار می کنم و این توبه ی من از چنین تفکّر، اندیشه و سخنی است ای فرزند رسول خدا. ◾️«قالَ علیه السلام وَ اللهِ ما يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللهَ يُعاقِبُكُمْ بِذَمِّها عَلىٰ ما لا ذَمَّ عَلَيْها فِيهِ» امام هادی علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند این استغفارها برای شما سودی نمی بخشد و خدا شما را کیفر می کند؛ به خاطر اینکه چیزی را ذمّ و نکوهش کردید و نسبت شومی به آن دادید که جایی برای نکوهش آن و شوم دانستن آن وجود نداشت. شما به این ایّام و روزها ظلم کردید. خدا نمی بخشد و با این استغفار هم از شما درنمی گذرد. به خدا سوگند، خدا شما را عقوبت و کیفر خواهد کرد. ◾️«اَ ما عَلِمْتَ يا حَسَنُ اَنَّ اللهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعاقِبُ وَ الْمُجازِی بِالْاَعْمالِ عاجِلًا وَ آجِلًا» حضرت فرمودند: ای حسن! آیا نمی‌دانی که این خداست که پاداش می دهد و عقوبت و کیفر می کند و در قبال اعمال و رفتارهای انسان هم در دنیا جزا و کیفر می دهد و هم در آخرت پاداش و عقوبت می دهد؟ هرچه برای انسان پیش می آید بازتاب رفتارهای خود انسان است. ◾️«قُلْتُ بَلىٰ يا مَوْلایَ» عرض کردم بله این حقیقت را می دانم و فرمایش شما را قبول دارم. «قالَ علیه السلام لا تَعُدْ وَ لا تَجْعَلْ لِلْاَيّامِ صُنْعاً فِی حُكْمِ اللهِ» امام هادی علیه السلام فرمودند: حالا که می گویی این حقیقت را قبول دارم، پس، از مسیر درست تعدّی نکن؛ بیراهه نرو؛ حرف بی ربط نزن؛ مسیر خلاف نرو و در آنچه حکم الهی است، نقشی برای روزها قائل نشو. ◾️آنچه برای تو در زندگی ات پیش می آید، مشیت و اراده ی الهی است و آن هم بازتاب انتخاب ها و رفتارهای خودت است. «قالَ الْحَسَنُ بَلىٰ يا مَوْلای‏» حسن عرض کرد: بله ای مولای من. این حقیقت را می پذیرم و اطاعت می کنم و دیگر چنین خطایی را مرتکب نمی شوم. ☑️در این حدیث نکته ی بسیار ظریف و لطیفی وجود دارد که غالب افراد به آن بی توجّهند. ◾️استاد مهدی طیب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️شهادت جانسوز حضرت امام علی‌ بن محمد النقی الهادی علیهما السلام را به محضر مبارک حضرت صاحب‌الزمان ارواحنا فداه و یکایک شیعیان و محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام تسلیت عرض می‌کنیم. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ◾️صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علي الدّاعی إلی الحَقِّ، أمینِ الله علی الخَلق، لِسانِ الصِّدق، بابِ السِّلمِ، أصلِ المعارفِ و عَینِ مَنبَتِ العِلمِ، مُنجی أربابِ المُعاداتِ، مُنقِذِ أصحابِ الضَّلالاتِ و البِدَعاتِ، عَینِ الإبداعِ، اُنموذَجِ أصلِ الإختِراع، مُهجَهِ الکَونَینِ و مَحجَهِ الثِّقلَین، مِفتاحِ خزائِنِ الوُجوب، حافِظِ مَکامِنِ الغُیوبِ، طَیّارِ جَوِّ الأزَل و الأبَد، علیِّ بن محمَّدٍ، صلوات الله علیه. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم1⃣ خداوند هميشه عالم است نه فقط روز قيامت خواهى گفت در
آیات 32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم2⃣ خداوند همیشه عالم است نه فقط روز قیامت تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَدَا بَعِيداً ظاهرا اين جمله خبرى است از مبتدائى كه حذف شده ، و آن مبتدا ضم يرى است كه به كلمه نفس برمى گردد، و كلمه : ((لو)) براى تمنى است ، كه در قرآن در موارد بسيارى قبل از حرف ((ان )) بفتحه همره استعمال شده ، پس اينكه بعضى گفته اند چنين استعمالى جايز نيست ، و بايد مواردى كه در قرآن آمده به نحوى تأويل كرد حرف صحيحى نيست . و كلمه ((امد)) معناى فاصله زمانى را افاده مى كند. راغب در مفردات خود گفته كلمه ((امد)) و كلمه ((ابد)) معنائى نزديك بهم دارند. با اين فرق كه كلمه ((ابد)) عبارت است از مدت زمانى كه حدى معين ندارد، و به همين جهت به هيچ قيدى مقيد نمى شود، و گفته نمى شود: ((ابد توقف فلانى در اين شهر))، و اما امد، مدتى است كه حد برمى دارد، و ليكن در صورتى كه مطلق ذكر شود حدش براى ما مجهول است ، گاهى هم بطور انحصار و مقيد مى