eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️بدان كه راه آخرت ظاهر است و راهبران معتمد و نشانهاى راه مكشوف و سلوكش آسان، و ليكن مردم از آن معرضند، وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ‏ اما سبب آسانى سلوك آنست كه اين راه همانست كه مردم از آنجا آمده‏ اند. پس آنچه ديدنيست يك بار ديده است و آنچه شنيدنيست يك بار شنيده است و ليكن فراموش كرده است، وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً و درين دقيقه ميگويد: ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً. ▪️و در فراموشى از آن جهت بمانده است كه چشمى كه بآن چشم ديده است و گوشى كه بآن گوش شنيده است باز نمى‏ كند تا حالش بآن رسيده است، وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‏ لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ‏ چه اگر بشنيدى شنيده اول ياد كردى‏ كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ‏ و اگر بديدى ديده اول بشناختى، «من نظر اعتبر و من اعتبر عرف و اول الدين معرفته» ▪️و اما سبب اعراض سه چيز است‏ چنانكه گفته‏ اند: «رؤساء الشياطين ثلاثة» ، شوائب طبيعت، مانند شهوت و غضب و توابع آن از حب مال و جاه و غير آن، تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏ ، وساوس عادت مانند تسويلات نفس اماره و تزيينات اعمال غير صالحه بسبب خيالات فاسده و اوهام كاذبه و لوازم آن از اخلاق رذيله و ملكات ذميمه، قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا، الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً ، نواميس امثله، مانند متابعت غولان آدمى پيكر و تقليد جاهلان عالم نما و اجابت استغواء و استهواء شياطين جن و انس و مغرور شدن بخدع و تلبيسات ايشان، رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ‏ ▪️و ثمره اعراض در اين جهان تنگى آن جهان و شقاوت جاودانى باشد، وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‏. و كدام شقاوت بود بالاى آنكه كسى نزديك خداى تعالى منسى باشد و كورى در اين موضع كورى دلست ، فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ. ◾️آغاز و انجام/ص۵ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شعار را ما هم قبول داریم؛ اما دو چیز است که اساس کار بوده و از یاد رفته است: اول اینکه تمام این هویّت مرا چه کسی به من داده است؟ دوم آیا من می‌میرم و می‌پوسم یا از پوست به در می‌آیم؟! ▪️الآن مشکل جدی بشر کنونی، جریان مرگ است و این غائله اخیر هم همین‌طور است. بله، زن هست، زندگی هست، آزادی هست، مرد هم همین‌طور است، همه اینها سرجایش محفوظ است؛ اما بالاخره این اصل هم وجود دارد که آیا انسان می‌پوسد یا از پوست به در می‌آید؟ بشر امروز غافلِ غافل است! ▪️اگر من برای خودم نیستم و تمام هویّت مرا دیگری داده است، پس تکلیفی هم به من داده است و من باید به دستور او عمل کنم! شما اگر بخواهید یک وسیله مانند یخچال و یا هر وسیله دیگری بخرید، یک دفترچه راهنما همراهش هست، آیا این حقیقتی که به ما دادند به عنوان انسان، دفترچه راهنما نمی‌خواهد که این را چگونه بکار بگیر؟! این سر را چگونه بکار بگیر؟! این چشم را چگونه بکار بگیر؟! این دست را چگونه بکار بگیر؟! چه چیزی بخور و چه چیزی نخور؟! دفترچه راهنمای ما همین قرآن است؛ این از یاد بشر رفته است! ▪️دین ثابت کرده که انسان مرگ را می‌میراند، نه اینکه بمیرد. اهل بیت (علیهم السلام) آمدند تا از آن‌طرف خبر بدهند؛ فرمودند: «وَ لَكِنَّكُمْ تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَی دَار»؛ مرگ از پوست به درآمدن است، نه پوسیدن. مرگ هجرت است. ما مرگ را می‌میرانیم، ما بر مرگ مسلّط هستیم، مرگ را زیر پا لِه می‌کنیم و به آن طرف می‌رویم. ▪️این بیان نورانی سید الشهداء (علیه السلام) در ظهر عاشورا در آن بحبوحه‌ای که شمشیر می‌زدند است که فرمود: «صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ مبادا خدای ناکرده کوتاه بیایید، مرگ یک پلی است زیر پای شما، روی این پل پا می‌گذارید و به آن‌طرف پل می‌روید، «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ»، همه خبرها آن‌طرف است! ▪️اگر این دو اصل روشن بشود که چه کسی ما را آفرید؟ و بعد هم به کجا می رویم؟ آیا می‌پوسیم یا از پوست به در می‌آییم؟ تمام غائله اخیر می‌خوابد‌. یاد مرگ از مهمترین عوامل تربیت است. ◾️ ، ۱۴۰۱.۸.۱۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
: معنای جمله «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ؛ پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم» چیست؟ : ▪️در برخی تفاسیر معنای آن، این‌گونه ذکر شده است: «أذْکرونی بِالدعآءِ أَذْکرْکمْ بِالإجابَةِ؛ مرا با دعا یاد کنید، تا من نیز با اجابت آن، شما را یاد کنم». ▪️و در روایات شارحه مرویه آمده است: «أَنَا مَعَ عَبْدِي إِذَا ذَكَرَنِي فَمَنْ ذَكَرَنِي فِي نَفْسِهِ ذَكَرْتُهُ فِي نَفْسِي وَ مَنْ ذَكَرَنِي فِي مَلَإٍ ذَكَرْتُهُ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْهُ؛ هرگاه بنده‌ام مرا یاد کند، من با اویم؛ بنابراین، هرکس مرا در دل خود یاد کند، او را در نزد خود یاد می‌کنم و هرکس مرا در میان گروهی یاد کند، او را در میان گروهی بهتر از آن یاد خواهم نمود». @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️به کم قانع نمی‌ شوم ▪️انسان مى ‏خواهد تمام استعدادهاى خود را بارور كند و تمام سرمايه‏ ها را زياد كند. انسان مى ‏خواهد خودش را زياد كند نه ثروت و قدرت و علمش و