□راه مؤمن راه جملۀ انبیاست
□سیرِ همهی انبیاء برای تک تک شما وجود دارد ...
□○استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■به موازات عظمت و بزرگی فاطمهی زهرا سلام الله علیها که خزانهی الهی است، یک شخص به همان اندازه در جانب ظلمت، از این امّت بلند شد و دست به خزانهی الهی زد و در حقّ ایشان ظلمی کرد که همهی امّت تا ابد باید ننگ و سرافکندگی آن را تحمّل کنند.
□عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□○کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش ششم1⃣ ● بحث روايتى منظور از تفسير به راءى كه از آن نهى شده است
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش ششم2⃣
● بحث روايتى
منظور از تفسير به راءى كه از آن نهى شده است
ما وقتى يك جمله كلام بشرى را مى شنويم از هر گوينده اى كه باشد بدون درنگ قواعد معمولى ادبيات را درباره آن اعمال نموده كشف مى كنيم كه منظور گوينده چه بوده ، و همان معنا را به گردن آن كلام و گوينده اش مى گذاريم ، و حكم مى كنيم كه فلانى چنين و چنان گفته ، همچنان كه اين روش را در محاكم قضائى و اقرارها و شهادتها و ساير جريانات آنجا معمول مى داريم ، بايد هم معمول بداريم ، براى اينكه كلام آدمى بر اساس همين قواعد عربى بيان مى شود، هر گوينده اى به اتكاى آن قواعد سخن مى گويد، و مى داند كه شنونده اش نيز آن قواعد را اعمال مى كند، و تك تك كلمات و جملات را بر مصاديق حقيقى و مجازى كه علم لغت در اختيارش گذاشته تطبيق مى دهد.
و اما بيان قرآنى به بيانى كه در بحث هاى قبلى گذشت بر اين مجرا جريان ندارد، بلكه كلامى است كه الفاظش در عين اينكه از يكديگر جدايند به يكديگر متصل هم هستند، به اين معنا كه هر يك بيانگر ديگرى ، و به فرموده على (عليه السلام ) شاهد بر مراد ديگرى است .
پس نبايد به مدلول يك آيه و آنچه از بكار بردن قواعد عربيت مى فهميم اكتفا نموده ، بدون اينكه ساير آيات مناسب با آنرا مورد دقت و اجتهاد قرار دهيم به معنائى كه از آن يك آيه به دست مى آيد تمسك كنيم ، همچنان كه آيه شريفه : ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)) به همين معنا اشاره نموده و مى فرمايد تمامى آيات قرآن بهم پيوستگى دارند، كه بيانش در بحثى كه پيرامون اعجاز قرآن داشتيم و نيز در خلال بحث هاى ديگر گذشت .
بنابر آنچه گفته شد تفسير به راءى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از آن نهى فرموده عبارت است از طريقه اى كه بخواهند با آن طريقه رموز قرآن را كشف كنند، و خلاصه نهى از طريقه كشف است ، نه از مكشوف ، و بعبارتى ديگر از اين نهى فرمود كه بخواهند كلام او را مانند كلام غير او بفهمند، هر چند كه اين قسم فهميدن گاهى هم درست از آب درآيد، شاهد بر اينكه مراد آن جناب اين است ، روايت ديگرى است كه در آن فرمود: ((كسى كه در قرآن به راءى خود سخن گويد، و درست هم بگويد باز خطا كرده )) و معلوم است كه حكم به خطا كردن حتى در مورد صحيح بودن جز بدين جهت نيست كه طريقه ، طريقه درستى نيست ، و منظور از خطا كردن خطاى در طريقه است ، نه در خود آن مطلب ، و همچنين حديث عياشى كه در آن فرمود: ((اگر هم سخن درست بگويد اجر نمى برد)).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 119
مويد اين معنا وضع موجود در عصر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، چون در آن ايام قرآن كريم هنوز تاليف و جمع آورى نشده بود، آيات و سوره هاى آن در دست مردم متفرق بود، و به همين جهت نمى توانستند تك تك آيات را تفسير كنند، چون خطر وقوع در خلاف منظور، در كار بود.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●«لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/۳۱)●■
■اسوهی حسنهای که در باطن و حقیقت رسول الله مستکن و مستقر است، حقیقت عصمت کبرای فاطمی میباشد.