آيد، مثل اينكه بگوئى : ((امد توقف زيد در اين شهر)) يعنى زمان توقف او. و فرق بين دو كلمه ((زمان )) و ((اءمد)) اينست كه امد همواره به اعتبار هدف و غايت استعمال مى شود، ولى زمان هم در مبداء به كار مى رود و هم در غايت و نهايت ، و لذا بعضى گفته اند دو كلمه ((امد)) و ((مدى )) معنائى نزديك به هم دارند. جمله ((تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا)) دلالت دارد بر اينكه حاضر شدن عمل زشت باعث ناراحتى نفس مى شود، همچنان كه از راه مقابله فهميده مى شود كه عمل خير باعث مسرت نفس مى گردد، و اگر فرمود صاحب عمل زشت دوست مى دارد كه : اى كاش بين او و آن عمل ، فاصله اى زمانى مى بود، و نفرمود دوست مى دارد كه كاش آن عمل را نكرده بود، براى اين است كه عمل خود را حاضر مى بيند و مى بيند كه خداى تعالى عملش را حفظ كرده ، ديگر هيچ آرزوئى نمى تواند داشته باشد، بجز اينكه بگويد اى كاش در چنين موقعيتى كه سخت ترين احوال است بين من و اين عمل زشت فاصله زيادى بود، واينطور نزدم حاضر نمى شد، همچنان كه به همنشين بد خود نظير اين سخن را مى گويد و خداى تعالى آن را چنين حكايت مى كند، ((نقيض له شيطانا فهو له قرين )) تا آنجا كه مى فرمايد: ((حتى اذا جاءنا قال يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين فبئس القرين )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 246 وَ يُحَذِّرُكمُ اللَّهُ نَفْسهُ وَ اللَّهُ رَءُوف بِالْعِبَادِ در اينجا دوباره تحذير را ذكر نموده و اين اهميت مطلب را مى رساند و بر كسى پوشيده نيست كه تهديد را به نهايت درجه مى رساند ممكن هم هست تحذير دوم ناظر به عواقب معصيت در آخرت باشد، همچنان كه مورد نظر اين آيه هم همين است ، و تحذير اول ناظر به وبال و آثار سوء دنيائى و يا اعم از دنيائى و آخرتى باشد. و اما اينكه فرمود: ((واللّه روف بالعباد)) در عين اينكه از رافت و مهر خداى تعالى نسبت به بندگانش حكايت مى كند، و مخصوصا ذكر كلمه ((عباد)) كه يادآور بندگى و رقيت است و حاكى ديگرى از اين رافت است ، در عين حال دليل ديگرى بر تشديد آن تهديد نيز مى باشد براى اينكه امثال اين تعبيرها در مورد تهديد و تحذير مى فهماند كه تهديد كننده و گوينده آن ، خيرخواه و رئوف به شنونده است و جز خير و صلاح او را نمى خواهد، همچنان كه خود ما به كسى كه نسبت به او رئوف هستيم مى گوئيم : زنهار، مبادا در فلان كار سر به سر من بگذارى ، چون سوگند خورده ام هركس متعرض من شود مسامحه درباره اش روا ندارم ، جلوتر خبرت كردم چون دوستت دارم . در نتيجه برگشت معنا به اين مى شود (و خدا داناتر است ) كه مثلا فرموده باشد خداى تعالى به خاطر رأفت نسبت به بندگان خودش آنان را قبل از اينكه متعرض امثال اين نافرمانيها شوند، و به وبال آن گرفتار آيند، و بالى كه حتمى و غير قابل تخلف است يعنى نه شفاعتى دفعش ‍ مى كند و نه هيچ دافعى ديگر، هشدار مى دهد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️اذان‌، موسیقی وجود است. اگر در خود ژرف شوی، آنرا در ضرب آهنگ نبض خویش، که خلقت تو در آن هر دم تجدید می شود، باز خواهی یافت. @mohamad_hosein_tabatabaei
گل شد، بر آمد پیکرم، آهسته آهسته انگار دارم می‌پرم آهسته آهسته انگشترم، مهرم، پلاکم، چفیه‌ام، عطرم پیدا شد از دور و برم آهسته آهسته آهسته آهسته سرم از خاک می‌روید از خاک می‌روید سرم آهسته آهسته جز نیمه‌ ای از من نمی‌یابید، روزی سوخت در شعله نیم دیگرم آهسته آهسته امروز بعد از سال ها زاییده خواهد شد ققنوس از خاکسترم آهسته آهسته خوابیده‌ام بر شانه‌ها و می‌برندم … نه تابوت را من می‌برم آهسته آهسته آن پیرزن، این زن به چشمم آشنا هستند دارم به جا می‌آورم آهسته آهسته خواندم: پدر خالی است جایش این خبر می‌ریخت از چشم‌های خواهرم آهسته آهسته دیگر برای آستین بالا زدن دیر است این را بگو با مادرم آهسته آهسته @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️دستورات آيت الحق مرحوم سیّد على قاضى طباطبائى در ماه‌هاى رجب و شعبان و رمضان - بخش اوّل◾️ ▪️۱- آگاه و متوجه باش! که ماه‌های حرام از راه رسید؛ بیدار باش! تا