در اين سطح است كه مى ‏تواند ثروت و قدرت و علم را جهت بدهد و از آن‏ها به خوبى بهره بردارد. مى‏ تواند امير باشد و مى‏ تواند از اسارت ‏ها آزاد گردد. من هنگامى كه عظمت خودم را شناختم ديگر به كم قانع نمى‏ شوم و از اسارت‏ ها آزاد مى‏ گردم. همان طور كه با شناخت عظمت خودم از اسارت توپ ‏ها و عروسك ‏هايم رها شدم. ▪️با تفكر در مقدار استعدادها، مى‏ يابيم كه انسان چقدر ادامه دارد و در نتيجه هستى تا كجا گسترده مى ‏شود. ما از مقدار نفتى كه در چراغ است، مى‏ توانيم حدود روشن بودنش را حدس بزنيم و از مقدار سوختى كه در ماشين است، حدود حركت آن را و ... ▪️ما از استعدادهاى اضافى جنين در شكم مادر، كشف مى ‏كنيم كه او براى نُه ماه نيست و براى اين محدوده نيست؛ چون او در آن جا بدست و پا و ... كارى ندارد. در آن محدوده به بيش از جفت، نياز نيست. ▪️در نتيجه ما از استعدادهاى عظيم انسان كشف مى ‏كنيم كه براى اين محدوده ‏ى هفتاد ساله نيست؛ چون بيش از اين حرف‏ ها سرمايه دارد. ❛❛ عین‌صاد( علی صفائی حائری) ◾️مسئولیت و سازندگی | ص ۱۵۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
( علی صفائی حائری) ▪️بزرگترین جنایت به مذهب این است که آن را از تفکر و تعقل جدا کنیم و غیر برهانی و جلوه دهیم، که هرکس برای دلش به آن روی می آورد. چون این مذهب عاطفی و آرام بخش، همان است که افیون ملت ها می شود و دستاویز مادی گری و عامل ضد مذهب! ☑️ | ص ۳۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️اگر خدای متعال توفیق سحرخیزی را به کسی داد، یک ضمانت و نگاهبانی و یک نور مضاعفی در طول زمان برای او هست. ▪️اگر انسان، مقید به سحرخیزی باشد، بهره ای و عصمتی را در طول شبانه روز از ناحیه الهی احساس می کند، آلودگی ها، دلمردگی ها و بی توفیقی هایش دیگر توسعه پیدا نمی کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️مرحوم آیت الله فاطمی نیا رضوان الله تعالی علیه◾️ ▪️فراموشی و غفلت از امام زمان ارواحنا فداه، بسیار ظلمت آور است. یاد آن حضرت نباید اختصاص به روز جمعه و دعای ندبه داشته باشد و بس. ◾️نکته ها از گفته ها، ج ۱، ص ۱۲۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: ▪️کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند. @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را به محضر فرزند گرامی ایشان، حضرت حجة ابن الحسن صلوات الله علیهما و تمامی شیعیان و محبین اهل‌بیت عصمت و طهارت تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم◾️ ☑️صلوات جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت امام حسن بن علی العسکری صلوات الله علیه صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة ، عَنقاء قاف القِدَم ، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ ، وِعاءِ الأمانةِ ،مُحیط الإمامةِ ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی ، الحَسَن بن علیِّ العَسکری ، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️بلال حبشی مؤذّن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم سیاه بود و هم مخارج بعضی حروف مثل شین را نداشت و لذا در اذان به جای اَشهَدُ می‎گفت اَسهَدُ. بعضی اهل ظاهر و مقدّس‎مآب‎ها دائم نق می‎زدند که این برده‎ی سیاه چه کسی است که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم او را مؤذّن کرده‎اند؛ نه تجویدش صحیح است و نه شأن و مقامی ‎دارد. بالأخره آن‌قدر گفتند تا اینکه یک شب پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به آنها فرمودند:  خودتان می‎دانید. اگر می‎خواهید، مؤذّن را عوض کنید . آنها هم به بلال گفتند فردا صبح تو اذان نگو. امّا آن شب بسیار طولانی شد و هر چه مردم منتظر ماندند که فجر طالع شود و نماز صبح را بخوانند، همچنان تاریکی همه‎جا را گرفته بود. بالأخره صبرشان لبریز شد و خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم رسیدند و عرض کردند چرا امشب صبح نمی‎شود؟ حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: برای اینکه بلال را رنجانده‎اید. تا بلال اذان نگوید، فجر طالع نخواهد شد. این بود که به ناچار به مؤذّن بودن بلال تن دادند و از او درخواست کردند که برای گفتن اذان به مسجد بیاید و بالأخره فجر طالع شد. ▪️آنچه نزد خداوند ارزشمند است، صدق و صفای باطن است، نه مقامات علمی ‎و شئون اجتماعی و ظواهر عبادی و تقدّس‎مآبی. خدا حامی ‎صدق و صادقین است. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش اوّل ▪️به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهل‌بيت علیهم السّلام را غصب نموده و آن بزرگواران را مورد تعدّى و ستم قرار دادند، مورد لعنت خداوند و ملائكه و مؤمنانند. به چهار مورد از آيات مزبور اشاره می‌كنيم. ▪️۱- اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِى الُّدنيا وَالاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهيناً (احزاب-۵۷) ▪️هر آينه خداوند كسانى را كه خدا و رسولش را می‌آزارند، در دنيا و آخرت لعنت می‌كند و عذاب خواركننده‌اى براى آنان آماده نموده است. ▪️با توجّه به اينكه اهل سنّت در حدّ تواتر از عايشه نقل كرده‌اند كه پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده است. ▪️و در منابع معتبر خود، ماجراى حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام و به آتش كشيده شدن خانه و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و مجروح شدن آن حضرت و به شهادت رسيدن جنينى كه در رحم آن حضرت بود را نقل کرده