eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●اینکه به مستحبّاتی چون غسل جمعه و نماز شب و زیاد سفارش نمیکنم، به خاطر عظمت و شرافت آنهاست و برای این است که آنها را سبک نشماری و برای تو عادی نشود. اصلاً مستحبّات را به خاطر بزرگی‌شان اختیاری کردهاند. ■●کارهای خیلی قیمتی را مستحب کردهاند. فعل مستحب، واجبات را بااعتبار میکند و زیبایی هم میآورد. خلق در جهنّمند؛ با واجبات از جهنّم بیرون میآیند و با مستحبّات به مدارج بهشت نایل میشوند. ■●کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
، ...... □حاج محمد اسماعيل دولابی□ □هر جا که غصّه دار شدی، استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای؛ اذیتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه میدانند. شما میگویی چرا من درست کار نمیکنم، او خودش را گناه می‌داند. محزون که شدی، کن؛ چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را. □استغفار غمها را از بین میبرد. همانطور که وقتی خطا میکنی، همه صدمه میخورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت میکنند، به همه ضرر میرسد، هم که میکنی، به همه ی ماسوای خودت نفع میرسانی. □مصباح الهدی ص٢٦٧□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش اول ● ترجمه آیات حكايت آنان كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى كنند حكايت دانه اى است كه هفت خوشه رويانيده كه در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا براى هر كه بخواهد، دو برابر هم مى كند، كه خدا وسعت بخش و دانا است . (261) كسانى كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى كنند و بعد اين انفاق خود را بامنت و يا اذيتى همراه نمى كنند پاداش آنان نزد پروردگارشان است ، نه ترسى دارند و نه غمى .(262) سخن شايسته و پرده پوشى ، از صدقه اى كه اذيت در پى دارد بهتر است ، خدا بى نياز و بردبار است .(263) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صدقه خويش را همانند آن كس كه مال خويش را با ريا به مردم انفاق مى كند، و به خدا و روز جزا ايمان ندارد، با منت و اذيت باطل نكنيد، كه حكايت وى حكايت سنگى سفت و صافى است كه خاكى روى آن نشسته باشد، و رگبارى بر آن باريده ، آن را صاف به جاى گذاشته باشد، رياكاران از آنچه كرده اند ثمرى نمى برند، و خدا گروه كافران را هدايت نمى كند.(264) ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 586 و حكايت آنان كه اموال خود را به طلب رضاى خدا و استوارى دادن به دلهاى خويش انفاق مى كنند، عمل شان مانند باغى است بر بالاى تپه اى ، كه رگبارى به آن رسد، و دو برابر ثمر داده باشد، و اگر رگبار نرسيده به جايش باران ملايمى رسيده ، خدا به آنچه مى كنيد بينااست .(265) آيا در ميان شما كسى هست كه دوست داشته باشد براى او باغى باشد پر از درختان خرما و انگور و همه گونه ميوه در آن باشد، و نهرها در دامنه آن جارى باشد، سپس پيرى برسد، در حالى كه فرزندانى صغير دارد، آتشى به باغش بيفتد، و آن را بسوزاند؟ خدا اينطور آيه هاى خود را براى شما بيان مى كند، شايد كه بى انديشيد.(266) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خوبيهاى آنچه بدست آورده ايد و آنچه برايتان از زمين بيرون آورده ايم انفاق كنيد، و پست آن را (كه خودتان نمى گيريد مگر با چشم پوشى ) براى انفاق منظور نكنيد، و بدانيد كه خدا بى نياز و ستوده است .(267) شيطان به شما وعده تنگدستى مى دهد، و به بدكارى وا مى دارد، و خدا از جانب خود آمرزش و فزونى به شما وعده مى دهد، كه خدا وسعت بخش و دانا است .