اینکه برای مسافرت خویش توشه برداری، و این فرصت را از دست مده و غنیمت بشمار! ▪️۲- شب‌های آن را به بیداری و روزهای آن را به روزه گرفتن سپری نما، به شکرانۀ اینکه خداوند لطف خویش را عام و شامل همگان فرموده است. ▪️۳- و شب را جز به مقدار کمی استراحت و خواب سپری مکن؛ و نماز شب را به نحو تهجّد و بیدار و خواب به جای آور (یعنی چند رکعتی نماز بخوان و مقداری بخواب و سپس بیدار شو، و به همین ترتیب عمل نما تا نافلۀ شب پایان پذیرد)؛ و چه بسیارند عاشقانی که هرگز در شب نمی‌خوابند! ▪️۴- و کتاب حق را تلاوت نمای و آن را با بهترین صورت و زیباترین نغمه و آرام آرام قرائت کن؛ چرا که ظلمت‌ها و کدورت‌ها را تبدیل به نور و روشنایی می‌کند. ▪️۵- پس تو بهره‌مند نشدی، بلکه هیچ‌کس از چیزی به مانند قرآن بهره‌ نبرده است! و هر کس غیر از گفتۀ مرا بگوید سخت در اشتباه فرو رفته، مرتکب خطا شده و گمان او گمان باطلی خواهد بود! ▪️۶- و سلام بفرست بر اصل قران و فصل آن که مقصود محمّد و آل محمّد صلوات ‌الله علیهم اجمعین بوده و آنان باقی‌ماندگان آل‌الله هستند و در برابر آنان، عبد محض، تسلیم و بدون اراده باش! ▪️۷- هر کسی در غیر حبّ آنها خود را در ذمۀ خداوند رحمان در آورد و به اندازه ذره‌ای از محبّت غیر آنها در دل راه دهد، او محققاً گمراه شده و منکر نعمت ولایت آنها شده؛ و در این انکار خود نعمت‌های پروردگارش را از دست داده است. ▪️۸- پس محبّت به آنها محبّت به خداوند است، و در این صورت تو خود را در پناه حبِّ خداوند در آور؛ ایشان ریسمان مستحکم الهی هستند، پس به این ریسمان چنگ بزن. ▪️۹- و دربارۀ قرآن کوتاهی مکن، و آن را از روی لهو و لعب قرائت منمای و به معانی آن دقت کن تا به واسطۀ دقّت در قرآن به بالاترین قلّه از قلل مجد و شرف نائل آیی. ▪️۱۰- و در هر حال بر تو باد به ذکر و یاد خدا؛ و مبادا کوتاهی کنی در قرائت قرآن و ذکر پروردگار! و هیچ‌گاه در این مورد عذر نیاور که: چگونه و چه مقدار به یاد او باشم. (یعنی اشتغال به امور دنیوی و تراکم مشاغل تو باعث نشود که در این دو مهم سستی و تکاهل ورزی و آن را به عنوان عذر برای خویش تلقی نمایی) ▪️۱۱- این ماه‌ها (رجب و شعبان و رمضان) قرق‌گاه‌های خداوند است؛ پس در این قرق‌گاه داخل شو، اما حرمت آن را پاس بدار و آنها را معظم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش. ▪️۱۲- پس هر کسی که به خداوند معتصم شود ، خود را در صراط او می‌یابد. و اگر گفتی «ربی‌الله»، ای گوینده، روی این کلام ایستادگی نمای و دست از آن برندار! ▪️«خداوند عزیز می‌فرماید: و هرکسی که اعتصام به خدا پیدا کند، به راستی در صراط مستقیم و راه راست هدایت شده است. و نیز فرموده است: به آنچه که مأموریت یافتی پایداری و استقامت نما! ▪️و نیز پروردگار که دارای جلال و مجد و عظمت است، می‌فرماید: به راستی آن کسانی که بدین معنی اقرار کردند که: «پروردگار ما الله است» و پس از این اقرار و اعتراف، استقامت و پایداری را پیشه خود ساختند، ملائکه پروردگار بر آنها فرود می‌آیند... .» ▪️هان ای برادران عزیز و گرامی‌ام! که خدای شما را در طاعت خود موفق بدارد آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرق‌گاه داخل شده‌ایم، و همان‌گونه که در زمین‌های حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در غیر حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرق‌گاه زمانی محسوب می‌شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد؛ و به همان نحو که در قرق‌گاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می‌شود، در این‌ماه‌ها هم که قرق‌گاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می‌رسد. ▪️پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه‌ای است که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است؛ ▪️و پس از توبه، واجب‌ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جایی که توان و قدرت و استطاعت داریم.» ▪️«پس دستور توبه را در شب جمعه اول ماه(رجب) یا روز جمعه، و یا روز یکشنبه آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آن‌ها را در روز یکشنبه دوّم همان ماه تکرار و اعاده کنید. به راستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حق و در مقام خشیّت از ذات اقدس حضرت حق متعال بوده باشد، می‌تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر شود.» ▪️«پس از این مرحله، با دل‌های خود به خداوند رو آورده، بیماری‌های گناهانتان را معالجه و مداوا نمایید و به وسیله استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده‌های حجاب را بالا زده، حرمت حرم را هتک نمایید!» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️دستورات آيت الحق مرحوم سیّد على قاضى طباطبائى در ماه‌هاى رجب و شعبان و رمضان - بخش اوّل◾️ ▪️۱- آگ
◾️دستورات آيت الحق مرحوم سید على قاضى طباطبائى در ماه‌هاى رجب و شعبان و رمضان - بخش دوّم◾️ ☑️و اما دستورالعمل این سه ماه: ▪️۱- بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را و نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت آنرا بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می‌گویند، انجام بدهید. و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از «صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است. ▪️۲- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی‌توجّه هستند! و ما هیچگاه ندیده و نشنیده‌ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه‌ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!» ▪️۳- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله‌های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می‌نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را به خدا نزدیک می‌کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می‌کشاند. پس تا می‌توانید در شب‌ها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است. ▪️۴- بر شما باد اینکه به انجام دادن اوراد و اذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید! ▪️۵- بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و قبر نورانی آن بزرگوار است، و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت علیهم السّلام‌ و مساجد معظمه مانند مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد. زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا. ▪️۶- و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمایید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کثیر» شمرده شده است. ▪️۷- یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود. ▪️۸- و یکی دیگر از وظایف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است. ▪️۹- لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد. ▪️۱۰- تا می‌توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که به راستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه‌های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می‌دهند. ▪️۱۱- به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد. ▪️« ما را با دنیا چه کار؟! به راستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید، ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد، و دنیا پست‌تر از آن است که برای ما هدف قرار گیرد. پس آن را برای اهل دنیا واگذارید. پس به به! خوشا به حال آن مردانی که بدن‌های آنان در این عالم خاکی است ولی قلوب‌شان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز می‌باشد و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت می‌باشند. من می‌گویم آنچه را که شما می‌شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می‌نمایم.» (۱۳۵۷ ه.