■حقائق، اسوهی رقائقاند و مقام احدی فاطمی دارای رتبهی امومت و مرجعیت اولی بوده و حجت بر حجج الهیه است. بدین وجه حضرت رسول ختمی صلی الله علیه و آله، آن ناموس و محبوبهی ذات اقدس غیب الغیوبی را امّ ابیها خطاب فرمود...
■کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۱۵۴■
#ح_م
■فاطمه، اسم مکنون مخزون■
■«فاطمة» إسمٌ مُسْتقرٌ فِي ذاتِ الله وَ هِي اسمٌ مَکنُونٌ مَخْزُونٌ وَ مَمْسُوسٌ فِي ذاتِ الله وَ لَا یَخْرُجُ مِنهُ إلی شَیءٍ أبَدا.
■«فاطمة» مَحبوبةَ ذاتِ الغَیبیة و سِرُّ الحَقیقةِ المُحمدیة صلی الله علیه و آله و رُوح الوِلایَة المُرتَضویَّة و اُسْوَة الخِلافَة المَهدویة و اُمّ الأئِمَة الهاشِمیة.
■و هی بَقیَّة النبوة و شَمس الرِّسالة و مَعدِن العِصمَة و الحِکمة، صُورَة النَّفس الکُلّیة و جَوادِ العالمِ العَقلیّةِ و بِضعَةِ الحَقیقَةِ النَّبویّةِ و مَطلَع الأنوارِ العَلَویّة، شَفیعَة کُبری یَوم القیامَة، طاهِرَة مُطَهَّرَة زَکیّة، التَّقیة النَّقیة، المُحَدثة العَلیمَة، الکَلِمة التّٰامَّة و الجوهَرةِ القُدسیَّة فی تَعیُّنِ الإنسیّة.
■اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ و اشهد ان سیدتنا فاطمة عصمةالله الکبری و حجةالله علی الحجج.
■●علی، نقطه آغاز وجود
ص ۲۷۴، نکته ۱۰۲●■
#ح_م
■حضرات اهلبیت علیهم السلام به حیث عقل کل و وصی بودن و پیغمبر ما صلی الله علیه و آله به حیث نبی و رسول بودن #فاطمه سلام الله علیها را نمیشناسند. به این حیثیات و در این رتبه ها میفرمایند که معرفت ما به مادرمان مثل معرفت شما مردم به ما است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید من مظهر الله هستم، الله یک غیبی دارد که آن غیب، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. او به این حیث مظهر الله بودن هم فاطمه را نمیشناسد مگر در مرتبهی اتحاد نوری با حضرت ام ابیها که درآن مقام کلهم نور واحد هستند. همهی حضرات اهلبیت علیهم السلام طالب این مقام بودهاند. قبلهی آنها مادرشان فاطمه بوده و دوست داشتند به مقام فاطمیت نظام هستی برسند. فاطمه کسی است که انوار امامت از او ظاهر شده است؛ «وَ سَلَلْتَ مِنْها أَنْوارَ الأَئِمَّةِ». او امام آفرین است...
#ح_م
#نکته_ناب
●بسمه تعالی شانه●
■اسم مبارک و فوق عرشی و احدی فاطمه از پنج حرف تشکیل شده که مشیر به خامس آل عبا صلوات الله علیهم اجمعین است.
■به القای سبوحی در بیان جلوه ای از اعجاز نهفته در این اسم مبارک عارضم:
■«فا»ی فاطمه اشاره به حضرت ختمی مرتبت دارد چه عدد «ف» در ابجد ۸۰ است وآن وجه الله است که اگر با عدد ۱۲ که عدد ائمه اطهار علیهم السلام است جمع شود حاصل آن ۹۲ میشود که عدد محمد (صلی الله علیه و آله) است دلیل این تجمیع آن است که در حدیث معصوم فرموده است «أوَّلُنَا مُحَمَّد أوْسَطُنا مُحَمَّد آخِرُنَا مُحَمَّد کُلُّنا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم».