(268) فرزانگى را به هر كه بخواهد مى دهد، و هر كه حكمت يافت ، خيرى فراوان يافت ، و به جز خردمندان كسى اندرز نگيرد. (269) هر خرجى كرده ايد به هر نذرى ملتزم شده ايد خدا از آن آگاه است ، و ستمگران ياورانى ندارند. (270) اگر صدقه ها را علنى دهيد خوب است ، و اگر هم پنهانى دهيد و به تنگ دستان بدهيد، البته برايتان بهتر است ، و گناهانتان را از بين مى برد، كه خدا از آنچه مى كنيد آگاه است .(271) هدايت كردن با تو نيست ، بلكه خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند، هر خواسته اى انفاق كنيد به نفع خود كرده ايد، انفاق جز براى رضاى خدا نكنيد، هر خيرى را كه انفاق كنيد (عين همان ) به شما مى رسد و ستم نمى بينيد.(272) (صدقه از آن ) فقرائى است كه در راه خدا از كار مانده اند، و نمى توانند سفر كنند، اشخاص بى خبر آنان را بس كه مناعت دارند توانگر مى پندارند، تو آنان را با سيمايشان مى شناسى ، از مردم به اصرار گدائى نمى كنند، هر متاعى انفاق مى كنيد خدا به آن دانا است .(273) كسانى كه اموال خويش را شب و روز نهان و آشكار انفاق مى كنند پاداششان نزد پروردگارشان است ، نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند.(274) 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش اول ● ترجمه آیات حكايت آنان كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش اول ● بيان آيات سياق اين آيات از اين جهت كه همه درباره انفاق است ، و مضامين آنها به يكديگر ارتباط دارد اين را مى فهماند كه همه يك باره نازل شده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 587 و اين آيات مؤمنين را تحريك و تشويق به انفاق در راه خدا مى كند، و نخست براى زياد شدن و بركت مالى كه انفاق مى كنند مثلى مى زند، كه يك درهم آن هفتصد درهم مى شود، و چه بسا كه خدا بيشترش هم مى كند، و سپس براى انفاق ريائى و غير خدائى مثلى مى آورد تا بفهماند كه چنين انفاقى بركت و بهره اى ندارد، و در مرحله سوم مسلمانان را از انفاق با منت و اذيت نهى مى كند، زيرا كه منت و اذيت اثر آن را خنثى مى كند، و اجر عظيمش را حبط نموده و از بين مى برد سپس دستور مى دهد كه از مال پاكيزه خود انفاق كنند، نه اينكه از جهت بخل و تنگ نظرى هر مال ناپاك و دور انداختنى را در راه خدا بدهند، و آنگاه موردى را كه بايد مال در آن مورد انفاق شود ذكر مى كند كه عبارت است از فقرائى كه در راه خدا از هستى ساقط شده اند، و در آخر اجر عظيمى كه اين انفاق نزد خداى تعالى دارد بيان مى كند. و سخن كوتاه اينكه : آيات مورد بحث ، مردم را دعوت به انفاق مى كند و در مرحله اول ، جهت اين دعوت و غرضى را كه در آن است بيان نموده و مى فرمايد: هدف از اين كار بايد خدا باشد نه مردم ، و در مرحله دوم صورت عمل و كيفيت آن را تبيين كرده كه بايد منت و اذيت به دنبال نداشته باشد، و در مرحله سوم وضع آن مال را بيان مى كند كه بايد طيب باشد نه خبيث ، و در مرحله چهارم مورد آن را كه بايد فقيرى باشد كه در راه خدا فقير شده و در مرحله پنجم اجر عظيمى كه در دنيا و آخرت دارد بيان نموده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●به علامه سلام کرد. پاسخ شنید: «علیکم‌السلام. آقازادۀ آقایی؟» آقازادگی نداریم! فرزند، آری. □●دستش را گرفت و با خودش برد بیرون. _ به چه کاری مشغولی؟ _ درس می‌خوانم. _ چه می‌خوانی؟ _ فلسفه، منطق، چند سالی خارج خواندم، مدتی ریاضیات و نجوم خواندم، مدتی هم عرفان نظری. _ عجب! کم‌تر کسی این‌ها را می‌خواند. چیزی به‌تو می‌گویم، خوب گوش کن. _ بفرمایید. _ نه! باید عمل کنی. _ آقا! به چیزی که ندانم چیست که نمی‌توانم عمل کنم. □●با لطافتی خندید و ادامه داد: گوش کن! می‌گویم، تمام کارهایت را بگذار کنار؛ و در خدمت این پیر باش. تو نمی‌شناسی‌اش. نمی‌گذارد که بشناسی‌اش. من از نجف می‌شناسمش، به فکر دنیای خودش نیست. همه کارهایت را رها کن و بیا خدمت او. هر چه می‌گوید یادداشت کن، ضبط کن و نوار بگیر، حتی کوچک‌ترین حرف‌هایش را، حتی آن‌ها را که به‌نظرت ارزشی ندارد. □●سال‌ها از آن روز می‌گذرد؛ اما هنوز صدای علامه جعفری رحمه‌الله در گوش اوست. (بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت) □●این بهشت، آن بهشت، ص١۵●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، زهد نه آرایش حیات دنیا و لذت آن بگذاشتنست و دشمن داشتن، و اصل حیات را پسندیدن و دوست داشتن، بلکه زهد تمام خشنود بودنست بمفارقت حیات دنیا، و شتاب نمودن بتحویل، پس ، ترک راحات دنیاوی زهد نیست با خشنودی بمقام در وی، بلکه زهد بحقیقت بمفارقت این حیات بود، و آسایش از تضاد و دشمنی و اختلاف و تیرگیش، و بدان مفارقت راضی بودن، □○پس، ای نفس ،که آرزومند مرگ طبیعی باشی، و بدان خشنودی نمائی، و از سست شدن و پشیمانی نمودن از مرگ طبیعی پرهیز کنی، که سلامت تو در شوق مرگ طبیعی است و هلاکت از ترس و بیم از وی، که بمرگ طبیعی تو از تنگی بفراخی آئی، و از درویشی به توانگری، و از اندوه بشادمانی، و از بیم بأمن، و از بیماری بصحت، و از ظلمت بنور رسی. □○پس اندوه مبر برآنکه لباس بدبختی و شرّ از تو برکشیده شود، و حُلّهٔ بقا و خیر لباس تو شود، با آنکه یقینی تو بدرستی این معنی، و عیانست نزد تو، همی بینی آن حال بذات یکتای تو. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#یقین □○یقین را چهار مرتبه است: □ #علم‌الیقین: و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزی ایمان
: □○درجات ‌و مراتب ‌چهارگانه ‌یقین‌ حاصل ‌نمی‌شود مگر به: ○دوام وضو ○و قلت اکل ○و ذکر قلبی و لسانی ○و سکوٺ ○و تفکر در ملکوت سموات و ارض ○و اداء سنن و فرائض ○و ترک ماسوای حق ○و تقلیل منام ○و اکل حلال ○و صدق گفتار ○و مراقبه ○و محاسبه که تمام اینها مفاتیح معاینه و مشاهده ی حضرت حق هستند. فتبصر! □○شرح رساله رابطه علم و دین ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️چرا سوره یاسین، قلب قرآن است؟ : □●مرحوم علّامه، صاحب تفسیر المیزان که سلام خدا بر تربت پاک او و بر جسم طاهر او و بر روح عرشی او، بر المیزان و شاگردان او، بر آثار قلمی و تربیتی او باد، واقعاً «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»، ، جزء حجّت‌های زمان ما بود و ناشناخته رفت. خداوند متعال او را برتر از بهشت قرار داده بود. قبل از این‌که او از دنیا برود، خداوند بهشت و بالاتر از بهشت را به او نشان داد. □●این بزرگوار می‌گوید ما از استادمان که آیت الحق، مرحوم ، آن اعجوبه‌ی دهر، هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی و سیر و سلوکی، مرحوم آقای قاضی جزء اعجوبه‌ها است. آقای طباطبایی می‌گویند: ما از ایشان پرسیدیم چرا سوره‌ی یس است؟ □●ایشان فرمودند: به خاطر این آیه اش: «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ». این‌که خدای متعال در این سوره برای عالم، ملکوتی را خبر داده است:«فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ»، تمام عوالم هستی، ظاهر و باطنی دارد، عالم مُلک، عالم ظاهر است امّا این عالم ظاهر، تحت اشراف عالم ملکوت است، باطن اشیاء، ملکوت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●قصص سه گانه عجیب در سوره ی کهف●■ ■عمده آن است که کتاب وجودی انسان درست ورق زده شود و با دقت خوانده گردد که من کیستم. لذا در بیتی حضرت مولی فرمود: ●بیا در کهف قرآن ای برادر ●ببین احوال انسان را سراسر ■سوره کهف قرآن کهف ولایت است و همه احوال انسان نیز در