ق) ▪️این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی‌تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان ۵ روز از رجب و ۱۰ روز از شعبان را روزه بگیرد، خلاصه به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد. ▪️و قرائت القرآن در شب علی حد قدرة. اگر می‌توانی نخواب و اگر کسی نمی‌تواند همه شب را نخوابد، صب باشد، صب یعنی جگر سوخته، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد. ▪️مرحوم قاضی اوّل شب می‌خوابیدند بعد نماز می‌خواندند و بعد می‌خوابیدند و باز نماز می‌خواندند، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی‌خوابیدند، مرحوم آخوند ۳ ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافلۀ شب را بجا نیاورید فایده ندارد و عرفان معنی ندارد. عرفان به عمل است نه به گفتن! @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۵۴ ◾️این اشباح از مرتبه‌ی اعلای عرش در نفس حضرت آدم تمثل نوریه پ
  ☑️قسمت ۵۵ ◾️این قوت باطنی است که از آب حیات ولایت منشعب می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون واقعه‌ی خیبر می‌فرماید: «وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِیَّةٍ وَ لَا بِحَرَکَةٍ غَذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیَّة»‌. می‌فرماید من در قلعه‌ی خیبر را به قوت جسدانی قلع نکردم بلکه اصلا دستم به آن نخورد و آن را حس نکردم. اگر باطن به ولایت تامه‌‌ی الهیه اتصال پیدا کند، قدرت تصرف در ماده‌ی اولیٰ نظام هستی پیدا می‌کند، نه در صورت عالم بلکه در ماده‌ی اولیٰ عالم! اینکه حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام به شیر نقاشی شده روی پرده بفرماید: «يَا أَسَدُ الله خُذْ عَدُوَّ اَلله»‌. آیا حضرت در این صورت نقاشی شده تصرف کرد یا در ماده‌ی اولیٰ این پرده؟ امام در قابلیت ابتدایی هر مخلوقی تصرف می‌کند که همان ماده اولیٰ است، او در اصل هر مخلوق تصرف می‌کند که می‌فرماید: «کُنْ فَیَکونُ»‌. این قوت، قوت ولایی است. قوت نوریه‌ی الهی است لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید بدون این که دستم به چیزی بخورد، قلع باب خیبر کردم. ◾️در واقعه‌ی کربلا، حضرت زینب سلام الله علیها در حالی که صدای ایشان شبیه صدای پدرش بود سخن می‌گوید. آیا صدای ایشان صرفا شبیه صدای امیرالمؤمنین بود یا ایشان صوت مولا علی علیه السلام را در خود انشاء کرده بود؟ این انشاء صوت مولا در واقع به این معناست که حضرت زینب سلام الله علیها ولایت کلیه‌ی مولا علی علیه‌السلام را در حقیقت خودش پیاده کرد. این مطلب آنجایی نمود دارد که ایشان فرمود: «اسْکُتُوا! فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَکَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ»‌. همین که می‌فرماید ساکت باشید، همه‌ی عالم ساکت می‌شوند حتی زنگوله‌های شترها! او صاحب ولایت است... ◾️در جنگ تبوک وقتی کار بر مسلمانان دشوار شد جبرئیل به پیغمبر گفت که «نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب»‌. امیرالمؤمنین علیه السلام هم مَظهر عجائب و هم مُظهر عجائب است. از جمله‌ی این عجائب قرآن است؛ در سوره‌ی جن می‌فرماید «أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» فردی از اجنه قرآن را استماع می‌کند و می‌گویند: ما قرآنی را شنیدیم که «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ»‌ و این قرآن چیز عجیبی بود. یکی از این عجائبی که امیرالمؤمنین هم مَظهر و هم مُظهر آن است قرآن است. جناب سلمان می‌فرماید که امیرالمؤمنین علیه‌السلام بالای درخت خرما بود و خرماها را می‌کند و بر سر من می‌زد. یکدفعه پایین آمد و فرمود پا جای پای من بگذار، آنگاه هفت قدم برداشت و در پی این قدم‌ها در صحنه‌ی جنگ تبوک حاضر شد، یک نعره‌ی علوی برآورد و کار تمام شد... همین کافی بود تا همه‌ی کفار بمیرند. منِ علی در آن مقام ولایت کلیه همان کسی هستم که از دهان این امیرالمؤمنین جزئی خارج شدم و عین رعد و برق غریدم و دشمنان را مضمحل کردم. ◾️حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام می‌فرماید پدر جان! من تشنه‌ی آن حقیقت امامت و ولایت هستم، از آن حقیقت ولایت کلیه بر مبنای استعداد و ظرفیتی که دارم بر من القا کن تا بر مطلق اعدا قوت بیابم لذا حضرت اباعبدالله علیه‌السلام می‌فرماید: «یا بُنَىَّ هاتِ لِسانَك»‌. جناب علامه‌ی شعرانی می‌فرماید که حضرت انگشتر خودش را در کام علی اکبر گذاشت. پس از آن حضرت علی اکبر بازگشت و جنگ نمایانی کرد. نوشته‌اند که ایشان ۲۵۰ نفر از اشقیاء را به درک واصل کرد. ایشان اگر اذن داشت بیش از این نیز می‌توانست عمل کند؛ اصلا نیازی به جنگ نبود... ایشان اگر اراده می‌کرد که مُوتُوا همگی در دم جان می‌دادند اما می‌خواهد حفظ ظاهر کند و بر مبنای عالم ظاهر عمل کند. این انگشتر و لسان چه خاصیتی دارد که حضرت علی اکبر به واسطه‌ی آن‌ها قوت پیدا می‌کند؟
