🔈 #فضل_القرآن 📚 #اصول_کافی 📣 جلسه اول ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥⃟☆҉‿➹⁀🍃☆҉‿➹⁀☆🍃 ✨ تعلیم قرآن واجب عینی است ✨ ظهور قرآن در قیامت ✨ معرفت فطری و شناخت ✨ حجت خدا بر مردم در قیامت ✨ چرا باید قرآن را تعلیم ببینیم؟ ✨ صف‌بندی مردم در روز قیامت ✨ قرآن در روز قیامت به چه شکلی ظاهر می‌شود؟ ✨ ثمره‌ی انس با قرآن ✨ شهادت و شفاعت قرآن در قیامت ✨ خدا به اهل قرآن چه می‌بخشد؟ ✨ تکلم قرآن و نماز در قیامت ⏰ مدت زمان : ۱۸:۰۸ ✍🏻 انتشار این سلسله مباحث ؛ باقیات الصالحات است برای شما🌸🌱 🌤‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ 🌤 ╰⊱♥⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱♥≺

🔺بدانید که این روز نزدیک است! به مدد الهی شانه به شانه با برادران فلسطينى خود در قدس نماز خواهیم خواند....! #القدس_ ##طوفان_الأقصى

🤦‍♂️🤦‍♂️😁😁😂😂 ⭕️ چی میگه؟ نجاح محمد : عملیات فریب یعنی این همه سال گفتیم باید شنا یاد بگیرید! در حالیکه باید دو میدانی کار میکردین🔺😅🤣😅

🇮🇷 ورود سردار قاآنی به لبنان و آماده باش سپاه پاسداران و نیروهای مقاومت در کل منطقه، اسرائیل را به لرزه انداخت. 💢اصل ماجرا را اینجا دنبال کنید. در نابودی اسرائیل با ما همراه باشید👇 @hiroomedia 📍آیا ایران وارد نبرد با اسرائیل خواهد شد؟

سلام در عملیات کربلای چهار ،عضو گردان کوثر ( غواص) لشگر ۱۷ علی بن ابیطالب بودیم مسئول دسته با بچه های تک تیرانداز در شب عملیات در جزیره بوارین روبروی پتروشیمی ابالخصیب قرار بود معبری روی باریکه خشکی قبل از خین بزنند و از آن عبور وارد بوارین شوند ، من هم معاون دسته بودم با آرپی جی زن ها و تیربارچی ها آنها را پوشش دهیم ، تخریب چی چند ردیف سیم خاردار و فنسی که جلوی آن بود برید و چند تا از بچه ها وارد معبر شدند ناگهان تیر کلت منوری از جلویمان بالا رفت و چهارلولها و تیربارها آتشی که غیر قابل بیان است ریختن ولی بقیه بچه ها بدون لحظه ای مکس و نگاه به عقب و تردیدی که از آن ایمان و یقین پولادین و عشقشان به مکتب امام حسین و راه و صراط حق منشا می گرفت به درون میدان مین رفتند و آسمانی شدند، در آخر فرمانده گروهان بود ومن بی لایق شهادت معاون دسته اش که در عقب رفتن جلو انداخت و در جایی از مسیر آتش اجازه نمی داد که راه رفته را برگردیم که دنبال مسیر جدید در وسط میدان مین بودیم فرمانده از هقب پیام می داد بروید و ماساکت در وسط میدان و زیر تیر دوشکا ساکت که دوید به طرفمان و تخریب چی که جلویم بود پایش را گرفت و یک مین گوجه ای را دستش گرفت و گفت در میدان مین هستیم ، گفت از همان مسیر اصلی بروید که من بلند شدم دویدم و شیرجه زدم در آب و بچه ها پشت سرم وارد آب شدند سر را از آب بیرون آوردم دیدم بارانی از تیر می بارد ، دست و پا زنان جلو می رفتم گفتم پشت سرم بچه ها را ببینم ، دیدم همه در ذاخل هم سرپا حرکت می کنند و چه نورانی و چه محکم و تیرها به بدنشان می خورد خجالت کشیدم و من هم روی پا ایستادم ، یاد شهیدان غواص به خصوص ۱۷۵ شهید دست بسته گرامی شادی روحشان صلوات