■«الف» فاطمه معرف مقام احدی فاطمی است که «فُطِمَ الْخَلْقَ عَنْ كُنَهِ مَعْرفَتِهَا». «الف» در حروف بی اسم و رسم و بسیط است و آنجناب در نماز به قیام علاقه داشت و چون به نماز میایستاد از او نور سیاه که نور ذات است تشعشع میکرد.
■«طا»ی فاطمه مشیر به امیرالمؤمنین است که چون بین «طا» و «الف» نکاح واقع شود (طا+الف) ۱۲۱ میشود که برابر با ابجد «یا علی» است. در حدیث است که اگر حضرت علی وصی علیه السلام نبود کفوی برای حضرت فاطمه سلام الله علیها نبود.
■«میم» فاطمه مختص امام حسن مجتبی علیه السلام است چون عدد امام حسن در ابجد ۲۰۰ است و امام حسن فرزند علی است لذا ملفوظی «میم» را با «ط» جمع کنیم ۲۰۰ خواهد شد(میم یا میم +ط).
■«ها»ی فاطمه متعلق به اباعبدالله الحسین علیه السلام است که خامس آل عبا است. عدد حسین را با «هاء» جمع کنی برابر با عدد فاطمه خواهد شد (حسین ۱۲۸+هاء ۷=۱۳۵) فاطمه نیز در جمل ابجدی ۱۳۵ است.
■اَللّهُمَّ صَلِّی عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
#ح_م
شنبه شب ١١ اسفند ۱۳۹۷ ه ش
#حدیث
□یا أَحْمَدُ! إِنَّ أَهْلَ الآخِرَةِ رَقیقَةٌ وُجُوهُهُمْ، کَثیرٌ حَیاؤُهُمْ، قَلیلٌ حُمْقُهُمْ، کَثیرٌ نَفْعُهُمْ، قَلیلٌ مَکْرُهُمْ، أَلنّاسُ مِنْهُمْ فى راحَةٍ، وَ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فى تَعَبٍ، کَلامُهُمْ مَوْزُونٌ، مُحاسِبینَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتْعِبینَ لَها، «تَنامُ أَعْیُنُهُمْ وَ لا تَنامُ قُلُوبُهُمْ»، أَعْیُنُهُمْ باکِیَةٌ، وَ قُلُوبُهُمْ ذاکِرَةٌ؛ وَ إِذا کُتِبَ النّاسُ مِنَ الغافِلینَ، کُتِبُوا مِنَ الذّاکِرینَ، فی أَوَّلِ النِّعْمَةِ یَحْمَدُونَ، وَ فى آخِرِها یَشْکُرُونَ، دُعاؤُهُهْم عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ، وَ کَلامُهُمْ عِنْدَهُ مَسْمُوعٌ، تَفْرَحُ بِهِمُ المَلائِکَةُ، یَدُورُ دُعاؤُهُم تَحْتَ الحُجُبِ، یُحِبُّ الرَّبُّ أَنْ یَسْمَعَ کَلامَهُمْ، کَما تُحِبُّ الوالِدَةُ وَلَدَها؛ «لا یَشْغَلُهُمْ عَنِ اللهِ شَىْءٌ طَرْفَةَ عَیْنٍ»، وَ لا یُریدُونَ کَثْرَةَ الطَّعامِ وَ لا کَثْرَةَ الکَلامِ وَ لا کَثْرَةَ اللِّباسِ؛ أَلنّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتى، وَ اللهُ عِنْدَهُمْ حَىٌّ کَریمٌ لا یَمُوتُ؛ یَدْعُونَ المُدْبِرینَ کَرَماً، وَ یَزیدُونَ المُقْبِلینَ تَلَطُّفاً؛ «قَدْ صارَتِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةُ عِنْدَهُمْ واحِدَةً» «یَمُوتُ النّاسُ مَرَّةً، وَ یَمُوتُ أَحَدُهُمْ فى کُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً مِنْ مُجاهَدَةِ أَنْفُسِهِمْ وَ هواهُمْ وَ الشَّیْطانِ الَّذى یَجْری فى عُرُوقِهِمْ»، لَوْ تَحَرَّکَتْ ریحٌ لَزَعْزَعَتْهُ، وَ إِنْ قامَ بَیْنَ یَدَىَّ فَکَأَنَّهُ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ، «لا أَرَى فی قَلْبِهِ شُغْلاً بِمَخْلُوقٍ». فَوَعِزَّتی وَ جَلالی، لَأُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً، حَتَّى إِذا فارَقَ رُوحُهُ جَسَدَهُ، «لا اُسَلِّطُ عَلَیْهِ مَلَکَ المَوْتِ، وَ لا یَلی قَبْضَ رُوحِهِ غَیْری، وَ لَأَفْتَحَنَّ لِرُوحِهِ أَبْوابَ السَّماءِ کُلَّها، وَ لَأَرْفَعَنَّ الحُجُبَ کُلَّها دُونی»، وَ لَآمُرَنَّ الجِنانَ فَلْتَزَیَّنَنَّ، وَ الحُورَ العینَ فَلْتُشْرِقَنَّ، وَ المَلائِکَةَ فَلْتُصْلِبَنَّ، وَ الأَشْجارَ فَلْتُثْمِرَنَّ، وَ ثِمارَ الجَنَّةِ فَتَدَلَّیَنَّ، وَ لَآمُرَنَّ ریحاً مِنَ الرِّیاحِ الَّتی تَحْتَ العَرْشِ فَلْتَحْمِلَنَّ جبالاً مِنَ الکافُورِ وَ المِسْکِ الأَذْفَرِ فَلْتَضْرَمَنَّ وَقوداً مِنْ غَیْرِ نارٍ فَلْتَدْخُنَنَّ؛ «وَ لا یَکُونُ بَیْنی وَ بَیْنَ رُوحِهِ سَتْرٌ»، وَ أَقُولُ لَهُ عِنْدَ قَبْضِ رُوحِهِ: مَرْحَباً وَ أَهْلاً بِقُدُومِکَ عَلَىَّ! أَسْعِدْ بِالکَرامَةِ وَ البُشْرَى بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوانِ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها أَبَداً، إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ. فَلَوْ رَأَیْتَ المَلائِکَةَ کَیْفَ یَأْخُذُها واحِدٌ وَ یُعْطیهَا الآخَرَ.
#حدیث_معراج
□ای عزیز، در این حدیث شریف، اسراری عجیب و رموزی غریب از احوال اولیای الهی آمده است که امیدوارم فتّاح علیم قفل ابواب این سخن را برایت بگشاید. و بدان اگر این حدیث دست فرد زبان فهمی بیوفتد، میداند تک تک فراز های آن را چگونه با مبانی اهل معرفت شرح نموده، و آن را بر الواح قلوب تلامیذ خویش القاء نماید، تا آن قوم نیز به رنگ این طایفه برآیند. «مَنٌ تَشَبَّهَ بِقَوٌمٍ فَهُوَ مِنٌهُمٌ».