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۲۴ ◾️«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (ت
  ☑️قسمت ۲۵ ◾️«فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ» (بقره/۵۴) یک تفسیر ظاهری این بود که قوم بنی اسرائیل در تاریکی یکدیگر را کشتند اما ما این آیه را در مراتب نفس ناطقه‌ی خودمان تأویل می‌کنیم. یک نکته‌ی لطیفی پیرامون کشتن نفس این است که قاتل و مقتول یکی هستند. در مخالفت با هوای نفس مخالِف و مخالَف یکی هستند. آن کسی که با او مخالفت می‌کنیم خارج از ما و در مقابل ما نیست. به همین خاطر جهاد با نفس، جهاد اکبر نامگذاری شده‌ است. چه کسی بر ما غلبه دارد و ما را از مسیر حق متعال دور می‌کند؟ خودمان. «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ». چه کسی قرار است با این دشمن‌ترین دشمن مبارزه کند؟ باز هم خودمان. چرا سخت است انسان با خودش مخالفت کند و نفسش را بکشد؟ ◾️«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» (بقره/۷۰) بعد از تمام توضیحات در آیات پیشین باز هم می‌گویند این گاو برای مشتبه و مبهم شده‌ است؛ اینگونه است که جهاد با نفس سخت است، در این جهاد، امر مشتبه می‌شود. چرا؟ چون می‌پندارند که «انّ الله خلق آدم علی صورته». نوعا اگر غلبه‌ی نفس امّاره بر حالات و رفتار افراد را به آنها متذکر شوید، انکار می‌کنند. انسان تا به این مرتبه نرسد که نفس خودش را بقره ببیند، نمی‌تواند آن را بکشد. حالا چرا نفس خود را این‌گونه نمی‌بیند؟ چون که خود را خلیفة‌الله می‌داند در حالی که این‌گونه نیست. چون کسی که به مقام «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي » رسیده‌است، پیش از آن تسویه شده‌ است و به مقام استوا رسیده ‌است. در ابتدای امر نفس انسان، نفس نباتی است. با مرور زمان به نفس حیوانی مبدل می‌شود. روح شهوت و غضب بر انسان غالب است و هنوز روح الهی در او دمیده نشده ‌است. انسانی که به مقام «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» می‌رسد که دیگر ذبح نفس و مخالفت با هوای نفس ندارد. نفس او نفس الله است. امیرالمؤمنین علیه السلام نفس‌الله است و دیگر با نفس خودش که نباید مبارزه کند. او محل مشیت‌الله است و موافق نفس خودش است. نظام هستی تکوینا به وفق نفس او پیاده‌ شده‌است. مخالفت نفس برای کسی است که بقره است و در مرحله‌ی حیوانیت متوقف شده‌است. ◾️به انسانی که با ذبح نفس خودش به کمال و فعلیت می‌رسد، روح‌الایمان می‌دهند. او مؤمن به ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام می‌شود. بالاتر از ایمان «وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» است. بالاتر از آن هم دیگر مقام حضرت ختمی مرتبت است که آن روح اعظم است و از همه‌ی ارواح بالاتر است. آن‌ها دیگر جهاد و مخالفت با نفس ندارند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: «عَلیکُم بالجهاد الأکبر». بر شما جهاد اکبر واجب است نه ما. نفس پیغمبر نفس الله است یعنی جان او آیینه‌ی تمام‌نمای حق متعال است... تمام کمالات و اسماء و صفات حسنی الهی در او مندرج است لذا فرموده‌است: «نحن واللّه الأسماء الحسنى». اگر هم در ادعیه می‌بینید که اهل‌بیت علیهم السلام گریه می‌کنند برای این است که برای آن‌ها توجه به این اسماءالله گناه است. اسم ‌الله هم برای او قید است و می‌خواهد تنها به خدا توجه کند. اما ما از آن‌جایی که مقید و محدود هستیم، باید با قیود خودمان مبارزه کنیم. تنها یک قید خوب است و آن قید الهی است که همان خدایی شدن است و در واقع بی‌قیدی است. یعنی من تابع خدا هستم و در قید دنیا نیستم.