کهف ولایت قرار دارد. ●ازین گنجینه سر الهی ●بوسع خویش یابی هر چه خواهی  ●در این سوره بود انواع عبرت ●برای آنکه باشد اهل خبرت ■قصص سه گانه عجیبی در این سوره ذکر شده است که در هیچ جای قرآن نیامده است: ۱- قصه اصحاب کهف و ذکر نام اصحاب رقیم. ۲- قصه موسی و دوست وی در رفتن به سوی مجمع بحرین یعنی عبدی از عباد الله ۳- قصه ذی القرنین. ■دو قصه اولی و سومی را در بیان قوت نفسانی و توجه روحانی جان آدمی سهمی بسزا است و قصه دوم را در شرح سرائر وجودی انسان و شئون اطوار وی، و در رفتن بسوی ولی الله و خود را به وی سپردن و در رسیدن به اسرار سرنوشت انسانی دخلی بسزا است. ■چه اینکه در این سوره دعوت به اعتقاد حق، و عمل صالح، و نفی شریک، و برانگیختن بر تقوی و امور دیگر نیز مطرح است.  ■●شرح دفتر دل علامه حسن زاده ی آملی شارح:استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□ □●در معاشرت‌ها ، بايد از برخوردهاى بى‌حاصل و يا زيان‌بار كم كنى و به سازندگى و بازدهى بپردازى. در معاشرت‌ها، سعى كن كه يا بهره بگيرى و بياموزى و يا بهره برسانى و تربيت كنى؛ خالى و بى‌بار حركت ننمايى. □●سعى كن تا حالت‌ها و حرف‌ها و نگاه‌هايت، دنيا و لذّت‌ها و سرگرمى‌ها را در دل‌ها بزرگ نكند و آن‌ها را از هدف و حركت باز ندارد. نمى‌گويم از زندگى دنيا بهره نگير و لذّت نبر؛ مى‌گويم در اين باتلاق فرو نرو و غرق نشو؛ سوار و مسلّط‍‌ باش و سعى كن كه لذّت‌ها و خوردن‌ها و خوابيدن‌ها و شادى‌ها و رنج‌هاى تو، در برنامه‌ى تو باشد و روى حساب و نقشه باشد تا همين كارهاى عادى، با اين انگيزه و هدف، باعث حركت و وسيله‌ى قرب تو باشد. □● ص۱۳۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
؟ □●علّامه آیت الله سیّدمحمّدحسین طباطبائی رضوان الله علیه●□ □دین که مجموعۀ معارف الهی و امور اخلاقی و احکام عملی است، با وجود گستردگی اش تنها به بر می گردد. □و اخلاص این است که انسان ذات و صفات اخلاقی و رفتار خود را برای خداوند واحد قهّار قرار دهد. □و اخلاص به این معنا ماحصلی جز ندارد. □●«المیزان فی تفسیر القرآن» ج ۳ ص ۱۵۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●قصص سه گانه عجیب در سوره ی کهف●■ ■عمده آن است که کتاب وجودی انسان درست ورق زده شود و با دقت خواند
■کهف شما ،کهف است و برای آرمیدن و جزو اصحاب کهف توحید و ولایت شدن فرمودند سوره ی مبارکه ی کهف را بخوانید ■حال سوره مبارکه ی کهف را بخوانیدو با عکس آقا در مقابلتان اشک بگیرید ، ان شاالله در کهف ولایت قرآن در کهف ولایت آقا بیارمید ، که فرمودند :انسان قرآنی آنی است که لا یمسه الا المطهرون. ■●شرح دروس معرفت نفس|جلسه ۱۶۲ استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□بسمه تعالی شانه□ □اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ...□ □○عالم بحر بی منتهای معانی است. بدون معنا عالم متوقف بلکه هیچ است بلکه فراتر از هیچ! چون هیچ هم دارای معنی است پس می‌توان گفت فرض عالم بدون معنا، محال است. معنی بطن هر چیز است. این بطن بی منتهاست اعنی هیچ شیئی نیست مگر اینکه معنی دارد و معنی او معنی دارد تا منتهی شود به مقامی که منتهی المعانی یا مجمع المعانی است. یعنی موطنی که بحر جوشان بی حد معانی است و همه معانی معدنشان آنجاست. ○گفت المعنی هو الله شیخ دین ○بهر معنی های رب العالمین □○«لَيْسَ وَرآءَ عُبّادانَ قَرْيَةٌ»، آنجا دریای بی منتهای معنی است که همه معانی را معنی است و همه معانی معنا بودنشان را از آن قبله معانی اخذ می‌کنند. اگر او جل جلاله و عظمت شانه نباشد همه چیز بی معنی می‌شود و اگر چیزی بی معنا شود هیچ می‌شود هرچند هیچ هم معنی دارد لذا بی معنائی در