و اين را كه حضرت فاطمه علیها السّلام به دو طرّاح و سركرده غائله حمله به خانه خود، فرمودند: خدا و ملائكه الهى را شاهد می‌گيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا رعايت نكرديد و اگر به ملاقات پدرم نايل شوم از شما دو نفر نزد او شكايت می‌كنم، ذكر نموده و تصريح كرده‌اند كه حضرت زهرا علیها السّلام در حالى از دنيا رفتند كه از آن دو غضبناك بودند و نخستينِ آن دو، در آخر عمر خويش آرزو می‌كرد كاش دستور حمله به خانه حضرت فاطمه علیها‌ السّلام را نداده و خانه آن حضرت را نگشوده بود، ▪️و با عنايت به حديثى كه اميرالمؤمنين علیه السّلام از پيامبر نقل نموده‌اند كه به آن حضرت فرمودند: يا على هركس مويى از تو را بيازارد هرآينه به من آزار رسانده است و هر كس مرا بيازارد هر آينه خدا را آزار داده است و هر كس خدا را بيازارد لعنت خدا بر او باد. ▪️مورد لعن الهى بودن غاصبان حقّ حضرت امير و ظالمان به حضرت زهرا علیهما السّلام به موجب آيه مزبور جاى ترديد ندارد. ▪️لذا در تفسير على بن ابراهيم ذيل همين آيه از امام عسکرى علیه السّلام نقل شده است كه اين آيه در مورد كسى كه حقّ اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را غصب كرد و حقّ فاطمه صلوات الله عليها (فدک) را از او باز ستاند و حضرتش را مورد اذيّت و آزار قرار داد، نازل شده است و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كس فاطمه را در دوران زندگى من بيازارد مانند كسى است كه او را پس از مرگ من بيازارد و هر كس او را پس از مرگ من بيازارد همچون كسى است كه او را در دوران زندگى من آزار داده باشد و هر كس او را بيازارد هر آينه مرا آزار داده است و هركس مرا بيازارد هر آينه خداوند را آزار داده است و اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است كه اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ... ادامه دارد.... ◾️کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۴ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش اوّل ▪️به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهل‌بيت علیه
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش دوّم ▪️۲- وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ وَ يَقطَعونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن يوصَلَ وَ يُفسِدونَ فِى الاَرضِ اُولئِكَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سوءُ الدّارِ (رعد-۲۵) ▪️كسانى كه عهد الهى را پس از آن كه بستند، می‌شكنند و آنچه را خداوند امر به اتّصال به آن نموده است، می‌گسلند و در زمين فساد می‌كنند، براى آنها لعنت و اقامتگاه اخروى بدى است. ▪️با توجّه به اينكه اوّلاً به موجب احاديث فراوان در زمينۀ اخذ ميثاق در عالَم ذرّ، خداوند از همۀ خلق بر ربوبيّت خود و رسالت پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ولايت على بن ابی‌طالب علیه السّلام عهد و ميثاق گرفته است و نيز بر اساس حديث غديرخم كه شيعه و سنّى به نحو فوق التّواتر آن را نقل كرده‌اند، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز غديرخم بر امامت و ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام از حاضران پيمان و بيعت گرفتند؛ ▪️ثانياً به موجب احاديث فراوانى چون حديث سفينه و آياتى همچون قُل لا اَسألُكُم عَلَيهِ اَجرآ اِلاَّ المَوَدَّةَ فِى القُربى: بگو از شما پاداشى درقبال ايفاى رسالت درخواست نمی‌كنم جز پيوند دوستى با نزديكانم. و يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصبِروا وَ صابِروا وَ رابِطوا: اى مؤمنان شكيبايى كنيد و با يكديگر ثابت قدمى پيشه كنيد و (با امام خويش) ارتباط داشته باشيد. مؤمنان به حفظ ارتباط با اهل‌بيت علیهم السّلام امر شده‌اند؛ ▪️كسانى كه پيمان ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام را شكستند و ارتباط و پيوند خويش با خاندان پيامبر اكرم علیهم السّلام را گسستند، از مصاديق بارز وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ وَ يَقطَعونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن يوصَلَ در آيه مورد بحث می‌باشند. ▪️و نيز كسانى كه با حمله به خانۀ دختر پيامبر خدا و به آتش كشيدن آن و كشتن نوۀ پيامبر اكرم در رحم مادرش و مجروح و مصدوم كردن دختر داغدار رسول خدا و با زور به بيرون كشيدن اميرمؤمنان از خانه‌اش و نهايتاً با انواع و اقسام ارعاب و سركوب، مسير زعامت و رهبرى جامعه اسلامى را از آنچه پيامبر اكرم به امر خداوند ترسيم كرده بود منحرف كردند، از مصاديق بارز يُفسِدونَ فِى الاَرضِ در آيه مورد بحث می‌باشند. ▪️در نتيجه به موجب آيه مزبور اولئِكَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سوءُ الدّارِ: براى آنها لعنت و اقامتگاه اخروى بدى است. ▪️بر همين اساس در حديثى كه در تفسير على بن ابراهيم از امام عسکرى علیه السّلام ذيل همين آيه ذكر شده است چنين می‌خوانيم: وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ، يَعنى فى اَميرِالمُؤمِنينَ وَ هُو الَّذى اَخَذَ عَليهِم فِى الذَّرِّ وَ اَخَذَ عَلَيهِم رَسُولُ اللهِ بِغَديرِ خُمٍّ: و كسانى كه عهد الهى را پس از آن كه بستند می‌شكنند، يعنى در مورد اميرالمؤمنين، كه خداوند در عالَم ذرّ بر ولايت او از آنها پيمان گرفت و رسول خدا نيز در غدير خم بر امامت او از آنان پيمان ستاند. ادامه دارد...