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ◾️استغفار عامّه‌ی مردم برای گناه دوست است. گناه دوست گناه خود آدم است. استغفار خصّیصین استغفار از غیر خداست. غیر خدا را دیدن و از غیر خدا گفتن، پوشاندن خداست و ظلم است و باید از آن استغفار کرد تا غیر او را ندید و جز از او نگفت. ◾️معنای اَستَغفِرُ اللهَ‌ رَبّی ‌وَ اَتُوبُ ‌اِلَیهِ این است که خودت به خودت می‎گویی خلق را بیامرز و ببخش. بالاترها برای زیردستانشان باید استغفار کنند و الاّ کار خودشان گیر پیدا می‎کند. استغفار پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برای امّت و استغفار ملائکه برای مؤمنین مصداق همین حقیقت است. اگر می‎خواهی بخشیده شوی، خلق را ببخش. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀میلاد جوادالائمه، حضرت امام محمّد تقی علیه السّلام مبارک باد.🍀 ◾️سه خصلت که مؤمن به آن محتاج است در حدیثی از امام جواد علیه السّلام◾️ ☑️الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ ▪️اوّل: توفیق الهی بدون توفیق الهی هیچ کاری نمی‌شود... این همه گفتیم، لیک اندر بسیج بی عنایات خدا هیچیم هیچ بی عنایات حق و خاصان حق گر ملک باشد سیاهستش ورق ▪️دوّم: موعظه‌گری از درون خویشتن داشته باشد... ▪️سوّم: اگر کسی خیرخواهانه به او تذکّری داد، پذیرای آن تذکّر، موعظه و نصیحت شود... ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امیرالمؤمنین علیه‌السلام میفرماید: رَوِّحُوا أَنْفُسَکُمْ بِبَدِیعِ الْحِکْمَةِ فَإِنَّهَا تَکِلُّ کَمَا تَکِلُّ الْأَبْدَانُ. ◾️️در داستان نامه حضرت سلیمان به ملکه سبأ، نکته‌ای لطیف نهفته است... متن نامه ای که برید آن هدهد بود چنین است: قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِين ◾️ملکه سبا گفت: یک نوشته‌ی بسیار بزرگ بر من از جانب سلیمان القاء شده است،و آن بسم الله الرحمن الرحیم است واینکه بر ولی خدا برتری نجویید وتسلیم اوشوید. جناب بلقیس به نص قرآن اهل علم وبصیرت بود،"واوتینا العلم من قبلها". علو فرعونی دون مقام اولیاء است بلکه آنها به علو خدا بر دیگران علو دارند واین علو خداست. ◾️این بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ می‌خواهد مرتبه‌ی تکبر و برتری فرعونی را از من و شما بگیرد و برتریِ خدایی را بگذارد. لذا در عالَم همه علی هستند... به این مطلب دقت کنید که إسم عَليٌ مَکتوبٌ عَلی کُلِّ شَیء یعنی چه؟ خدا عُلُو دارد و علو بالذات برای حق متعال است و مخلوقات نیز علو دارند اما علو مخلوقات یا مکانی است یا مکانتی که بالعرض است. وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا • وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (مریم/۵۶ و ۵۷). خدا حضرت ادریس را به مکانی علیّ [خورشید] رفعت داد یعنی خدا در اینجا خورشید را نیز دارای علو میداند. اینجا نیز نسیم دل‌انگیز و روح‌بخش توحیدی می‌وزد و حق متعال می‌گوید غیر علی در عالم نیست و هر عُلُوی هست از من است. تا در مرتبه‌ی فرعونیت هستی، این عُلُو پذیرفتنی نیست، بایستی مضمحل و مندک در من بشوی، حال که اینگونه شد دیگر "تو" نیستی لذا امام صادق علیه‌السلام به آن شخصی که به ایشان گفت شما تکبر دارید فرمودند این تکبر