نظام وجود راه ندارد، یعنی نمی‌شود در عالم وجود بی معنی را یافت. شاید بشود گفت آن چیزهایی که صورت اند و دارای معنا هستند در مرتبه ظاهر و به حیث صرف ظاهر بودن فاقد معنی باشند اما چنین نیست بلکه همان ظاهر و قشر هم معنی است. معنی مصدر است و مصدور شأن مصدر بوده و در مصدر خود فانی است. صورت چنان فانی و مضمحل در معنی است که بدون او تحقق ندارد. پس هر چه هست معنی است و جز معنی در عالم نیست و نمی‌تواند باشد. نه تنها مفاهیم حاکی از معنی هستند بلکه هر چه هست حاکی از معناست. هر چند هر چیزی که هست مفهومی دارد اما ممکن است حقایقی در عالم باشند که در مفاهیم نگنجند اما همو هم معنی دارد لیکن معنای او چنان وسیع است که مفاهیم برای حکایت او ضیق اند. □○ولی امر کسی است که حق را به جمیع معانی و معانی جمعی مسئلت می‌کند. او دارای همه معانی موجودات است؛ «الرّائی لِلحَقائِق کَما هي». البته امام خود معنی مطلق است لذا اگر نباشد موجودات معانی خود را نخواهند داشت. برخی گفته‌اند او روح عالم است و بدون روح، عالمْ جسد بی روح خواهد بود. این مطلب کنایه از این است که بدون امام و انسانِ حقیقی، هیچ چیز معنی نخواهد داشت. او کسی است که خود به جمیع معانی خدا را می‌خواند پس دارای همه معانی است؛ «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» □○دیگر اینکه معانی را او می‌فهمد و درک می‌کند و بدون او هر چیزی نمی‌تواند معنای خودش را آشکار کند. تصور کنید حق تبارک و تعالی کل ماسوی الله را ایجاد کند اما این عالم بی حد و حصر انسان نداشته باشد، آیا معانی موجودات آشکار می‌شود؟ بلکه بدون انسان آیا اصلا خلقتی رخ می‌دهد؟  بدون انسان موجودات کالبد بی روح و خشکی هستند که هیچ اند. خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک... اشیاء ظهور معانی جمعی در سرّ و کمون غیبی انسان هستند که به او خلق شده‌اند لذا او حق مخلوق به است و خلیفه حق در متن موجودات می‌باشد. پس امام همه معانی است و چون به او توجه کنی به همه معانی توجه کرده‌ای هر چند درک کنه این معنی مطلق به سبب اطلاق اش میسور معانی جزئیه و حتی کلیه نیست، اما او نور آسمانها و زمین و نور هر شئ است یعنی او در هر معنائی هست اما هر معنائی معنای او نیست بلکه جلوه ای از اوست. هر معنی از او معنی گرفته است و صورتی از معنای جمعی اوست لذا هر معنی از او معنی دارد، اما در عین حال او فوق هر معنی است؛ نُّورٌ عَلَىٰ نُور... لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّة... . تعریف معنی بدیهی است و اثبات بردار نیست چون اثبات معنی مستلزم دور و تسلسل است اما در عین حال درک و تعریف کنه آن محال است. ☑️انسانیت انسان به اندازه بهره او از معانی عالم است. پس قرب به امام را در این معنی دریاب...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت اول بخش دوم ● گفتارى پيرامون انفاق يكى از بزرگترين امورى كه اسلام در يكى از دو ركن ((حقوق الناس )) و ((حقوق الله )) مورد اهتمام قرار داده و به طرق و انحاى گوناگون ، مردم را بدان وادار مى سازد، انفاق است پاره اى از انفاقات از قبيل زكات ، خمس ، كفارات مالى و اقسام فديه را واجب نموده و پاره اى از صدقات و امورى از قبيل وقف سكنى دادن مادام العمر كسى ، وصيت ها، بخشش ها و غير آن را مستحب نموده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حسابرسی سالیانه و پرداخت خمس! فرمایشات حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●همچنین در زمان ما هم این اتفاق افتاده، تاجری بوده یک هفته در تجارت‌خانه‌اش را می‌بسته مشغول حساب بوده و نمیگذاشته چیزی وارد بشه به این تجارت خانه و چیزی هم خارج بشه از این تجارت خانه. همه اینها را که به حسابش می رسیده آن وقت خمس همین‌ها را که به حسابش رسیده بود می‌داد به مرجع تقلید خودش. ■●بعد خبر رسید که کشتی غرق شده، رفتند اونجا که محلی بود که کشتی به آنجا رسیده بود، دید تمام پنجاه کیسه شکر که مال‌التجاره او بوده همینطور برداشته‌اند یکی، دوتا، سه‌تا، چهارتا، کنار شط آن بالا چیده‌اند. کی چیده؟ چطور شده؟ معلوم نیست ... . @mohamad_hosein_tabatabaei
