eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
100.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
696 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به مریض ها و مریض دارها👇 تقدیم به کسانی که اجازه ندارن بیان بیرون👇 تقدیم به اونایی که تو ماموریت هستن و شرایط جلسه روضه ندارن👇
💠 طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها یک روز میشود خودش از کریم ها عبدلله حسین شدم از قدیم ها دل میدهند دست عمو ها یتیم ها طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا @mohamadrezahadadpour
💠آهی که میکِشد جگر من ، مرا بس است شوقی که سر زده به سر من ، مرا بس است وقتی تو میشوی پدر من ، مرا بس است یک بار گفتن پسر من ، مرا بس است از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم از عمر خویش ، حس یتیمی نداشتم @mohamadrezahadadpour
💠دستي كريم هست كه نذر خدا شود وقتي نياز بود ، به وقتش جدا شود از عمه ام بخواه كه دستم رها شود هركس كه كوچك است ، نبايد فدا شود؟ بايد براي خود جگري دست و پا كنم با دست كوچكم سپري دست و پا كنم @mohamadrezahadadpour
💠ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن آماده ام كنيد براي كفن شدن حالا رسيده است زمان حسن شدن آماده ي مبارزه ي تن به تن شدن يك نيزه اي نماند دفاع از عمو كنم؟! يورش بياورم ، همه را زير و رو كنم؟! @mohamadrezahadadpour
💠آماده ام كه دست دهم پاي حنجرت تير سه شعبه اي بخورم جاي حنجرت شايد كه نيزه اي نرود لاي حنجرت دشمن نشسته مستِ تماشاي حنجرت سوگند اي عمو به دلِ خونِ خواهرت تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت @mohamadrezahadadpour
💠اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟ اين زخم ِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟ عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به جامونده های از مجلس امام حسین علیه السلام👇
از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو وای از سنگینی نعل سواران ای عمو مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده سیزده ساله یتیمش هم قد سقا شده بند بند پیکر من ای عمو از هم گسست مفصلم از هم جدا شد استخوان هایم شکست عده ای با نیزه و یک عده با تیرم زدند دوره ام کردند و راحت تیغ و شمشیرم زدند می شنیدم یک نفر فریاد زد در همهمه: می زنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه😭