سلام/
دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد.
ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.
ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصولش همان شد.
زمان گندم پاشی زمین ، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
در راز این کار حیرت ماند.
اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود.
دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود.
پس بدان؛ انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را."
برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.
❖️⃟ #تلنگر
🍃گاهے از منِ"مذهبی"؛
تنها یک تیپ مذهبے باقے مے ماند؛
🍃گاهے منِ"مذهبی" آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازے مے شوم؛
ڪه از خواندن روزانه چند خط قرآن غافل میشوم؛
🍃و در پایان روز،میبینم ڪه حتے یک دهم وقتے ڪه در فضاے مجازے بودم،در فضاے قرآن و حدیث نفس نڪشیدم....
🍃آنقدر ڪه آنلاین بودم و اولین نفر پست هاے دیگران را تائید ڪردم؛
به فڪر نماز اول وقت نبودم...
🍃آنقدر درگیر جذب حداڪثرے شدم ڪه فراموش ڪردم "اخلاص" و "عبودیت" رمز برڪت در ڪارهایمان است...
🍃 آنقدر ڪه به فڪر آبروے خود،و برانگیختن تشویق دیگران و تائید ڪردن هایشان بودم،
به فڪر رضایت الله نبودم ...🥺
ڪجايكاریم😔💔
❖️⃟ #تَـــــلَنـگــــــرآنه
هرشهیدیدرسینهاش...
زنیرابهمیدانجنگمیبرد
آمارشهدایِجنگهمیشهغلطبوده
هرگلولهدونفرراازپادرمیآورد
شهیدوعشقیکهدرسینهاشمیتپد!💔
همسر_شهید
#امام_زمان #دهه_فجر #انتخابات
┏━━━━━━━━━🌺🍃━┓
┗━🌺🍃━━━━━━━━━┛
⭕️ فرمانده یگان امداد شیراز به شهادت رسید
ساعت 4 صبح امروز هفدهم بهمنماه واحدهای گشت انتظامی حین گشتزنی در حوزه استحفاظی (کمربندی) به یک دستگاه وانت نیسان حامل بار مشکوک و دستور ایست میدهند که راننده بدون توجه اقدام به فرار میکند.
پس از طی مسافتی تعقیب و گریز ماموران انتظامی با رعایت قانون به کارگیری سلاح به سمت لاستیک خودرو شلیک و وانت نیسان را متوقف میکنند.
در حین بازرسی از خودرو ناگهان یک سواری پژو پارس که اسکورت محموله بوده با سرعت زیاد و به صورت عمدی به سرتیپ دوم «کوروش بازیار» فرمانده یگانامداد شیراز برخورد و به شدت وی را مجروح میکند و متواری میشود.
سرتیپ دوم «بازیار» سریعا به مرکز درمانی اعزام و اقدامات درمانی توسط کادر درمان انجام که به دلیل شدت جراحات وارده در بیمارستان به شهادت میرسد.
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/D5muAMoyBkV6ym22inhxLw
ایتا
┏⊰✾✾⊱━━━─»»»━━┓
https://eitaa.com/joinchat/1354957021C5b608ec51f
🇮🇷 راهقدسازکربلامیگذرد 🇮🇷
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
┗━━─»»»━━━⊰✾✾⊱┛
.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ
مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
الْبَرِّ الْوَفِیِّ
الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ
النُّورِ الْمُبِینِ الْمُنِیرِ
الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ
الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِیکَ
اللهُمَّ وَ کَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ
مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ
وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ
وَ کَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ
فِیمَا کَانَ یَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ
رَبِّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ
مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَکَ
وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ
إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیم
🏴🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶
┈┉┅━❀🖤❀━┅┉┈
🕗هر شب ساعت ۲۰:۰۰
🤲🏻قرائت دسته جمعی دعای فرج
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
زندانی که امام موسی کاظم علیه السلام سالها در آن بود...😭😭
*آجرکَ الله یا حجّة بن الحسن يا صاحب الزمان*
🖤🖤🖤
من حدیث زیاد دیدم از امام کاظم...امااااااا یه نقلی هست از ایشون که دقیقش رو بلد نیستم.