‌ ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۵ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️یکی از اهالی لرستان تعریف می‎کرد یکی از هم‌ولایتی‎های ما را که هیکل درشتی داشت سابق زندانی کرده بودند و روزی ده شاهی به عنوان خرج خوراکش به او می‎دادند. او که می‎دید با این پول نمی‎تواند آن‎‌قدر غذا بخرد که شکمش را پر کند، ده شاهی را ذرّت بو داده می‎گرفت که هم حجیم بود و هم چون شور بود، آب می‎طلبید و در نتیجه شکم او را پر می‎کرد. او که فرد صاف و ساده‎ای بود، روزی رو به آسمان کرد و گفت: خدایا من را که می‎شناسی، من فلانی پسر فلانی‌ام. خدایا مرا زندانی کرده‎ای و رزقم را هم کرده‎ای روزی ده شاهی چُس فیل؟ آن‌وقت لاف بنده‎داری هم می‎زنی؟ اگر رزّاق بودن اینه، خوبه همه بکنند. ▪️خدا صدق را دوست دارد. با خدا صادقانه حرف بزن، هر چه می‎خواهی بگو. دیدی وقتی در بنی اسرائیل خشک‌سالی شد و هر چه موسی علیه السّلام و قومش دعا کردند و باران طلبیدند، باران نیامد. بالأخره به حضرت موسی علیه السّلام وحی شد که اگر بَرخ دعا کند، باران نازل می‎کنیم. حضرت موسی علیه السّلام مترصّد شد و رفت بَرخ را پیدا کند و از او بخواهد دعا کند. بالأخره به بَرخ که یک مرد سیاه بیابانی بود برخورد و از او خواست از خدا باران بطلبد. بَرخ هم سرش را به سوی آسمان کرد و گفت: خدایا چرا باران نمی‎فرستی؟ نکند ابرهایت خشک شده‎اند، یا ابرها دیگر فرمان تو را نمی‎برند. اگر هم می‎خواهی این قوم را عذاب کنی، عمر شما که زیاد و وقت بسیار است؛ دیر نمی‎شود. چند جمله از این قبیل که بَرخ به زبان آورد، ابرها ظاهر شدند و باران شدیدی آغاز شد. حضرت موسی علیه السّلام با اینکه خودش هم گاهی اوقات با خدا تند صحبت می‎کرد، کما اینکه در داستان گوساله پرست شدن قومش به خدا عرض کرد: إن هِیَ اِلاّ فِتنَتُکَ: خدایا همه‎ی این کارها زیر سر خودت است، و در مورد فرعون به خدا عرض کرد: رَبَّنا اِنَّک اتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلأهُ زینَةً وَ اَموالاً فِی الحَیوةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَن سَبیلِکَ: خدایا تو خودت به فرعون و بزرگان قومش در این دنیا زینت و دارایی‎هایی دادی تا دیگران را از راه تو گمراه کنند؛ با وجود این، جملات بَرخ بر موسی سنگین آمد و خواست او را به خاطر جسارتی که نسبت به خدا روا داشته بود، توبیخ کند که به او وحی شد بَرخ را به حال خود رها کن، او روزی چند بار ما را می‎خنداند. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عَنِ الصَّادِقِ عَلَیه السَّلام قَالَ: ...ولَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ... 🏴🏴🏴🏴🏴 ▪️شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام‌ الله علیها را به محضر حضرت حجة‌بن‌الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبان آل الله تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آیت الله مشکینی: ▪️ثواب گفتن مرگ بر آمریکا کمتر از صلوات نیست. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش دوّم ▪️۲- وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ وَ
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش سوّم ▪️۳ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ اُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ (بقره-۱۵۹) ▪️هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اين كه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان می‌كنند، خدا آنها را لعنت می‌كند و همۀ لعنت كنندگان نيز آنها را لعنت می‌كنند. ▪️به موجب احاديث فراوان اهل‌بيت علیهم السّلام، مقصود از حقيقت و هدايتى كه در قرآن براى مردم به وضوح بيان گرديده است، ولايت و امامت اميرالمؤمنين علیه السّلام می‌باشد. ▪️در تفسير عيّاشى ذيل همين آيه از امام صادق علیه السّلام نقل شده است كه: اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى، فى عَلىٍّ هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه در مورد على علیه السّلام فرو فرستاديم كتمان می‌كنند. ▪️از امام باقر علیه السّلام نيز روايت شده است كه: اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ، يَعنى بِذلِكَ نَحنُ وَاللهُ المُستَعانُ: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم كتمان می‌كنند، مقصود از آن ما اهل‌بيت هستيم و ما از خدا يارى می‌طلبيم. ▪️همچنين شخصى به امام صادق علیه السّلام عرض می‌كند مرا از مقصود اين سخن خداوند آگاه سازيد كه: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان می‌كنند. حضرت فرمودند: مقصود از حقايق آشكار و هدايت در آيه، ما اهل‌بيت هستيم و ما از خداوند يارى می‌طلبيم. ▪️در نتيجه منكران و پوشانندگان ولايت اميرالمؤمنين و ديگر ائمّه علیهم السّلام به موجب اين آيه شريفه، مورد لعنت خداوند و لعنت كنندگان قرار دارند. ▪️۴ـ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمينَ (هود-۱۸) آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمان است. ▪️با توجّه به اينكه ظلمى بالاتر از زير پا گذاشتن فرمان خدا در امر ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام و تمرّد كردن از نصب حضرت على علیه السّلام به مقام امامت و ولايت توسّط پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدير خم و غصب خلافت آن حضرت و حمله به خانه دختر داغديدۀ پيامبر اكرم و به آتش كشيدن آن و مضروب و مصدوم نمودن حضرت فاطمه علیها السّلام و به قتل رساندن فرزندى كه آن حضرت در رحم داشتند، متصوَّر نيست، قطعاً مرتكبان اين ظلم‌ها از مصاديق بارز آيۀ مورد بحث می‌باشند. ▪️روشن است كه آنچه در قالب چهار آيه بالا در زمينۀ لعن بر