□○هدیه علامه طباطبایی به آیت الله ○□ □○پس از آمدن مرحوم آیت اللّه کشمیرى به ایران، مرحوم علامه طباطبایى به دیدن ایشان رفت و این نکته را به عنوان هدیه به ایشان بیان کرد: هر گاه به مشکلى برخوردید، به پشت بام رفته، دو رکعت نماز خوانده و به امام زمان علیه السلام هدیه نمایید. □○پس از نماز، رو به قبله، تلاش کنید خود را از افکار و پراکندگى و تشتت خالى کنید. در آن هنگام هر چه به ذهنتان رسید، اشاره و الهام و تلقینى است از حضرت ولى عصرعلیه السلام براى رفع مشکل. □○میناگردل، ص ۱۲۱ و ۱۲۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، همی جوئی برادران و رفیقان را در جهان کون و فساد و تو دانسته‌ای که آن مطلوب محالست در این جهان، و آن حال در جهان روحانیان توان یافت، از یکتائی و پاکی وخالصی ذاتشان، اگر همی خواهی از آنجا طلب، و بآن محل انتقال کن تا بمراد رسی، □○و از عالم کون مطلب آنچه درو نیست، از آنکه ساکنان این عالم اسیرانند و بندگان، و از اسیر برادری نیاید، و بنده بر عهد نپاید. این معنی را بیقین دان و بدان کار کن و اعتقاد دار، ، و بدان که هر ناپاینده‌ای سرگشته است، و هر سر گشته‌ای هالک. □○پس بپرهیز از اندوختن آنچه اگر نیابیش سرگشته شوی و بهلاک رسی. ای نفس، چه سختست جدائی این دوستان، و ازان سخت‌تر دوست داشتنْ چیزی را که ازو جدائی بود بناچار. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●چرا علامه طباطبایی میهمان دعوت نمی‌کرد؟●□ □●آیت الله العظمی نوری همدانی، از شاگردان علامه می گوید: □●ایشان وقتی به قم‌ آمدند با اينكه فيلسوف معروف جهان اسلام، ‌محقّق نامی روزگار و يك استاد متبحّر مشهور تفسير و كلام و حكمت بودند، اما با يك عمامه بسيار كوچك از كرباس آبی رنگ و قبای ساده و بدون جوراب با لباس كمتر از حدّ معمول در كوچه ‌های قم‌ تردّد داشت و اگر كسی ایشان را نمی شناخت وی را يك طلبه عادی تصور می‌كرد. □●خانه او اجاره‌ای بود و به خاطر دارم چند بار خانه خود را عوض‌كرد و از خانه دیگر به خانه ‌ای منتقل شدند، منزلش بسيار كوچك و محقر بود حتّی نمی ‌توانستن از دوستان پذيرائی كند چون از نظر امكانات ‌بسيار محدود بود. □●گاهی به خاطر پرسيدن برخی سئوالات علمی مجبور بودم خدمت استاد در منزل شرفياب شوم؛ ‌ايشان در حالی كه جلو دَرِ منزل آمده، دو دست خود را بر دو طرف دَر گذاشته، سرشان را بيرون می ‌آوردند و به سؤال من گوش داده و پاسخ ‌می ‌گفتند. در اين هنگام اين سؤال برای من مطرح ‌شد؛ چرا استاد تعارف نمی‌کند منزل بروم. بعدها كه آشنائی من با ايشان بيشتر شد، متوجّه شدم منزل به اندازه‌ ای محدود و محقّر است كه ‌نمی ‌توانند از میهمان پذيرائی كنند. □●مدّتها زندگی ايشان از حّق التّاليف كتاب هايشان اداره می ‌شد و سال ها مبالغ‌ هنگفتی بدهکار بودند و حتی دامادشان آقای قدّوسی از اين ‌موضوع اطلاع نداشت‌. □●علامه با وجود كسالت قلبی و كسالت اعصاب و کهولت سن‌ّ فقط و فقط براي‌ِ حمايت از دين و نشر فرهنگ اسلام برای ملاقات و مصاحبه با مستشرق‌ فرانسوی (دكتر كُرْبَن‌ُ) هر دو هفته يك بار با زحمت و تحمل رنج فراوان به ‌تهران می ‌رفتند و اين رفت و آمد با ماشين عمومی مستلزم ‌رنج های فراوان بود. @mohamad_hosein_tabatabaei