هر وقت بهش فکر میکنم، جگررررم میسوزه.
امام کاظم، از ائمه ای بودن که زندانی شون میکردن هر چند وقتی یکبار...
ولی اواخر عمرشون، به مدت ۵تا ۷سال مدااااوما اسیر بودن.
وقتی میگن زندان، فکر میکنی یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمیگیره...
چن وقت پیش حاج آقا رفیعی تو حرم امام رضا میگفت مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده.
مطامیر جائیه که غله نگه میداشتن
ظلمات محض بوده...
خب...حالا هم سطح زمین؟
نه😭😭😭
مثلا ۳۰متر زیر زمین...یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰مترش، پله بوده...ده متر اخرش پله نبوده
نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا😭😭😭
فقط همین؟
نه😭😭😭
ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده...که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ
نه میتونستن بخوابن، نه وایسن😭😭😭
۷ساااااال...
همین؟؟؟
نه😭😭😭😭
امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده😭😭😭
دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه😭😭😭
ای خداااااااااااااااااااااااااا😭😭😭😭
عجب صبری داری که با بهترین و محبوب ترین بندگانت اینجوری رفتار میکردن😭😭
کاظمین هوا گرمه😭😭😭
طی ۷سال، این غل و زنجیر، به بدن امام....😭😭😭😭
السلامُ علی مُعَذّب فی قَعرِ السُّجون...
سلام خدا بر اون کسی که در ته زندااااان ها، عذابش میکردن...
ادامه ی سلام اومده بالسّاقِ الرَّضوض...
رض، توی عربی، به استخون له شده میگن😭😭😭
استخون شکسته نه...له شده...😭😭😭
این واژه یِ رَض، توی مقتل ۳تا از ۱۴معصوم وارد شده...
یکیش حضرت زهرا😭😭😭
یکیش امام کاظم😭😭😭
یکیشم، امام حسین😭😭😭
صلی الله علیک یا اباعبداللههمه اینا رو گفتم برسم به این روایت از امام...
یه روز که امام داخل زندون بودن، به مسیب، میگن: من دیگه عمری نمیکنم...
دلم برا رضام تنگ شده😭
میرم مدینه.
مسیب میگه آقااااااااااااا...شما با این غل و زنجیر...کجا میخواید برید؟ اگه مامور زندان بفهمه، بیشتر اذیتتون میکنه😔
میبینه امام با دستای مبارکشون باز میکنن غل و زنجیر رو...دیوار شکافته میشه...
میرن و بعد یه مدت، بر میگردن و تو این زمان، مسیب مداااام به این فکر میکرده که اگه مامور زندان بیاد، چی میشه؟!!
امام برمیگردن و شکاف دیوار بسته میشه
بعد مسیب میگه آقا...شما که میتونید ازینجا برید بیرون، خب چراااا اینجا موندین؟
دقیقِ عبارت رو یادم نیست...
یه چیزایی یادمه
شنیدم که امام میگن من، از طرف خدا، بینِ تحمل این زندانِ مطامیر و سختی هاش وووووووو کم شدن رنجِ شیعیانم مختار شدم!!!
یعنی یه چیزی تو این مایه ها که خدا گفته زندون رو تحمل میکنید یا رنجِ شیعیانتون رو؟
و امام گفتن زندون رو😭😭😭😭
و بواسطه ی تحملِ زندان، خدا یه بخشی از رنج و عذاب شیعیان رو برداشتن ازشون...
اینجاست که تو زیارت جامعه کبیره خطاب به همه ی ائمه اومده: عااااااادتکم الاحسان...و سجیتکم الکرم...
اصلا خوبی کردن و بزرگوااااری تو خووووووووووونِ این خاااااندانه...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✍️ امام علی علیه السلام :
🌸 شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختیها و گرفتاریهايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است...
🌸 هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد.
📚 از خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه
🕊
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
🌹