دشمنان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه علیهما السّلام ذكر شد، عيناً بر لعن دشمنان معاند، غصب كنندگان حقوق، شكنجه گران و آزار رسانان ستمگر و قاتلان و به شهادت رسانندگان ديگر ائمّه علیهم السّلام نيز صدق می‌كند و به استناد همان آيات، آنان نيز مورد لعنت خدا و رسول و همۀ لعن كنندگان از ملائكه و مؤمنان جنّ و انس می‌باشند. ▪️با عنايت به موارد فوق، آشكار است كه لعن بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام مصداق تخلّق به اخلاق الله و پيروى از انبياء الله و عمل به آيات الله و اقتداى به ملائكة الله است و گرچه نبايد دوست و پيرو اهل‌بيت علیهم السّلام همّت خود را در رويارويى با دشمنان آن بزرگواران، صرفآ به لعن محدود كند، لكن هيچ شيعه خالصى هر چند هم كه در ضعف و ناتوانى باشد، از انجام اين حدّاقلّ معاف نيست و اگر به آن مبادرت ورزد، اجر و پاداش عظيمى شامل حالش خواهد شد. ▪️چنانكه در تفسير امام حسن عسکرى علیه السّلام از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه: هر كس از نصرت و يارى ما اهل‌بيت ناتوان باشد و در خلوت‌هاى خود، دشمنان ما را لعن كند، خداوند صداى او را به همه عالَم وجود، از كرۀ خاک تا عرش اعلى می‌رساند. پس هر بار كه اين شخص دشمنان ما را لعن می‌كند، ملائكه او را در اين لعن كردن يارى می‌كنند و كسى را كه او لعن می‌كند لعن می‌كنند، پس آن گاه ثناى الهى را به جا آورده و به خداوند عرض می‌كنند: پروردگارا بر اين بنده درود فرست، زيرا آنچه در توان داشت بذل نمود و اگر بر بيش از اين قدرت داشت، انجام می‌داد. پس در اين هنگام ندايى از جانب خداى عزّ و جلّ اعلام می‌كند كه دعاى شما را در مورد اين شخص اجابت كردم و صدايتان را شنيدم و بر روح او در بين روح‌ها درود فرستادم و او را در نزد خود از برگزيدگانِ نيكان قرار دادم. ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۶ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش دوّم ▪️۲- وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ وَ
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش سوّم ▪️۳ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ اُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ (بقره-۱۵۹) ▪️هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اين كه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان می‌كنند، خدا آنها را لعنت می‌كند و همۀ لعنت كنندگان نيز آنها را لعنت می‌كنند. ▪️به موجب احاديث فراوان اهل‌بيت علیهم السّلام، مقصود از حقيقت و هدايتى كه در قرآن براى مردم به وضوح بيان گرديده است، ولايت و امامت اميرالمؤمنين علیه السّلام می‌باشد. ▪️در تفسير عيّاشى ذيل همين آيه از امام صادق علیه السّلام نقل شده است كه: اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى، فى عَلىٍّ هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه در مورد على علیه السّلام فرو فرستاديم كتمان می‌كنند. ▪️از امام باقر علیه السّلام نيز روايت شده است كه: اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ، يَعنى بِذلِكَ نَحنُ وَاللهُ المُستَعانُ: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم كتمان می‌كنند، مقصود از آن ما اهل‌بيت هستيم و ما از خدا يارى می‌طلبيم. ▪️همچنين شخصى به امام صادق علیه السّلام عرض می‌كند مرا از مقصود اين سخن خداوند آگاه سازيد كه: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان می‌كنند. حضرت فرمودند: مقصود از حقايق آشكار و هدايت در آيه، ما اهل‌بيت هستيم و ما از خداوند يارى می‌طلبيم. ▪️در نتيجه منكران و پوشانندگان ولايت اميرالمؤمنين و ديگر ائمّه علیهم السّلام به موجب اين آيه شريفه، مورد لعنت خداوند و لعنت كنندگان قرار دارند. ▪️۴ـ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمينَ (هود-۱۸) آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمان است. ▪️با توجّه به اينكه ظلمى بالاتر از زير پا گذاشتن فرمان خدا در امر ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام و تمرّد كردن از نصب حضرت على علیه السّلام به مقام امامت و ولايت توسّط پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدير خم و غصب خلافت آن حضرت و حمله به خانه دختر داغديدۀ پيامبر اكرم و به آتش كشيدن آن و مضروب و مصدوم نمودن حضرت فاطمه علیها السّلام و به قتل رساندن فرزندى كه آن حضرت در رحم داشتند، متصوَّر نيست، قطعاً مرتكبان اين ظلم‌ها از مصاديق بارز آيۀ مورد بحث می‌باشند. ▪️روشن است كه آنچه در قالب چهار آيه بالا در زمينۀ لعن بر دشمنان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه علیهما السّلام ذكر شد، عيناً بر لعن دشمنان معاند، غصب كنندگان حقوق، شكنجه گران و آزار رسانان ستمگر و قاتلان و به شهادت رسانندگان ديگر ائمّه علیهم السّلام نيز صدق می‌كند و به استناد همان آيات، آنان نيز مورد لعنت خدا و رسول و همۀ لعن كنندگان از ملائكه و مؤمنان جنّ و انس می‌باشند. ▪️با عنايت به موارد فوق، آشكار است كه لعن بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام مصداق تخلّق به اخلاق الله و پيروى از انبياء الله و عمل به آيات الله و اقتداى به ملائكة الله است و گرچه نبايد دوست و پيرو اهل‌بيت علیهم السّلام همّت خود را در رويارويى با دشمنان آن بزرگواران، صرفآ به لعن محدود كند، لكن هيچ شيعه خالصى هر چند هم كه در ضعف و ناتوانى باشد، از انجام اين حدّاقلّ معاف نيست و اگر به آن مبادرت ورزد، اجر و