eitaa logo
منتظران ظهور
74 دنبال‌کننده
14هزار عکس
8.9هزار ویدیو
37 فایل
شفای بیماران صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم. اللهم عجل لولیک الفرج. @.Montazran sohor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جماعت با ایمان تا دهن آمریکا رو سرویس نکن آروم نمیشن
⚖مراقب_اسکیمینگ_باشیم 🔸اسکیمر ابزاری که قادر است تمامی اطلاعات کارت بانکی را کپی کرده و اطلاعات کارت را بخواند. 🔸کاربران برای جلوگیری از سرقت اطلاعات کارت های بانکی خود در زمان انجام خرید به نکات زیر توجه داشته باشند: ✅1-از اعلام رمز کارت بانکی به فروشنده خودداری نمایید. ✅2-سامانه پیامکی حساب بانکی خود را فعال نمایید. ✅3- رمز کارت بانکی خود را بصورت دوره ای تغییر دهید. ✅4-از دستگاه کارتخوان چسب خورده، شکسته و یا دارای قطعه‌ای اضافه استفاده نکنید. 🇮🇷روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان آذربایجان غربی
⛔️⛔️⛔️شایعه رجبیه جمعه اول ماه رجب است هر کس ده نفر را با خبر کند تمام گناهانش بخشیده میشود.رسول خدا صلی علیه آله. دوستان امشب هركس دعا كنه قبول ميشه چون كه امشب ماه خانه خدا رو طواف ميكنه اين پيام روبه همه إرسال كن هيچ كس رو محروم نكن از اين دعا «ربى من كل ذنب واتوب الیک»امشب ماه عمود بر کعبه میشه. التماس دعا امشب تلاوت آيه29و30سوره فاطر باعث نزول بركت است. شما هم مثل من برای دوستاتون ارسال کنید.بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ( ۳۰)سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود... فقط امشب. سلام آیا این درسته و اینکه شب لیله الرغائب کی هست؟ 🔰🔰پاسخ: 👌خبر دادن آغاز ماههای بافضیلت به مردم اگر بدون قصد ریا و تظاهر و خالصانه برای تشویق دیگران به انجام عبادات و مستحبات این ماهها باشد کار پسندیده ای است. 👌🏻در هیچ روایت معتبری چنین مطلبی ذکر نشده است به این خاطر تبریک گفتن ماه رجب باعث بهشتی شدن شخص نخواهد شد. 👌🏻در باره هیچ ماهی از ماه های قمری چنین مسئله ای بیان نشده است که با تبریک گفتن آن ماه، شخص وارد بهشت شود. 👌🏻باید قبل از انتشار مطالب در فضای مجازی، ابتدای در صحت و درستی آن اطمینان کرد، سپس آن پیام را منتشر کنیم. 👌🏻در این متن ادعا شده که ماه به دور کعبه طواف می کند، این در حالی است که مسیر حرکت ماه در سال به شکل سینوسی است . گرد نیست که گفته شود که طواف کرده است. پس طواف ماه به دورِ كعبه ، توجیه علمی ندانشته و می توان این کلام را تكذیب كرد و گفت ماه هیچ وقت در مدارش به دور كعبه چرخش نكرده است كه بتوان اصطلاح طواف را برای آن به كار برد. 👌🏻در روایات که زمان استجابت دعا رو مطرح کرده اند، به هیچ وجهی نامی از شب طواف ماه به دور کعبه در آنها وارد نیامده است. 💢توضیحی در باره فقره : سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود... 👈🏻چنین حدیثی نیافتیم و حدیث هایی که در اینترنت مشاهده می کنید تا در منابع معتبر ندیده اید یا در سایت های معتبر و شناخته شده تایید نشده اند ، نپذیرید. متاسفانه کارخانه حدیث سازی در اینترنت به شدت فعال است و در قالب های ظاهر الصلاح اهداف شومی را تعقیب می کنند. 👈🏻الفاظ دعا هم از دعاهای مختلف گرفته شده و با این عبارت دعا کردن مانعی ندارد چون مضمون خوبي دارد اما نسبت دادن آن به پیامبر و از زبان پیامبر ترویج كردن (تا زماني كه يقين به استناد آن نداريم ) دروغ بستن بر پیامبر خداست که بزرگترین گناهان می باشد. 🔰🔰ترجم عبارت به شرح زیر است: منزه است خدا ؛ ای گشایش دهنده گرفتاری ها ، ای برطرف کننده غم ها ، در کار مهم من گشایش قرار ده و امر مرا آسان کن و به ضعف و بیچارگی ام رحم کن و [و ارزقنی (من) حیث لا احتسب]مرا از جایی که گمان نمی برم ، روزی بده ای پروردگار جهانیان. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر_صبح_یک_سلام✋ 🔆روزت را زیبا کن! ⚜ عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ... فقط_به_عشق_امام_حسین 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲
17.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شاگردان مكتب اباالفضل 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند (شلمچه) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌اینجاست آن مدرسه‌ای كه تلمیذهای مكتب ولایت را به خود می خواند ، شاگردان مكتب اباالفضل ، مكتب وفاداری ؛ و جز وفاداران را بدینجا راه نمی دهند. چند قدم جلوتر جایی است كه قاسم با خدا وعده‌ی دیدار دارد و چه غم ، كه از بركت سحر شهیدان است كه ما در انتظار رؤ‌یت خورشیدیم. اینجا میعادگاه وفاداران است ، شاگردان مكتب حضرت اباالفضل ، آنان كه به زبان حال « وا ان قطعتم یمینی » می سرایند و در راه حمایت از دین و امامشان دست می دهند و سر می بازند و لیاقت دیدار می یابند... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 👌 صحنه هایی زیبا از حضور علمدار جبهه ها سردار شهید حاج حسین خرازی در خطوط اول نبرد در عملیات عاشورایی 🇮🇷به منتظران نور 👉دعوتید 🇮🇷
🔰پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. ✍️ خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. 📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨آغاز کنم به نامت 🌸ای حضرت دوست ✨هر آنچه شود 🌸به نامت آغاز، نکوست ✨دفترچه‌ٔ عشق را اگر بگشاییم 🌸سطر از پی سطر، ✨آیتی از تو در او 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
❣سلام_امام_زمانم ‌به‌ کویَت گر چنین‌ آشفته‌ می‌گَردم، مکن‌ مَنْعَم ‌دلی‌ گم‌ کرده‌ام‌ اینجا و می‌جویم‌ نشانش‌ را ... ‌کشد مشتاق تا کی محنت هجران خوش آن ساعت ‌که بیند روی جانان و کند تسلیم جانش را ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
⚪در هر روز از ماه رجب در صبح و شام پس از نمازهای روز و شب بگو: 💮يا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ ، وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ ، يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً ، أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ ، وَاصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الْآخِرَةِ ، فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ ، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ. يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ ، يَا ذَا النَّعْماءِ وَالْجُودِ ، يَا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ ، حَرِّمْ شَيْبَتِي عَلَى النَّارِ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸از روشنی طلعت رخشنده «باقر» 🎊شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر 🌸در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز 🎊گردید عیان ماه تمام از رخ باقر. سلاام صبحتون بخیر 🌸🎊ولادت امام محمدباقر عیله السلام بر شما مبارک باد💫💐 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