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حدیث □یا أَحْمَدُ! إِنَّ أَهْلَ الآخِرَةِ رَقیقَةٌ وُجُوهُهُمْ، کَثیرٌ حَیاؤُهُمْ، قَلیلٌ حُمْقُهُ
#ترجمه_حدیث
□اى احمد! اهل آخرت نرم دلانى هستند با حیاى بسیار، نافهمى شان اندک و سودشان سرشار است. حیله گرى و فریبکارى شان ناچیز است. مردم از ناحیه ایشان آسوده اند و خود از ناحیه مردم در رنج و زحمتند. سخنشان نیکو و سنجیده است. نفس خویش را به محاسبه مى کشند و آن را در رنج و سختى مى افکنند. چشمانشان را خواب فرا مى گیرد امّا دل هایشان هرگز به خواب نمی رود. با چشمانى اشکبار یاد خدا را در دل زنده مى دارند، آن گاه که نام مردم در زمره بى خبران نوشته شود نام اینان در دفتر ذاکران و هشیاران ثبت مى شود. در آغاز نعمت، خدا را مى ستایند و در پایانش سپاسگزار او هستند. دعا و درخواستشان در پیشگاه خدا بلند و مستجاب و سخنشان پذیرفته است. فرشتگان از ایشان خوشنودند، دعا و زمزمه شان قبل از درنوردیدن حجابها و رسیدن به استجابت، زیر حجابهاى نورى در حرکت است و خداوند شنیدن سخنشان را دوست دارد، آن گونه که مادر سخن فرزندش را. هیچ چیز ـ حتى به قدر چشم بر هم زدنى ـ ایشان را از خدا غافل نکرده و هرگز قصد زیاده خورى و زیاده گویى و زیاده خواهى در پوشش و لباس ندارند. مردم در نظر آنان همچون مردگانند و خداوند نزد آنها زنده جاوید و کریم بزرگ است. فراریان از حق را به کرم و بزرگى، دستگیرند و روى آورندگان به او را به لطف و خوشرویى پذیرا. دنیا و آخرت از نظر آن ها یکى است. مردم در زندگى یکبار مى میرند اما ایشان از شدت و کثرت مجاهده با نفس و هواپرستى و شیطانى که در تمام وجودشان جارى است، روزى #هفتاد_بار مى میرند. از شدت ضعف و لاغرى، نسیمى ایشان را مى لرزاند امّا چون یکى از آنان در پیشگاه من به نماز و نیاز مى ایستد، گویى بنیانى محکم و استوار است، در قلبش هیچ وابستگى و تعلقى به مخلوق نمى یابم. به عزّت و جلالم سوگند او را به حیات طیّبه زنده بدارم و آن گاه که زمان جدایى روح از جسمش فرا رسد، فرشته مرگ را بر او مسلط نکنم و جز خودم کسى عهده دار گرفتن جانش نباشد، تمام درهاى آسمان را به روى روحش بگشایم و همه حجابهایى را که بین او و من است، از میان بردارم، دستور مى دهم که بهشت ها خود آرایى کنند، حورالعین از هر جانب بر او وارد شوند و فرشتگان به خدمت ایستند و درختان میوه دهند و میوه هاى بهشت براى عرضه به او نزدیک گردند، نسیمى از نسیم هاى تحت عرش را فرمان مى دهم که کوه هایى از کافور و مشک خوشبو را بردارند تا سوختى از غیر آتش دراندازند و اطرافش را از آن آکنده سازند، بین من و روح او حجاب و مانعى نباشد و هنگام گرفتن جانش او را مخاطب قرار داده و مى گویم: خوش آمدى و با آمدنت صفا آوردى! با این بزرگداشت چه سعادتى نصیب اوست و مژده به رحمت و رضوان و بهشت هایى که در آن ها نعمتهاى جاوید و ابدى است و اجر بزرگ و بى پایان در نزد خداست، اى کاش مى دیدى فرشتگان را، که چگونه او را مى گیرند و دست به دست مى گردانند.
#حدیث_معراج
□يكى از اساتيد می فرمود:
مثل اين كه فتيله چراغ گردسوز را در نظر بگيريد كه با كبريت روشن كرديم و نفت نداشته باشد و به هر مقدار كه نفت در خزانه آن می ريزيم میبينيم كه اين چراغ به تدريج نورش اشتداد می يابد و اشتعال پيدا می كند.
□نفس در مورد علم و عمل كه غذا و نفت اويند اين چنين است منتها بر اساس سنخيت بين غذا و مغتذى، نفت و غذاى نفس، علوم و معارف است كه به خزانه الهى آن ريخته می شود و او با اين غذا شدت وجودى می يابد و لذا علم ذات او می گردد.
□○شرح فصوص الحکم قیصری
علامه حسن زاده ی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
○تنش به معرکه،سرگرمِ فضل و بخشش بود
○به هرکه هرچه دلش خواست داد،حتےٰ سر...
#برقعی
@mohamad_hosein_tabatabaei