پاداش عظيمى شامل حالش خواهد شد. ▪️چنانكه در تفسير امام حسن عسکرى علیه السّلام از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه: هر كس از نصرت و يارى ما اهل‌بيت ناتوان باشد و در خلوت‌هاى خود، دشمنان ما را لعن كند، خداوند صداى او را به همه عالَم وجود، از كرۀ خاک تا عرش اعلى می‌رساند. پس هر بار كه اين شخص دشمنان ما را لعن می‌كند، ملائكه او را در اين لعن كردن يارى می‌كنند و كسى را كه او لعن می‌كند لعن می‌كنند، پس آن گاه ثناى الهى را به جا آورده و به خداوند عرض می‌كنند: پروردگارا بر اين بنده درود فرست، زيرا آنچه در توان داشت بذل نمود و اگر بر بيش از اين قدرت داشت، انجام می‌داد. پس در اين هنگام ندايى از جانب خداى عزّ و جلّ اعلام می‌كند كه دعاى شما را در مورد اين شخص اجابت كردم و صدايتان را شنيدم و بر روح او در بين روح‌ها درود فرستادم و او را در نزد خود از برگزيدگانِ نيكان قرار دادم. ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۶ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️مراقبت کشیک نفس کشیدن است، از خویشتن غافل نشدن و کشیک نفس کشیدن کشکی نیست ، سوخته دل امید وصول به مراد دارد که از دولت دوام التهاب و لزوم طلب وعاء علمش که حقیقت او است ظرفیت و وسعت پیدا کند و چشم سرش قابل دیدار گردد و از محاسبت دقیق و مراقبت کاملش به دولت جاویدان حضور دائم دست یابد. دلا دائم گدای کوی او باش به حکم آنکه دولت جاودان به ▪️و به چنین کسی باید گفت خوش باش که عاقبت به خیر است تو را " انّ الله لایُضیع اجر المحسنین" و راهرو بداند که بزرگان گفته اند که : بطؤ علامت نقص استعداد نیست ، زود زود نمی دهند تا کم کم ظرفیت پیدا کند و کسانی که زود گرفته اند ولی در همان محدود توقف کرده اند و از نیل به مقامات عالیه باز مانده اند. و البته ناامیدی ندارد و شاید در همین لحظه بعد رسیده است و به گنج مقصود دست یافته است و از حالت قبضش ناامید نباشد که خداوند باسط الیدین بالرحمة است این نقمت فراق به نعمت وصال مبدل می گردد و این کلبه احزان روزی گلستان می‌ شود و لذتی که در وجدان بعد از فقدان است ، یُدرک و لایوصَف. ◾️مآثر آثار/جلد دوم _مؤثر١١٩ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️به نام تو، به کام دیگری ▪️تأكيد بر حسنات و صالحات، تأكيدى است كه خوبى عمل و خوبى زمان و مكان و خوبى جهت و هدف را در بر مى ‏گيرد. گاهى وقت‏ها، عمل خوب است، ولى در جايگاه و در هنگام مناسب نيست و يا بهره ‏ى ديگران است، كه در راه و در هدف از تو جدا هستند. امانت دارى و راستگويى خوب است، اما اگر تو امين خيانت كار باشى، خوب نيست؛ كه از حضرت جواد يا هادى (علیه السلام)، روايت شده:«كَفى‏ بِكَ خيانَةً انْ تَكُونَ اميناً لِلْخَونَة»؛ براى خيانتكارى تو همين بس، كه امانت‏ دار خائن ‏ها باشى. ▪️خوبى و حسن عمل، بايد با صلاح و جهت صالح عمل همراه باشد؛ وگرنه دروغ در جايگاه اصلاح و احسان، خوب است و صالح است. باز در كلام امام، پس از تأكيد بر عمل و تكرار آن، تأكيد بر نهايت و تماميّت و تكرار آن شده است، كه نهايت در اهداف و نهايت در اسلام، هر دو برخاسته از نهايت و تماميتى است كه در انسان ريشه دارد. ❛❛ عین‌صاد( علی صفائی حائری) ☑️نامه های بلوغ | ص ۱۹۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش سوّم ▪️۳ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ و
☑️لعن و تبرّى در سلوک طريق عرفان ▪️لعن و تبرّى آثار عميق و عجيبى در پاک كردن وجود فرد از پليدی‌ها و آلودگی‌ها دارد. به تعبير يكى از بزرگان اهل كمال، لعن؛ استغفار خصّيصين است. ▪️وقتى كه انسان به لعن و تبرّى موجوداتى كه جرثومۀ خباثت و تبلور شقاوتند می‌پردازد و صف خود را از آنها جدا می‌كند و به آنها دورباش می‌گويد، از خباثت و شقاوت پاک و منزّه می‌شود. ▪️اساساً راه كمال انسان از طريق نفى و اثبات طىّ می‌شود. نفى آنچه بايد ترک گفت و پسنديده نيست و اثبات آنچه بايد به آن رسيد و شايسته است. اين نفى و اثبات در سطوح مختلف كمال، مظاهرى دارد. ▪️در جملۀ لا اِلهَ اِلاَّ الله، ابتدا همۀ معبودهاى دروغين بيرونى و درونى نفى شده و سپس بر معبود حقيقى تأكيد می‌شود. ▪️به هنگام تلاوت قرآن كريم به دستور خود قرآن، ابتدا با گفتن اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَيطانِ الرَّجيمِ، انسان از شيطان به سوى خدا می‌گريزد و سپس با گفتن بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، به آغوش خدا وارد می‌شود. ▪️به هنگام خواندن زيارت‌ها، همچون زيارت عاشورا، ابتدا بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام لعن می‌كند و از آنها تبرّى می‌جويد، سپس به خود اهل‌بيت علیهم السّلام صلوات می‌فرستد و سلام می‌كند. ▪️سالک تا به مقصد نرسيده و به طىّ طريق مشغول است، يک پا به پشت سر و عقب دارد (پاى نفى و خروج و لعن و تبرّى) و يك پا به پيش رو دارد و به جلو می‌گذارد (پاى اثبات و ورود و صلوات و سلام) اين جريان همچنان ادامه می‌يابد تا اينكه سرانجام به مقام توحيد و فناى تامّ می‌رسد و غير و غيريّت از ميان بر می‌خيزد و جز حضرت حقّ هيچ بر جا نمی‌ماند، نه سالكى، نه سلوكى و نه مسلكى، نه راه رونده‌اى، نه راه رفتنى و نه راهى. ▪️آنجا سلام و صلواتى است كه لعن و تبرّى در مقابلش نيست، بسم اللّهى است كه اعوذ باللّهى در برابرش نيست. حبّى است كه بغض و دشمنی‌يى در مقابلش نيست. ▪️لذا از ابتداى سلوک تا رسيدن به شهر توحيد، دين چيزى جز حبّ و بغض نيست و ديندار جز آن كس نيست كه در راه خدا دوست می‌دارد و در راه خدا دشمنى می‌ورزد