نیست بلکه کبریایی است. در این منظر اشمخ توحیدی هیچ عُلوی چه مکانی و چه مکانتی در عالم نیست مگر متعلق به حق و علو ذاتی است پس او علیّ بالذات است وغیری نیست. تا او علیّ باشد، هر عُلوی مال اوست. پس جناب سلیمان،ملکه سبا را متوجه بالعرض بودن قدرت اش کرد و القاء فرمود که حاکم علی الاطلاق خداست و توی بلقیس مظهر ومجلای این علو هستی؛ پادشاهان مظهر شاهی حق عارفان مرآت آگاهی حق ◾️اطرافیان جناب بلقیس گفتند که ما سرباز و خدم و حشم داریم اما امر امر توست و ما مطیع امر توییم؛ قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ (۳۳). جناب بلقیس در اینجا پاسخی می‌دهند که بی‌نهایت زیباست... قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ سوال اینجاست که چه شده که جناب بلقیس این سخن را می‌گوید؟! ایشان که بالاتر گفته بود بر من كِتَابٌ كَرِيمٌ القاء شده است، آن هم سنگین ترین ذکر عالَم وجود که إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ. حالا این کلام چیست که می‌گوید اگر پادشاهان بر قریه‌ای وارد شوند در آنجا فساد می‌کنند و عزیزان آنجا را خوار می‌کنند؟ و تاکید می کند که  وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ! حتما اینچنین می‌کنند! به ظاهر این کلام با کلام بالا مغایر است، اما اینطورنیست. ازبایزید بسطامی پرسیدند معرفت چیست؟ گفت: إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ... در قرآن، مدینه جایی است که  در آن ولی خدا حکومت کند و قریه جایی است که ولیِ خدا در آن نباشد. لذا بلقیس خود را بدون اتصال به ولایت دید وگفت اگر این پادشاهان، این سلیمان‌ها و این معارف حقه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام بر قریه‌ای که همان جان ها و نفوس است وارد شوند، آنجا را تباه می‌کنند و چیزهایی از قبیل مقام، فرزند، شهرت، پول، شهوت و... را که او تا امروز آنها را عزیز می‌دانست خوار می‌کنند. ما عزیزان بسیاری داریم و از عزیز حقیقی هم غافلیم، او نیز طرید و فرید و شرید است. اگر آن عزیز حقیقی شما را مس کند، هرچه که در تمام وجود شما بود را فاسد می‌کند، یعنی فاسد را فاسد می‌کند که فسادِ فساد، عین اصلاح است و این کار را حتما می‌کند، حالا دیگر چیزهای جدید برای شما عزیز می‌شوند؛ دیگر امام حسین علیه‌السلام، معارف حقه و قرآن برای شما عزیز می‌شود. چنین جانی که دیوار خراب قریه وجودش به نور پادشاه کشور دل آباد شد مدنی میشود،انا مدینه العلم وعلی بابها. مدینه جایی است که علم جمی الهی در آن مندرج است و چنین شهری که بابش ولایت است بر هر قریه ای بتابد غیر را می سوزاند و اعزای او را که  اغیاراند در نظرش صغیر و ذلیل می کند و تنها خدا و ولی خدا را عزیز میدارد؛یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر..
🍀در آستانه میلاد فخر دو عالم آقای مظلوم، آقا امیرالمؤمنین ، اولین و آخرین در همه دوران حیات بشری ، وصی بالحق نبی، کفو زهرای اطهر، اول مظلوم، شاه نجف، قرار داریم ، پیشاپیش بر شما مبارک همراهان فهیم ، اسعدالله ایامکم ✋
☑️هو الطیف نقل می‌شود: علامه طباطبایی هنگامی‌که گل سرخ، می‌دید می‌نشست، می‌گریست و می‌فرمود: تو که چنین زیبا و لطیفی، خدای تو چیست؟! @mohamad_hosein_tabatabaei