و داراى حبّ فى الله و بغض فى الله است. ▪️امّا در اين مرحله به جايى می‌رسد كه منزل هَلِ الدّينُ اِلاَّ الحُبِّ... اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ است. لكن بايد توجّه داشت كه اين منزل هم منزل نهايى نيست. ▪️سالک اگر مراحل چهارگانه سفر «از خلق به سوى حقِّ مقيّد»، «از حقّ به سوى حقّ مطلق»، «از حقّ(احديّت جمع) به سوى خلقِ حقّى (اعيان ثابته) به حقّ» و «از خلقى كه حقّ است (اعيان ثابته) به سوى خلق (اعيان خارجيّه) به حقّ» را به طوركامل طىّ نمايد و به مقام جمع‌الجمعى برسد، مقتضيات وحدت و كثرت، توأمان در وى ظهور می‌يابد. ▪️يعنى از يک سو با ديدۀ وحدت بين خود می‌بيند كه در همۀ عالَمِ وجود، احدى جز خدا نيست، و از سوى ديگر با چشم كثرت نگرِ خود، ما سِوَى الله را با تعيّنات و تنوّعاتشان مشاهده می‌كند و نيک و بد و زشت و زيبا و صلاح و فسادشان را متوجّه می‌شود و با هر يک از مخلوقات، رفتارى كه مناسب آن است را در پيش می‌گيرد. ▪️اين مقام شايد يكى از مصاديق سخن پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است كه: برادرم موسى علیه السّلام با يك چشم و برادرم عيسى علیه السّلام با چشمى ديگر به عالَم می‌نگريست و من با هر دو چشم به هستى می‌نگرم. ▪️و نيز يكى از مصاديق طَريقُ الوسطى هِىَ الجادَّةِ: راه ميانه جادّه صحيح است. در كلام اميرالمؤمنين علیه السّلام، و اُمَّةً وَسَطاً در بيان قرآن كريم نيز شايد همين مقام جمع‌الجمعى باشد. ▪️چنين سالک واصل و كاملى، در برخى از حالات خود مستغرق تامّ در بحر توحيد است و غيرى نمی‌بيند و در برخى ديگر از حالات خود متوجّه كثرات است و نیک و بدشان را می‌بيند و با هر یک به اقتضاء چگونگى آن رفتار می‌كند. ▪️به وجود اين حالات گوناگون نيز در اين كلام معصوم علیه السّلام اشاره شده است: لَنا مَعَ اللهِ حالاتٌ: براى ما با خدا حالت‌هاى گوناگونى وجود دارد. ▪️با توجّه به آنچه گفته شد، براى اولياء كمّل نيز به هنگام توجّه به كثرات، حبّ اولياء الله و بغض اعداء الله، مجدّداً مطرح می‌شود و در چنان حالاتى لعن و تبرّى نيز مجدّداً از آنان صادر می‌گردد. ▪️لعن و تبرّى پيامبر اكرم و اهل‌بيت گراميش السّلام نسبت به دشمنان معاند خدا و دين، بر همين مبنا قابل توضيح است. ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ ▪️عبد کامل فعلش به ائمه علیهم السّلام، صفاتش به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و ذاتش به خدا ملحق می‌شود... ▪️شریعت، طریقت و حقیقت غیر قابل انفکاک و سه مرتبه از یک واقعیت هستند..‌. ▪️مظهر شریعت: امام ▪️مظهر طریقت: رسول ▪️مظهر حقیقت: خدای متعال ▪️انسان کامل کسی است که ▪️فعلش: شریعت ▪️خلقَش: طریقت ▪️جان و هستی‌اش: حقیقت است. ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خداوند چقدر ما را سیر داده است و از صلب‎ها و رحم‎ها عبور کرده‎ایم و هر کدام از شهری آمده‎ایم و یکدیگر را پیدا کرده‎ایم و الآن دور هم جمع شده‎ایم. ▪️هر یک از ما از غیب‎الغیوب راه افتادیم و از اصلاب عبور کردیم و بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم برخوردیم. از اینجا هم داریم به غیب‎الغیوب می‎رویم. ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم. ▪️همان‎طور که گاهی اوقات یک سنگ در مسیر رودخانه قرار می‎گیرد و آب و خس و خاشاک داخل آب زیر آن سنگ گیر می‎کنند و مدّتی در کنار هم می‎مانند؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان می‎خورد، راه آب باز می‎شود و همه‎ی آن خس و خاشاک‌ها پراکنده می‎شوند و هر یک از آنها به سویی می‎رود، در رودخانه‎ای هم که از غیب‎الغیوب آمده و به سوی دریای هستی در جریان است، سنگی قرار دارد که ما پشت آن سنگ ایستاده‎ایم و با هم حرف می‎زنیم؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان بخورد، هر یک از ما به سویی می‎رویم و شاید هرگز یکدیگر را نبینیم. به قول مرحوم علامّه‌ی طباطبایی: من خس بی‌‎سر و پایم که به سیل افتادم او که می‎رفت مرا هم به دل دریا برد ▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام معروف به شقشقیه ▪️اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ. ▪️هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه (برخی نسخه‌ها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی كه می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد. ▪️فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ! ▪️اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه كردم كه با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود! ▪️فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً! ▪️دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالی كه گویی در دیده‌ام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! ▪️اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:] ▪️می دیدم كه میراثم به غارت می‌رود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام علیه‌السلام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:] شَتّانَ ما یوْمی عَلی كُورِها وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِر ▪️ِ«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیان برادر جابر كه غرق خوشی است» ▪️فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ. ▪️شگفتا! اولی با اینكه در زمان حیاتش می‌خواست حكومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست. ▪️لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ كَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها. ▪️چه سخت هر كدام به یكی از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایی خشن كشانیده، و به كسی رسید كه كلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود. ▪️فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! ▪️بودن با حكومت او كسی را می‌ماند كه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد! ▪️فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ الل‍هِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض. ▪️به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. ▪️فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ. ▪️آن مدت طولانی را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش كشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حكومت را به شورایی سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت) یكی از آنانم! ▪️فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! ▪️خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شك بودم كه امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟! ▪️لكِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن. ▪️ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یكی به خاطر كینه‌اش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل كرد، و مسائلی دیگر كه ذكرش مناسب نیست. ▪️اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ الل‍هِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ، ▪️تا سومی به حكومت رسید كه برنامه‌ای جز انباشتن شكم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری كه گیاه تازه بهار را با ولع می‌خورد به غارت بیت المال دست زدند، ▪️اِلی اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ. ▪️در نتیجه این اوضاع رشته‌اش پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگی سرگونش نمود. ☑️خطبه ۳ نهج البلاغه
◾️بسم الله الرحمن الرحیم ◾️ ▪️همه انسان ها راهی به سوی خداوند دارند دسته ای راهشان نزدیک و به سوی بالاست(انعمت علیهم) و دسته ای راهشان دور و به سوی سقوط(مغضوب علیهم) و دسته سوم راه را گم کرده اند (الضالین) البته دسته اول هم هنوز کامل نشده و با تلاش به صراط مستقیم خواهند رسید (مجادله/۱۱):«یَرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات : خداوند کسانی را که ایمان آورده اند بلند میکند و کسانی را که عِلم داده شده اند به درجاتی بالا میبرد» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش دوم ● عملى كه عيسى (علیه السلام ) براى باز شناختن مؤمنين به خو
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم1⃣ ● قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟ در آيه مورد بحث انصار را به قيد ((الى اللّه )) مقيد كرد و اين بدان خاطر بود كه بهتر و نافذتر تشويق و تحريك كرده باشد. و غرض اصلى آن جناب هم از اين استفهام همين تشويق بوده . و نظيراين قيد در قرآن كريم آنجا كه مسلمانان را دعوت مى كند به دادن قرض و انفاق به مستمندان آمده ، مى فرمايد: ((من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا)). كلمه ((الى اللّه )) كه اصطلاحا ظرف خوانده مى شود متعلق است به كلمه ((انصارى ))، خواهى گفت كه اگر ماده ((نصرت )) به خودى خود متعدى است و در گرفتن مفعول نيازى به حرف ((الى )) ندارد، پس چرا در اينجا با حرف الى متعدى شده ؟ در پاسخ مى گوئيم : درست است ، و ليكن نصرت در خصوص اين مورد، متضمن معناى سلوك و رفتن و يا پيمودن و امثال آن نيز هست ، همچنان كه ابراهيم خليل آنجا كه خواست بگويد: من تنها براى خدا كار كرده و دين او را يارى مى كنم بنا به حكايت قرآن فرموده : ((انى ذاهب الى ربى سيهدين )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 319 پس يارى خدا، رفتن به سوى خدا است و رفتن به سوى او همان يارى دين او است . و اما اينكه بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه حرف ((الى )) در اينجا به معناى ((مع با)) بوده كه معناى جمله چنين باشد: ((با خدا چه كس ديگر هست كه يار من باشد))، سخنى است كه هيچ دليلى بر آن ندارد و ادب قرآن هم با آن مساعدت نمى كند، براى اينكه اين از ادب قرآن به دور است كه خدا را يك فرد عادى و بشرى قلمداد كند كه ابراهيم (عليه السلام ) را يارى مى كند و ابراهيم (عليه السلام ) به دنبال پيدا كردن يار دوم براى خود باشد، ادب عيسى هم با اين تعبير نمى سازد، ادبى كه از آيات قرآنى - هر جا كه وصف آن جناب را بيان مى كند - كاملا به چشم مى خورد، علاوه بر اينكه جواب حواريين هم با اين احتمال نمى سازد، چرا كه اگر اين احتمال درست بود آنها هم بايد جواب مى دادند: كه : ((نحن انصارك مع اللّه مائيم ياور تو با خدا))، ولى اينطور نگفتند: بلكه گفتند: ((ما ياوران خدائيم )) (خواننده در اينجا بيشتر دقت كند). قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ اشهَدْ بِأَنَّا مُسلِمُونَ كلمه ((حوارى )) به معناى كسى است كه از ميان همه مردم به آدمى اختصاص داشته باشد، مى گويند: اصل آن ((حور)) است كه به معناى سفيدى خيلى زياد است (و كانه حوارى فلان شخص كسى است كه مانند اسب پيشانى سفيد داراى نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ياور وى مى شناسند). ولى در قرآن كريم جز در مورد خواص اصحاب عيسى (عليه السلام )، استعمال نشده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei